روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی سه شنبه 2 شهر یور ماه سال 1389
نقد و بررسی : سرمقاله روزی نامه حکومتی جمهوری " نمايش تكراري صلح"
ضدیت کنونی با مذاکرات صلح خاور میانه در کاخ سفید، ادامه همان سیاست دشمنی مذاکرات صلح خاور میانه کنفرانس آنا پولیس در آمریکاست که در خطبه نماز عید فطر رهبر ولی وقیح ایرادشد "
نقد و بررسی : سرمقاله روزی نامه حکومتی جمهوری " نمايش تكراري صلح"
ضدیت کنونی با مذاکرات صلح خاور میانه در کاخ سفید، ادامه همان سیاست دشمنی مذاکرات صلح خاور میانه کنفرانس آنا پولیس در آمریکاست که در خطبه نماز عید فطر رهبر ولی وقیح ایرادشد "
ابراز نگرانی شدید ی که سر مقاله نویس از فعال شدن دوره جدید مذاکرات صلح خاورمیانه در کاخ سفید که از خود بروز داده است به خصوص اینکه حضور برخی از رهبران کشور های عربی پیرامون این حرکت منجر به آنگونه واکنش خصمانه ی ضد مذاکرات صلح شده است که از هم اکنون تحلیل پیش بینی محکوم به شکست این مذاکرات ارائه شده است . البته اینگونه نظر دادن و پیش گوئی مغرضانه ی شکست مذاکرات صلح کردن ناشی از اثبات ادامه ی سیاست دشمنی کردن حاکمان تهران با روند مذاکرات صلح خاورمیانه است که نزدیک 3 سال پیش زمانی که کنفرانس مذاکرات صلح خاور میانه فعال بود و قرار بود که در کنفرانس آنا پولیس توافقات و تصمیمات جدی محور مذاکرات صلح خاور میانه اتخاذ شود . آنگونه که صحبت از موافقت تشکیل حکومت دمکرایتک فلسطین در کنار اسرائیل می شد. ولی دیدیم که نا گهان اسماعیل هنینه رهبر حماس به تهران فراخوانده شد که پس از دیدارش با رهبر ولی وقیح بعنوان سخنران قبل از خطبه ی نماز جمعه ی تهران حضور یابد که خطبه خوانش آخوند متحجر و خرافاتی سید احمد خاتمی بود. اسماعیل هنینه از عدم تمدید ادامه آتش بس با اسرائیل گفت و موضع گیری علیه ی محمود عباس رهبر حکومت خود گردان فلسطین نمود و مخالفت شدید با هر گونه مذاکرات صلح با اسرائیل کرد . البته خطبه ی سید احمد خاتمی در دفاع تاکتیکی از حماس تند و تیز علیه ی مذاکرات صلح و اسرائیل و محمودعباس و رهبران کشور های عربی بود. سپس گفتگو ها در همین دروغ نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی با چندتن از رهبران جهاد اسلامی فلسطین انجام گرفت که موضع تهدید آمیز مشابه اسماعیل هنینه داشتند . در دنباله ترغیب و تشویق موشک پرانی ها بدرون خاک اسرائیل از سوی اینان شروع شد که در ادامه بستر ساز جنگ 22 روزه ی نوارغزه گردید تا اینکه بالاخره زمینه آماده شد تا چند روز مانده به بر گزاری کنفرانس صلح خاور میانه در آنا پولیس آمریکا سر وکله ولی وقیح رهبر لوطی جماران بعنوان خطبه خوان نماز عید فطر در تهران پیدا شد و آشکارا رهبران کشور های عربی را تهدید به عدم حضور در این کنفرانس صلح آنا پولیس نمود و اذعان کرد در صورت شرکت در این کنفرانس هنگام باز گشت در کشورهای شان از طریق اعتراض ملت های مسلمان با آشوب و نا آرامی ها مواجه خواهند شد . پس ازاین تهدید رهبر ولی وقیح شاهد بودیم که چگونه موج اقدامات تروریستی و انفجاری در عراق افزایش یافت . همچنین حماس و جهاد اسلامی فلسطین چپ و راست موشک به خاک عراق پرتاب کردند آنگونهکه اشاره شد در ادامه منتهی به جنگ 22 روزه ی نوار غزه شد . همینطور برای چند روز خیابان های بحرین دستخوش نا آرامی ها شد که سرنخ همه تهدید ها در تهران و بیت جماران و پاسداران کلید خورده بود .
