دروغ نامه ی کیهان دو شنبه 22 شهریور ماه سال 1389
نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " تراژدي تفنگ هاي خالي "
"اعتراف به غنی سازی 22 کیلو گرم اورانیوم غنی شده با غلظت بالا و تهدید آمریکا به حضور پای میز مذاکره بر اساس ترسیم پشنهاد رژیم ضدبشری ونه پیشنهاد وین "
وقتی رژیم ضد بشری و ضد مردم آنگونه شده باشد که نه در خدمت مردم نیست و از سوی اینان حمایت نمی شود، بلکه علیه شان است . بدتر اینکه مردم را گرووگان گرفته و وجه المصالحه پیگیری اهداف پلید و کثیف پشت پرده ی خودش قرار داده است و فرصت طلبانه به نام اینان اهداف ضد انسانی اش را دنبال می کند . برای همین آنگونه بی در وپیکر وخود سر و نامشروع شده است که هیچ مسئولی در این رژیم ضد بشری یافت نمی شود تا که بطور روراست و بدون لکنت زبان به مردم ایران بگوید که چندسال است که موضوع پرونده ی هسته ای و اهداف پشت پرده ی آن محور اصلی سیاست داخلی شده و همچنان این سیاست ادامه دارد؟ بعلاوه چرا باید به جای پیگیری مطالبات مردم ایران موازی با سیاست داخلی دفاع از پروژه ی هسته ای، دیپلماسی خارجی گفتگو ومذاکره وچانه زنی هسته ای هم همینگونه دنبال شود و مشخص هم نیست تا چه زمان دیگر این سناریو می بایست ادامه یابد؟ عجیب است که نه مسئولان رژیم ضد بشری آنقدر صداقت و شهامت باز گوئی واقعیت را به مردم ایران ندارند که مردم ازنظرشان نا محرمانی هستند که حق دانستن واقعیات را ندارند تا که ضرورت بازگوئی حقایق برایشان باشد و توضیح داده یا بیان شود که مشکل کار کجاست که بحران هسته ای تبدیل به بحران اصلی کشور شده است. آنگونه که همه مسائل مهم و نیاز و احتیاجات مورد نیاز مردم ایران تحت الشعاع این بحران قرار گرفته و نیازهای ضروری به رده ی موضوعات کمرنگ و تقریباً فراموش شده تبدیل شدند . از سوی دیگر مخاطبان غربی هم نمی گویند که چرا برای سالیان طولانی مشغول سناریو سازی اجرای بازی سیاست با دست پس زدن و با پا پیش کشیدن هستند و اینان برای چه واقعیت را بیان نمی کنند و علاقه ای ندارند تا که بگویند تا کی می خواهند به این بازی خود ادامه دهند و با نا دیده گرفتن نقض مستمر حقوق بشر در ایران و بی تفاوت شدن شان نسبت به پایمال شدن آشکار حق و حقوق مردم ایران به سهم بردن هرچه بیشتر از غارتگری سیاست چوب حراج بر منابع و ذخایر کشور چشم دوخته باشند . در عوض برای کتمان کردن واقعیاتی را که می دانند وانمود می کنند که اطلاعات ومکفی از آن ندارند تا که فرصت دهند رژیم ضد بشری به آنچه بطور مستمر تلاش کند تا که به آن برسد در نهایت صاحبش شود که دنبال می کند تا که روزی فرا رسد که رژیم ضد بشری اعلام کند که دارای سلاح اتمی می باشد. ولی غرب همچنان در شرف ادامه ی ارسال پیشنها دهای بسته بندی هسته ای یا در یافت مشابه آن از سوی حاکمان تهران می باشد و یا در گیر تعیین کردن زمان مذاکره و گفتگو می باشد؟ زیرا که اگر غیر از این باشد دلیل ندارد که اینهمه مذاکره پیرامون موضوعی باشد که اگر چنانچه هدف دست یافت به حقیقت می باشد اگر چنانچه کاسه ای بر زیر نیم کساسه در کار نباشد. خیلی سال پیش می بایست واقعیت اعلام می شد و متخلف قانون شکن وتروریست و باج گیر فاش می شد . ولی چه می شود کرد که سر نوشت یک ملت با تاریخ بس طولانی همچون چند گروگان ربوده شده ی آمریکائی متهم به جاسوسی شده وسیله و بهانه ی سیاست باج گیری و چانه زنی هسته ای شده اند. برای همین پاسدار قلم بر دست یادداشت روز نویس طلبکار این چنین پیرامون بحران هسته نظر داده است :
