دروغ نامه ی کیهان یکشنبه 4 مهر ماه سال 1389
نقد و بررسی " (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " ماجراي يك گمراهي اطلاعاتي"
"اعتراف به دفاع از پروژه ی هسته ای و تأکید اعلام آمادگی جنگ از اهداف آن، البته با گروگان گرفتن ملت عراق و حزب الله لبنان و حماس پیشمرگه کردن "
عجیب است که نیروگاه انرژی اتمی بوشهر گذشته از اینکه چند دهه است که به جای تولید یک ریز مایه خوری می کند. زیرا که با باج دادن های چپ و راست به روس ها و نازش را کشیدن که مدام هم دبه در می آورد موجب صرف هزینه های بس کلان برای راه اندازی اش شده است به امید اینکه " بزک نمیر بهار میاد . کمبیزه با خیار میاد " بالاخره یک روز فرار خواهد رسید که این نیروگاه بتواند 1000 مگاوات برق تولید کند . این معضل یا غول دلار خوار نفتی نیروگاه اتمی بوشهر بیش از دو دهه است که چانی همزاد یا دو قلوی طرح پروژه ی هسته ای شده است که ابتدا پنهانی دنبال می شد . سپس لو رفت و فاش شد. اما که اگر چنانچه هزینه ی سرسام آور این یکی پروژه بیش از آن یکی نباشد هر گز هم کمتر هم نیست . البته این یکی به دلیل مهم و با اهمیت بودنش و به خاطر سرعت بخشیدن به اقدامات مرتبط با اهدافش پاسداران دست به کودتا زدند و رقب مغلوب دوم خردادی های مدعی اصلاح طلب را از صحنه حذف و جاروب نمودند تا که خود تسلط بر تأسیسات هسته ای و اهداف آن داشته باشند . بسیار جالب است که کودتاگران برای این پاسدار گماشته احمدی که پاسداران کودتاگر رئیس جمهورش کردند که تبدیل به بلند گوی تبلیغلتی پروژه ی هسته ای شود و در مصاحبه و گفتگوی رسانه ای و مطبوعاتی در نیورک و سخنرانی خود در سازمان ملل ادعای انرژی پاک بودن هسته ای نماید . اما معلوم نیست که اگر چنانچه هدف تولید انرژی پاک می باشد . پس چرا از جانشین های ارزان و پاک تر وبی خطر تر تولید انرژی پاک در کشور مورد استفاده و بهره برداری واقع نشد که زودتر و کم هزینه تر به ثمر و خط تولید می رسید؟ همچنانکه سئوال است که این چگونه اعای صلح آمیز و تولید کننده ی انرژی پاک در خدمت مردم می باشد که تبدیل به آنگونه معضل اصلی شده است که گذشته از عبور از بحران و تبدیل به احتمال خطر جنگ شدنش وجود دارد . از طرف دیگر جایگزین همه نیاز و احتیاجات ومطالبات مردم و مسائل مهم تر کشور شده است . زیرا که در رأس همه خبر ها و وقایع مهم شده است . طوریکه گو ئی که برای جمعیت 80 میلیونی ایران که 80% جمعیت کشور که زیر خط فقر اقتصادی بسر می برند و روند نرخ رو به رشد تورم و گرانی و فقر و بیکاری همراه با شکاف عمیق طبقاتی که در جامعه بیداد می کند. و ضریب واردات کالاها به کشور نسبت به صادارات آنچنان فزونی گرفته است که هرروز گزارش خبر بسته و تعطیل و ورشکست شدن ای کار خانه های و یا واحد های تولیدی بیشتری مخابره می شود که چگونه منجر به بیکار شدن کار گران بیشتر شده است؟. ولی برای حاکمان کودتائی رژیم ضد بشری حاکم اصلاً مهم نیست که وضعیت نا بسامان اقتصادی کشور چگونه است و مردم در چه شرایط طاقت فرسائی بسر می برند ؟ یا اینکه چرا فرار مغز ها از کشور موازی فرار سرمایه ها رشد صعودی دارد ؟