بنا براین بر اساس این تاریخچه ی سیاست مداخله گری حاکمان تهران در نا آرام وبی ثبات کردن منطقه است که اکنون سر مقاله نویس هوار زده است که چگونه حاکمان تهران وحشتی از هر گونه اقدامات یا فعالیت مذاکرات صلح در خاور میانه دارند . زیرا که برقراری امنیت و ثبات سیاسی و صلح در منطقه ی خاور میانه برای رژیم جنگ افروز و مدافع سیاست صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به منطقه و مداخله گری در امور داخلی کشور های همسایه و منطقه بمنزله ی طناب دار و خود کشی است. به خصوص در شرایط کنونی که حاکمان تهران سخت در گیر جنگ قدرت در گیر بحران های اختلافات حاد درونی و عدم مشروعیت و منزوی بودن در منطقه و جهانند. بد تر اینکه با بحران هسته ای و تحریم ها مواجه هستند که برای عبور از بحران و ضعیت موجود فقط چشم به سیاستی دوخته شده است که شامل ناامن کردن هرچه بیشتر عراق است که با توطئه و اقدامات تروریستی که نوری مالکی دوباره نخست وزیر عراق گردد دنبال می شود . بعلاوه در کنار طالبان قرار گرفتن پاسداران در افغانستان است که با بهانه مبارزه با آمریکا و تأکید وخروج نظامیان آمریکا از عراق و افغانستان پیگیری می شود . خلاصه سیاست بحران آفرینی و جنگ افروزی در خاور میانه است که از طریق تحریک کردن شیخ حسن نصر الله و حزب الله لبنان و حماس و جهاد اسلامی فلسطین تعقیب می شود. بنابراین این سر مقاله ی ظاهراً دردفاع تاکتیکی از ملت فلسطین و مخالفت با مذاکرات صلح خاورمیانه در کاخ سفید است که در راستای همین سیاست دشمنی با مذاکرات صلح خاورمیانه است که بخشی از گزیده های تشریح شده این دشمنی می باشد:
"شرايط حاكم بر ميز مذاكره آنچنان با مقتضيات و الزامات يك جلسه صلح فاصله دارد كه آنرا به يك نمايش مضحك و گردهمايي كاملا بيخاصيت تبديل كرده است. در اين ميان، نقش آمريكا و به خصوص دولت باراك اوباما نيز قابل تامل است. اوباما كه در ابتدا خود را متفاوت از ساير روساي جمهور آمريكا معرفي ميكرد و چنين وانمود ميكرد كه گويا در صدد استقرار صلح عادلانه در منطقه است اكنون سياستها و عملكرد وي نشان ميدهد بسيار سرسپردهتر و وفادارتر از ساير روساي جمهور آمريكا به رژيم صهيونيستي است. اوباما حتي حاضر نشد بر درخواست خود از رژيم صهيونيستي مبني بر توقف شهركسازي، ولو به طور موقت، اصرار بورزد و تسليم خواست ونظر صهيونيستها شد. اوباما در ابتداي ورودش به كاخ سفيد براي بهبود وجههاش در ميان اعراب اعلام كرد تنها زماني مناسباتش را با سران تلآويو عادي خواهد نمود كه آنها سياست احداث شهركهاي يهودينشين در فلسطين اشغالي را متوقف سازند. مسلم بود كه قصد اوباما از اين درخواست، نه براي خدمت به فلسطينيها، بلكه به دست آوردن مستمسكي براي جلب اعتماد اعراب و كشاندن آنها به سازش بود. دولت اوباما حتي حاضر نشد تا به اين حد صهيونيستها را برنجاند و هيلاري كلينتون وزير خارجه آمريكا در سفري به تلآويو در چرخشي كامل اعلام كرد هرگز توقف شهركسازي، شرط آمريكا براي ازسرگيري