روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی یکشنبه 14 شهریور ماه سال 1389
نقد و بررسی : سر مقاله روزی نامه ی حکومتی جمهوری "طالبان، بازوي عملياتي صهيونيست ها"
چگونه است هم با اقدامات بدتر از طالبان باندهای غالب کودتائی با رقیب مغلوب رفتارمی کنند، هم پاسداران در کنار طالبان در افغانستان حضور دارند، ولی فقط طالبان و اسرائیل مزدور استعمار می باشند؟!
نقد و بررسی : سر مقاله روزی نامه ی حکومتی جمهوری "طالبان، بازوي عملياتي صهيونيست ها"
چگونه است هم با اقدامات بدتر از طالبان باندهای غالب کودتائی با رقیب مغلوب رفتارمی کنند، هم پاسداران در کنار طالبان در افغانستان حضور دارند، ولی فقط طالبان و اسرائیل مزدور استعمار می باشند؟!
فلسفه ی حوزوی سنگ مفت و گنجشک مفت که موازی وارونه گوئی و تصویر مار کشیدن و مار قالب کردن شده است تبدیل به سبک نوشتاری و تحلیل و تفسیر شده است . آنگونه که پیوسته بطور هردم بیل تناقض گوئی برای پاک کردن صورت مسئله و آدرس غلط دادن بکار برده می شود . زیرا برای آخوند های انگل غیر مولد مفت خور حاکم شده با سایر شرکای دزد و غارتگر و کودتاچی شان فقط قدرت و انباشت ثروت و قبضه و انحصاری کردن و حفظ نننگین آن مهم می باشد . به خصوص اینکه دین ابزاری شده ترکیب با جنگ موهیت الهی رمز توطئه گری و عوامفریبی و شیادی و توجیکاری شان شده است . برای همین قرار گرفتن پاسداران در کنار طالبان در افغانستان و اعزام تروریست و سلاح از ایران به افغانستان اکنون که گندش در آمده است تفسیر وارونه ارائه داده شده که طالبان بازوی نظامی اسرائیل است . غافل از آنکه مدعی ناخواسته دست به خود زنی زده است زیرا کهفراموش کرده است که دو روز گذشته روز نمایش خیمه شب بازی جهانی قدس بود که تاریخچه این نمایش خیمه شب بازی بیش از 31 سال شده است که در پوشش روز قدس ادعای مبارزه علیه اسرائیل ولی برای سرکوب و خفقان و سانسور داخلی بر گزارشده است که در این نمایش فریاد نا بو باد اسرائیل سر داده می شود . ولی اکنون سر مقاله نویس خواب نما شده و کشف کرده است که طالبان بازوی نظامی صهیونیستی شده است. در صورتی معلوم نیست که چرا طالبان همچون اسرائیل به جای مبارزه کردن با رژیم ضد بشری در کنار پاسداران در افغانستان علیه نظامیان آمریکا و نا تو مبارزه می کند و می جنگند ؟ به ویژه اینکه فراموش نشده است که چگونه پس از جنگ 33 روزه ی پاسداران حزب الله لبنان با اسرائیل پاسدار محسن رضائی در گفتگوی تلویزیونی خود اعتراف نمود که همه نیروهائی که در لبنان علیه ی اسرائیل یا در عراق و افغانستان علیه ی نظامیان آمریکا می جنگنند هم در پاد گان های نظامی پاسداران در ایران آموزش و تعلیم نظامی دیده اند . هم اینکه شیوه ی جنگ شان علیه ی آمریکا همان شیوه و الگوی جنگ پاسداران در جنگ خانمان بر اندازانه ی 8 ساله ی ایران و عراق است و تأکید نمود این روش جنگ فقط منحصر به فرد در جهان ومخصوص پاسداران می باشد. البته دلیل ارائه شده اینکه طالبان و اسرائیل با هم و مزدوران استعمار هستند این است که چرا طالبان در روز تظاهرات قدس که از سوی شیعیان پاکستان بر گزارشد عملیات انتحاری انجام شد . ولی گفته نمی شود که چرا در روز نمایش خیمه شبب بازی تظاهرات روز قدس در تهران و شیراز ، اراذل و اوباش دست به تهاجم و هتاکی و فحاشی به منزل مسکونی کروبی در تهران و مسجد قباد شیراز علیه دستغیب زدند و مرگ بر منافق سر دادند؟ آیا کروبی و دستغیب هم همچون طالبان و اسرائیل جزو عوامل و مزدوران استعمار می باشند؟
