گفت و شنود دروغ نامه ی کیهان 6 مهر - 89
هندوانه (گفت و شنود)
گفت : سر باز جو قاطی کرده شده دیوانه
یادش افتاده که عرق می خورده با هندوانه
چون به خاطر داره آن زمان که بود در زندان
عرق تزریق می کردند درون هندانه رندان
تحویل می دادند هند وانه ها موقع ملاقات
تا سربازجو نوش کند مست شودکند تبلیغات
اما پس از انقلاب که ناگهان وی شد پاسدار
برای اینکه پرنده سفید کند این سابقه دار
در سپاه بولتن نویس شد دربخش اطلاعات
تا ارتقاء دهد شغل خود درون مطبوعات
کنون هم پرونده ساز شده ، هم جاسوس
معتاد شده برای آن دوران خورده افسوس
پس با بازجوئی و شیوه ای دیگر این شیاد
از هندوانه کرده است این سربازجوی یاد
گفتم : مگر این سرباز جوی شیاد روانی؟
چگونه از هندوانه یاد کرده و دوره جوانی؟
هندوانه (گفت و شنود)
گفت : سر باز جو قاطی کرده شده دیوانه
یادش افتاده که عرق می خورده با هندوانه
چون به خاطر داره آن زمان که بود در زندان
عرق تزریق می کردند درون هندانه رندان
تحویل می دادند هند وانه ها موقع ملاقات
تا سربازجو نوش کند مست شودکند تبلیغات
اما پس از انقلاب که ناگهان وی شد پاسدار
برای اینکه پرنده سفید کند این سابقه دار
در سپاه بولتن نویس شد دربخش اطلاعات
تا ارتقاء دهد شغل خود درون مطبوعات
کنون هم پرونده ساز شده ، هم جاسوس
معتاد شده برای آن دوران خورده افسوس
پس با بازجوئی و شیوه ای دیگر این شیاد
از هندوانه کرده است این سربازجوی یاد
گفتم : مگر این سرباز جوی شیاد روانی؟
چگونه از هندوانه یاد کرده و دوره جوانی؟
گفت: يك سايت ضد انقلابي و حامي سران فتنه نوشته است؛ «بايد روزي هزار دفعه خودمون رو لعنت كنيم كه دنبال موسوي و كروبي و خاتمي راه افتاديم.»
گفتم: چشمشون كور، دنده هاشون نرم چرا دنبال اونا راه افتادند؟
گفت: اين سايت نوشته كه بدجوري گول خورديم.
گفتم: خب! از قديم و نديم گفته اند آدم بايد مواظب باشه كه هر چيزي رو نخوره.
گفت: منظورش اينه كه سران فتنه با تعريف و تمجيدهاشون اونا رو گول زده اند و حالا كه فهميده اند، ديگه كار از كار گذشته.
گفتم: يارو توي اتوبوس دست هاشو به كمرش زده بود. يكي بهش گفت؛ آقا! چرا اينجوري وايستادي؟ دستها تو بنداز، جا تنگ شده و يارو نگاهي به دستهاش كرد و گفت؛ پس هندونه ها كو؟
گفت : سر باز جو قاطی کرده شده دیوانه
یادش افتاده که عرق می خورده با هندوانه
چون به خاطر داره آن زمان که بود در زندان
عرق تزریق می کردند درون هندانه رندان
تحویل می دادند هند وانه ها موقع ملاقات
تا سربازجو نوش کند مست شودکند تبلیغات
اما پس از انقلاب که ناگهان وی شد پاسدار
برای اینکه پرونده سفید کند این سابقه دار
در سپاه بولتن نویس شد دربخش اطلاعات
تا ارتقاء دهد شغل خود درون مطبوعات
کنون هم پرونده ساز شده ، هم جاسوس
معتاد شده برای آن دوران خورده افسوس
پس با بازجوئی و شیوه ای دیگر این شیاد
از هندوانه کرده است این سربازجوی یاد
گفتم : مگر این سرباز جوی شیاد روانی؟
چگونه از هندوانه یاد کرده و دوره جوانی؟
گفت : در ادامه سناریو و پرونده سازی
علیه رقیب مغلوب کوک می کند سازی
نقل قول کرده از حامیان که خوردند گول
لعنت می فرستند به رهبران غیر مسئول
گفته مثل رهبر وقیح غیز مقبول شنگول
آدم نباید هرچیزی را بخورد به جز پول
گفتم : برای چه مسئولین سابق نظام؟
چنین اخ شده اند و مطرود، هم بد نام؟
گفت : خمینی شیاد پس از اینکه گرفت قوت
گفت هر گز با کسی من نبسته ام عقد اخوت
پس رئیس مجلس ونخست وزیر و رئیس جمهور
اینان برای بقای نظام بودند فقط سرپل ِ عبور
پس برای پس زدن شان رهبر ولی وقیح جماران
دست به کودتا زد با بسیجیان و هم پاسداران
گفتم : ای بابا اینکه شد همچون آن یارو در اتوبوس
دست به کمر بود، دیگران فکر کردند خودش کرده لوس
پرسیدند برای چه ایستاده ای ، دست هایت را بی انداز؟
یارو دیدهندوانه های زیر بغلش نیست دور و برش کرد ورانداز
یادش افتاده که عرق می خورده با هندوانه
چون به خاطر داره آن زمان که بود در زندان
عرق تزریق می کردند درون هندانه رندان
تحویل می دادند هند وانه ها موقع ملاقات
تا سربازجو نوش کند مست شودکند تبلیغات
اما پس از انقلاب که ناگهان وی شد پاسدار
برای اینکه پرونده سفید کند این سابقه دار
در سپاه بولتن نویس شد دربخش اطلاعات
تا ارتقاء دهد شغل خود درون مطبوعات
کنون هم پرونده ساز شده ، هم جاسوس
معتاد شده برای آن دوران خورده افسوس
پس با بازجوئی و شیوه ای دیگر این شیاد
از هندوانه کرده است این سربازجوی یاد
گفتم : مگر این سرباز جوی شیاد روانی؟
چگونه از هندوانه یاد کرده و دوره جوانی؟
گفت : در ادامه سناریو و پرونده سازی
علیه رقیب مغلوب کوک می کند سازی
نقل قول کرده از حامیان که خوردند گول
لعنت می فرستند به رهبران غیر مسئول
گفته مثل رهبر وقیح غیز مقبول شنگول
آدم نباید هرچیزی را بخورد به جز پول
گفتم : برای چه مسئولین سابق نظام؟
چنین اخ شده اند و مطرود، هم بد نام؟
گفت : خمینی شیاد پس از اینکه گرفت قوت
گفت هر گز با کسی من نبسته ام عقد اخوت
پس رئیس مجلس ونخست وزیر و رئیس جمهور
اینان برای بقای نظام بودند فقط سرپل ِ عبور
پس برای پس زدن شان رهبر ولی وقیح جماران
دست به کودتا زد با بسیجیان و هم پاسداران
گفتم : ای بابا اینکه شد همچون آن یارو در اتوبوس
دست به کمر بود، دیگران فکر کردند خودش کرده لوس
پرسیدند برای چه ایستاده ای ، دست هایت را بی انداز؟
یارو دیدهندوانه های زیر بغلش نیست دور و برش کرد ورانداز