"چگونه محمد نوری زاد حلول وغالب شدن گفتمان طنازی در ضمیرمسئولان نهادهای رژیم ضد بشری را مقایسه و
ترسیم نموده است؟"
مگر می شود که نامی از عبید زاکانی به میان آید. به خصوص مر تبط به آخوند های فرصت طلب دین فروش باشد . آنگاه داستان گربه ی عابد و زاهد مسلمان شده در ذهن تداعی نشود؟ به و یژه اینکه اینان 32 سال است که در ایران دارندحکومت می کنند و آنگونه به سبک گفتمان عبید زاگانی با خودی تعامل طنز گونه و با غیر خودی ها بزبان قصابان و سلاخان رفتار می کنند که اینگونه ی شیوه به گفتمان طنازی و قصابی وسلاخی تبدیل به گفتمان و رفتار غالب و جاری در فرهنگستان حاکمان ضد بشر در کشورشده است. کار بردچنین شیوه ی گفتمان و رفتاری آنگونه از رأس تا ذیل همه نهاد های حکومتی و منابر و تریبون هایش را در بر گرفته است که ترک پذیر نیست چون در حال توسعه و پیشرفت می باشد. بهمین دلیل است هرکه به این گفتمان عبید زاکانی آشنائی نداشته باشد و یا اینکه نخواد آن را بکار برد به سرنوشت محمد نوری زاد قلم زن مورد دچارمی شود که نه مورد بی مهری واقع می شود، بلکه طرد می گردد و حتی مجازات هم می شود که چرا ازکار برد چنین گفتمان عبیدزاکانی گونه سرپیچی نموده است . بهر حال وی اکنون زبان گشوده و دست به گزینه بر داری مقایسه ای جملات قصارعبید زاکانی گونه بعضی از مسئولان رژیم ضد بشری زده است تا که ثابت کرده باشد چگونه روح عبید زاکانی در ضمیر حاکمان حلول نموده است ؟ آنچنان که خیلی غلیظ تر از سبک عبید زاکانی مشغول طنازی می باشند. زیرا که تصمیم دارند با این شیوه طنازی که برخی شان در هاله ای نور فرو رفته ونورانی شده البته با ضرب حمل نیمه سوز چاشنی شده نورانی شدن امکان پذیر شده که کمک نموده است تا که دانش غنی سازی بومی و عدالت عبید زاکانی گونه به بندگان خدا در سر اسر جهان صادر شود تاکه این چنین تسخیر جهان محقق شود.برای اینکه هدف این است که ساختار جهان تغییر و اصلاح شود و مدیریت آن در اختیار پیروان فرهنگ و گفتمان عبیدزاکانی ها قرار گیرد که دارای رهبر ولی وقیح هستند که خود را رهبر ام القرای جهان اسلام خوانده است . تازه نوچگان و پیروان گفتمان طنازی عبید زاکانی می خواهند بطور طنز آمیز فرهنگ و اقتصاد بسیجی را به جهان صادر کنند تا که ثابت شود بدون باور به تئوری اقتصادی و منحل کردن سازمان مدیریت برنامه ریزی بودجه بندی می توان بطورمعجزه آسا مشکل بحران مالی و بانکی و بانکی وتورم و گرانی جهانی را حل نمود . همچنین پس از اجرای طرح پیش بینی شده ی منحل کردن سازمان ملل و ساختن سازمان جدید تا مجوز به ورود نمایندگان آمریکا و انگلیس و اسرائیل در آن داده نشود . همچنین 7 سال دیگر قرار است که به فضا بروند و پس از تسخیر آن فرهنگ گفتمان طنازی عبید زاکانی در آنجاحاکم کنند . بعلاوه قرار است با اجرای طرح طنازی مدل عبید زاکانی جای حذف رایانه های کالاهای دولتی و هدفمند کردن نقدی اش مشکل فقر هم بطور در بست حل گردد . همانگونه که با همین قول های داده شده ی تلویزیونی طنازانه ی عبید زاکانی گونه بود که نا گهان نرخ تورم از 30 % تک نرخی شد و کاهش آن همچنان ادامه دارد. چونکه این تز درست قرینه ی تز آن یکی سردار سازندگی پیرو عبید زاکانی