مذاكرات صلح نبوده است! اين در حالي است كه در سوي ديگر، يعني جبهه عربي سازش كاملا دچار انفعال است به گونهاي كه در كمترين برهه از تاريخ رويارويي اعراب و اسرائيل شاهد چنين حاكمان سازش طلب و سست عنصر بودهايم. ضعف وزبوني حاكم بر سردمداران عرب آنچنان است كه اين بار كاخ سفيد، قبل از آنكه حتي به اعراب و مقامات تشكيلات خودگردان اطلاع دهد، توافق آنها را با ازسرگيري مذاكره با رژيم صهيونيستي اعلام نمود كه بنا به گزارش محافل مطبوعاتي، اين اقدام عصبانيت محمودعباس رئيس تشكيلات خودگردان را برانگيخت. در اين ميان اقدامات خائنانه رژيم مصر را نيز نبايد از نظر دور داشت كه اين بار نيز به عنوان دلال فعال، در تهيه و مقدمات سازش آتي به تحرك افتاده و از جمله نقش موثري در ترغيب محمودعباس به شركت در مذاكرات آتي داشته است. مبارك طي روزهاي گذشته با ترتيب دادن چند ديدار با ديگر همتايان عربش، در واقع خواستهها و مواضع آمريكا و رژيم صهيونيستي را به آنها ديكته كرد و تلاش فشردهاي را براي مهيا نمودن شرايط برگزاري دور تازه سازش به كار بست. با توجه به اين مطالب، روشن است كه اجلاس آتي سازش تنها در راستاي اميال و اهداف آمريكا و رژيم صهيونيستي قرار دارد و جناح سازش طلب عرب با قبول شركت در اين بازي، خود را در دام ديگري گرفتار كرده و بر اوراق پرونده خيانتبار خود عليه آرمان فلسطين و منافع جهان اسلام افزودهاند. هم آمريكا و رژيم صهيونيستي و هم پادوهاي منطقهاي آنها بايد بدانند دوران اينگونه تحركات و نمايشها به سر آمده و ملت فلسطين وملتهاي منطقه پشيزي براي اين مذاكرات و محتويات آن ارزش قائل نميباشند. ملت فلسطين به روشني آگاه است كه 20 سال مذاكره با رژيم صهيونيستي نتيجهاي جز خريدن وقت براي صهيونيستهاي جنايتكار و به تعويق انداختن آزادي سرزمين فلسطين نداشته و به همين علت نيز تنها راه را مقاومت و مبارزه با رژيم صهيونيستي ميدانند چرا كه اگر امتيازي هم به دست آوردهاند در سايه همين مبارزات و فداكاري مبارزان فلسطيني بوده است. مخالفت قاطع گروههاي فلسطيني با مذاكرات سازش، از يكسو بيانگر قطعي بودن شكست اجلاس مذاكرات است و از سوي ديگر اين پيام را دارد كه ملت فلسطين با پشتيباني تودههاي مسلمان و حمايتهاي جهان اسلام در صدد بازپسگيري حقوق خود از طريق مبارزه است چرا كه مشخص شده است اين تنها زباني است كه صهيونيستها آنرا ميفهمند"
در خاتمه اینکه جز اثبات بدون قید و شرط و شک و ابهام این واقعیت که سران رژیم ضد بشری نه خواهان استمرار مذاکرات صلح خاور میانه نمی باشند و نه اینکه حاضر نیستند که دست از سیاست خائنانه ی جنگ افروزانه و مداخله گرایانه ی خود امور داخلی کشور های همسایه و منطقه بر دارند . به خصوص در امور داخلی فلسطین مداخله گری نکنند ، بلکه چون پیروان خمینی شیاد می باشند که گفته بود جنگ موهبت الهی می باشد. برای اینکه سرنوشت و بقای ننگین شان به بحران آفرینی و ایجاد تنش و آشوب گرائی و ناامن کردن منطقه و جنگ افروزی پیوند خورده است . برای همین