"كاملا واضح است كه غرب اكنون قادر به ايجاد يك جمع بندي و برآورد جامع درباره گام بعدي خود در مقابل ايران نيست. كشورهاي غربي همه گام هايي را كه مي توانسته اند بردارند برداشته اند -هيچ تحليلگر استراتژيكي در غرب وجود ندارد كه ادعا كند غرب درون 1929 و پس از آن، كاري مي توانسته بكند و نكرده و آن را براي آينده ذخيره كرده است. واضح است كه اگر هدف از تحريم ها به هم خوردن معادلات سياسي و اجتماعي در داخل ايران، جان گرفتن جريان فتنه و رويارو ايستادن مردم و نظام بوده، قطعنامه 1929 و همه دوره گردي هاي بي دريغ آقاي استوارت لوي پس از آن، چيزي بيش از يك شوخي بي مزه نبوده است. اولا هيچ فشار اقتصادي قابل ذكري به ايران وارد نشده چرا كه اساسا مكانيسم تحريم داراي اين ظرفيت كه چنين فشارهايي را توليد كند نيست. ثانيا برداشت عمومي در ايران اين است كه مقصر تحريم ها و فشارها، جريان فتنه گري است كه اكنون چون از داخل كشور نااميد شده چشم به بيرون دوخته و با سوء استفاده از كودني مزمن آمريكايي ها در تحليل امور ايران، تحليل هايي به خارج منتقل مي كند كه ما حصل آن افتادن آمريكايي ها در مسير بي حاصل «سياست دوگزينه اي فشار-مذاكره» است. بدون ترديد اگر نبود تحليل هايي كه از داخل ايران به خارج منتقل شد و طمعي كه آمريكايي ها به احياي دوباره فتنه پس از انتخابات توسط دوستان خوبشان در ايران كردند، معنا نداشت كه غرب مسير كم و بيش آبرومند پيشنهاد ژوئن 2008 را كنار بگذارد و به گزينه اي مانند تحريم دل ببندد كه پيش از انتخابات رياست جمهوري در ايران كاملا از روي ميز برداشته شده بود. اينكه آمريكا نمي تواند قدم بعدي را بردارد به اين دليل است كه نمي تواند به دقت تاثيرات قدم هايي را كه تا به حال برداشته ارزيابي كند و تا وقتي چنين ارزيابي وجود نداشته باشد رفتن سراغ گام بعدي چيزي شبيه همان شيرجه در تاريكي خواهد بود كه سورن كي يركگارد مي گفت. اوباما همه سرمايه سياسي خود را براي كشاندن برخي كشورها به فاز تحريم ايران خرج كرده است. او مسلما ديگر در موقعيتي نيست كه از روسيه و چين و حتي اروپا بخواهد گام هايي بيشتر از آنچه تا به حال برداشته اند، بردارند "
عجیب است چون سرنوشت دفاع از پروژه ی هسته ای با رقیب مغوب بهم گره خورده است . بنا براین قلم بر دست برای پاک کردن صورت مسئله که کویا تظاهرات های ضد حکومتی سال گذشته که هنوز هم ادامه دارد که جز اعمال سیاست وحشیانه و تهدید به سرکوب و ضرب و شتم وبازداشت و پرونده سازی کردن امکان کنترل فضای انفجاری هرگز وجود ندارد که اکنون تلاش می شود تا وانمود شود که واکنش های اعتراضی مردم ناراضی حاصل عملکرد نزدیک 32 سال گذشته حاکمان ضد بشر نبوده است .پپس برای رد گم کردن از موضع ضد آمریکائی و متهم کردن رقیب مغلوب به آمریکا می بایست که در ادامه یادداشت روز دفاع پروژه ی هسته ای رقیب مغلوب دراز ومتهم به فتنه گرائی شود . مهمتر اینکه قلم بر دست یادداشت روز نویس اینگونه ایان را مهره و آلت دست آمریکا نموده است .
