روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی شنبه 27 شهریور ماه سال 1389
نقد و بررسی : سرمقاله روزی نامه ی حکومتی جمهوری " توطئه قرآن سوزي و سكوت ارتجاع عرب"
" اعتراف شده که هدف آویزان شدن به قرآن سوزی بهانه برای توهین وتهدید و تحقیر کرد ن رهبران کشور های عربی و محمود عباس و دشمنی آشکار با روند مذاکرات صلح خاورمیانه می باشد "
یک روزی دکتر شریعتی گفته بود برای نابود کردن یا ضربه زدن به یک تفکر و یا اندیشه و باور نیاز نیست که به آن بطورمستقیم حمله نمود، بلکه بد دفاع و تبلیغ کردن از آن می تواند موجب بد ترین ضربه برایش باشد . اکنون پس از بیش از 31 سال تجربه ای که از حاکمان دین فروش و عوامفریبان رژیم ضد بشری فاشیست دینی در دسترس می باشد که چگونه دین و اسلا م و قرآن راابزار قدرت و انحصاری کردن وحذف مخالفان و دگر اندیشان و منتقدان خود کرده اند . آنگونه که حتی خودی های رقیب را نیز از صحنه نموده اند. خلاصه تمام اقدامات جنایت آمیز ضد انسانی و جنگ افروزی و غارتگری و خیانت .. خودشان را به نام دین انجام شده اند . تا جائیکه ولی وقیح مستبد همکاره قدرتی نه بیش از پیامبر وقرآن و قانون دارد ، بلکه قدرت بیشتر از خدا در ایران دارد. آنچنان که یا بطور مستقیم یا عواملش بنام وی و دفاع از وی دست بهر جنایتی که می خواهند می زنند که نه به هیچ مقام و مرجعی پاسخگو نمی باشند که هرکه انتقاد و اعتراض به ولی وقیح کند .با بدترین اتهامات و تهدیدات و باز داشت و مجازات ها مواجه می شود . نمونه اقداماتی که در سال 88 رخ داد که شاهد بودیم چگونه با خانواده و پیروان منتظری پس ازفوت ایشان و اجرای مراسم خاکسپاری وی و هفتم و چهلمش انجام شد؟ یا اینکه چگونه با معترضان تقلبات گسترده ی نمایش خیمه شب بازی انتخاباتی – انتصاباتی 22 خرداد 88 و پس از آن بر خورده شده است؟ یا اینکه شیوه ی برخورد و رفتار با موسوی و کروبی و خاتمی و حتی رفسنجانی به اتهام منافق و جاسوس و... چگونه بوده است؟ تازگی هم با دستغیب عضو مجمع خبرگان آخوندی رفتار تهدید و تحقیر و اتهام آمیز شده است؟ بهرحال اکنون که دست آویز جدید قرآن سوزی به وجود آمده است که جایگزین جنگ روانی تبلیغاتی بحران عد م مشروعیت و تحریم ها و هسته ای شده است . سئوال است که مگر محتوای قرآن چیست؟ آیا ارزش اعتبار و تقدس آن به محتوایش بستگی دارد یا نه فقط تقدس اش به برگ های نوشتاری آن می باشد؟ نزدیک به 32 سال گذشته زیر چتر قرآن و دین و اسلام در ایران چه اتفاقات یا فجایع ضد انسانی رخ داده شده است که خیلی بد تر از آتش زدن اوراقی از قرآن است که راست یا دروغ گفته می شود که در آمریکا از سوی چند افراطی مسیحی که همچون حزب اللهی و چماقداران اراذل و اوباش ایرانی هستند آتش زده شده است که همه مفت خوران و انگلان غیر مولد حکومتی و حوزوی و ولی وقیح تیغ بردست و کف بر دهان با زنگیان هوار زنان محور این مسئله بسیج شده اند . آنگونه که تا حال سرمقاله نویس نماینده ی ملت های عرب و سخنگوی این کشورهای عرب و مسلمان بود و امر ونهی می کرده است و برای رهبران کشور های عربی خط و نشان می کشید و تهدید شان می نمود که چرا اینان از ولی وقیح تبعیت نمی کنند و به جای تلاش مذاکرات صلح در خاورمیانه با آن مخالفت و دشمنی نمی ورزند . ولی اکنون این قلم بر دست حافظ قرآن شده است که متن و نوشته ی آن عربی است و رهبران کشور های عربی را به سیخ کشیده و محاکمه کرده است که چرا همچون رهبرام القرای جهان اسلام ولی وقیح جیغ بنفش نکشیده و آمریکاو اسرائیل را تهدید نکرده اندکه چرا پاستورجونز کشیش کلیسای فلوریدا تهدید کرده بود که تصمیم دارد به مناسبت 11 سپتامبر یک نسخه ای از قرآن را آتش بکشد ؟ ولی بنا بر فرمان اوبا ما و وزیر دفاع آمریکا که اخطارکردند این اقدام موجب تحریک افراطی ها در پاکستان و افغا نستان و عراق خواهد شد که به عنوان انتقام گرفتن شروع به کشتن نظامیان یا اتباع آمریکائیان می کنند که در نهایت این کشیش مجبور شد ازاقدام و تصمیم خود عقب نشینی کند . اما این موضوع برای ولی وقیح و حواریون وی تبدیل به بهانه ی مناسبی شده است. آنچنان که گویا ازگرده خر افتاده اند و گردو جسته و با دم خود شان مشغول شکستن گردو می باشند و از خوشحالی درپوست خود نمی گنجندچون آنرا همچون جنگ ضد ملی و ضد میهنی خانمان براندازانه ی ایران و عراق ودیعه ی الهی می دانند. طوری که هرروز بیش از گذشته با گرده بر زمین سائیدن مشغول گرد وخاک برپا کردن شده اند تا شاید بدینوسیله با مطرح کردن وبسط و تعمیم دادن این مسئله بتوانند رژیم ضد بشری را از انزوای منطقه ای و جهانی خارج نمایند .بنابراین سر مقاله نویس دقیقا ً دست به فر افکنی و وارونه گوئی زده است وآنچه در ایران قریب 32 سال حاکم شده است رابه رهبران کشور های عربی نسبت داده است ، زیرا که حاکمان رژیم ضد بشری با ابزاری کردن دین نه اقدامات ضد دین و ترویج دین گریزی میان جوانان را رواج داده و آن را دنبال کرده اند که حاصل این سیاست آنگونه شده است که در تظاهرات های گوناگون ضد حکومتی سال 88 دیدیم که چگونه مردم نا راضی فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت وقیح سر دادند و به وضوح نشان دادند که مخالف حکومت دینی هستند و خواهان تغییرات دمکرایتک و جدائی دین از حکومت در اران می باشند . ولی اکنون این قلم بر دست از موضع طلبکارانه با رگبار توهین و اتهام که نصیب رهبران کشور های عربی نموده است. مدعی شده که اینان ظاهراً وانمود می کنند که مسلمان هستند و به قرآن باور دارند. آنگاه محمود عباس را متهم به سازشکاری کرده که چرا آماده مذاکرات صلح با اسرائیل شده است.بهر صورت هدف نهائی از بر پائی این غائله قرآن سوزی و دفاع از قرآن ابراز دشمنی کردن با مذاکرات صلح خاورمیانه است که آن را اینگونه بر جسته نموده است :
" درحالي كه از روز يكشنبه هفته گذشته ملت‌هاي مسلمان در سرتاسر جهان اسلام و مسلمانان مقيم كشورهاي غيراسلامي در واكنش به آتش زدن قرآن كريم در آمريكا اقدام به تظاهرات، برگزاري تجمعات و انتشار بيانيه و ابراز خشم و انزجار از عاملان و برنامه ريزان پشت پرده اين گستاخي كرده‌اند و اين واكنش‌ها همچنان ادامه دارد، سران ارتجاع عرب مهر سكوت بر لب گذاشته‌اند و در اين زمينه اظهارنظري نمي‌كنند. اين سكوت مربوط به ملت‌هاي عرب نيست، چرا كه آنها با استفاده از رسانه‌هاي مختلف خشم خود را ابراز داشته و با استفاده از هر امكاني كه به دست بياورند همراهي و همصدائي خود را با ساير مسلمانان و نفرت خود را از عاملان اين جنايت به گوش جهانيان مي‌رسانند. سكوت سران ارتجاع عرب بهيچوجه موجب تعجب نيست، زيرا آنها از يكطرف گوش به فرمان آمريكا و صهيونيسم هستند و از طرف ديگر فلسفه همزماني قرآن سوزي با فعل و انفعالات خائنانه‌اي كه براي تثبيت مذاكرات سازش ميان اعراب و رژيم صهيونيستي صورت مي‌گيرد را درك مي‌كنند و خود را به همراهي با اين فعل و انفعالات موظف مي‌دانند. علاوه بر اينها هويت ضد قرآني سران ارتجاع عرب بر كسي پوشيده نيست. آنها هر چند ممكن است در ظاهر به قرآن كريم احترام بگذارند و قرآن هم چاپ كنند و آنرا به اين و آن اهدا نمايند و ده‌ها مؤسسه ترويج و تبليغ قرآن كريم نيز تأسيس كنند و بودجه‌هاي كلاني نيز در اختيار چنان مؤسساتي قرار دهند، ولي اينها همه مربوط به خط و كاغذ و شكل و جلد و نام قرآن است و هيچ رابطه‌اي با محتواي اين كتاب آسماني ندارد. در رژيم‌هاي طاغوتي و ضد اسلام، اين يك روش كاملاً معمول و شناخته شده است كه حاكمان وانمود مي‌كنند در خدمت اسلام و قرآن قرار دارند ولي در عمل با محتواي قرآن مقابله مي‌كنند. شاه معدوم ايران نيز قرآن نفيس چاپ كرد، به مكه رفت و با لباس احرام عكس و فيلم گرفت و منتشر كرد و