"بررسی شرایط کنونی و احتمال بروز جنگ و مقایسه اش با شرایط شروع جنگ 8 ساله ی ایران و عراق "
شرایط حاکم بر ایران و بحران هسته ای و تلاش برای دسترسی به سلاح هسته ای تبدیل به آنگونه بحران جدی شده است که احتمال چشم انداز جنگ دور از انتظار نیست . زیرا که حاکمان تهران پس از چندین سال پیگیری سیاست مماشات گرایانه باغرب به جز پیش بردن سیاست فرصت سوزی تا کنون زیر تقبل توقف غنی سازی اورانیوم نرفته اند. حتی تصویب قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل و مجازات های تحریم ها نه اینکه حاکمان تهران را وادار به پذیرش توقف غنی سازی نکرده است، بلکه همین امر موجب فاش شدن جدیت وتقویت اهداف سلاح هسته ای شده است . چونکه بدلیل ساختار نا متعارف و مهار و تغییر ناپذیر رژیم ضد بشری و قرون وسطائی حاکم بر ایران بمرحله ای رسیده که برای تضمین بقایش نیاز شدید به دسترسی اش به سلاح هسته دارد و همین تلاش نه موجب تهدید امنیت و ثبات منطقه که باعث هراس تهدید صلح و امنیت جهانی شده است که غرب به خصوص آمریکا هر گز خواهان تبدیل به واقعیت شدن این هراس هسته ای شدن رژیم ضد بشری نمی باشند . از سوی دیگر نگرانی و فشاری است که اسرائیل از طریق لابی های پر قدرت خود در آمریکا وارد می کند تا که هر طوری شده با اتخاذ سیاست های گوناگون مانع از تلاش حاکمان تهران برای دسترسی به سلاح هسته ای شوند . زیرا که پاسدار احمدی نژاد که مورد حمایت رهبر ولی وقیح و پاسداران کودتا گر است . هم هلاکاست را دروغ نامید، هم آشکارا تهدید کرده است که اسرائیل نا بود گردد . بهانه هم دفاع از فلسطین است که چاشنی سیاست دشمنی کردن با روند مذاکرات صلح خاور میانه ومتهم به خیانت کردن رهبران کشور های عرب منطقه شده است که چرا اینان در کنار آمریکا تلاش برای پیش برد روند مذاکرات صلح در منطقه می کنند . بنا براین تلاش خستگی و تسلیم نا پذیر حاکمان تهران برای دسترسی به سلاح هسته ای و دشمنی و مخالفت کردن شان با ادامه ی هر گونه مذاکرات صلح خاورمیانه که از طریق حزب الله لبنان و حماس و گاهی هم با باج دادن و تبانی کردن با سوریه دنبال می شود ، مکمل سیاست صدور تروریسم و ارتجاع و بحران به منطقه و مداخله گری در امور داخلی عراق و افغانستان شده است که مزید بر علت ضریب نگرانی و وحشت دسترسی به سلاح هسته ای از سوی غرب به ویژه آمریکا و اسرائیل و رهبران کشور های همسایه و منطقه شده است . چونکه ادامه ی وضعیت موجود که سران رژیم نه اینکه موافقت با توافق غنی سازی اورانیوم نمی کنند ، بلکه دچار ذوق زدگی مفرط مربوط به تحویل سوخت هسته ای برای افتتاح نیروگاه اتمی بوشهر از سوی روسیه شده اند . زیرا همانگونه که قلم بر دست یادداشت روز دروغ نامه ی کیهان مورخ 28 مرداد اعتراف کرده است که تولید غنی سازی اورانیوم نیرو گاه اتمی بوشهر نه موجب توقف برنامه ی غنی سازی اورانیوم تأسیسات هسته ای دیگر نخواهد شد ، بلکه موجب تأمین سوخت غنی سازی اورانیوم 20 نیروگاه هسته ای دیگر خواهد شد که در بازار مکاره ی مجلس هشتم به تصویب رسید و مجوز اقدام و احداث آن به دولت داده شد و تأکید شده که تا خود کفائی این تولید ادامه می یابد.
