دروغ نامه ی کیهان سه شنبه 17 اسفند ماه سال 1389
نقد و بررسی : يادداشت روز دروغ نامه ی کیهان " سمفوني يغما "
"با اینگونه خود زنی کردن که نوعی فاش گویی و روشنگری کردن و عریان سازی ماهیت مکتبی های کودتاگر مدعی اصولگرا می باشد و به وضوح ثابت می کنداینان از چه قماشی می باشند و مدافعان پاسدار لباس شخصی دژخیم سعید تاجیک پرورش یافته کدامین مکتب یا دخمه ای می باشند که بافائزه رفسنجانی توی خیابان و پارک رفتار نمودندو با ربودن علی کروبی از مسجد چراآنگونه بر خورد لمپنی با فحاشی وحشیانه کردند"
پس از توهین و اهانتی که سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری در یاد داشت روزدروغ نامه ی خود به اردبیلی کرد که چرا بیانیه ی انتقادی پیرامون شیوه ی ربودن موسوی و کروبی باهمسران شان صادر کرد و مدعی شد که این بیانیه از سوی اطرافیان اردبیلی تهیه و تنظیم شده و به نام وی منتشر شده است . از سوی دیگر چون این یادداشت روز مورد انتقاد واقع شد. طوری که علی مطهری عضو بازار مکاره ازاین بیانیه ی اردبیلی دفاع کرده است . همچنین در سایت خبررسانی کلمه وابسته به موسوی نیز این یادداشت روزبازتاب داده شد . اکنون مسئولیت یامأموریت پیگیری مکمل این یادداشت روز به هم لهجه وهم قلم وهمکار این سربازجو پاسدار شکنجه شریعتمداری واگذار شده است تا که با گفتمان پرخاش گرانه و فحاشانه و هتاکانه لمپنی که ترجمان شیو ی رفتار و گفتار لباس شخصی دژخیم سعید تاجیک است که بافائزه فسنجانی و برادر زاده ی رفسنجانی برخورد کرد تا که اکنون سران رقیب مغلوب در کنار اردبیلی و حامیان برون مرزی شان همچون عطاء الله مهاجرانی بهمان سبک بازجویی درون زندان و سیاه چال ها مورد فحاشی و تحقیر وتهدید واقع شوند. بهمین دلیل همچون دین ابزار سرکوب و خفقان و تفتیش عقاید وقدرت شده آویزان به مثنوی مولانا شده است و بابر گزیدن حکایت خر برفت رقبا را متهم به دراز گوشانی کرده است که اسیر رندانی شده اند که اینان رامحاصره کرده وسرمایه و اعتباراینان را برای عیاشی خودشان چنین به حراج گذاشته اند:
"تا همين چند وقت پيش خيال مي كرديم افسانه است داستاني كه مولوي حكايت كرده است. شايد اگر خود آن حكيم بزرگ امروز در قيد حيات بود باور نمي كرد كه ببيند جماعتي رند ورشكسته، «سرمايه» آبروي برخي رجال پرآوازه را به سرقت برده باشند و با اين حال همين چند رجل مال و آبرو باخته، با آنان اركستر سمفوني مشترك راه انداخته باشند. اما جناب مولوي- نور به قبرت ببارد!- آنچه را تو قرن ها پيش سروده بودي، مردم ما با حيرت و كنجكاوي به چشم ديدند كه چگونه تمام اعتبار و سرمايه برخي سياست پيشگان را مردرندها به يغما بردند و با اين همه سارق و مال باخته باهم بر سر خوان يغما نشستند. ، حتي به فرومايگاني كه آشكارا مي گفتند شير درازگوش خورده و پاي در عرصه سياست و صدارت گذاشته اند. خائنان حكمي دارند و ساده دلان حكمي ديگر و بدكاران خيال پرداز، حكم سوم. طايفه سوم جماعتي هستند كه با زحمت، عمل اندوختند و يكجا به آتش كشيدند چندان كه هيچ وزني برجاي نماند، به سان كافران! آيا كسي يكبار ديده يا شنيده كه شياطين به غارت زدگان خود در وقت تنگنا ياري رسانده باشند؟ منافقين هم بر آيين شيطانند در تحميق و تحريك به انتحار و سپس پشت قرباني را خالي كردن..راست مي گويد مشاور ارشد آقاي كروبي- عباس عبدي- كه «غربي ها بسيار بي شخصيت هستند و روي حمايت آنها نمي شود حساب باز كرد». دست اندركاران فتنه- تا آخرين مسافر قطار «شهر اسباب بازي»- همه خيانت هايشان را كه روي هم بگذارند، به اندازه يك سال نوكري 03 ساله حسني مبارك نمي شود. آيا كسي هست كه عبرت بگيرد از اين حقيقت؟ اينكه ديگر قصه مثنوي معنوي يا افسانه قطار سوار شدن و به شهر اسباب بازي رفتن پينوكيو و مسخ شدن وي در شمايل درازگوش نيست، واقعيت جاري پيش روي ماست كه آمريكايي ها نوكر 03 ساله را زير پا گذاشتند بلكه خود را نجات دهند".