است که گفته بود مشکل نه گرانی که ارزانی است . بلی گفتمان غالب شده عبید زاکانی همه گیر شده است . طوریکه با همین روش طنازی بود که غده ی سرطانی وزارت بد نام اطلاعات شناسانی و جراحی شد وچشم فتنه کور گردید . ولی سپس فتنه کور شده در امام زاده ی زاده جرجر بیت جماران معجزه شده و چشمانش بینا شد و به شیوه ی ابتکار طنز عبید زاکانی موفق به اجرای قتل های زنجیره ای شد و شرایط کودتای عبید زاکانی گونه را با ادعای حمایت 85% مردم ایران فراهم گردید تا فتنه گران طناز با رئیس جمهور شدن عبیدزاکانی ثانی مروج و مبلغ گفتمان طنازی عبید زاکانی با پشتیبانی رهبر ولی وقیح شوند. بهر حال آنانی که هنوزشناختی نسبت به فرهنگ گفتمان غالب طنازی عبید زاکانی در نهاد های گوناگون حکومتی پیروان عبید زاکانی حاکم شده در رژیم ضد بشری ندارند . می توانند رجوع به برخی گزینه های باز تاب داده شده ی گفتمان رئیس جمهور و احکام بیداد گاه های دستگاه آلوده به فساد و رشوه و تبعیض قضائیه کنند که از سوی محمد نوری زاد در وبلاگش چنین بازتاب داده شده است :
بیست و دوم مرداد ماه سال 1389
محمد نوری زاد: وقتی “عبید زاکانی” برمسند قضاوت می نشیند
محمد نوریزاد
عبید زاکانی را همه می شناسیم . طنزپرداز دوره های دور سرزمین مان . خالق ” موش و گربه ” ی معروف . و پردازشگر طنزها و مطایبه های بدیع و نیش دار و موشکاف اجتماع دوران خویش . من می خواهم در این نوشته به شما نشان بدهم که عبید زاکانی ، این شوخ نویس ایرانی ، گاه به گاه در روان دوستان صاحب منصب ما حلول می کند و از زبان و قلم آنان لطایفی جاری می کند تا باب طنازی در این ملک بسته و بی مشتری نماند .مثلا همین عبید زاکانی ، در ادبیات جناب رییس جمهورما ، آنجا که غلیظ و برگشت ناپذیر بر قدرت های برتر جهان فرو می بارد ، ناگهان سربرمی آورد و در لابلای کلمات و جملات آتشناک وی ، به طنازی روی می برد . مثل : آی آمریکا ، اون ممه رو لولو برد ! یا آنجا که وزیر خود را “مثل هلو” توصیف می کند . یا : دخترکی را در زیر زمین خانه اشان مشغول غنی سازی اورانیوم گزارش می کند . شاید بیشترین حضور عبید زاکانی را در دستگاه قضایی رصد کنید .مثلا در نوشته ها و رای های قاضیان این دستگاه . من از باب نمونه یکی از رای های نهایی صادر شده توسط قاضی ” پیرعباسی “را به شما نشان می دهم تا بدانید روح جناب عبید چگونه و با چه گرسنگی سیری ناپذیری به قلم این قاضی محترم ورود کرده و کار را به شوخی و طنز برکشیده است .بویژه تماشا کنید شگفتی ادبیات این قاضی را که سعدی و فردوسی و رودکی را زمین گیر آرایه های ادبی خود کرده است .ماجرا از این قرار بوده است که سرکارخانم دکتر سارا توسلی ، که استاد دانشگاه است و عضو هیات علمی دانشگاه ، روز عاشورا باتفاق همسرو خواهرش از خانه بیرون می روند تا به تماشای شور و حال عزاداران سیدالشهدا بپردازند و در شمار عزاداران حسینی بشمار آیند . آن روز به سرمی رسد . درهمین روز ، تیرغیبی به خواهرزاده ی جناب میرحسین موسوی می خورد و او را در دم از پای در می آورد . این خانم دکتر توسلی ، به همراه خواهرش ، ده دقیقه ، و نه بیشتر ، برای عرض تسلیت ، به خانه ی مادر عزادار ، می روند . این عزاداری و این تسلیت گفتن ، از چشم سربازان گمنام دور نمی ماند .