اما پیرامون تحریم ها یا احتمال چشم انداز جنگ نظرات موافق و مخالف وجود دارد که حامیان رژیم ضد بشری تا مخالفان و مدعیان گوناگون را در بر می گیرد. چون برخی مخالف تصویب و اقدام تحریم ها هستند. چونکه باور دارند تحریم ها به ضرر مردم تمام می شود . البته اینان هرگز نمی گویند که مگر رژیم مردمی و دمکرات و در خدمت مردم ایران به خصوص محرومان و تهی دستان است که تحریم ها موجب بدتر شدن وضعیت مردم خواهد شد؟ همانگونه که نمی گویند که چرا وضعیت بد و نا بسامان موجود آنگونه است که 80% جمعیت کشور بر زیر خط فقر اقتصادی بسر می برند و نرخ ضریب رشد تورم و گرانی لجام گسیخته همراه با تورم و فقر و بیکاری ادامه دار در جامعه هم که بیداد می کند؟از سوی دیگر نمی گویند چرا بدلیل رشد بی رویه ی واردات کالاها بیش از 3 برابر صادرات شده است موجب ورشکست شدن و تعطیلی کار خانه ها و واحدهای تولیدی و صنعتی شده است که باعث بیکار و اخراج خیل عظیم کار گران شده است که خبر های تجمع اعتراضی کار گران اخراج و بیکار شده مرتب مخابره می شود؟ به ویژه اینکه پیش بینی شده است که اجرای طرح هدفمند کردن نقدی یارانه های دولتی موجب شتاب نرخ تورم و گرانی خواهد شد . در صورتیکه در تاریخ تولید و صادرات و فروش نفت در ایران به خصوص در مدت زمان 32 ساله ی حکومت ننگین رژیم ضد بشری آنگونه که در آمد فروش نفت در دوره ی 4 ساله ی دولت نهم بی سابقه بوده است . برای اینکه مبلغ 330 میلیارد دلار دولت وارد خزانه ی دولت نمود . ولی بر خلاف انتظار نه اینکه این مازاد دلار های نفتی نه هیچگونه کمکی به بهبود وضعیت نا بسامان اقتصاد کشور نکرد و مشکلی از معضل معیشتی مردم ایران به خصوص تهی دستان حل نکرد ، بلکه وضعیت را خیلی وخیم و بدتر از گذشته نمود که بطور عینی هم ماهیت و ساختار ضد مردمی و غارتگر بودن رژیم ضد بشری را ثابت کرد. هم اینکه زیرآب مدعیان دلسوز مخالفان تحریم ها را زد . چونکه دلار ها هم توی کیسه غارتگران حاکم و شرکای دزد شان ریخته شد . هم صرف اهداف پشت پرده هسته ای شده است . هم به ارگان های رنگارنگ سر کوبگر داده شد . هم اختصاص به سیاست اقدامات تروریستی برون مرز داده شد . زیرا که تذکر داده شد از طریق حزب الله لبنان و حماس کوشش برای دشمنی با مذاکرات صلح خاور میانه می شود. چونکه رژیم عوامفریب و جنگ افروز و بحران ساز که جنگ خانمان بر انداز ایران و عراق را موهبت الهی دانست .خوب می داند که بدون اعمال سیاست سانسور مطبوعات و خبر رسانی و سرکوب و خفقان اجتماعی و رو سری یا تو سری زنان و گورستانی کردن دانشگاه ها ودار زدن و سنگسار نمودن قربانیان و صدور احکام برای زندانیان سیاسی و قطع اندام محرومان بخش اجتماعی و تهدید و ترور رقبا و مخالفان که بخشی از سیاست داخلی است در کنار سیاست صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به برون مرز و مداخله گری در امور داخلی کشور های همسایه ومنطقه قرار گرفته است که در راستای ادامه ی بقایش بوده است .
