روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی یکشنبه12 شهریور ماه سال 1389

نقد و بررسی : سرمقاله روزی نامه ی حکومتی جمهوری " ناكامي سلمان رشدی دوم "

ناکامی حاکمان ترس از تبدیل کردن تهدید آتش زدن نسخه ی قرآن از سوی یک کشش کلیسای فلوریدای آمریکا به سناریوی مشابه ی فتواب مرگ سلمان رشدی

آیا شکل مهم تر است یا نه اینکه این محتوا است که ارجحیت دارد و به شکل بها و اعتبار می دهد ؟ مگر گفته نمی شود وقتی که سربازان معاویه بدستوروی در جنگ با علی قرآن ها را بر سر نیزه کردند، علی گفت توجه نکنید چون قرآن ناطق من می باشم ؟ اکنون سئوال است که اگر چنانچه یک کشیش کلیسای فلوریدای آمریکائی که می تواند از جنس آخوندهای امثال آخوند متحجر انگلیسی مصباح یزدی و یا نوچه هایش باشد که فتوا داد می خواهد در روز 11 سپتامبر بعنوان اعتراض یک نسخه ای از قرآن را بسوزاند. مگر چه فرقی با جشن کتاب سوزان اوایل انقلاب در تهاجم با کتابخانه ها و میز کتب سازمان های انقلابی و سیاسی در ایران دارد. یا اینکه با سایر اقدامات ضد بشری که حاکمان دین فروش ایران در 32 سال گذشته نسبت به اقلیت های مذهبی در ایران مرتکب شدند مغایرت دارد که زیر پرده ی دین اهداف پلید و ضد انسانی خودشان را دنبال نموده اند؟ زیرا که دین و اسلام و قرآن ونماز و روزه و شعائر وکتب مذهبی ابزار و وسیله وبهانه ی قدرت و ثروت و سرکوب و خفقان و سانسور و تفتیش عقاید و غارتگری و جنایات و خیانات و جنگ افروزی برای شان شده است.بنابراین مگر هنوز آثار جنگ خانمان براندازانه ی ایران و عراق فرامون شده است که چگونه موهبت الهی نامیده شد .ولی چون به شکست خفت بار و سر کشی جام زهراز سوی خمینی شیاد منتهی شد که از وحشت موج اعتراضات خانواد ه های ناراضیان و داغدار و عزادار و بی خانمان و آواره شدگان وموجی هاو مجروحین جنگ که وجود داشت . ولی خمینی شیاد فرمان قتل عام زندانیان سیاسی در سراسر کشوررا داد که یک سند فراموش ناشدنی جنایت علیه ی بشریت است. هم آویزان به نویسنده ی کتاب آیات شیطانی سلمان رشدی شد و صدور فتوای قتل وی را داد تا با ایجاد اختناق داخلی و منحرف کردن اذهان عمومی و صدور تروریسم و ارتجاع و بحران به برون مرز امکان کنترل فضای انفجاری جامعه ی وجود داشته باشد. اکنون برحسب پیروی از تجربه ی موج سواری کتاب آیات سلمان سلمان رشدی کیسه ی گشاد دوخته شده بود تا شاید بتوان با فتوای نسخه آتش زدن قرآن کشیش آمریکائی سناریوی تبلیغاتی مشابه تکرار شود . گرچه با موضع گیری مقامات آمریکائی به خصوص رئیس جمهور و وزیر دفاع آمریکا و مقامات انگلیسی با نخست وزیر اسرائیل که این اقدام را محکوم نمودند این توطئه خنثی شده است.اما حاکمان فرصت طلب و موج سوار و دین فروش حاکم بر ایران با وزیر آدم ربای وزارت ترور و جاسوسی امور خارجه منوچهر متکی همراه با مداحان و ثنا گویان ومرثیه خوانان شان چون قلم بر دست مقاله نویس ول کن نیستند. برای اینکه اکنون سرمقاله نویس با مقایسه کردن اقدام تهدیدآمیز این کشیش آمریکائی با کتاب آیات شیطانی سلمان رشدی و افتخار به صدور فتوای تهدید آمیز مرگ خمینی شیادکرده است که با تعیین جایزه برای سر سلمان رشدی که داده شد، نتیجه گیری نموده است که واکنش آن فتوای تهدید آمیز مرگ خمینی شیاد در مورد سلمان رشدی بود که اکنون موجب شد تا اینکه اکنون مقامات آمریکائی و انگلیسی و اسرائیلی این چنین تهدید آتش زدن نسخه ی قرآن از سوی کشیش کلیسای فلوریدای آمریکا انجام نگیرد :