هم خانم دکتر و هم همسرش آقای مهندس فرید طاهری را دستگیر می کنند و به انفرادی می برند . زمان می گذرد و می گذرد و بازجویی ها از خانم دکتر و همسرش به سرانجام می رسد و پرونده ی آنان در اختیار قاضیان پرآوازه ی ما قرار می گیرد .من خود در بند ۳۵۰ زندان اوین با مهندس فرید طاهری همنشین شدم . وی ، فردی است بسیار مودب و متخصص و دوست داشتنی که مضحکه ای به اسم دوران محکومیت را سپری می کند و صدایش البته به هیچ کجا نیز نمی رسد . درست مثل سایر زندانیان ما ، که همگی بدون ارتکاب به عمل خلافی در آنجا زندانی اند و روزهای ناب عمرشان را به سیخ می کشند .من اینجا رای نهایی صادر شده برای خانم سارا توسلی (همسرمهندس فرید طاهری ) را مو به مو می آورم و پا به پای شما از بزرگان و بویژه از رییس قوه ی قضاییه می پرسیم : این همه پول وهزینه و انرژی ای که برای تحصیل و باسواد شدن قاضیان از جیب و زندگی مردم ربوده می شود ، نتیجه اش آیا شوخ طبعی و طنزپردازی و بی سوادی قاضیان است ؟ که اگر بله ، رحمت به شیری که در کام همه ی طنزپردازان این روزها فرو شده است . کسانی که در هیبت بازپرس و بازچو و قاضی ، عرض وطول مناسبات قضایی کشوررا به تاراج شوخ طبعی و بی سوادی خویش می برند .شما ، رای قاضی مثلا با تجربه ما را مطالعه فرمایید و همزمان ، از فوران این همه ادبیات و هوش وذکاوت و تیزبینی و استقلال و بند و تبصره و استناد قانونی او در پوست نگنجید تا بدانید و آگاه شوید امورات قضایی فرزندان بی پناه و زندانی ما توسط چه عبید زاکانی های برمسند قضا نشسته ای دست به دست می شود . این رای را بخوانید و در انتها برسرپا بایستید و روبه همه ی تاریخ و رو به همه ی آنانی که گفته اند و نوشته اند : قاضی باید فهیم و باسواد و مستقل باشد ، فریاد برآورید : خاموش ! که دراین ملک همه ی قواعد بشری از نو باز تعریف می شود .پیشنهاد می کنم هیچ کلمه ای از این رای را نا دیده نگیرید :.بسم الله الرحمن الرحیم.تاریخ رسیدگی : ۲۹/۲/۱۳۸۹ شماره ی دادنامه : ……..مرجع رسیدگی : شعبه ۲۶دادگاه انقلاب اسلامی تهران.شاکی : گزارش ضابطین قضایی.متهم : خانم سارا توسلی فرزند محمد وکیل : ۱ – خانم فریده غیرت ۲ – اقای سید محمد علی دادخواهاتهام :۱ – اقدام علیه امنیت کشور از طریق اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت عموم ۲ – اخلال درنظم عمومیپس از جری تشریفات قانونی ، دادگاه ختم رسیدگی را اعلام و با استعانت از خداوند متعال به شرح آتی انشای رای می نماید :رای دادگاه .حسب کیفرخواست صادره در پرونده کلاسه ۸۸/۱۶۵۵۲/ط د شعبه چهارم بازپرسی دادسرای عمومی و انقلاب تهران شهید مقدس ، خانم سارا توسلی حجتی فرزند محمد متولد ۱۳۴۹ صادره ازتهران ساکن : تهران …..