به زيارت امام رضا رفت و وانمود كرد كه اهل ديانت و معتقد به مذهب است و حتي زن خود را با چادر به حرم امام رضا و امام حسين فرستاد و در اين زمينه تبليغات گسترده‌اي كرد و البته عده‌اي از عوام الناس هم فريب اين تبليغات را خوردند، اما افشاگري‌هاي امام خميني و ياران امام، افكار مردم را روشن كرد و به همه فهماند كه اينها فقط فريبكاري است و رژيم شاه ميخواهد با اين كارها بر نوكري خود نسبت به آمريكا و اسرائيل و اقدامات ضد ديني و ضد ملي خود سرپوش بگذارد تا بدون مشكل بتواند به خيانت‌هائي كه به ملت و كشور مي‌كند ادامه دهد. سران ارتجاع عرب اين روزها درحال جوش دادن اسكلت نيمه جان جناح سازشكار و دست نشانده فلسطين به سركردگي محمودعباس و رژيم صهيونيستي هستند. سكوت در برابر اين توطئه نيز نوعي بازي كردن در ميدان دلخواه دشمن است. اكنون سران ارتجاع عرب با سكوت سنگين و معنادار خود در ميدان طراحي شده توسط دشمنان اسلام و قرآن بازي مي‌كنند و به راحتي اين واقعيت را به اثبات مي‌رسانند كه تمام ادعاهايشان در زمينه پيروي از قرآن و پيامبر اكرم و حفاظت از احكام شريعت اسلامي كاملاً دروغ و بي‌اساس است. سران ارتجاع عرب با اين سكوت پرمعنا، از يكطرف همدستي خود با دولت آمريكا و صهيونيسم جهاني را تأييد مي‌كنند و از طرف ديگر نشان مي‌دهند كه از مردم جدا هستند و فاصله زيادي با ملت‌هاي عرب و مسلمان دارند. اكنون اين فاصله درحال افزايش است و ترديد نبايد كرد كه توطئه كنوني نيز سرانجام به سود اسلام و درخشش و مطرح شدن هرچه بيشتر قرآن كريم خواهد انجاميد و پايان عمر سران ارتجاع عرب و اربابان اسلام ستيز آنها را رقم خواهد زد"
در خاتمه اینکه برای بار دیگر ثابت شده است که رژیم ضد بشری که در بن بست فرو رفته و مواجه با بحران های درونی و منطقه ای و جهانی می باشد . مهمتر اینکه سخت درگیر بابحران فاش شدن عدم مشروعیت پس از 22 خرداد 88 و انزوای جهانی است که مکمل بحران های تحریم و هسته ای شده است . بنابراین مشخص است که در روند ادامه ی سیاست صدور تروریسم و ارتجاع و بحران به برون مرز به خصوص سیاست مداخله گری در امور داخلی کشور های همسایه و منطقه برایش جنبه ی حیاتی دارد. تا جائیکه برای خود رهبریت ام القرای جهان اسلا م با حق ویژه قائل شد ه است تا که بتواند بعنوان نماینده ملت های کشور های مسلمان منطقه به خصوص سخنگوی و وکیل مدافع ملت فلسطین شدن ظاهر شود و سیاست دشمنی باروند مذاکرات صلح خاور میانه را دنبال و برای رهبران کشور های عربی و فلسطین تعیین تکلیف نماید که چه باید بکنند یا نکند؟ لذا اکنون که حاکمان رژیم ضد بشری نیاز شدید به یک ترفند و دستآویز برای عبور از بحران های مرگ آور دارند. معلوم است که آویزان به بهانه ی قرآن سوزی در آمریکا شدن چه اندازه برای شان مهم می باشد که باید با آن جنگ روانی تبلیغاتی علیه ی رهبران کشور های عربی همراه با آمریکا و انگلیس برپا کردن مانور دهند که چرا رهبران کشور های عربی همچون حاکمان فرصت طلب تهران گرد وخاک علیه ی کشیش کلیسای فلوریدا بر پا نمی کنند و وارد صحنه نمی شوند و با بد و بیراه به آمریکا و اسرائیل گفتن یقه محمود عباس را نمی گیرند که چرا مثل حماس نیست و حاضر به رفتن پای میز مذاکره ی صلح خاور میانه به کاخ سفید آمریکا و اجلاس شرم الشیخ شده است؟ زیرا که ادامه ی اینگونه مذاکرات نه خطر آفرین برای حاکمان جنگ افروزتهران می باشد، بلکه موجب خنثی کردن سیاست باج گیری وچانه زنی مذاکرات هسته ای با آمریکا و در نهایت سبب اخلال در تلاش دسترسی به سلاح هسته ای خواهد شد.
هوشنگ بهداد
http://www.jomhourieslami.com/1389/13890627/13890627_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.ht ml
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی شنبه 27 شهریور ماه سال 1389
توطئه قرآن سوزي و سكوت ارتجاع عرب