"اين كشيش، كه قرار بود ديروز در سالروز انفجار برج‌هاي دوقلوي نيويورك (20 شهريور - 11 سپتامبر) نسخه‌اي از قرآن را در كليساي فلوريداي آمريكا به آتش بكشد، در مقابل موضعگيري‌هاي مسلمانان سراسر جهان وادار به عقب نشيني شد و از اين اقدام ضداخلاقي و ضد ديني و ضد ارزشي خودداري كرد.اين عقب نشيني نشان داد مسلمانان درصورتي كه يكپارچه به دفاع از دين و مقدسات خود برخيزند و متحداً اقدام نمايند، مي‌توانند جلوي اهانت ها، جسارت ها، تجاوزات و گستاخي‌هاي دشمنان اسلام را بگيرند و از حريم دين و مقدسات دفاع نمايند. نمونه روشن اين واقعيت در سال 1367 بعد از انتشار كتاب موهن "آيات شيطاني" توسط سلمان رشدي مرتد مشاهده شد. در آن ماجرا، امام خميني با صدور حكم ارتداد سلمان رشدي و در خواست اعدام وي از مسلمانان جهان و حتي تشويق مسلمانان به دادن پاداش و جايزه به هر كس كه حكم اعدام اين مرتد را اجرا كند، راه را براي موضعگيري6يكپارچه مسلمانان عليه اين اقدام موهن باز كردند و متعاقب آن، علماي جهان اسلام، دولت‌هاي كشورهاي اسلامي و مجامع اسلامي و مردم در سراسر جهان اسلام با موضعگيري و تظاهرات و انتشار بيانيه‌ها و برگزاري تجمعات و سخنراني‌ها اقدام سلمان رشدي را محكوم كردند و حتي عده‌اي از افراد غيور براي اجراي حكم اعدام وي اعلام آمادگي نمودند. اين اقدامات موجب شد دولت انگليس كه حامي سلمان رشدي بود وي را سالها در مخفيگاه‌ها نگهداري نمايد و با تحمل مخارج سنگين از وي به صورت مخفيانه حفاظت كند و بعدها او را تحويل دولت آمريكا بدهد تا تحت مراقبت دولت آمريكا و در نقطه‌اي دورتر از جهان اسلام از وي نگهداري شود.حتي دولت‌ها و مجامع و شخصيت‌هاي غيرمسلمان در جهان غرب نيز آنرا محكوم كردند و همين فشارها موجب عقب نشيني اين كشيش گستاخ شد. در اين ماجرا، قبل از آنكه تهديد اين كشيش عملي شود، دولت‌ها و شخصيت‌هاي غربي از جمله رئيس‌جمهور آمريكا، دولت انگليس و نخست‌وزير رژيم صهيونيستي نيز اين تصميم و تهديد را محكوم كردند و اين محكوميت‌ها نشان دهنده درسي است كه غربي‌ها از ماجراي سلمان رشدي مرتد گرفته‌اند. اين واقعه نشان مي‌دهد امت اسلامي بايد با وحدت و هماهنگي و هوشياري و آماده مقابله با تهديدها باشد و به اين نكته نيز توجه داشته باشد كه اين قبيل تهديدها هميشه وجود دارند همواره با اتحاد و يكپارچگي مي‌توان با آنها مقابله كرد و توطئه‌هاي دشمنان را خنثي نمود"