البته نیاز به گفتن نیست که اگر چنانچه حکومت دمکراتیک در ایران حاکم بود .هر گز شرایط به اینجا کشانیده نمی شد . بعلاوه عدم انسجام در تاکتیک موقتی وهمآهنگی جمعی مخالفان کمک به ادامه ی این شرایط و تحمیل آن به مردم ایران شده است. چون هر مدعی ساز مخصوص خود ش را کوک می کند که گاهی هم از شیپور از در گشادش نواخته می شود که نه این صدا نه ربطی به مبارزه علیه ی رژیم ضد بشری نداشته است ، بلکه به نفعش هم تمام شده است . مثلاً با وجود اینکه خانم مریم رجوی چند سال پیش پیشنهاد نه جنگ و نه مذاکره و مماشات ، بلکه حمایت بر پشتیبانی از مقاومت و مبارزه از مردم ایران تغییرات دمکراتیک درایران را به غرب پیشنهاد نمود . همچنین اخیراً هم مسعود رجوی اخطارداد آنکه که بی دلیل به مجاهدین انتقاد می کنند و با تحریم ها مخالفت می کنند. می بایست جزو حامیان رژیم باشند که اینگونه موضع گیری می کنند . برای اینکه دارای منافع می باشند که به نظرمن درست است . زیرا که توضیح داده شد به چه دلیل رژیم ضد مردمی می باشد .همچنین گفته می شود که هیچ گربه ای حاضر نیست به خاطر رضایت خدا موش بگیرد . ولی برخی از با عنوان" ما وجنگ طلبی " با مخدودش کردن دو نظر مریم و مسعود رجوی ، و نظر ضد جنگ و مخالف تحریم ، آنگونه که خود می خواهند تحلیل داده و نتیجه گیری کرده اند .یعنی اینکه زیاد فرق با دید گاه لابی های رژیم ضد بشری نمی باشد . چونکه نظر داده نشده است که بالاخره این رژیم جنایتکار می بایست بدون تحریم یا جنگ خارجی چگونه تغییر کند؟ برای اینکه غرب که نمی خواهد این رژیم تغییر کند . چونکه اگر می خواست نیاز نبود که نام اپوزیسیون اصلی توی لیست سازمان و گروه های تروریستی گذاشته شود. مگر در شرایطی که همانگونه که اشاره شد موفق به مهارش برای عدم دسترسی به سلاح هسته ای نشود که ناچاراً روی به گزینه ی جنگ آورده می شود.
مهمتر اینکه مدعیان تحلیل گر و مفسر ان سیاسی که شرایط کنونی را با اوایل انقلاب مشابه فرض کرده اند که گویا هم پاسداران و ار گان های سرکوبگر شبیه دوران جنگ 8 ساله هستند که از هم دیگر برای بهشت و برروی مین رفتن بعنوان یکبار مصرفان سبقت می گیرند و همچون همان دوره ای هستند که فریاد زده می شد راه قدس از کربلا می گذرد . یا اینکه مردم ایران هم اکنون تجربه ی 32 ساله ی شیاد گری و عوامفریبی و جنگ افروزی حاکمان ایران ویران کن را ندارند که آن موقع صدام را عامل شروع کننده ی جنگ معرفی و مقصر شد و بر خلاف اصرار خمینی شیاد بر ادامه ی جنگ آن را دفاع مقدس و موهبت الهی نامیده شد. غافل از آنکه اکنون محسن رفیقدوست به نقل پاسدار محسن رضائی اعتراف کرده است که هدف جنگ فتح بغداد بود. یا اینکه این مدعیان از یاد برده اند که شرایط کنونی آنگونه است که تظاهرات های ضد حکومتی سال گذشته فریادمرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت فقیه بود که آشکارا نمایان شدن عدم مشروعیت رهبر ولی وقیح و رژیم ضد بشری است که خاموش کردن صدای اعتراضی مردم ناراضی از طریق شکنجه تجاوز و قتل در باز داشتگاه کهریزک و کشتن توی خیابان ها و صدور احکام اعدام باز داشت شدگان و دیدار کنندگان با اعضای خانواده های خودشا ن در کمپ اشرف باسانسور و توقیف مطبوعات امکان پذیر شده است که در صورت آغاز جنگ خانمان بر انداز دیگر نه هر گز شرایط مشابه جنگ ایران و عراق نیست که درست بر عکس آن شرایط است که نه به نفع حاکمان جنگ افروز نیست که به ضررشان است چونکه ثابت شده جنگ نه موهبت الهی که رنج و محنت و…. برای مردم بوده که این بار نوبت حاکمان جنگ افروز است که باید بها و تاوانش را پس بدهند . البته که این بها هم نه صلح آمیز که قهر آمیز خواهد بود.