بهر حال جالب تر اینکه سرمقاله نویس هرگز امکان ندارد که موضوعی پیرامون هر چه می خواهد باشد تحلیل و تفسیر کند، ولی آن را به آمریکا ختم نشود. پس چون این شیوه تحلیل و تفسیر گری تبدیل به یک سنت همیشگی شده است بنابراین می بایست انفجار انتحاری در پاکستان که گفته می شود از سوی طالبان در راستای انتقام گرفتن انجام شده است پای آمریکا به میان کشیده شود تا که شریک جرم این عمل تروریستی انتحاری در پاکستان و ربط دادن به جنگ و خون ریزی در افغانستان شود و در نهایت این چنین ارتش پاکستان در کنار اسرائیل و آمریکا عامل بوجود آورنده ی طالبان ومحرک و مشوق اقدامات تروریستی در افغانستان و پاکستان ومنطقه مقصر جلوه داده شود :
"اين پديده يكبار ديگر فريبكاري آمريكا و متحدانش را نشان ميدهد كه براي سالهاي مدعي مبارزه با تروريسم بودند ولي در ميدان عمل كاملاً ثابت شد كه حتي در همان سالها نيز محكمترين ارتباطات آشكار و نهان را با تروريستها حفظ كردهاند. زماني بوش كوچك مدعي بود كه دنياي معاصر بايد موضع خود را دقيقاً روشن كند كه يا با آمريكا است يا با تروريستها و اگر كشوري با آمريكا همراه نيست، پس قطعاً با تروريستها همدست و همراه است! اما همان زمان آشكار بود كه آمريكا نزديكترين روابط را با طالبان، القاعده و حتي بن لادن دارد. اكنون آمريكا مدعي است كه طالبان بر دو نوع است: "طالبان خوب"، "طالبان بد". طالبان خوب همانهائي هستند كه آمريكا با آنها ارتباط دارد و مايل است با تقويت آنها، ثبات و امنيت را به منطقه باز گرداند و آنها را در قدرت مركزي كابل شريك سازد و "طالبان بد" را در موضع اقليت و انزوا قرار دهد. اين تقسيم بندي رسوا به قدري مضحك است كه حتي مقامات واشنگتن هم در موقع طرح موضوع با لبخند خود نشان ميدهند كه خود نيز به اراجيف مطروحه اعتقادي ندارند ولي مايلند با اين زمينه سازيها طالبان را يكبار ديگر به قدرت باز گردانند، چرا كه طالبان بهترين گروهك تروريستي دست پرورده آمريكاست كه توانسته اهداف مورد انتظار واشنگتن را به درستي تأمين كند. اين از اهداف آمريكا بوده و هست كه چنين وانمود سازد كه مسلمانان در تقابل دائمي و هميشگي با يكديگر قرار دارند و به خون يكديگر تشنهاند. اين از سياستهاي پليد استعمار بوده و هست كه وانمود سازد مسلمانان قادر به همزيستي نيستند و بايد استعمارگران اشغالگر براي تنظيم روابط ميان ملت ها، قوميتها و مذاهب، بر آنها حكومت كنند و روابط فيمابين را اداره و هدايت نمايند. كدام گروه بهتر از طالبان تروريست و اذنابش در جهت تحقق اين اهداف استعماري نقش آفريني و خوش خدمتي كرده و توانسته است چهره مخدوشي از اسلام را به نمايش بگذارد؟ صرفنظر از اين مسائل، اين روزها بهتر از هر زمان ديگري ثابت شد كه طالبان، بازوي صهيونيستها در دنياي اسلام است و براي خوش خدمتي به صهيونيستها سر از پا نميشناسد. اين همان مار خوش خط و خالي است كه پاكستان در آستين خود پرورش داد و امروز مردم مظلوم پاكستان و افغانستان و بلكه تمامي ملتهاي منطقه به دست آنها به خاك و خون كشيده ميشوند. اين پديدهها يكبار ديگر صحت اين كلام عرشي را ثابت ميكند كه هر كس شمشير طغيان را تيز كند، با همان شمشير كشته ميشود و امروز شهروندان پاكستاني توسط شمشيري كه براي سالها توسط دولت و ارتش پاكستان تيز شده بود، درو ميشوند و جا دارد كه تمامي ملتهاي منطقه يكپارچه عليه تروريستهاي طالبان موضعگيري كنند و آنها را از ميان جوامع خود طرد و منزوي سازند و به استعمارگران نيز نشان دهند كه دست آنها را خواندهاند و اين طرح پليد استعماري را نيز با شكست كامل و هميشگي مواجه سازند"
