چند نکته و تذکر پیرامون مقاله ی " دکتر خزعلی آیا گذشته خودش را هم یادش هست؟ ازعبداللطیف عبادی
من نه اینکه مخالف افشاگری نیستم ، بلکه خیلی هم موافق آن می باشم به شرطی که مستند باشد و از روی غرض ورزی نباشد و تا آنجا که بتوانم برای پالایش مخدودش نشدن مرزها در مقابل دشمن و منحرف نشدن دربستر مبارزه با رژیم ضد بشری اینکار را دنبال می کنم. چونکه فراموش نکرده ام که اوایل انقلاب که زنده یاد یاسر عرفات رهبر سازمان آزادیبخش ملی فلسطین به تهران آمد گفت شرایط کنونی سخت تر از شرایط قبل از انقلاب است . برای اینکه در آن زمان سنگر دشمن و انقلابیون مشخص بود و معلوم بود که طرفین می دانند که به کدام سمت و هدف دارند نشانه گیری و شلیک می کنند . اما اکنون دشمن سنگرش را عوض کرده ودرون انقلابیون آمده است که تشخیص دادنش آسان نمی باشد. نیاز به توضیح نیست که چگونه جریانات سیاسی ضربه از درون خوردند آنگونه که برخی محو و نابود شدند . بهر حال این اقدام افشاگری که معمولاً بیشتر بصورت نقد و بررسی دنبال می شود به شیوه یا آنگونه دنبال می کنم که به زعم خودم به نفع جبهه ی مقاومت و مبارزه و علیه ی حاکمان رژیم ضد بشری حاکم تمام شود . ساده تر بگویم ، در بخشی از اینگونه اقدامات شاید مشابهت هائی با هدف نهائی همان شیوه های تهاجمی رژیم ضد بشری وجود داشته باشد که از طریق نفوذ و خریدن و تطمیع کردن و یا تهدید و ربودن و ترور و باز داشت شکنجه و اعتراف گیری علیه ی مخالفان خود دنبال می کند که همراه با اتهام و دروغ و وارونه گوئی می باشد که در نهایت تلاش می کند علیه ی مخالفانش بکار ببرد و موجب پراکندگی و انفعال و انشعاب بخش گسترده ای از اپوزیسیون و رمزماندگاری اش شده که باید اذعن کرد که متأسفانه موفق هم بوده است . صد البته که با فاکتور گرفتن همه اقدامات ضد انسانی و عاری از واقعیت های بکار گرفته شده از سوی حاکمان تهران و عواملش می باشد برای اینکه از این شگرد و ترفند ایجاد اختلاف و جدا سازی یا شیوه ی برج در برابر بارو که حاکمان تهران علیه ی اپوزیسیون بکار می برد، بعنوان تاکتیک پاتک علیه اش استفاده می شود . چون باور دارم همانگونه که رژیم ضد بشری وقتی یک عنصر سیاسی مخالف را با شکنجه و فشار های روحی و روانی و جسمی درون سیاه چال ها در هم می شکند و هر گز کاری با افکار مترقی و انسانی گذشته ی وی ندارد ، بلکه پس از بی هویت و مطیع کردنش به شرایط حال وی می نگرد و در راستای اهدافش علیه ی اپوزیسیون و ضربه زدن به آن بهره برداری تبلیغاتی وجنگ روانی بر پا می دارد . چرا اپوزیسیون نمی بایست دارای توانائی مانور یا انعطاف پذیری تاکتیکی تبلیغاتی داشته باشد واز مسئله دار ها و یا جدا یا فاصله گرفته شدگان مهره های جناح های غالب و مغلوب رژیم ضد بشری در راستای ضربه زدن استفاده ننماید؟ یعنی همانگونه که گفته شد باید از پاتک ها در برابر تک ها و حمله های دشمن استفاده نمود . البته این رهنمود بمنزله ی نا دیده گرفتن گذشته و خط بطان کشیدن عملکرد سوژه نمی باشد ، بلکه هدف بر اساس اصلی و فرعی کردن و الویت دادن به اصل ونه برجسته کردن فرع نسبت به اصل می باشد .