نکته مهم اینکه تنها منبع در آمد رژیم ضد بشری دلارهای نفتی است که اهداف پلیدشان را از این طریق دنبال می کنند . چونکه هم حقوق و افزایش مزایای ارگان های سرگوبگر را تأمین می شود . هم هزینه های تسلیحاتی و همایش و رزمایش و مانور نظامی و آزمایش موشک های میانه و دور برد از دلارهای نفتی تأمین پرداخت می شود . همچنین هزینه های اهداف صدور تروریسم و ارتجاع و بحران به برون مرزو تحریک و تشویق کردن حزب الله لبنان و حماس برای بر پائی امثال جنگ های 33 و 22 روزه با اسرائیل از طریق همین دلار های نفتی تأمین شده است . بنابراین مشخص است که در صورت جنگ و مورد اصابت واقع شدن تأسیسات هسته ای و اسکله های صادر کننده ی نفت ، دیگر امکان صدور نفت وجود ندارد . به خصوص اینکه نیاز شدید به وارد کردن سوخت بنزین هواپیما ها و خود رو ها هم می باشد . دیگر نه نفتی صادر می شود ونه دلازی وارد خزانه می شود تا صرف اهداف گوناگون شود. پس بی جهت نیست که لابی های دلال و واسطه و جاسوس و مزد بگیر ان بشدت علیه ی سیاست تحریم ها و هرگونه جنگ فعال می باشند ودر تهران همایش بزرگ ایرانیان برون مرز برپا می گردد. چونکه پیام دهنده ی جدی بودن خطری است که حاکمان ضد بشری به اینان منتقل کرده اند . ولی رهبر لوطی جماران ولی وقیح برای قدرت نمائی پوشالی با سیلی صورت خود را سرخ نموده چونکه اعتراف کرده است که شرایط کنونی مثل اقدام آن لات است که وارد مغازه ای شد که پرسید شیشه عسل چند است؟ عسل فروش گفت 100 تومان . سپس لات دست فروشنده را گرفت و فشارداد و پرسیدحالا قیمت عسل چند است که فروشنده گفت هر چه شما بگوئید همان است؟ آنگاه با سیاست دست پس زدن و با پا پیش کشیدن گفته است که ما زیر باز اینگونه شرایط نخواهیم رفت چونکه غنی سازی اورانیوم حق مسلم ماست .