در خاتمه اینکه همانگونه که اشاره شد وارونه و تناقض گوئی تبدیل به سبک و شیوه ی قلم زنی و تحلیل و تفسیر گفتاری و نوشتاری شده است . آنگونه که غیر از این شیوه نمی توان انتظار داشت . برای اینکه سرمقاله نویس با وجود اینکه اشراف دارد که این روش تداعی کننده ی تف و تاق و ریش است. مع الوصف ابائی از عریان و فاش شدن مکررش ندارد . چون در شرایطی که کیفی ترین عناصر سهیم در قدرت در سالیان پیش در رژیم ضد بشری از طریق کودتا بر کنار شده اند و سهمی دیگر در قدرت ندارند و تی نه به بازی گرفته نمی شود ونه تحمل نمی شوند بلکه مورد بد ترین اتهامات بسیار سنگین با توهین و تهدید واقع می شوند . از سوی دیگر باز هم با وجود اینکه 32 سال است که حاکمان رژیم ضد بشری تا توانسته اند بهر شیوه نیرنگ و فریب و شیادگری و تهدید و جنگ و خرافات و سرکوب مرتکب جنایات گسترده ی انکار نا پذیر علیه ی بشریت شده اند و هرروز که سپری می شود بر قطر کارنامه ی بس ننگین و سنگین قطور عملکرد و نقض مستمر حقوق بشر شان افزوده می گردد . آنگونه که پیشتاز رکورداری جهانی محکومیت نقض مستمر حقوق بشر می باشند، ولی اکنون دولت پاکستان وآمریکا و افغانستان و اسرائیل متهم و محکوم شده اند که اینان هستند که دست به اقدامات ضد بشری از طریق طالبان دست پرورده شان می زنند تا وانمود کنند که درکشور های اسلامی امکان شرایط تحمل پذیری مسالمت آمیز وجود ندارد. مهمتر اینکه ارتش پاکستان هم متهم و محکوم شده است که اکنون خودش از طریق همان شمشیر آخته و تیزی مورد تهاجم دست پرورده اش واقع شده است که از طریق طالبان خود ساخته علیه ی دیگران استفاده می کرده است. گوئی که در ایران پاسداران کودتا گر و ولی وقیح از اینگونه شیوه ی علیه ی مردم معترض و رقبای مغلوب استفاه نمی کنند و همان سرنوشتی که سرمقاله نویس برای ارتش پاکستان پیش بینی کرده و رقم زده است ،شامل رژیم ضد بشری و ولی وقیح و پا سداران کودتا گر و شرکای شان نمی شود؟
بهر حال جالب تر اینکه سرمقاله نویس هرگز امکان ندارد که موضوعی پیرامون هر چه می خواهد باشد تحلیل و تفسیر کند، ولی آن را به آمریکا ختم نشود. پس چون این شیوه تحلیل و تفسیر گری تبدیل به یک سنت همیشگی شده است بنابراین می بایست انفجار انتحاری در پاکستان که گفته می شود از سوی طالبان در راستای انتقام گرفتن انجام شده است پای آمریکا به میان کشیده شود تا که شریک جرم این عمل تروریستی انتحاری در پاکستان و ربط دادن به جنگ و خون ریزی در افغانستان شود و در نهایت این چنین ارتش پاکستان در کنار اسرائیل و آمریکا عامل بوجود آورنده ی طالبان ومحرک و مشوق اقدامات تروریستی در افغانستان و پاکستان ومنطقه مقصر جلوه داده شود :
"اين پديده يكبار ديگر فريبكاري آمريكا و متحدانش را نشان ميدهد كه براي سالهاي مدعي مبارزه با تروريسم بودند ولي در ميدان عمل كاملاً ثابت شد كه حتي در همان سالها نيز محكمترين ارتباطات آشكار و نهان را با تروريستها حفظ كردهاند. زماني بوش كوچك مدعي بود كه دنياي معاصر بايد موضع خود را دقيقاً روشن كند كه يا با آمريكا است يا با تروريستها و اگر كشوري با آمريكا همراه نيست، پس قطعاً با تروريستها همدست و همراه است! اما همان زمان آشكار بود كه آمريكا نزديكترين روابط را با طالبان، القاعده و حتي بن لادن دارد. اكنون آمريكا مدعي است كه طالبان بر دو نوع است: "طالبان خوب"، "طالبان بد". طالبان خوب همانهائي هستند كه آمريكا با آنها ارتباط دارد و مايل است با تقويت آنها، ثبات و امنيت را به منطقه باز گرداند و آنها را در قدرت مركزي كابل شريك سازد و "طالبان بد" را در موضع اقليت و انزوا قرار دهد. اين تقسيم بندي رسوا به قدري مضحك است كه حتي مقامات واشنگتن هم در موقع طرح موضوع با لبخند خود نشان ميدهند كه خود نيز به اراجيف مطروحه اعتقادي ندارند ولي مايلند با اين زمينه سازيها طالبان را يكبار ديگر به قدرت باز گردانند، چرا كه طالبان بهترين گروهك تروريستي دست پرورده آمريكاست كه توانسته اهداف مورد انتظار