دروغ نامه ی کیهان دوشنبه 18 مرداد ماه سال 1389
نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " هويت مخدوش"
" راستی در این رژیم قرون وسطائی ضد بشری قدرت در اختیار کیست؟ نقش مترسک رهبر لوطی جماران چیست؟ همچنین دلیل بر خورد تناقض آمیز با رقیب مغلوب و خودی ها ناشی از چیست؟"
چگونه است در شرایطی که با طراحی دو کودتای سوم تیر 84 و 22 خرداد 88 پاسداران و بسیجیان زائده اش که پاسدار گماشته احمدی نژاد را رئیس جمهور کردند که نه اینکه رقیب را از صحنه حذف نمودند ، بلکه تعدادی از اعضای سرشناس و شاخص هایش را باز داشت و شکنجه و مجبور به اعتراف نمودند تا که بگویند جاسوس بیگانه و خائن به ملت و کشور و اسلام و انقلاب می باشند . سپس اتهامات سنگین تر را نصیب رهبران مغلوب کردند تا جائیکه برای زهر چشم گرفتن و چنگ ودندان نشان دادن خواهر زاده ی موسوی را هم کشتند . اما اکنون اعتراف شده است که 5 سال است رحیم مشائی در دو کابینه نهم ودهم بحث ها و گفتگو ونظر هائی ارائه داده است که منجر به یک پرونده ی پر حجم شده است که نه منتهی به انتقادات کله گنده های حوزوی حکومتی حامی رهبر لوطی جماران شده است که حتی رهبر لوطی جماران و روزنامه ی جوان ار گان تبلیغاتی پاسداران کودتا گر منتقد شیوه بر خورد رحیم مشائی می باشند . زیرا که موجب اختلاف و رشد بد بینی میان جبهه ی مدی اصول گرایان شده است . اما جالب است که بر خلاف موج رو به رشد انتقادات نه همچنان وی در جایگاه رئیس دفتر ریاست جمهوری مانده و فعال می باشد ، بلکه دست به طراحی همایش بزرگ ایرانیان می زند و برای کسانی دعوت نامه ارسال می کند که در این همایش حضور داشته باشند که متهم و معروف به دلال و جاسوس دو جانبه با شیطان بزرگ دشمن آمریکا می باشند . بد تر اینکه پیشنهاد طرح جایگزینی مکتب ایران به جای مکتب اسلا م را در این همایش همراه با 80 میلیارد تومانی هزینه داده است که تبدیل به آب بر توی لانه ی مور چگان شده است که از سراسیمه از سوراخ های شان بیرون زده اند و فریاد بشتابید و هوار می زنند که سیل آمده و دارد دنیا را سیل با خودش می برد . اما پاسدار گماشته احمدی نژاد نه نسبت به موج انتقادات توجهی نکرده و نمی کند، بلکه همچنان از رحیم مشائی دفاع و حمایت می کند. راستی دراین رژیم قرون وسطائی ضد بشری قدرت در اختیار کیست ؟ نقش مترسک رهبر لوطی جماران چیست؟ همچنین دلیل بر خورد تناقض آمیز با رقیب مغلوب و خودی ها ناشی از چیست؟ به خصوص زمانی بیشتر تعجب بر انگیز می شود که درتحلیل وبررسی وارزیابی ابعاد هویت شناسی وعملکرد رحیم مشائی و عملکرد وی این چنین متهم به نفوذی بودن شده است :
برخي اظهارات و عملكردهاي آقاي اسفنديار رحيم مشايي طي 5 سال گذشته و مجموعه بحث هايي كه برانگيخته اكنون تبديل به يك پرونده پرحجم شده است. درباره اين پرونده كه سه فصل «رياست سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري»، «معاون اولي رئيس جمهور» و «رياست دفتر رئيس جمهور» را شامل مي شود، چگونه بايد قضاوت كرد؟ پرونده «انساني مؤمن، خودساخته و دلباخته حضرت ولي عصر(عج) با تعهدي عميق و آگاهانه به خط نوراني ولايت و مباني جدي جمهوري اسلامي و خدمتگزاري توانمند و صديق به ملت» يا چشم اسفنديار و پاشنه آشيل دولت چندان كه منتقدان مي گويند؟ درباره ابعاد اين موضوع گفتني هايي هست. درباره آقاي مشايي تحليل ها و احتمالات گونه گوني از جهات مختلف مطرح شده است. اينكه مديري كارآمد و خدمتگزاري بي نظير است كه ناشناخته مانده و در حق او جفا مي شود. احتمال بالاتر اين است كه او از شدت دوستي و اخلاص، خود را وقف رئيس جمهور كرده است. احتمال سوم اينكه او با حاشيه سازي مي كوشد باري از دوش رئيس جمهور و دولت بردارد و سپر بلا شود! احتمال چهارم نزديك به احتمال سوم اما اندكي متفاوت است؛ مشايي به عمد مي كوشد ميان رئيس جمهور و جبهه اصولگرايان «تمايز» قائل شود و نشان دهد احمدي نژاد تافته جدا بافته است تا شايد به اين ترتيب دل ديگراني به دست آيد. وجه خوش بينانه ماجرا اين است كه بايد «ديگران» را دريابيم، اصولگرايان كه سر جاي خود هستند. احتمال پنجم معتقد است مشايي يك سوءتفاهم بزرگ براي رئيس دولت است و مثل يك انسان ناشي، هزينه مي تراشد. احتمال ششم آقاي مشايي را باتوجه به مختصات فكري و شخصيتي وي بخشي از جريان «نفوذ» مي داند، صرف نظر از اينكه آگاهانه يا ناآگاهانه و با واسطه باشد.