جالب است چون تیر حاکمان رژیم ضد بشری که از موضع فرصت طلبی بسوی هدف پرتاب شد اما به سنگ خورد و چیزی عاید شان نشد . اکنون سر مقاله نویس با ضرب سیلی صورت سرخ کردن و با آویزان شدن به روضه ی خطبه ی نماز عید فطر رهبر ولی وقیح نا مشروع اینگونه از این اقدام کشیش آمریکائی مشابه ی سلمان رشدی دوم یاده کرده ادعای پیروزی نموده است :

"علت اينكه قدرت‌هاي استكباري و استعماري غربي اين چنين وقيحانه درصدد ضربه زدن به اسلام بر ميآيند اينست كه نهضت جهاني اسلام در دهه‌هاي اخير منافع آنها را در سراسر جهان به خطر انداخته است و آنها با هر وسيله ممكن درصدد مبارزه با اسلام هستند. در ماجراي كشيش "تري جونز" و تهديد به آتش كشيدن قرآن كريم، اين جبهه ضد اسلام درصدد بود ميزان حساسيت مسلمانان و عكس‌العمل جهان اسلام را يكيار ديگر ارزيابي كند. به همين جهت، فقط يك آلت فعل بود و او را مي‌توان سلمان رشدي دوم ناميد كه ناكام شد. خوشبختانه امت اسلامي به ويژه مراجع معظم تقليد و اقشار مختلف مردم با هوشياري كامل در برابر اين توطئه، حساسيت بموقع نشان دادند و توطئه گران را وادار به عقب نشيني كردند. براي حراست از مقدسات اسلامي، اين هوشياري و يكپارچگي بايد همچنان حفظ شود "

در خاتمه اینکه اگر چنانچه مقامات غربی همچون اینگونه سیاست یا موضع گیری اخیر که پیرامون اقدام تهدید آمیز آتش زدن یک نسخه ی قرآن از سوی یک کشیش آمریکائی اتخاذ کردند که مانع از بروز یک بحران دیگر شدند که می توانست به فاجعه منتهی شود . به خصوص اینکه جلوی فرصت طلبی و موج سواری حاکمان دین فروشان ایرا ن از این موضوع را گرفتند . اگر بر اساس همین سیاست تجربه شده به جای اعمال سیاست مماشات گرایانه ی گذشته ی خود پیرامون موضوعات دیگر این چنین بر خورد می کردند . مشخص است که مانع از تقویت و ادامه ی سیاست صدور تروریسم با ارتجاع و بحران به برون مرز از سوی حاکمان تهران می شد که زیر بنای اهداف سیاست مداخله گری گسترده در امور داخلی عراق و افغانستان و فلسطین و لبنان وخاور میانه را تشکیل می دهد و هر گز موجب جنگ افروزی در منطقه و دشمنی آشکار با روند مذاکرات صلح خاور میانه نمی گردید که اکنون شاهدیم چگونه این سیاست سبب ناامن وبی ثبات کردن منطقه شده است . مهمتر اینکه همین اغماض گری های غرب بوده است که تبدیل به نوعی سیاست باج گیری و اعمال نفوذ پیگیری سیاست چانه زنی ووقت کشی در مذاکرات هسته ای حاکمان تهران شده است که بستر و شرایط مناسب برای تلاش مستمر دستیابی به سلاح هسته ای را برای شان فراهم کرده است . به ویژه اکنون حاصل این سیاست تبدیل نه فقط به معضل ناامن کردن عراق وجنگ داخلی در افغانستان و عدم استقرارصلح در خاورمیانه شده است ، بلکه این بحران مهارنا پذیری اهداف هسته ای رژیم ضدبشری حاکمان تهران تهدید جدی به خطر افتادن صلح و امنیت جهانی مبدل شده است.

هوشنگ بهداد

http://www.jomhourieslami.com/1389/13890621/13890621_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html

روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی یکشنبه 21 شهریور ماه سال 1389

ناكامي سلمان رشدی دوم