است که سر مقاله نویس در پایان سر مقاله ی خود با توهین کردن و اتهام زدن به رهبران کشور های عربی به ویژه به حسنی مبارک رئیس جمهور مصر که چرا در این زمینه ی مذاکرات صلح فعال شده است . به خودش حق داده است تاکه از موضع نماینده و وکیل مدافع و سخنگوی مردم فلسطین نسخه مقاومت و مبارزه برای به شکست کشانیدن این دوره از مذاکرات صلح در کاخ سفید آمریکا برای ملت فلسطین صادر نماید. نا گفته نماند دلیل اینگونه اتخاذ سیاست تجاوز گرانه و تهاجمی حاکمان به خاطر این است که رژیم ضد بشری و تروریستی در بن بست کامل قرار گرفته و در بحران فرو رفته که مجبور است از موضع ضعف قدرت نمائی کند . البته شرایط حاکم کنونی منطقه حاصل سیاست خائنانه ومماشات گرایانه ی غرب است که برای شان منافع اقتصادی و تجارت نفت و خون موقتی اولویت دارد و هر گز برای شان مهم نیست که چگونه منطقه نا امن شده و حتی نظامیان آمریکائی در عراق و نظامیان ناتو وآمریکائی در افغانستان کشته می شوند . یا چگونه سران رژیم ضد بشری از طریق همین پیش بردسیاست مداخله گری و ناامن سازی منطقه باج گیری کرده و با سیاست چانه زنی مذاکرات هسته ای وقت کشی کرده و تلاش خستگی نا پذیر برای دسترسی به سلاح هسته ای می کنند که صلح و امنیت منطقه که غرب را نیز تهدید می کنند.
بنا براین بر اساس این تاریخچه ی سیاست مداخله گری حاکمان تهران در نا آرام وبی ثبات کردن منطقه است که اکنون سر مقاله نویس هوار زده است که چگونه حاکمان تهران وحشتی از هر گونه اقدامات یا فعالیت مذاکرات صلح در خاور میانه دارند . زیرا که برقراری امنیت و ثبات سیاسی و صلح در منطقه ی خاور میانه برای رژیم جنگ افروز و مدافع سیاست صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به منطقه و مداخله گری در امور داخلی کشور های همسایه و منطقه بمنزله ی طناب دار و خود کشی است. به خصوص در شرایط کنونی که حاکمان تهران سخت در گیر جنگ قدرت در گیر بحران های اختلافات حاد درونی و عدم مشروعیت و منزوی بودن در منطقه و جهانند. بد تر اینکه با بحران هسته ای و تحریم ها مواجه هستند که برای عبور از بحران و ضعیت موجود فقط چشم به سیاستی دوخته شده است که شامل ناامن کردن هرچه بیشتر عراق است که با توطئه و اقدامات تروریستی که نوری مالکی دوباره نخست وزیر عراق گردد دنبال می شود . بعلاوه در کنار طالبان قرار گرفتن پاسداران در افغانستان است که با بهانه مبارزه با آمریکا و تأکید وخروج نظامیان آمریکا از عراق و افغانستان پیگیری می شود . خلاصه سیاست بحران آفرینی و جنگ افروزی در خاور میانه است که از طریق تحریک کردن شیخ حسن نصر الله و حزب الله لبنان و حماس و جهاد اسلامی فلسطین تعقیب می شود. بنابراین این سر مقاله ی ظاهراً دردفاع تاکتیکی از ملت فلسطین و مخالفت با مذاکرات صلح خاورمیانه در کاخ سفید است که در راستای همین سیاست دشمنی با مذاکرات صلح خاورمیانه است که بخشی از گزیده های تشریح شده این دشمنی می باشد:
"شرايط حاكم بر ميز مذاكره آنچنان با مقتضيات و الزامات يك جلسه صلح فاصله دارد كه آنرا به يك نمايش مضحك و گردهمايي كاملا بيخاصيت تبديل كرده است. در اين ميان، نقش آمريكا و به خصوص دولت باراك اوباما نيز قابل تامل است. اوباما كه در ابتدا خود را متفاوت از ساير روساي جمهور آمريكا معرفي ميكرد و چنين وانمود ميكرد كه گويا در صدد استقرار صلح عادلانه در منطقه است اكنون سياستها و عملكرد وي نشان ميدهد بسيار سرسپردهتر و وفادارتر از ساير روساي جمهور آمريكا به رژيم صهيونيستي است. اوباما حتي حاضر نشد بر درخواست خود از رژيم صهيونيستي مبني بر توقف شهركسازي، ولو به طور موقت، اصرار بورزد و تسليم خواست ونظر صهيونيستها شد. اوباما در ابتداي ورودش به كاخ سفيد براي بهبود وجههاش در ميان اعراب اعلام كرد تنها زماني مناسباتش را با سران تلآويو عادي خواهد نمود كه آنها سياست احداث شهركهاي يهودينشين در فلسطين اشغالي را متوقف سازند. مسلم بود كه قصد اوباما از اين درخواست، نه براي خدمت به فلسطينيها، بلكه به دست آوردن مستمسكي براي جلب اعتماد اعراب و كشاندن آنها به سازش بود. دولت اوباما حتي حاضر نشد تا به اين حد صهيونيستها را برنجاند و هيلاري كلينتون وزير خارجه آمريكا در سفري به تلآويو در چرخشي كامل اعلام كرد هرگز توقف شهركسازي، شرط آمريكا براي ازسرگيري مذاكرات صلح نبوده است! اين در حالي است كه در سوي ديگر، يعني جبهه عربي سازش كاملا دچار انفعال است به گونهاي كه در كمترين برهه از تاريخ رويارويي اعراب و اسرائيل شاهد چنين حاكمان سازش طلب و سست عنصر بودهايم. ضعف وزبوني حاكم بر سردمداران عرب آنچنان است كه اين بار كاخ سفيد، قبل از آنكه حتي به اعراب و مقامات تشكيلات خودگردان اطلاع دهد، توافق آنها را با ازسرگيري مذاكره با رژيم صهيونيستي اعلام نمود كه بنا به گزارش محافل مطبوعاتي، اين اقدام عصبانيت محمودعباس رئيس تشكيلات خودگردان را برانگيخت. در اين ميان اقدامات خائنانه رژيم مصر را نيز نبايد از نظر دور داشت كه اين بار نيز به عنوان دلال فعال، در تهيه و مقدمات سازش آتي به تحرك افتاده و از جمله نقش موثري در ترغيب محمودعباس به شركت در مذاكرات آتي داشته است. مبارك طي روزهاي گذشته با ترتيب دادن چند ديدار با ديگر همتايان عربش، در واقع خواستهها و مواضع آمريكا و رژيم صهيونيستي را به آنها ديكته كرد و تلاش فشردهاي را براي مهيا نمودن شرايط برگزاري دور تازه سازش به كار بست. با توجه به اين مطالب، روشن است كه اجلاس آتي سازش تنها در راستاي اميال و اهداف آمريكا و رژيم صهيونيستي قرار دارد و جناح سازش طلب عرب با قبول شركت در اين بازي، خود را در دام ديگري گرفتار كرده و بر اوراق پرونده خيانتبار خود عليه آرمان فلسطين و منافع جهان اسلام افزودهاند. هم آمريكا و رژيم صهيونيستي و هم پادوهاي منطقهاي آنها بايد بدانند دوران اينگونه تحركات و نمايشها به سر آمده و ملت فلسطين وملتهاي منطقه پشيزي براي اين مذاكرات و محتويات آن ارزش قائل نميباشند. ملت فلسطين به روشني آگاه است كه 20 سال مذاكره با