با تصور اینکه رحیم مشائی گذشته از اینکه نزدیک ترین فرد کابینه به پاسدار احمدی نژاد است و فامیل وی نیز می باشد. بنابراین هرگونه انتقاد تبدیل به مین برای دولت خدمتگزار کردنش که موجب افزایش تحمیل هزینه به دولت شده است . یا اینکه مرتکب نا آگاهانه اقداماتی کرده است که خسارات سنگین به دولت و اعتماد حامیان مدعیان اصول گرایان وارد می کند . یا با متهم کردن وی به نفوذی بودن که اعمال و رفتارش موجب دل خوشی دشمن و هورا کشیدن رقیب مغلوب همگام با دشمن شده است و از این قبیل اتهامات در حقیت زیر سئوال بردن عملکرد پاسدار گماشته احمدی نژاد و انتقاد کردن به وی می باشد که اکنون از سوی همکار و هم لهجه و هم قلم سرباز جو حسین شریعتمداری بطور غیر مستقیم با شیوه ی بدرگفتن تا دیوار بشنود با دراز کردن رحیم مشائی در اصل حکیم باشی پاسدار گماشته احمدی نژاد این چنین دراز و متهم شده است :
اما فارغ از اينكه كدام احتمال يا مجموعه اي از آنها را بپذيريم، يك نكته تقريباً مسلم است و آن اينكه آقاي اسفنديار رحيم مشايي سر جاي خودش نيست. رياست دفتر رئيس جمهور كار ويژه و شأنيت خاص خود را دارد. ذاتاً يك كار اجرايي و دفتري پرحجم است. رئيس دفتر منطقاً بايد از حجم كارهاي رئيس جمهور بكاهد و به تنظيم امور بپردازد. دفتر، اندروني نهاد رياست جمهوري است و بايد بي حاشيه ترين جاها باشد. اصرار بر گفتن عبارات عجيب و غريب و احتمالا خارق العاده و بعضاً ناقض مباني فكري اسلام و انقلاب اسلامي، نقض غرض تعبيه پست «رياست دفتر رئيس جمهور» است. حتي اگر بنا بر تبيين گفتمان دولت هم باشد، متولي اين كار شخص رئيس جمهور است. فارغ از اينكه چه قضاوت مثبت و منفي از آقاي مشايي داشته باشيم، او نبايد مرز كار دفتر را با ايدئولوژي پردازي به هم بريزد چه آن كه او تئوريسين دولت اصولگرا نيست، همچنان كه نه در مسائل فقهي و ديني و نه در مسائل عميق كارشناسي صاحب نظر هم نيست. اما اگر هم او را صاحب نظري فرض كنيم كه مصر است بديع- بدعت آلود- و پر حاشيه و از سر ابهام و ايهام يا اوهام حرف بزند جاي اين كار در حوزه و دانشگاه و در محضر صاحب نظران است تا آن تصورات و هيجانات فكري نقد و بررسي شود و هرچه هست دفتر رئيس جمهوري پركار جاي اين حاشيه و مجادله نيست.«هركس خود را در مواضع تهمت قرار دهد نبايد كسي را كه به او سوءظن پيدا مي كند ملامت و سرزنش كند اكنون سؤال اين است كه آيا سنگ اشغالگران فلسطين را تحت عنوان «ملت اسرائيل!؟» به سينه زدن، خود را در موضع تهمت قرار دادن نيست و آيا جنايتكاران و مستكبران عالم با اين سخنان، دلشان با ملت ايران و رئيس جمهور ضد استكبار صاف مي شود يا فقط ملت هاي مظلوم و مؤمنان و آزاديخواهان را بدگمان مي كند؟ آيا مراوده طولاني مدت با فلان دلال فرصت طلب آمريكانشين- كه گاو پيشاني سياه جاسوسي و خيانت است- خدمت است يا اسباب بدگماني و ترديد؟ سخنان بي پايه گفتن درباره حجاب و حرف هاي چند پهلو يا غلط درباره احكام اسلامي يا تقابل ميان اسلام و ايران، باري از دوش دولت و رئيس جمهور محترم برمي دارد يا حاشيه هاي زيانبار درست مي كند؟ انبوه اين مواضع، دل دشمنان و بدخواهان و مغرضان و معاندان را ذره اي نسبت به ملت و دولت ايران صاف نمي كند- مگر اينكه آنها را به طمع اندازد و جسورتر كند- اما قطعا در اين سو و در جبهه خودي باعث اختلاف و دلخوري و سرخوردگي مي شود. اگر چنين است كه قطعاً چنين است، بايد ديد رويكرد و عملكرد آقاي مشايي در جهت خدمت به دولت است يا جفا به آن، پاكباختگي است يا مين گذاري زير پاي دولت خدمتگزار و زدن ريشه هاي نشو و نماي دولت در جبهه اصولگرايان. همين جا بايد گفت ادعاي اخلاص و خلوص- كه بعضاً در حد افراط تا مرزبندي و تمايز با ديگر اصولگرايان پيش مي رود- دقيقاً در تناقض با بساط ابهام و ايهام و اتهامي است كه آقاي مشايي درباره مواضع دولت و رئيس جمهور پهن كرده است.آنچه با جرئت و قطعيت مي توان گفت اين است كه او به عنوان معتمد رئيس جمهور و نفر دوم كابينه! با بي مبالاتي و بي مسئوليتي مطلق با امانت ملت و سرمايه اجتماعي رئيس جمهور محترم برخورد مي كند،از آن سو در سياه چاله و حفره بي مسئوليتي و عدم پاسخگويي الزام آور بيشتر مي غلطد. اين، بستر نازپروردگي و لاابالي گري است و رئيس جمهور محترم بايد از سر اصولگرايي و قانونگرايي، ميان اين دو جايگاه متناقض آقاي مشايي تعادل و توازن ايجاد كند.نامه 27تير 88 رهبر فرزانه انقلاب خطاب به رئيس جمهور محترم، متأسفانه خوب فهميده نشد هرچند كه اجابت و اجرا شد. رهبر انقلاب در آن نامه مرقوم فرموده بودند «انتصاب جناب آقاي اسفنديار رحيم مشايي به معاونت اولي رئيس جمهور بر خلاف مصلحت جنابعالي و دولت و موجب اختلاف و سرخوردگي ميان علاقمندان به شما است. لازم است انتصاب مزبور ملغي و كان لم يكن اعلام گردد.» يك هفته بعد آقاي مشايي به عنوان «سرباز نظام ولايي» از معاون اولي استعفا داد و مدتي بعد به رياست دفتر رئيس جمهور منصوب شد و... ماجراهايي كه در اين يك سال از ناحيه آقاي مشايي عارض شد. با وجود بزرگي اشتباه پديد آمده بايد گفت كه اصولگرايان ضمن نقد جدي و دلسوزانه به خاطر اين عارضه، دور رئيس جمهور خدوم و دولت اصولگرا را خط نمي كشند و خالي نمي كنند تا در ميان خود جبهه باز كنند. اين عين همان هشداري است كه رهبري درباره اختلاف ميان علاقمندان به رئيس جمهور داده اند.. از آن سو دولت و رئيس جمهور محترم نيك مي دانند كه اگر به فضل خدا به برگ و بار رسيده اند، ريشه در اصول و اصولگرايي تراز اسلام و انقلاب دارند و بر شاخه نشستن و بن بريدن برخي افراد، خلاف عقل و نقض مصلحت- عين مفسدت- است با هر انگيزه اي كه باشد. و البته اين خبر قطعي است كه جبهه استكبار و هم پيمانان فتنه گر آن در داخل، استراتژي خود را بر زدن رگ و ريشه هاي حيات و شادابي دولت و فاصله انداختن ميان رئيس جمهور و اصولگرايان گذاشته اند و به شدت پيگير آن هستند. اين هم يك احتمال- ولو اندك- است كه آنها با واسطه هاي خاكستري به آقاي مشايي نزديك شوند. به هرحال او رئيس دفتر رئيس جمهور است"