تلفن : …. باسواد (دکترای تخصصی دندانپزشکی – تخصصی کودکان) متاهل دارای دو فرزند ، فاقد سابقه کیفری ، شیعه ، تبعه ایران با وکالت خانم فریده غیرت و آقای سید محمد علی دادخواه متهم است :۱ – اجتماع و تبانی به قصد ارتکاب جرایم علیه امنیت کشور۲ – اخلال در نظم عمومی ، با این توضیح (حسب توضیحات پرونده) نامبرده در تاریخ ۱۳۸۸/۱۰/۶ مصادف با عاشورای حسینی در تجمع غیر قانونی منجر به اغتشاش و تخریب اموال مردم و دولت و شرکت کرده و خواهرش زهرا توسلی که همراه وی بوده است اذعان داشته که ما در این تجمع شعار الله اکبر هم سرداده ایم اما متهم موضوع پرونده منکر هرگونه سردادن شعار شده و پس از سپری شدن روز در شب به دیدار خانواده خواهر آقای میرحسین موسوی که ظاهرا فرزندشان در آن روز دچار حادثه شده و کشته شده جهت تسلیت رفته اند.متهم می گوید من خانواده خواهر میرحسین موسوی را نمی شناسم خواهرم زهرا آن ها را می شناسد آنهم نه مستقیم بلکه با رابطه آن ها را می شناسد . ما شب حدود ۹ رفتیم حدود ده دقیقه حضورداشتیم و پس از تسلیت برگشتیم . مامورین درپرونده گزارش کرده اند که متهم در آن جا از طرف خود و به نمایندگی از نهضت آزادی تسلیت گفته است ولی متهم منکر این موضوع شد . دادگاه با ملاحظه پرونده خانم زهرا توسلی در حضور متهم و وکیل مدافع وی ملاحظه نمود که مامورین چنین گزارشی در مورد خانم زهرا توسلی نکرده اند و فقط در مورد خانم سارا توسلی چنین گزارش نموده اند و خانم سارا توسلی در دادگاه در دفاع از این عمل اظهار داشته است که صادقانه بگویم که نهضت آزادی خبرنداشت و در جریان نبود که من رفته ام آن جا .دادگاه با ملاحظه این که اولا خانم سارا توسلی حسب الاقرار خانواده خواهر آقای موسوی را نمی شناسد . ثانیا خواهرش خانم زهرا توسلی هم مستقیم این خانواده را نمی شناسد بلکه با واسطه می شناسد. ثالثا ساعت حضور آن ها در منزل خواهر آقای موسوی ۹ شب زمستان بوده که حدود ۴ ساعت از شب سپری شده . رابعا ادعای همسایگی و رودربایستی ننموده . خامسا دو زن در چنین ساعت شب برای تسلیت از کشته ای که صرفا ارتباط موضوعات سیاسی و جریان فتنه داشته با توصیف فوق در شهر تهران که عموما اعضای یک مجتمع مسکونی یکدیگررا نمی شناسند و ارتباطی باهم ندارند حضورپیدا کنند . سادسامامورین موضوع تسلیت گفتن از طرف نهضت آزادی را فقط به خانم سارا توسلی نسبت دهند . سابعا خانم سارا توسلی مدعی شده چنان سرگرم کاروزندگی است که اصلا فعالیت سیاسی ندارد . ثامنا قاضی دادگاه به وی اطلاع داد خواهرش که همراه وی در تجمعات بوده اذعان داشته شعار الله اکبرداده ایشان در جواب می گوید : مگرشعار الله اکبر چه اشکالی دارد؟ این ها همه حکایت از مخفی کاری متهم و انجام فعالیت موثر در راستای اهداف فتنه سبز لیکن با پوشش و هوشیاری کامل دارد .و استشهادیه اساتید محترم دانشگاه و دانشجویان خانم سارا توسلی داستان دیگری دارد که پرداختن به آن در دادنامه که متنی حقوقی و قضایی است موضوعیت ندارد . دادگاه با توجه به مطالب مطروحه فوق و غیرموجه دانستن دفاعیات متهم و وکیل مدافع وی هر دو اتهام را وارد دانسته و با استناد به ماده ۶۱۰و۶۱۸ قانون مجازات اسلامی حکم بر محکومیت متهم به تحمل پنج سال حبس به جهت اجتماع و تبانی با احتساب ایام بازداشت قبلی و یکسال حبس تعزیری و تحمل ۷۴ضربه شلاق تعزیری به جهت اخلال در نظم عمومی صادر و اعلام می نماید.این رای ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل تجدید نظر در محاکم تجدید نظر استان تهران می باشد .رییس شعبه ۲۶ دادگاه انقلاب اسلامی ودادرس علی البدل محاکم عمومی تهرانپیرعباسی