رژيم صهيونيستي نتيجهاي جز خريدن وقت براي صهيونيستهاي جنايتكار و به تعويق انداختن آزادي سرزمين فلسطين نداشته و به همين علت نيز تنها راه را مقاومت و مبارزه با رژيم صهيونيستي ميدانند چرا كه اگر امتيازي هم به دست آوردهاند در سايه همين مبارزات و فداكاري مبارزان فلسطيني بوده است. مخالفت قاطع گروههاي فلسطيني با مذاكرات سازش، از يكسو بيانگر قطعي بودن شكست اجلاس مذاكرات است و از سوي ديگر اين پيام را دارد كه ملت فلسطين با پشتيباني تودههاي مسلمان و حمايتهاي جهان اسلام در صدد بازپسگيري حقوق خود از طريق مبارزه است چرا كه مشخص شده است اين تنها زباني است كه صهيونيستها آنرا ميفهمند"
در خاتمه اینکه جز اثبات بدون قید و شرط و شک و ابهام این واقعیت که سران رژیم ضد بشری نه خواهان استمرار مذاکرات صلح خاور میانه نمی باشند و نه اینکه حاضر نیستند که دست از سیاست خائنانه ی جنگ افروزانه و مداخله گرایانه ی خود امور داخلی کشور های همسایه و منطقه بر دارند . به خصوص در امور داخلی فلسطین مداخله گری نکنند ، بلکه چون پیروان خمینی شیاد می باشند که گفته بود جنگ موهبت الهی می باشد. برای اینکه سرنوشت و بقای ننگین شان به بحران آفرینی و ایجاد تنش و آشوب گرائی و ناامن کردن منطقه و جنگ افروزی پیوند خورده است . برای همین است که سر مقاله نویس در پایان سر مقاله ی خود با توهین کردن و اتهام زدن به رهبران کشور های عربی به ویژه به حسنی مبارک رئیس جمهور مصر که چرا در این زمینه ی مذاکرات صلح فعال شده است . به خودش حق داده است تاکه از موضع نماینده و وکیل مدافع و سخنگوی مردم فلسطین نسخه مقاومت و مبارزه برای به شکست کشانیدن این دوره از مذاکرات صلح در کاخ سفید آمریکا برای ملت فلسطین صادر نماید. نا گفته نماند دلیل اینگونه اتخاذ سیاست تجاوز گرانه و تهاجمی حاکمان به خاطر این است که رژیم ضد بشری و تروریستی در بن بست کامل قرار گرفته و در بحران فرو رفته که مجبور است از موضع ضعف قدرت نمائی کند . البته شرایط حاکم کنونی منطقه حاصل سیاست خائنانه ومماشات گرایانه ی غرب است که برای شان منافع اقتصادی و تجارت نفت و خون موقتی اولویت دارد و هر گز برای شان مهم نیست که چگونه منطقه نا امن شده و حتی نظامیان آمریکائی در عراق و نظامیان ناتو وآمریکائی در افغانستان کشته می شوند . یا چگونه سران رژیم ضد بشری از طریق همین پیش بردسیاست مداخله گری و ناامن سازی منطقه باج گیری کرده و با سیاست چانه زنی مذاکرات هسته ای وقت کشی کرده و تلاش خستگی نا پذیر برای دسترسی به سلاح هسته ای می کنند که صلح و امنیت منطقه که غرب را نیز تهدید می کنند.
هوشنگ بهداد
http://www.jomhourieslami.com/1389/13890602/13890602_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.htm
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی سه شنبه 2 شهر یور ماه سال 1389
نمايش تكراري صلح
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی سه شنبه 2 شهر یور ماه سال 1389
نمايش تكراري صلح