در واقع قضيه از اين قرار است كه گروه وين قادر به جمع بندي موضع خود و رسيدن به يك اجماع داخلي كه براي نشستن پاي ميز مذاكره با ايران ضرورت دارد، نيست و به همين دليل به همان كاري روي آورده كه مدت ها ايران را به آن متهم مي كرد؛ يعني خريد زمان.كاملا واضح است كه غرب اكنون قادر به ايجاد يك جمع بندي و برآورد جامع درباره گام بعدي خود در مقابل ايران نيست. كشورهاي غربي همه گام هايي را كه مي توانسته اند بردارند برداشته اند -هيچ تحليلگر استراتژيكي در غرب وجود ندارد كه ادعا كند غرب درون 1929 و پس از آن، كاري مي توانسته بكند و نكرده و آن را براي آينده ذخيره كرده است. واضح است كه اگر هدف از تحريم ها به هم خوردن معادلات سياسي و اجتماعي در داخل ايران، جان گرفتن جريان فتنه و رويارو ايستادن مردم و نظام بوده، قطعنامه 1929 و همه دوره گردي هاي بي دريغ آقاي استوارت لوي پس از آن، چيزي بيش از يك شوخي بي مزه نبوده است. اولا هيچ فشار اقتصادي قابل ذكري به ايران وارد نشده چرا كه اساسا مكانيسم تحريم داراي اين ظرفيت كه چنين فشارهايي را توليد كند نيست. ثانيا برداشت عمومي در ايران اين است كه مقصر تحريم ها و فشارها، جريان فتنه گري است كه اكنون چون از داخل كشور نااميد شده چشم به بيرون دوخته و با سوء استفاده از كودني مزمن آمريكايي ها در تحليل امور ايران، تحليل هايي به خارج منتقل مي كند كه ما حصل آن افتادن آمريكايي ها در مسير بي حاصل «سياست دوگزينه اي فشار-مذاكره» است. بدون ترديد اگر نبود تحليل هايي كه از داخل ايران به خارج منتقل شد و طمعي كه آمريكايي ها به احياي دوباره فتنه پس از انتخابات توسط دوستان خوبشان در ايران كردند، معنا نداشت كه غرب مسير كم و بيش آبرومند پيشنهاد ژوئن 2008 را كنار بگذارد و به گزينه اي مانند تحريم دل ببندد كه پيش از انتخابات رياست جمهوري در ايران كاملا از روي ميز برداشته شده بود. اينكه آمريكا نمي تواند قدم بعدي را بردارد به اين دليل است كه نمي تواند به دقت تاثيرات قدم هايي را كه تا به حال برداشته ارزيابي كند و تا وقتي چنين ارزيابي وجود نداشته باشد رفتن سراغ گام بعدي چيزي شبيه همان شيرجه در تاريكي خواهد بود كه سورن كي يركگارد مي گفت. اوباما همه سرمايه سياسي خود را براي كشاندن برخي كشورها به فاز تحريم ايران خرج كرده است. او مسلما ديگر در موقعيتي نيست كه از روسيه و چين و حتي اروپا بخواهد گام هايي بيشتر از آنچه تا به حال برداشته اند، بردارند. دو عامل اضافي اين ترديدها را تقويت مي كند. اول اينكه به احتمال بسيار زياد تركيه و برزيل در مذاكرات وين 2 حضور خواهند داشت. حضور اين دو كشور در مذاكرات به اين معناست به جاي يك كشور، 3 كشور از بيانيه تهران دفاع خواهند كرد و اين كار گروه وين براي هرگونه چانه زني درباره محتواي بيانيه تهران را بسيار دشوار مي كند. عامل دوم مهم تر است. گزارش اخير آمانو مي گويد ايران اكنون چيزي حدود 22 كيلو اورانيوم 20 درصد غنا دارد و با سرعتي ثابت حجم آن را افزايش مي دهد. گروه وين دو راه بيشتر ندارد: يا بايد همان ابتداي كار كل فرايند وين 2 را به تعليق غني سازي 20درصد مشروط كند كه در اين صورت اساسا هيچ فرايند مذاكراتي شكل نخواهد گرفت و آمريكا بايد به همان كاغذ پاره شوراي امنيت دل خوش كند. راه ديگر اين است كه آمريكا بپذيرد مذاكرات وين منحصر به مسئله مبادله مواد به همان شكلي است كه در بيانيه تهران آمده و ربطي به غني سازي در ايران ندارد. تحت اين شرايط مذاكرات شكل خواهد گرفت و اي ن احتمال وجود دارد كه نتيجه مذاكرات وين 2 يك سكو (Platform) براي حركت به سمت گفت وگوهايي عميق تر ايجاد كند. اين يكي از مهم ترين مسائلي است كه ظاهرا گروه وين قادر به جمع بندي درباره آن نيست.