در خاتمه اینکه تجربه ی 32 ساله ی حکومت گران به خصوص از 22 خرداد 88 تا حال ثابت شده است که محال است که رژیم ضدبشری قرون وسطائی تغییر کند و یا اصلاح شدنی باشد . یا اینکه خیلی خوش بینانه است تا که تصور شود که حاکمان کودتاگر حاضر به تن دادن بر گزاری انتخابات آزاد و تغییرات صلح و مسالمت آمیز دمکراتیک در ایران می باشند. به خصوص اینکه هرروز هم که می گذرد هم وضعیت اقتصادی کشور بحرانی تر می گردد ،هم اوضاع معیشتی مردم سخت و طاقت فرسا تر می شود . هم هیچگونه چشم انداز بهبود اوضاع و شرایط وجود ندارد . به ویژه اینکه بطور عریان بیش از گذشته دست به جنایات گسترده ی نقض حقوق بشر در سراسر ایران زده می شود تاجائیکه شرکای سابق در حاکمیت و قدرت اکنون نه اینکه تحمل نمی شوند ، بلکه مورد تهدید و تحقیر و اتهام و توهین قرار دارند . مهمتر اینکه بطور آشکارا تلاش برای دسترسی به سلاح هسته ای از هر زمان دیگربرجسته تر شده است . آنچنان که به خاطر گسترش حاشیه و دیوار امنیتی سیاست باج گیری و چانی زنی مذاکرات هسته ای و پیش برد سیاست وقت کشی خیلی جدی تر از گذشته در امور داخلی عراق مداخله گری می شود وبا اقدامات تروریستی و انفجاری و ناامن سازی و آشوب گری در عراق کوشش می شود تا نوری مالکی دوباره نخست وزیر عراق شود و تأکید بر اخراج نظامیان آمریکائی در عراق می شود . مشابه همین سیاست در عراق را پاسداران در کنار طالبان در افغانستان علیه ی نظامیان آمریکا دنبال می کنند . مشروط بر اینکه با تمام توان سیاست دشمنی با روند مذاکرات صلح خاور میانه از طریق حزب الله لبنان و حماس پیگیری می شود . زیرا که مرتبط به اهداف پروژه ی هسته ای و دسترسی به سلاح هسته ای و کاستن فشار مخالفت آمریکا است . لذا همینگونه اقدامات تروریستی و پیگیری اهداف هسته ای است که موجب افزایش احتمال جنگ شده است . ناگفته نماند که طرح خروج نظامیان آمریکائیان از عراق ضمن اینکه مرتبط با تبلیغات انتخابات کنگره در آمریکا دارد که اوباما و حزب دمکرات نگران باخت در این انتخابات می باشند . زیرا که اوباما از سوی حزب جمهوری خواهان رقیب و لابی های اسرائیل زیر فشار می باشد که در مقابل اهداف پروژه ی هسته ای رژیم ضد بشری سیاست برخورد مناسب اتخاذ نکرده است . از طرف دیگر بعید نیست کاهش نظامیان آمریکا د ر عراق آن سوی معادله ی احتمال افزایش آماده سازی حمله نظامی به تأسیسات هسته ای رژیم ضد بشری باشد که با این اقدام طرح پیشگیرانه ی تلاش شده تا که ضریب خطر انتقام یا تهاجم انتحاری به نظامیان آمریکا مستقر در عراق کاهش داده شود. پس ضمن مخالفت با جنگ ، باید همه مخالفان جنگ و ضد رژیم ضد بشری پشتیبانی از طرح پیشنهادی نه جنگ نه مذاکره و مماشات حمایت برای تغییرات دمکراتیک در ایران مریم رجوی نمایند . همینطور می بایست آمادگی هر گونه فعالیت حمایتی از مبارزه مردم ایران برای سرنگون کردن رژیم ضدبشری در صورت احتمال جنگ را هم داشته باشند تا که با فراخوان حضور اعتراضی و مبارزاتی مردم در صحنه و حمایت کردن از اینان سریع منجر به سقوط حاکمان جنگ افروز به جای فرسایشی شدن جنگ شود. البته چون در اثر جنگ کانال های اقتصادی ودرآمد دلار های نفتی مسدود می شود .امکان فرسایشی شدن جنگ و انگیزه برای ادامه ی آن بعید است. چونکه گفته شد شرایط بطور کلی با سال 59 شروع جنگ ایران و عراق فرق اساسی دارد که نه همچون آن زمان انگیزه برای جنگ وجود ندارد چونکه نیروهای حکومتی بشکل مزدوران جیره خوار در آمده اند که در صورت جنگ سریع دچار ریزش خواهند شد چون می خواهند زنده بمانند.
هوشنگ بهداد
بیست ونهم مرداماه سال 1389