"قلم بر دست آنگونه قلم فرسایی و تعزیه خوانی و معرکه گیری علیه ی غرب و منطقه کرده است هر که نداند تصور می کند انگاری ایران امن وامان و بهشت برین است و هیچ خبری از تظاهرات و فریاد های مرگ بر دیکتاتورو خامنه ای و اصل ولایت وقیح ناراضیان خشمگین سردادن نیست . یااینکه ضرب وشتم و سرکب و بازداشت و شکنجه و اعتراف گیری بافضای خفقان حکومت نظامی تحمیل شده اعمال نمی شود . مهمتر اینکه مهره های مهم 32 سال با اتهام جاسوس ونوکر وستون پنجم دشمن و... متهم نمی شوند و با تهدید وتوطئه مهره هایی که زمانی نه چندان دور مقام دوم وستون انقلاب و نظام بودند اکنون با رأی سازی قلابی و تشریفاتی از رأس یک نهاد حذف و خراطی نشده است که اکنون مدعی قلم بر دست وارونه گوی باپاک کردن صورت مسأله پیرامون قیام و بحران های منطقه خطاب به رقبا و مخاطبین غربی این چنین ادعا کرده است: "
"شما را به خدا گرفتاراني اين چنين در تله انفجاري زنجيره اي- حدفاصل مراكش در غرب آفريقا تا بحرين و يمن و عربستان در جنوب خاورميانه- يا نوكران ايراني پناهنده به لندن و پاريس و برلين و تل آويو و واشنگتن، مي آيند براي كروبي و موسوي و خاتمي «قيامت» كنند؟! شبي بود و شيطان و بساطي. رنداني دست افشان كردند و ريختند و پاشيدند و گريختند تا بساط سور و سات را اين بار با سر كيسه كردن انگليس و آلمان و فرانسه و آمريكا در پايتخت هاي اروپايي و آمريكا برپا كنند. خودشان هم سرشان درد مي كرد براي غارت شدن. اصلا سر چهار سوق ايستاده بودند به اميد يك پارتي توهم. آفتاب كه برآمد و صحنه كه روشن شد، خيابان مانده بود و مالباخته ها. رندان ساعت ها بود كه گريخته بودند، كه اساساً براي بزم آمده بودند نه رزم. چهار سوق خيابان بود و چند مالباخته، انگار كه نه خري بوده و نه خانقاهي. انگار نه انگار كه پروژه هاي پي درپي درازگوش ترواي 1 و 2 را 22بهمن پارسال و 52 بهمن امسال، به خرج آبروي همين حضرات ساز كرده بودند. آنها در اين معامله فقط زيان نكردند، بلكه اصل سرمايه و همه چيز خود را باختند. آنان در اين قمار خود را باختند و شگفت آن كه دست كم همت نمي كنند تا خود را از گرو راهزنان به درآورند. آن وقت طنز تلخي خواهد بود اگر جماعتي چنين فاقد اراده و حركت، دم از جنبش و حركت هم بزنند. كو حركت؟بد عادت شدند از وقتي كه توانستند كلاه از سر «مهندس» بردارند و بر سر «شيخ» بگذارند. اما حال و روز مخملي هاي خارج نشين، بهتر از داخلي ها نيست. مگر با يك ترفند چند بار مي شود كلاهبرداري كرد؟ با مقامات ام آي6 انگليس، موساد اسرائيل و سازمان سيا تا كجا مي شود سورچراني مشترك كرد كه «جنبش است اين، جنبش است اين، جنبش است»؟! چه قدر مي توان ريتم تند داد و در فضاي مجازي «داغ» كرد؟ آنها اينك نزد سران خشمگين سرويس هاي جاسوسي غرب اگر نه به چشم خائن، دست كم به چشم متهم و سرمايه بر باد ده نگريسته مي شوند. هرچه خورده اند را بايد بالا بياورند. سران سرويس هاي غربي هرگز به اندازه امروز عصباني و به هم ريخته نبوده اند. خاورميانه بزرگ و شمال آفريقا يكجا سر به عصيان گذاشته است. فيس بوك و تويتر اگر در ايران معجزه نكرد اما گويا به كمك انقلابيون در فرو ريختن بنياد حاكميت هاي وابسته آمد. تامير پاردو، لئون پانتا و جان ساورز (رؤساي موساد، سيا و ام آي6) حق دارند جماعت اپوزيسيون نماي ايراني را تن پرور و كلاهبردار «برآورد» كنند، اگر كه به فضاي مجازي باور دارند"
.بالاخره در پایان یادداشت روز طاقت نیاورده و لو داده است که این نوع مکتب گفتمانی را کجا آموزش دیده و آموخته است .زیراکه بقول خودش بالا آورده است که چکاره بوده است ؟ زیراکه اذعان کرده که جزوباج خوران کافه های عرق خوری وبر هم زدن کافه ها بوده است که اکنون ازموضع عربده کشانه و فرافکنی اینگونه رقباخود را به اقدامات سابق خود متهم به کافه بر هم زنندگان مال باخته کرده است :