بلی تأکید می شود تصور نشود استفاده تاکتیکی تبلیغاتی روشنگرانه نمودن دفاع و تبلیغ کردن " هدف وسیله را توجیه می کند " نمی باشد و زیر پا گذاشتن اصول انسانی مبارزه در مقابل دشمن نیست ، بلکه اشاره وتأکید داشتن به دفع و خنثی کردن توطئه و ترفند رژیم ضد بشری علیه ی اپوزیسیون و آوار کردن توطئه اش علیه ی خودش می باشد . بنابراین بر می گردم به مقاله عبداللطیف عبادی " دکتر خزعلی آیا گذشته خودش را هم یادش هست؟ " که در سایت پژواک بازتاب داده شده است که ایشان به تاریخچه گذشته ی مهدی خزعلی اشاره کرده که با سعید امامی همکاری داشته و به دیگران هشدار داده است بدلیل اینکه اهل پیگیری مطالب و وقایع تاریخی نیستند مواظب و هشیار باشند تا در دام نیفتند . به نظر من متمرکز شدن روی گذشته ی مهدی خزعلی در شرایط کنونی نوعی بی اعتبار کردن افشاگری وی می باشد .به خصوص اینکه نه چیزی علیه ی آخوند جنتی گفته نشده است که مهدی خزعلی بدلایلی در موردش کمی روشنگری کرده است . ولی آنگونه از همسر ایشان دفاع و حمایت شده است که خواسته یا نا خواسته نوعی دفاع تلویحی هم از آخوند جنتی به ذهن خطور می کند که زیر پوشش بی توجهی و بی علاقگی ایرانیان به تاریخ گذشته شان بیان و دنبال شده است. یعنی شیوه ای که عبد اللطیف عبادی در مورد مهدی خزعلی بکار برده است آنگونه است که گذشته وی نسبت به موضع گیری های کنونی وی که همراه با افشاگری می باشد اصل گرفته شده است . ناگفته نماند که مهدی خزعلی گذشته از اینکه ایشان همکاری نزدیک با سعید امامی داشت که با عنوان برنامه ی هویت از تلویزیون پخش می شد که ادامه ی آن آخوند روح الله حسینیان مدافع سرسخت و حامی سعید امامی با عنوان چراغ اجرا و دنبال نمود واکنون وی وکیل الدوله ی بازار مکاره ی هشتم و مدافع سینهچاک دولت است که فعلاً زیر تیغ جراحی دکتر قلب رفته و در بیمارستان بستری می باشد . بهر حال مهدی خزعلی در آن دوره با دروغ نامه ی کیهان سرباز جو حسین شریعتمداری هم رابطه و همکاری داشت. البته سربازجو حسین شریعتمداری جزو تیم سعید امامی بود و عملیات برون مرزی با هم دیگر علیه ی مخالفین هم داشتند . امابدلیل کمک مالی نکردن دولت به کتابفروشی حنان مهدی خزعلی در استان هرمزگان و قطع منافع مالی که گویا مشکل تهاجم یا کارشکنی هم برای نمایشگاه یا این کتابفروشی حنان ایشان بوجود آورده شد . هم سبب گزارش انتقاد آمیزی در دروغ نامه ی کیهان نسبت به این کتابفروشی و مسئول آن مهدی خزعلی بازتاب داده شد . هم باعث مسئله دار شدن مهدی خزعلی. بهرصورت پس از واجبی خور شدن سعید امامی فاصله گرفتن وی بمرور به وجود آمد و موجب شد که رابطه ها شکر آب شود و فاصله ها از همدیگر آنگونه گسترش یابد که منجر به بازداشت موقت وی شد که چرا از افشاگری عباس پالیز دار حمایت می کند. اکنون اگر رابطه اش با باند مافیائی سعید امامی که کودتا کرده و قدرت را قبضه و انحصاری کرده شکر آب نباشد هر گز هم همچون گذشته رابطه ها حسنه ها نمی باشد . بنابراین همچنان که قید شد هدف اپوزیسیون باید ایجاد این شکاف و تقویت این جدائی ها و فاصله گیری ها و حتی اگر شده بطور تاکتیکی تشویق به افشا گری ها از سوی اینان باشد ونه اینکه کوشش به خاموش کردن شان شود که سبب نشود امثال مهدی خز علی ها بنا بر دلایل خاص که اتفاقاً خود عبداللطیف عبادی به چندمورد اشاره کرده و نام برده که از ابتدا اینان انسان ها خوب ونه بدی بوده که بمرور تغییر کردند که عکس قضیه هم صادق است.
در خاتمه اینکه بهر حال من بر این باورم آنانی که از این رژیم جنایتکار فاصله می گیرند. می بایست به شیوه ای هوشمندانه بر خورد شود که تصمیم به تخریب کردن پل پشت سر شان گرفته شود که خودشان دیگر انگیزه به باز گشت گذشته و در آغوش جنایتکاران رفتن نداشته باشند تا سبب گسترش امثال مهدی خزعلی ها شود تا بمرور به نتیجه ی قطعی رفع توهم برسند که این رژیم ضد بشری نه تغییرپذیر است و نه اصلاح شدنی می باشد و نه آویزان شدن به قانون اساسی و خمینی شیاد معجزه آفرین هست . زیرا که شرایط موجود حاصل حاکم بودن اندیشه ی ارتجاعی و ضد بشری خمینی شیاد و قانون اساسی چند پهلو و متضاد و متناقضی است که نقش شمشیر داموکلس پس سر هر منتقد جناح و باند و دسته ی خودی و چماق علیه ی مخالفان و دگر اندیشان دارد . زیرا که این قانون اساسی بی ارزش و اعتبار تز ار جایگاه قدرت و اختیار رهبر ولی وقیح نا مشروع و بی پاسخگوی است .
هوشنگ بهداد
نهم شهریور ماه سال 1389
عبداللطیف عبادی " دکتر خزعلی آیا گذشته خودش را هم یادش هست؟
من معتقدم که سعید اسلامی (امامی) از روز اول همانی نبود که در آخر کار شد . هیتلر هم روز اول انسان بدی نبود . استالین هم به گواه تاریخ ، در نوجوانی و سالهای نخست جوانی اش مرد شریفی بود . اما همین افرادی که در آغاز انسانهای بدی نبودند به تدریج در حلقه ای از یاران کژاندیش قرار گرفتند و اندک اندک به راهی کشیده شدند که عاقبت دیدیم و همه کمابیش با آن آشناییم . من این مطلب را نه با اغراض و منظور سیاسی و برای تخریب شخصیت دکتر مهدی خزعلی و یا عقده گشایی علیه حکومتی و یا حمایت از جمعی، بلکه برای کشف حقیقت و بیاد آوردن گوشه ای از تاریخ فراموش شده و غم انگیز روشنفکران و اهل قلم کشورم نوشتم . . به تعبیر ما عربها ، دنیا دار فنا و یار بی وفاست ، و آنچه که باقی می ماند فقط حق است........