گفت و شنود دروغ نامه ی کیهان اول شهریور - 89
غلط (گفت و شنود)
گفت: پیرامون دادن نظر جان بولتون به اسرائیل
سرباز جو با تیغ کشی کردن داده است تحلیل
گفته حال که روسیه سوخت اتمی داد تحویل
اسرائیل هیچ غلطی نکرد از ترس رهبر علیل
گفتم : ولی گفته می شود که روسیه کرده قبول
برای عدم غنی سازی اورانیوم رژیم شده مسئول
یعنی رژیم نمی تواند با سناریو وجو سازی
بدون پرداخت هزینه ادامه دهد غنی سازی
چون نیروگاه اتمی بوشهر هست موضوع جدا
پس از 35 سال زمانبری پر هزینه بی سر وصدا
در این سال ها روس ها دست زدند به باج گیری
چرا کنون سر بازجو ازجان بولتون کرده مچ گیری؟
بویژه خطرحمله دفع نشده که سربازجوی کیهان
تلاش مذبوحانه کرده است تا این خطر کند پنهان
گفت: جان بولتن گفته بود كه اسرائيل بايد قبل از سوخت گذاري نيروگاه بوشهر به آن حمله كند
.گفتم: چه غلط هاي زيادي؟!
گفت: حالا كه سوخت گذاري انجام شده، اسرائيل هارت و پورت راه انداخته كه چرا چنين شد؟! نبايد مي شد!؟ و از اين غلط هاي زيادي...
گفتم: يكي از اراذل و اوباش كه به باج گيري معروف بود، در يكي از شهرها با پهلواني درگير شد. پهلوان چندتا سيلي آبدار بهش زد و گفت؛ برو گمشو ديگه اين طرفها پيدات نشه! يارو كه بدجوري كم آورده بود به شهر زادگاه خودش برگشت و روي پشت بام رفت و رو به شهر آن پهلوان كرد و فرياد زد؛ خودت برو گمشو، فلان فلان شده... همسرش يواشكي بهش گفت؛ بسه ديگه! بيا پائين! الان خون راه مي اندازي
گفت: پیرامون دادن نظر جان بولتون به اسرائیل
سرباز جو با تیغ کشی کردن داده است تحلیل
گفته حال که روسیه سوخت اتمی داد تحویل
اسرائیل هیچ غلطی نکرد از ترس رهبر علیل
گفتم : ولی گفته می شود که روسیه کرده قبول
برای عدم غنی سازی اورانیوم رژیم شده مسئول
یعنی رژیم نمی تواند با سناریو وجو سازی
بدون پرداخت هزینه ادامه دهد غنی سازی
چون نیروگاه اتمی بوشهر هست موضوع جدا
پس از 35 سال زمانبری پر هزینه بی سر وصدا
در این سال ها روس ها دست زدند به باج گیری
چرا کنون سر بازجو ازجان بولتون کرده مچ گیری؟
بویژه خطرحمله دفع نشده که سربازجوی کیهان
تلاش مذبوحانه کرده است تا این خطر کند پنهان
گفت : آخه این سربازجوی بد نام پاسدار
در اینگونه غلط کردن ها هست سابقه دار
چون این لمپن و لات عربده کش و تیغ کش
روزی با اراذل اوباش مثل خودش چاقوکش
عربده کشی کرده بود برای یک پهلوان
درشت هیکل بود و پر قدرت وهم جوان
دریافت کرده بودسیلی آبدار در بنا گوش
بهش گفته بود برو گمشو و بشو خموش
آنگونه که وی فرار کرده بود تیز از خرگوش
سپس رفت بالای بام خانه این دراز گوش
گفته بود به پهلوان از موضع بس پرخروش
خودت برو گمشو فلان شده، نه من چموش
عیالش گفته بود ، بسه دیگه بیا پائین
خون بپا می شود چون اینجا نیست اوین
هرکاری که می خواهی تو دهی انجام
چون تو امنیت نداری مثل اوین در پشت بام