دروغ نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 4 شنبه 27 مرداده ماه سال 1389
نقد و بررسی : روزی نامه ی حکومتی جمهوری " نژادپرستي "روند حكومتي" در فرانسه"
مگر فقط نژاد پرستی از سوی سار کوزی در فرانسه اجرا می شود و آخوند های حاکم در ایران 32 سال بد تر از اینگونه سیاست نژاد پرستانه و تبعیض آمیز را در ایران و حتی در عراق دنبال و اجرانکرده اند؟
جالب است سبک قلم فرسائی مطبوعاتی در رژیم ضد بشری آنگونه است که ترجیح داده می شود بیشتر به مسائل برون مرزی پرداخته شود تا اینکه مرتبط به مسائل داخلی کشور باشد . حتی اگر مسائل داخلی مطرح می شود می بایست هر طوری شده به مسائل برون مرز یا بیگانگان ربط داده شود و مخاطبان منتقد و معترض و ناراضیان داخلی وصل به بیگانگان دشمن شوند . بطور مثال اکنون سرمقاله نویس که پیرامون تبعیض نژادی در فرانسه قلم فرسائی کرده است، نگفته است که شیوه ی برخورد در 32 سال گذشته ی حاکمان ایران با اقلیت های قومی و مذهبی در ایران چگونه تبعیض آمیز بوده است؟ یا اینکه چرا اشاره نکرده است که رفتار حاکمان تهران با آوارگان و پناهندگان افغانی گریخته به ایران به چه طریق بوده است و چگونه به کارهای طاقت فرسا کشانیده شد اند یا چه تعداد شان تا حال اعدام شده اند ؟ یا اینکه برای چه توضیح داه نشده است که پس از اشغال نظامی عراق عوامل رژیم ضد بشری در عراق با اهل تسنن و یا مخالفان شیعی حامی رژیم ضد بشری چگونه بر خورد خصمانه و تبعیض آمیز داشته اند که خیلی بد تر از نژاد پرستی بوده است؟ مهمتر اینکه چرا گفته نشده که مگر آخوندهای مفت خور و انگل و غیر مولد تافت جدا بافته اند که می بایست هم حاکم باشند . هم ولی وقیح همکاره بدون پاسخگوی آخوند داشته باشد . هم اینکه دارای دادگاه ویژه ی روحانیت باشند؟ اصلاً برای چه تشکیل و این به حساب دادگاه دارای چه ویژگی هائی می باشد. اساساً چه نیاز به چنین دادگاه یا بیدادگاهی بود. در صورتیکه آخوندهای مفت خور حکومتی نسبت به کل جمعیت درصد کوچکی هستند؟ یا اینکه حد اقل برای مقایسه هم که شده باشد. چرا اشاره نشده است که از اوایل انقلاب تا کنون چه تعداد احکام اعدام برای مخالفان سیاسی و معتادان و قاچاقچیان مواد مخدر و آفتابه دزدان صادر شده است . مشروط بر اینکه اینان نقشی در قدرت اجرائی کشور نداشته اند؟ مهمتر اینکه چگونه است که چرا یک مورد از آخوندهای حکومتی و آقازاده های اینان و سایر شرکای دزدشان در میان اعدام شد گان وجود نداشته است؟ تازه مگر در میان زندانیان به برخی به مرخصی داده نمی شود و اینان از امتیازات و امکانات بیشتری نسبت به سایر محکومین بر خور دار هستند که زیر حکم اعدام بسر می برند و یا اینکه ملاقات ممنوع می باشند ؟ حال بماند که در این رژیم مدعی مخالف آپارتاید جنسی زنان عنصر درجه دوم محسوب می شوند و از خیلی حق و حقوق محروم هستند و از ستم ومحرومیت مضاعف رنج می برند . بهر حال اگر اینگونه اقدامات اشاره شده تبعیض آمیز همراه با نژاد پرستی یا آخوند پرستی نیست، پس چه می تواند باشد؟ برای چه اینگونه واقعیات بطور دربست فراموش شده است؟ و لی با تحلیل و تفسیر دادن به وقایع کشور های همسایه و منطقه که سیاست آشکار مداخله گری در امور داخلی این کشور ها می باشد . اکنون نوبت بررسی و تشریح روند نژاد پرستی در فرانسه فرا رسیده است . البته اینگونه تحلیل و تفسیر دادن کیلوئی نه صلواتی که در راستای اهداف خاص می باشد ، جدا از سیاست صدور تروریسم و ارتجاع و بحران به برون مرز و مداخله گری در امور داخلی سایر کشور نمی باشد. برای اینکه تبدیل به دیپلماسی رسمی رژیم ضد بشری شده است . بهمین دلیل است که سر مقاله نویس محور عملکرد رئیس جمهور فرانسه چنین تحلیل از حکومت لرزان سار کوزی داده است :
"با در نظر گرفتن كارنامه ساركوزي، چه در دوران تصدي وزارت كشور و چه در دوران رياست جمهوري، بهتر مي‌توان دريافت كه نژادپرستي ساركوزي تصادفي نبوده بلكه به عنوان يك شيوه حكومتي استمرار داردو با صدور دستورات حكومتي براي اخراج رنگين پوستان به هر بهانه اي، سرنوشت ميليونها خارجي تبار فرانسوي را در هاله‌اي از ابهام قرار داده است. نكته قابل تأمل اينست كه ساركوزي، خود يك يهودي زاده مهاجر است و براي جلب توجه نژادپرستان فرانسوي و دامن زدن به "اسلام هراسي" در فرانسه مرتكب اقدامات خشن عليه رنگين پوستان و مهاجرين اين كشور مي‌شود. او با اين كار در نظر دارد پايه‌هاي لرزان حكومت خود را تقويت كند ولي شرايط اجتماعي در فرانسه بگونه ايست كه اين اقدامات به نتايج معكوسي منجر خواهد شد و نقاب از چهره دموكرات مآبانه فرانسه خواهد افتاد"
در خاتمه اینکه طبیعی است که موضع گیری علیه ی سارکوزی رئیس جمهور فرانسه نه واقعاً در دفاع از سایر ملیت های مقیم فرانسه و مخالفت با تبعیض نژادی در فرانسه است ، زیرا که از یاد نرفته است که در دوران شیراک اگر چنانچه اضاع بد تر از دوره ی ریاست جمهوری سار کوزی نبود ، هر گز بهتر هم نبود . ولی نه اینگونه انتقاد نمی شد ، بلکه رابطه هم بسیار حسنه بود . بنابراین مخالفت با سارکوزی بدلیل مخالفتی است که وی از اهداف هسته ای رژیم ضدبشری می کند و رابطه با اسرائیل دارد . به ویژه اینکه تا کنون همچون همتای سابق خودش شیراک دست به یورش وشبیخون بربرمنشانه و سبعانه به مخالفین همچون مجاهدین و اعضای شورای ملی مقاومت در فرانسه نزده است یا بر خورد نمی کند ؟
هوشنگ بهداد
http://www.jomhourieslami.com/1389/13890527/13890527_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html
دروغ نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 4 شنبه 27 مرداده ماه سال 1389
نژادپرستي "روند حكومتي" در فرانسه