به عنوان نوعي نتيجه گيري مهم است كه تاكيد شود مشكل بزرگ آمريكا اين است كه قادر به درك ويژگي هاي يك معامله برد- برد محتمل الوقوع با ايران نيست"
در خاتمه اینکه نزدیک به 32 تجربه ی عملی با کار نامه ی بس ننگین که از رژیم ضد بشری و نامتعارف حاکم بر ایران در دسترس می باشد که شامل اشغال سفارت آمریکا در تهران و اعتراف به ارسال و صدور چاشنی سوخت مواد منفجره با ایدئولوژی کشتن صد ها نفر از کماند وهای در یائی آمریکا ئی در سواحل بیروت چاشنی اشغال گروگان گیری کار کنان سفارت آمریکا در تهران شد . آنگاه جنگ ضد ملی و ضد میهنی 8 ساله ی ایران و عراق بعنوان موهبت الهی ادامه داده شد ولی اکنون پاسدار محسن رفیقدوست اعتراف کردکه هدف این جنگ فتح بغدادبود. در صورتی فقط هزینه ی مالی و اقتصدی برای ایران مبلغ 1000 میلیار دلار این جنگ برای کشور و مردم ایران در بر داشت . همچنین همکاری کردن در اشغال نظامی افعانستان و عراق برای ساقط کردن دو دشمن رژیم دنبال شد سپس عراق با تلاق کرد و ایجاد جنگ داخلی در افغانستان بر پا نمود و حضور پاسداران در هر دو کشوررا تقویت شد تا که تأکید بر خروج نظامیان آمریکا از این دوکشور نماید و پاسداران خودشان جای شان را پر کنند . همینطور تلاش به بر پائی دوجنگ 33 و 22 روزه در خاورمیانه شد که در بستر دشمنی با روند مذاکرات صلح خاورمیانه و دفاع از اهداف هسته ای بود. بلی اینگونه اعمال بخشی از اقداماتی بوده است که گذشته از فاش شدن کامل ماهیت رژیم غیر متعارف و ضد بشری می باشد . از سوی دیگر این گونه اقدامات شیوه ی مکمل سیاست گروگان گیری است که چاشنی سیاست باج گیری وچانه زنی مذاکرات هسته ای شده است که دستآورد آن سیاست فرصت سوزی برای افزایش ظرفیت تولید اورانیوم غنی سازی بوده است که اکنون قلم بر دست اعتراف افتخار آمیز به تولید 22 کیلو گرم اور انیوم غنی سازی غلظت بالا کرده است که مشخص است با همه تهدید تحریم ها که برای مهار وتوقف غنی ساز ی ارانیوم بوده است در راستای چه اهدافی اینکار شده است و زیر مجموعه پیآمد های کدام سیاستی بوده است . بطوریکه قلم بر دست یادداشت روز نویس با سیاست چوب و چماق آمریکا را تهدید کرده است که راه پس و پیش ندارد جز اینکه تسلیم پیشنهادات تهران شود؟ بهرحال معلوم نیست که غرب با زهم بدنبال چه اطلاعاتی می گردند و چه موضوع پنهان و کشف نا شده و معما ی حل ناشده ای می باشد که به جای اینکه تصمیم گیری قطعی کند و خطر جدی آینده ی تهدید صلح و امنیت منطقه و جهان را خنثی سازد. ولی این چنین شف شف می کند تا که منتظر دریافت خبر صاحب بمب اتمی حاکمان تهران باشد.
هوشنگ بهداد
http://www.kayhannews.ir/890622/2.htm#other200
دروغ نامه ی کیهان دو شنبه 22 شهریور ماه سال 1389
(يادداشت روز) " تراژدي تفنگ هاي خالي "