"كافه به هم ريخته اي است اردوگاه معارضه با جمهوري اسلامي ايران. كدام طيف در اين كافه مالباخته ترند؟ آمريكا و انگليس و اسرائيل؟ اپوزيسيون 03سال مفت خوري كرده؟ منافقين جديد؟ يا گروه چهارمي كه نقطه ضعف هايشان باعث شده تا به امروز در نقشه دشمن رو به هزيمت و عقب نشيني، ايفاي نقش كنند؟ كسي نيست تا به دست اين گروه انگشت شمار آخر، چرتكه و ماشين حساب يا دست كم فهرست سرمايه غارت شده شان را بدهد؟ چرا از حساب و كتاب گريزانند، مگر خود را سياستمداراني تاجرمسلك و زيرك نمي پندارند؟! كسي كه نتواند سرمايه اعتبار و آبروي خود را از رندان راهزن بپايد، آيا مي توان امانتي به وي سپرد؟ آن را كه واعظ وجدان خويش در بند كرده، چگونه مي توان موعظه كرد و هشدار داد؟ ديگري چه مي تواند بكند وقتي صاحب سرمايه در سماع سارقان و طرّاران، معركه گرفته و ميداندار باشد؟ در غلغله دف، كف مي زنند كف زنان. اي كه چنين غرقه اي! بهل تا ببرند. "
در خاتمه اینکه خوب مگر با اینگونه خود زنی کردن که نوعی فاش گویی و روشنگری کردن و عریان سازی ماهیت مکتبی های کودتاگر مدعی اصولگرا می باشد و به وضوح ثابت می کنداینان از چه قماشی می باشند و مدافعان پاسدار لباس شخصی دژخیم سعید تاجیک پرورش یافته کدامین مکتب یا دخمه ای می باشند که بافائزه رفسنجانی توی خیابان و پارک رفتار نمودندو با ربودن علی کروبی از مسجد چراآنگونه بر خورد لمپنی با فحاشی وحشیانه کردند؟مهمتر اینکه وقتی با فرزندان مسئولان سابق وکنونی اینگونه درملاءعام بر خورد می شود به خصوص اینکه دریادداشت های روز دروغ نامه کیهان تئوری پردازی و تبلیغ هم برایش می شود که نه مهره های پائین، بلکه بامسئولان سابق باهمین شیوه لمپنی و تمسخر آمزتحقیری وتهدیدی با تو هین و اتهام زنی رفتار می شود . مگر هنوز جای شک باقی می ماند که در سیاه چال های رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی در 32 سال گذشته بامخالفان و دگراندیشان چگونه رفتار شده است . کما اینکه بخشی از اینگونه شیوه رفتار های وحشیانه ضد انسانی در بازداشتگاه کهریزک در سال 88 فاش شد. حال داشته باشید ادعای پوشالی وارونه ی قدر قدرتی کردن رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی از سوی قلم بر دست که با توهین وفحاشی بسیار به رقیب است شاخ و شانه برای کشیدن غرب به خصوص آمریکا است . آیا واقعاً ازجایگاه قدرت و پایگاه مردمی می باشد که چنین برخورد می شود. یا نه از موضع افلاس و وحشت ازقیام عمومی وشتاب گرفتن سقوط وازهم فروپاشی رژیم ضد بشری کودتایی نامشروع است که برای منحرف اذهان عمومی از موضع ضعف قدرت نمایی می شود .حال باید دیدکه باخراطی کردن رفسنجانی ازرأس مجمع خبرگان آخوندی که تکیه گاه سران رقیب وجنبش سبز وچشم داشت غرب تغییر ازدرون از طریق اینان که به یأس تبدیل شده است .قبل از رژیم ضدبشری کودتایی که باخراطی کردن رفسنجانی یک دست دست تر ازقبل شده است وبرای عبور از بحران هم باشتاب بیشتر ب سیاست صدورتروریسم و بحران وارتجاع به برون مرز روی می آورد که علائم آ ن در سیاست مداخله گری در امور داخلی عربستان و بحرین نمایان شده است .هم به تلاش سرعت دادن به پیگیری تستیابی به سلاح اتمی می افزاید . غرب به خصو ص آمریکا چه سیاستی اتخاذ می کنند ؟ آیا حمایت از مقاومت و مبارزه از مردم ایران برای تغییرات دمکراتیک رابرمی گزیند تا کمک به حل بحران منطقه کند یا نه ترجیح می دهند که همچنان به سیاست خائنانه ی مماشات گریانه ی خود ادامه دهند تا اوضاع خاورمیانه از شرایط کنونی بحرانی وخطری تر شود؟
هوشنگ بهداد
http://www.kayhannews.ir/891217/2.htm#other200
دروغ نامه ی کیهان سه شنبه 17 اسفند ماه سال 1389
سمفوني يغما (يادداشت روز)