در خاتمه اینکه اکنون که آنگونه که تبلیات گسترده علیه ی رحیم مشائی می شود که گویا وی تبدیل به استخوان نه توی گلو گیر کرده ی پاسدار گماشته احمدی نژاد و دولت و جبهه ی مدعی اصول گرایان شده است که دارد منتهی به خفگی می شود ، بلکه طبق اخطار رهبر لوطی جماران موجب بروز رشد اختلاف درون باند های مافیائی اصول گرائی و بد بینی مردم نسبت به اصول گران و رژیم ضد بشری شده است . به خصوص که سبب بی اعتبارشدن علنی رهبر لوطی جماران شده است . زیرا که بی توجهی نمودن به اخطار رهبر لوطی جماران اکنون وانمود یا جا انداخته شده است که رهبر لوطی جماران مترسک کودتاگران پشت پرده بیش از گذشته بی ارزش و ناتوان شد ه است. به ویژه اینکه پس از اینکه در سال گذشته در تظاهرات های ضد حکومتی با طنین انداز شدن فر یاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت وقیح که از سوی مردم معترض و نا راضی سر داده شد آسیب پذیری مترسک و رهبر لوطی جماران ظاهراً همکاره را مضاعف نموده است . از سوی دیگر اتخاذ مواضع رحیم مشائی تبدیل به آنگونه چاشنی تشدید و تحریک کننده رشد دامنه ی اختلاف و تضاد درون باند های مافیائی مدعیان کودتا گر اصول گرایان شده است که بصورت صف آرائی جبهه ای آماده مصاف هم میان آخوند های متحجر سنتی حوزوی و بخشی از فر ماندهان پاسداران و بسیجیان همسو با اینان شده که جزو حامیان رهبر لوطی جماران و علیه ی رحیم مشائی می باشند . همینطور بخشی از مدعیان اصول گرایان دست اندر کار کودتای 22 خرداد از پاسدار گماشاته احمدی نژاد حمایت می کنند که در میان فر ماندهان پاسداران و بسیج و اطلاعات پاسداران وبخشی از سایر ارگان های سر کوبگر می باشند که بعید نیست هدف تضعیف و بی ارزش کردن رهبر لوطی جماران و کنار زدنش باشد تا که پاسداران کود تاگر بطور عریان وارد صحنه شده و جایش را پر نمایند . فراموش نشود که رحیم مشائی بیش از 10 سال سابقه ی عضویت در و زارت بد نام اطلاعات دارد و عنصری اطلاعاتی و پیچیده است و می داند که چکار می کند . زیرا که اشرف دارد ضریب تنفر جامعه چه میزان است و چرا باید به پاسدار گماشته احمدی نژاد توصیه کند که می بایست از سرکوبگری های مبارزه با بی حجابی شانه خالی کند و کاسه و کوزه را بر سر نیروی انتظامی بکشند و آوار کند . یا اینکه پس از سر دادن شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ایران متوجه شد که جوانان چقدر تنفر از اسلام طالبانی رهبر ولی وقیح و آخوند متحجر انگلیسی محمد تقی مصباح یزدی دارند که ردانه و آگانه در همایش بزرگ ایرانیان پیشنهاد مکتب ایران را به جای مکتب اسلام داد . چون هدف این است که از موضع ملی گرائی و ناسیو نالیستی اینان را تحریک وجذب نماید . مشروط بر اینکه منتقدان رحیم مشائی هم متوجه شده اند که ادعاهای وی دارد زیرآب اینان و رهبر لوطی جماران را می زندکه در صورت سکوت و تلاش برای مهار و یا بر کنار نکردن رحیم مشائی ،دیگر جائی برای قدرت و غارتگری و مفت خوری انگلی شان باقی نمی ماند.
هوشنگ بهداد
http://www.kayhannews.ir/890518/2.HTM#other200
دروغ نامه ی کیهان دوشنبه 18 مرداد ماه سال 1389
هويت مخدوش (يادداشت روز)