برای اینکه پیگیری اهداف هسته ای و دستیابی به سلاح اتمی برای حاکمان اصل یا همه چیز می باشد . لذا برای توجیه اهداف نظامی هسته ای و پوشش وارونه گوئی ها می بایست . هم ادعای صلح آمیز بودن هسته ای شود . هم اینکه منکر تأثیر گذاری تحریم شد. و چپ و راست جنگ تبلیغات روانی علیه ی قطعنامه های تحریم شورای امنیت ساز مان ملل بر پا کرد و از ضریب رو به رشد اورانیوم غنی سازی گفت و نوشت و مانور افتخار آمیز داد . برای همین است که هم لهجه و هم قلم سرباز جو حسین شریعتمداری با گزینه برداری های سر و ته زده شده که برای اثبات ادعای خود ش هست تا که گوید تحریم ها اثر نداشته و بی نتیجه بوده است این نقل قول ها را چاشنی هدف مورد نظر خود کرده است که با نماینده و سخنگوی ملت شدن که از آمریکا هم ترس شان ریخته شده است . صد البته مثل همیشه با بی نصیب نگذاشتن رقیب مغلوب اینان را بعنوان عاملان کسب اطلاعاتی آمریکا در ایران متهم و معرفی نموده و بدتر اینکه گفته است که اینان تبدیل به طناب پوسیده برای آمریکا شده اند و آمریکا چنین با طناب پوسیده ی اینان آن درون چاه فرستاده شده اند:
" سه ماه و نيم پس از صدور قطعنامه 1929، به جاي 1200 كيلوگرم اورانيوم، بيش از 2800 كيلوگرم اورانيوم 5/3 درصد غني سازي شده در اختيار دارد و اگر 120 كيلوگرم اورانيوم 20 درصدي مورد نياز را از او دريغ كرده اند، اكنون در حال غني سازي 20 درصدي براي تامين نيازهاي خود است و 25 كيلوگرم از اين اورانيوم را توليد كرده است. «فعلا مسير تحريم ها يك روند شكست خورده است و احتمال ناچيزي براي وقوع تغيير وجود دارد.» در پايان انبوه اين جمع بندي ها آقاي اوباما مجبور است بگويد درهاي ديپلماسي به روي ايران گشوده است! ديوار كشيدن در برابر ديپلماسي با خشت تحريم و سپس گشوده خواندن باب آن؟! سياست سازان دولت آمريكا در كدام دستگاه فكري محاسبه مي كنند كه با چيدن ديوار تحريم، كار را بر خويش سخت مي كنند؟ آيا حكايت آنها حكايت همان نابغه اي است كه وسط خيابان ديواركشيده و چراغ چشمك زن هشدار را نيز بر فراز آن گذاشته بود تا خودروهاي عبوري چراغ را ببينند و به ديوار اصابت نكنند؟ با اين تفاوت كه آمريكا بر گرد ديپلماسي خود ديوار مي كشد و قدرت مانور خود را محدود مي سازد. كجاي محاسبه آمريكا ايراد دارد كه نمي تواند ضربه اي مؤثر بر ايران وارد كند؟ چرا ابرقدرت قرن به ويژه در برابر ايران قدرت «غافلگيري» و «ارعاب» را از دست داده و نه مي تواند مدل محاسبه ملت- دولت ايران را بفهمد و نه بر آن اثر بگذارد؟ آيا مشكل در ديدبان هاي اطلاعاتي و امنيتي آمريكاست كه از درختان از درون پوسيده و تهي شده نردبان صعود به برج ديدباني ساخته اند و مدام سقوط مي كنند؟ آيا با طناب «پوسيده» جريان هايي در ايران به چاه رفتند كه آدرس ها و گراهاي غلط درباره ملت- دولت ايران مي دهند؟ آيا اين جريان ها بدون اينكه بفهمند بازيچه سيستم اطلاعاتي- امنيتي ايران شده و سالهاست اطلاعات و تحليل هاي غلط به اتاق فكرهاي سياسي- اطلاعاتي آمريكا مي دهند و بدين ترتيب «فرصت» يك دهه طلايي و پرقيمت را به ايران دوره پيشرفت و عدالت براي «تيك آف» نهايي و پريدن از دسترس قدرت ها تقديم كرده اند؟ اگر سخن نتانياهو درست باشد كه ايران با سرعت قطاري تندرو به پيش مي تازد و ما مانند يك ماشين قراضه سعي مي كنيم خود را به پاي اين كشور برسانيم، جريان مورد اشاره چه قدر آمريكا و اسرائيل و انگليس (مثلث صهيونيسم مسيحي) را معطل كرده و طعمه اطلاعاتي ايران براي فريب رژيم هاي سه گانه مذكور شده است؟اما بازي خوردن آمريكايي ها از «جريان پندار» در ايران يك مصيبت است و اينكه دولت- ملت ايران دست قدرت ها را خوانده، مصيبتي بزرگ تر. مسئله اين است كه ايراني ها دست طرف مقابل را خوانده اند و اين صرفاً به اين معنا نيست كه يقين كرده اند دست آمريكا و اسرائيل و انگليس خالي است "
قلم بر دست یادداشت روز نویس برگردان سخنرانی تهدید آمیز پاسدار گماشته احمدی نژاد در سازمان ملل را رله و نشخوار کرده است که غرب و آمریکا و اسرائییل را متهم به جنگ افروزی در منطقه و ویتنام نمود و بطور تاکتیکی و تبلیغاتی نماینده مردم فلسطین و افغانستان و عراق و پاکستان شد و برای شان اشک تمساح ریخت . اکنون وی نیز با آویزان شدن به حزب الله لبنان و جنگ 33 روزه حماس و جنگ 22 روزه با اسرائیل یاد کرده است و از آن بعنوان پیروزی سیاست صدور تروریسم و ارتجاع و بحران به برون مرز ذکرد نموده است و نتیجه گیری کرده است که برپائی این جنگ ها نشان از نفوذ رژیم ضد بشری در منطقه ا ست . در نهایت مقابل خنثی کردن تحریم ها و شرایط بروز جنگ اینگونه تأکید و تأئید کرده که در صورت خطر جنگ از اینان بعنوان پیشمرگه استفاده می شود:
"اكنون نه ايران سلحشور و نترس كه حتي عروس خاورميانه- لبنان- هم سيماي مقاومت و رزمندگي به خود گرفته است. اكنون «رمز33» رمزي است امتداد يافته از ايران تا لبنان. اگر روزگاري خرمشهر بي دفاع، در برابر سگ هار و قلاده گشوده آمريكا، 33 روز مقاومت كرد تا درخت استواري سبز و ستبر و تركه هاي مجازات بر تن متجاوز نواخته شد و سرنوشت نكبت را براي صدام نگاشت، اكنون ريشه هاي اين مقاومت رازآلود تا جنوب لبنان دويده و مقاومت پيروز در جنگ 33 روزه را در سال 6200 و سپس 22 روزه در سال 8200(غزه) را به رخ كشيده است. يعني كه آغاز جنگ نيابتي در 22 سپتامبر 0198 (13 شهريور 9135) با آمريكا بود اما پايان آن با آمريكا نيست. يعني كه جنگ در 72 تير 7136 (81 ژوئن 8198) تمام نشد و تازه راه خود را به عمق عراق و لبنان و فلسطين و تركيه و مصر و بحرين و يمن و افغانستان باز كرد و سپس تا بيخ گوش كاخ سفيد در آمريكاي لاتين زبانه كشيد. حالا ترس از آمريكا در خيلي از كشورها ريخته است.راه هاي ميان بر و فرمول هايي طلايي را پيش پا و چشم مي گشود تا شهادت دهيم به حقيقت كلام اميرمؤمنان كه «انّ الجهاد باب من ابواب الجنه ... جهاد دري از درهاي بهشت است كه خداوند براي برگزيدگان از اولياي خويش مي گشايد و آن لباس تقوا و سپر استوار و زره محكم خداوندي است"
در پایان قلم بردست جنگ افروز در دفاع از سخن خمینی شیاد که گفته بود جنگ موهبت الهی است که این نقل قول را مقابل تهدید تحریم ها و مذاکرات جدید ژنو مطرح کرده است . البته با نقل قول دیدگاه جنگ افروزانه ی خمینی شیاد به وضوح اعتراف کرده است که همانگونه که تا کنون بقای رژیم ضد بشری به نعمت بودن جنگ بستگی داشته است. بنابراین ادامه ی حیات ننگین اش نیز بستگی به جنگ دارد که برای تدارک و آمادگی جنگی خانمان بر انداز دیگر در دفاع از اهداف پروژه ی هسته ای چنین عربده کشی جنگ افروز انه کرده است:
"براي چنين دولت- ملتي دعوت به از سرگيري مذاكرات اكتبر همان قدر تنك مايه و كم بهاست كه نشان دادن چنگ و دندان تحريم. اكنون به طرف مذاكره كننده اي كه برگ آخر را اول به ميز كوبيده بايد گفت تمام هنر خويش را خرج كرده ايد، پس نوبت حريف شماست كه عجله اي در رو كردن برگ برنده و جابجايي مهره آخر براي اعلام پايان بازي ندارد و اساسا بساط اين بازي كاملا جدي حيف است كه به اين زودي جمع شود. اين بازي بزرگ پر از سود و فايده براي ايران بوده است. ما پاي همين بازي بزرگ مذاكره بود كه به استانداردهاي عزت و آقايي و اقتدار دست يافتيم. همين چالش و مذاكرات هسته اي بود كه بهانه و تريبوني پرمخاطب براي گفتن و شنواندن پيام هاي گيرا و نافذ به افكار عمومي دنيا و دولت ها و ملت ها شد.حقانيت اين كلام امام خميني در منشور روحانيت كه «... هر روز ما در جنگ بركتي داشته ايم كه در همه صحنه ها از آن بهره جسته ايم. ما انقلابمان را در جنگ صادر نموده ايم... ما در جنگ پرده از چهره تزوير جهانخواران كنار زديم. ما در جنگ دوستان و دشمنانمان را شناختيم.. ما در جنگ ريشه هاي انقلاب پربار اسلامي مان را محكم كرديم"
در خاتمه اینکه همانگونه که پاسدار گماشته احمدی نژاد مقابل دستگاه قضائیه ی آلوده به رشوه و فساد و تبعیض ایستاد و وادارش کرد تاکه سارا شورد یکی از 3 گروگان ربوده و متهم به جاسوسی شده ی آمریکائی را آزاد کند . البته نقش میانجی در این مورد به عمان واگذار شده بود . زیرا که هدف بود تا تضمینی برای دریافت ویزا برای وی و هیئت همراهانش برای ورود به نیویورک باشد . تا که در نیویورک از طریق رسانه های خبری و مطبوعاتی مشتی دروغ ووارونه گوئی تحویل داده شود و در سخنرانی اش در سازمان ملل با متهم آمریکا و غرب و اسرائیل به جنگ افروزی عربده کشی کند و دست به تیغ کشی بزند و از حق و حقوق فلسطینیان و عراق و افغانستان و پاکستان دفاع نماید و مروج و مبلغ پروژه ی پاک هسته ای شود . یعنی اینکه آشکارا وارونه گوئی کرد . زیرا که وی حاضر نیست کلامی پیرامون حق و حقوق پایمال شده ی مردم ایران بگوید. چگونه می تواد دلسوز سایر ملیت های منطقه یا جهان باشد؟از سوی دیگر قلم بر دست یادداشت روز نویس هم به جز دفاع کردن از پروژه و اهداف هسته ای و از شکست تحریم ها سخن گفتن و در وصف جنگ افروزی خمینی شیاد تعریف و تمجید وجز خوانی کردن و آمریکا را تهدید نمودن و مطالبات مردم را بی خیال شدن تا که آشکار ا نشان دهد که دفاع کردن از اهداف هسته ای آنقدر ارزش حیاتی برای رژیم ضدبشری دارد ومهم است که نه اینکه می بایست مطالبات مردم ایران نا دیده گرفته شود ، بلکه می بایست در دستیابی به سلاح اتمی اگر لازم باشد آمادگی جنگی دیگر در دفاعش تدارک دیده شود. حال این دیگر با غرب به خصوص رئیس جمهور آمریکا است که با گشوده نگه داشتن درب مذاکره می خواههد چه نقش اساسی در سرعت بخشیدن و قطعیت دادن به اهداف حاکمان تهران برای دسترسی به سلاح هسته ای داشته باشند و منطقه و جهان را با کابوس ناامنی و جنگ غیر قابل پیش بینی خسارات جانی مالی آن مواجه سازند؟
هوشنگ بهداد
http://www.kayhannews.ir/890704/2.htm#other202
دروغ نامه ی کیهان یکشنبه 4 مهر ماه سال 1389

ماجراي يك گمراهي اطلاعاتي (يادداشت روز
)