واشنگتن را به درستي تأمين كند. اين از اهداف آمريكا بوده و هست كه چنين وانمود سازد كه مسلمانان در تقابل دائمي و هميشگي با يكديگر قرار دارند و به خون يكديگر تشنهاند. اين از سياستهاي پليد استعمار بوده و هست كه وانمود سازد مسلمانان قادر به همزيستي نيستند و بايد استعمارگران اشغالگر براي تنظيم روابط ميان ملت ها، قوميتها و مذاهب، بر آنها حكومت كنند و روابط فيمابين را اداره و هدايت نمايند. كدام گروه بهتر از طالبان تروريست و اذنابش در جهت تحقق اين اهداف استعماري نقش آفريني و خوش خدمتي كرده و توانسته است چهره مخدوشي از اسلام را به نمايش بگذارد؟ صرفنظر از اين مسائل، اين روزها بهتر از هر زمان ديگري ثابت شد كه طالبان، بازوي صهيونيستها در دنياي اسلام است و براي خوش خدمتي به صهيونيستها سر از پا نميشناسد. اين همان مار خوش خط و خالي است كه پاكستان در آستين خود پرورش داد و امروز مردم مظلوم پاكستان و افغانستان و بلكه تمامي ملتهاي منطقه به دست آنها به خاك و خون كشيده ميشوند. اين پديدهها يكبار ديگر صحت اين كلام عرشي را ثابت ميكند كه هر كس شمشير طغيان را تيز كند، با همان شمشير كشته ميشود و امروز شهروندان پاكستاني توسط شمشيري كه براي سالها توسط دولت و ارتش پاكستان تيز شده بود، درو ميشوند و جا دارد كه تمامي ملتهاي منطقه يكپارچه عليه تروريستهاي طالبان موضعگيري كنند و آنها را از ميان جوامع خود طرد و منزوي سازند و به استعمارگران نيز نشان دهند كه دست آنها را خواندهاند و اين طرح پليد استعماري را نيز با شكست كامل و هميشگي مواجه سازند"
در خاتمه اینکه همانگونه که اشاره شد وارونه و تناقض گوئی تبدیل به سبک و شیوه ی قلم زنی و تحلیل و تفسیر گفتاری و نوشتاری شده است . آنگونه که غیر از این شیوه نمی توان انتظار داشت . برای اینکه سرمقاله نویس با وجود اینکه اشراف دارد که این روش تداعی کننده ی تف و تاق و ریش است. مع الوصف ابائی از عریان و فاش شدن مکررش ندارد . چون در شرایطی که کیفی ترین عناصر سهیم در قدرت در سالیان پیش در رژیم ضد بشری از طریق کودتا بر کنار شده اند و سهمی دیگر در قدرت ندارند و تی نه به بازی گرفته نمی شود ونه تحمل نمی شوند بلکه مورد بد ترین اتهامات بسیار سنگین با توهین و تهدید واقع می شوند . از سوی دیگر باز هم با وجود اینکه 32 سال است که حاکمان رژیم ضد بشری تا توانسته اند بهر شیوه نیرنگ و فریب و شیادگری و تهدید و جنگ و خرافات و سرکوب مرتکب جنایات گسترده ی انکار نا پذیر علیه ی بشریت شده اند و هرروز که سپری می شود بر قطر کارنامه ی بس ننگین و سنگین قطور عملکرد و نقض مستمر حقوق بشر شان افزوده می گردد . آنگونه که پیشتاز رکورداری جهانی محکومیت نقض مستمر حقوق بشر می باشند، ولی اکنون دولت پاکستان وآمریکا و افغانستان و اسرائیل متهم و محکوم شده اند که اینان هستند که دست به اقدامات ضد بشری از طریق طالبان دست پرورده شان می زنند تا وانمود کنند که درکشور های اسلامی امکان شرایط تحمل پذیری مسالمت آمیز وجود ندارد. مهمتر اینکه ارتش پاکستان هم متهم و محکوم شده است که اکنون خودش از طریق همان شمشیر آخته و تیزی مورد تهاجم دست پرورده اش واقع شده است که از طریق طالبان خود ساخته علیه ی دیگران استفاده می کرده است. گوئی که در ایران پاسداران کودتا گر و ولی وقیح از اینگونه شیوه ی علیه ی مردم معترض و رقبای مغلوب استفاه نمی کنند و همان سرنوشتی که سرمقاله نویس برای ارتش پاکستان پیش بینی کرده و رقم زده است ،شامل رژیم ضد بشری و ولی وقیح و پا سداران کودتا گر و شرکای شان نمی شود؟
هوشنگ بهداد
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی یکشنبه 14 شهریور ماه سال 1389
طالبان، بازوي عملياتي صهيونيسته