دروغ نامه ی کیهان دوشنبه 5 مهر ماه سال 1389
نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان : ما را كه مي شناسي ! "
"جنگ نا مقدس کثیف و خانمان بر انداز ایران و عراق نه دفاعی و مقدس که تجاوز گرانه و نامقدی و نه نعمت الهی که بلیه ی زمینی بود . ولی برای جنگ افروزان حاکم، منتقدان جنگ هرکه باشند مورد اتهام و توهین و تهدید واقع می شوند"
باز برای اینکه سربازجو حسین شریعتمداری دو لپه خوری یا از توبره و آخور خوری کرده باشد . نبش قبر کرده و قبرستان کهنه شکافته و از امام شیادان نقل قول کرده است تا که هم مهر تأیید بر نویسنده بودن خودش بزند ، آنهم از موضع مسئولش و هم اینکه بطور مضاعف چماق علیه ی رقیب یا سوژه ی مورد نظرش ساخته باشد. یعنی با دستأویز کردن دو فرمانده ی پاسدار کشته ی شده جنگ خانمان بر انداز ضد ملی و ضد ملی ایران و عراق همت و باکری اکنون همسرشان را مورد اهانت و پرخاشگری قرار داده است. هم اینکه میر حسین موسوی نخست وزیر دوران جنگ را دراز و محاکمه نموده است د . آخر اگر نسل جوانی که تجربه دوران جنگ ضد ملی و ضد میهنی را نداشته باشد که هنوز نمی داند دلیل شروع جنگ ایران و عراق چه بود و چگونه ادامه یافت و چرا با پیشنهاد جنگ در سال دوم موافقت نشد و اصرار بر ادامه ی آن شد و بدتر اینکه نعمت الهی نامیده شد تاکه منتهی به سر کشی جام زهر شد که ناشی از شکست جنگ بود و چرا در نهایت به کودتای پاسداران و قبضه کردن قدرت و انحصاری کردنش انجامید ؟ حال بماند که در شرایط دوران جنگ چه بر سر نوجوانان و دانش آموزان مدارس بعنوان بسیجیان یا یکبار مصرفان هیزم شعله ور سازی آتش جنگ آورده شد و چه تعداد خانواده ها داغدار و عزادار شدند؟ چونکه برای پاک سازی میادین جنگ می بایست گله گله نوجوانان مدارس به امید وارد بهشت شدن الله ا اکبر گویان بطور عمودی بر روی مین فرستاده می شدند تا که افقی باز گردند و خیلی هم باز نمی گشتند . نمونه همین شوی مرگ استخوان بازی هاست که هر از گاهی که نیاز باشد که فضای جنگی گوشزد شود تا وانمود شود هنوز سایه ی فضای جنگی حاکم و فراموش نشده است . بنابراین مشتی استخوان مشکوک جمع آوری شده توی کیسه و تابوت ها بر شانه های عمله و پادوهای در خدمت ی مرگ پرستان وجنگ افروزان حاکم گذاشته شده و در نماز جمعه ها و محیط های دانشگاه و دانشجوئی به گردش و چرخش در آورده می شود . زیرا که وحشت از قشر دانشجویان آگاه که معترض و مخالف است . باید برای مقابله کردن با اینان دانشگاه ها تبدیل به فضای پادگانی و گورستانی شود. لذا وقتی که سرباز جو پاسدار حسین شریعتمداری مدافع و مرثیه و مداح ونوحه خوان جنگ می شود . نسل جدیدی که حد اقل می داند این پاسدار پلید شکنجه گر و پرونده ساز و وارونه گوی کیست . بنابراین بسیار آسان می تواند شناخت به اهداف جنگ ضد می و ضد میهنی و دلیل دفاع و تبلیغ کردن اشراف یابد که هدف جنگ برای چه بود و چرا باز هم همچنان از آن آن جنگ خانمان بر انداز نه دفاع و مرده خواری می شود ، بلکه اگر چنانچه کسی از اعضای خانواده های داغدار یا پاسدار اعتراضی داشته باشد . از ترس اینکه کرکره نان خوری جنگ نعمت است همراه با دین فروشی و عوامفریبی پائین کشیده نشود . مهمتر اینکه ترس ناشی از اینکه گسترش موج اینگونه اعتراضات دامن جنگ افروزان کودتاگر را نگیرد . تهدید توأم با پرونده سازی و تحقیر و توهین و اهانت شروع می شود . درست همین شیوه ای که اکنون سر بازجو پاسدار حسین شریعتمداری با دو تن از همسران فرماندهان پاسداران کشته شده ی جنگ کرده است زیرا که با آویزان شدن به نقل قولی از خمینی شیاد هدف کثیف و پلید تهید و اتهام زنی و پرونده سازی کردن را این چنین وسیله ای تهاجمی و اتهامی و تهدیدی علیه اینان و رقبای مغلوب کرده است:
مسئوليت اهل قلم، فقط در مقابل آنچه مي نويسند، نيست بلكه به خاطر آنچه بايد بنويسند و نمي نويسند نيز مسئولند و فرداي قيامت در محضر خدا بازخواست مي شوند. خدا بپذيرد و همت و باكري نيز گره از ابرو بگشايند و شاهد باشند ياران از قافله جامانده، رسم وفا از ياد نبرده و در مقابل- با عرض پوزش- «خون فروشي» آگاهانه يا ناخودآگاه كساني كه با آن دو شهيد بزرگوار فقط «پيوند سببي» داشته اند، ساكت و بي تفاوت ننشسته اند.نگارنده مي داند در پي اين نوشته، شماري اندك و كم شمار و به ناحق ميراث خوار! زبان به ناسزا مي گشايند و قلم به توهم مي دوانند كه چرا حرمت همسران دو سردار شهيد را پاس نداشته اي؟! اما به اختصار همسران اين دو سردار شهيد اگر قرب و منزلتي دارند- كه داشتند - به خاطر «پيوند سببي» با آن بزرگواران بوده است، بنابراين، در صورتي كه معلوم شود نه فقط سر همسويي با همسران شهيد خود ندارند بلكه خون پاك آنان را خواسته يا ناخواسته- و انشاءالله ناخواسته- براي دشمنان اسلام و انقلاب و قاتلان تابلودار همسران شهيد خويش «هديه» مي برند، ديگر همسر شهيد به معناي «همسو با شهيد» نيستند، هر چند كه نام شهيد را در شناسنامه خود داشته باشند! آيا غير از اين است؟! آيا سران فتنه 88 و عوامل ميداني آنها، به ساحت مقدس حضرت اباعبدالله الحسين(ع) اهانت نكردند؟ وجود مبارك حضرت بقيه الله الاعظم ارواحنا له الفداء را انكار نكردند؟ روز قدس به نفع اسرائيل شعار ندادند؟ روز 31 آبان به حمايت از آمريكا عربده نكشيدند؟ به ساحت ملكوتي امام راحل(ره) اهانت نكردند؟ و تصوير مبارك ايشان را پاره پاره و لگدمال نكردند؟ آشكارا از فرمول ديكته شده مثلث آمريكا، اسرائيل و انگليس براي مقابله با جمهوري اسلامي ايران پيروي نكردند؟ آيا با منافقين، بهايي ها، سلطنت طلب ها، گروهك هاي كومله، دموكرات، پژاك، عبدالمالك ريگي دست به ائتلاف آشكار و بي پرده نزدند؟! فلان خانم چادري را به جرم اين كه چادر بر سر دارد و حامي اسلام و انقلاب است، با اسلحه سرد و گرم مورد حمله قرار ندادند و پيكرش را با قمه و قداره و در حالي كه شعار مرگ بر ... سر داده بودند، از هم ندريدند؟ فرياد مرگ بر بسيجي! سر ندادند؟ مسجد را به آتش نكشيدند؟ آيا اوباما، حمايت مالي و سياسي از آشوبگران را يك هدف استراتژيك براي مقابله با ايران اسلامي معرفي نكرد؟ جرج بوش آنها را پياده نظام آمريكا در ايران معرفي نمي كرد؟ آيا تمامي دشمنان اسلام و انقلاب و امام و ايران در حمايت آشكار از سران فتنه به ميدان نيآمدند؟ و... و... انجام اين جنايات و زشتي ها و پلشتي ها، از سوي سران فتنه و عوامل ميداني آنها كه قابل انكار نيست. تمامي اين اقدامات و مواضع ضد اسلامي و ضد انساني آنان به قلم و زبان خودشان و تصاويري كه خود از صحنه برداشته اند ثبت و ضبط است، اعتراف بازداشت شدگان كه جاي خود دارد. بنابراين بايد پرسيد آيا كودن ترين و ديرفهم ترين افراد نيز مي توانند در دورترين افق هاي ذهن خويش تصور كنند كه همت و باكري با اين جرثومه هاي فساد و پليدي و دشمنان تابلودار اسلام و انقلاب و امام و ايران سر آشتي داشته اند؟! آن دو شهيد بزرگوار كه جان و جواني و هستي خويش را براي مقابله با اين زشتي ها و مبارزه با آمريكا و اسرائيل و دنباله هاي داخلي آنها نظير منافقين و بهايي ها و سلطنت طلب ها و تروريست هاي ماركسيست به ميدان آورده و خالصانه به خداي منان تقديم كرده بودند- وقتي همسران شهيد همت و باكري به حمايت از فتنه برمي خيزند و براي ابراز ارادت، سر بر آستان سران فتنه مي سايند، بديهي است كه نه فقط پا بر خون به ناحق ريخته آن دو شهيد بزرگوار نهاده اند بلكه با تاسف بايد گفت خون پاك همسران شهيد خود را براي «فروش»! به دشمنان خدا و قاتلان همت و باكري عرضه كرده اند! و صد البته چه بدانند و چه فريب خورده باشند و ندانند، خيال باطلي در سر پروريده اند چرا كه خون آن دو شهيد، پيش از اين و در آوردگاه مقدس جنگ 8 ساله به خدا فروخته شده است. بنابراين، همسران آن دو شهيد بزرگوار با پشت كردن به بينش و منش آن سرداران شهيد، فقط «پيوند سببي» خود با آنها را شكسته اند، بي آن كه از اين گسست طرفي بسته باشند و يا بتوانند در ارادت مردم به سرداران سرافراز دفاع مقدس كمترين آسيب و خللي وارد كنند.
"سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری در ادامه ی سربازجوئی وتنظیم کیفر خواست صادر کردن خود علیه ی رقبای مغلوب به خصوص همسران دو پاسدار همت و باکری تهدید کرده است که هنور در توبه و بازگشت بر روی اینان بسته نشده است و امید بسته است که اینان چنین توبه نموده و به دامان جنگ افروزان مرده خوار جنگ باز گردند :
هنوز هم دير نشده و راه بازگشت هست، كه همسران اين دو شهيد بزرگوار به خيل عظيم خانواده هاي شهدا بپيوندند و اگر در جريان فتنه 88 توفيق آن را نداشته اند كه در كنار مردم و همراه و همگام با روح مطهر همت و باكري و خانواده هاي معظم شهدا به مقابله با سران فتنه و دشمنان امام و انقلاب برخيزند، لااقل، از ميانه راه توبه كنند كه خداي مهربان توبه پذير است و همت و باكري هم بعد از رضايت خدا، از گناه آنها چشم پوشي خواهند كرد.بالاخره اگر اين نوشته با برخي از «تلخي»ها همراه است اميد آن كه همسران گرامي آن دو شهيد بر اين برادر خويش خرده نگيرند و عذرش را بپذيرند كه آنچه در اين نوشته آمده است به خيرخواهي براي خود آنان بر كاغذ دويده و نگارنده اگرچه لياقت همراهي با آن دو شهيد بزرگوار را نداشته است ولي بر اين باور است كه آنان را بهتر از همسرانشان مي شناسد و با مشاهده برخي از «نبايد»ها ديدگان آن دو شهيد را مي بيند كه با نگراني و شايد ملامت به او مي نگرند و زبان حال به ملامت گشوده اند كه چرا زبان به كام و قلم به نيام كشيده اي؟! مگر ما را نمي شناسي؟ و يا، مگر همسران ما، خواهران تو نيستند؟
در خاتمه اینکه همچون قول و قرار های رد وبدل شده ی در زیر درخت سیب در پاریس که از سوی خمینی شیاد با حامیان خارجی اش گذاشته شد و همچنان جزو اسرار مگو می باشد . به خصوص اینکه مردم ایران جزو نامحرمانی می باشند که دانستن حق شان نیست . به ویژه اینکه هر گز نمی بایست از اینگونه راز و اسرار مگو سر در بیاورند . بنابراین در مورد چگونگی و دلیل شروع جنگ و اصرار بر ادامه ی آنهم آنگونه است که نمی بایست حقایق به مردم گفته شود تا موجب آسیب قداست و نعمت الهی بودن جنگ شود . ولی گر هر از گاهی پرده فرو می ریزد و بخشی از حقایق بیرون می ریزد و عیان می شود . بیشتر موجب فاش شدن ماهیت پلید حاکمان جنگ افروز و دین و وطن فروش فاش می شود که چرا در راستای اهداف ضد انسانی و ضد ملی و ضد میهنی شان بطور وارونه جنگ افروزی کردن شان دفاع مقدس نامیده شد و از آن جانانه دفاع می کنند؟. در صور تیکه پیرو روشنگری نا خواسته ای که پاسدار محسن رفیقدوست درگفتگوی تلویزیونی خود کرد و نقل قول از پاسدار محسن رضائی کرد و لو داد که گفت هدف از ادامه ی جنگ فتح بغداد بود . اکنون نیز منصور فرهنگ که ابتدای انقلاب سفیر در کویت بود. در گفتگوی خود با شبکه ی بی بی سی اعتراف کرده است که اوایل انقلاب که با ابراهیم یزدی که وزیر امور خارجه ی دولت بازرگان بود بدیدار خمینی شیاد رفته بود تا ابراهیم یزدی پیام صدام حسین را به وی منتقل کند تا مانع از جنگ شود . ولی خمینی شیاد نپذیرفت و افزوده که از اطرافیان خمینی شنید که خمینی قصد دارد با حمایت شیعیان عراق موجب سقوط دولت صدام حسین شود . یعنی اینکه جنگ را نه صدام که خمینی شیاد و اطرافیانش شروع کردند و نه جنگ دفاع مقدس که بلیه ای زمینی بود که هدف جنگ کثیف تجاوز و اشغالگرانه بود . برای همین این جنگ کثیف نعمت الهی نامیده شد و بدون در نظر گرفتن خسارات بس سنگین مالی و جانی که بهمرا داشت . اما همچنان این جنگ نامقدس ضد ملی و ضد میهنی ، مقدس و نعمت الهی نامیده می شود و متقدانش مورد بد ترین توهین و اتهامات با تهدید واقع می شوند.
هوشنگ بهداد
http://www.kayhannews.ir/890705/2.htm#other201
دروغ نامه ی کیهان دوشنبه 5 مهر ماه سال 1389
ما را كه مي شناسي ! (يادداشت روز
)