روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 2 شنبه 6 تیر ماه سال 1390

نقد و بررسی : سرمقاله روزی نامه ی حکومتی جمهوری " اهداف طرح عقب نشيني آمريكا از افغانستان"

"هیچگونه ابهامی باقی نمانده است رژیمی که چنین پرونده ننگین و سیاه جنایتکارانه ای در خانه ی خود با مردم و مسئولانش دارد . این دیگر نهایت خوشباوری است که کسی باور کند حاکمان ایران از جمله سرمقاله نویس دوستدار ملت افغانستان هستند و از موضع دفاع منافع ملی این کشور مخالفت با حضور نظامیان آمریکایی پیگیری و بیان می شود"

طبق فرمول ثابت بیش از 3 دهه ضد آمریکایی که لایه ی پوششی اهداف استتار شده ای است که در زمینه های گوناگون و اهداف ترسیم شده در پشت پرده دنبال می شود . که پیرامون سیاست راهبردی برون مرزی از موضع رهبریت ام القرا بودن جهان اسلام ولی وقیح پیگیری می شود . بطور مثال اکنون سر مقاله نویس از موضع سخنگوی حکومت افغانستان و نماینده و وکیل مدافع ملت افغانستان این هدف دنبال شده است که الگوی سیاست همکاری سپاه قدس با اعضای با القاعده در عراق است که دست به اقدامات مشترک تروریستی برای نا امن سازی و بی ثبات کردن این کشور زده می شود. البته با ترور و کشتن نظامیان آمریکا همراه بوده است . صد البته که پاسداران مشابه ی همین سیاست را در افغانستان از طریق همکاری با طالبان دنبال می کنند . زیرا که مرتبط با تاکتیک مبارزه کردن با آمریکا است که با تأکید خروج نظامیان آمریکایی از این دو کشور تعقیب می شود که بدون شک در راستای پیگیری اهداف سیاست صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به برون مرز و مداخله گری در امور داخلی کشور های منطقه و همسایه می باشد . زیرا که مکمل تز پاسداران است که می گویند به جای درون خانه جنگیدن می بایست در برون مرز با دشمن جنگید و دیوار حاشیه ی امنیتی را گسترش داد . همینطور این تز پشتوانه ی پیگیری اهداف پروژه ی هسته ای و تلاش برای دست یابی به سلاح هسته ای می باشد. از طرف دیگر همانگونه که اشاره شد این سیاست و اهداف آن زیر چتر ادعای مبارزه با آمریکا دنبال می شود که موازی آن مبارزه با اسراییل و دشمنی کردن با مذاکرات صلح اسراییل و فلسطین و مخالفت کردن با تلاش تشکیل کشور مستقل و دمکراتیک فلسطین است که ردانه کوشش می شود پیگیری اهداف پنهان پشت پرده با ادا و اطواری ضد آمریکایی پیگیری شود تا فضای جنگ روانی تبلیغاتی برای جذب نیروها در منطقه فراهم شود. اما جالب است که پیوسته تلاش مذبوحانه می شود اشغال نظامی افغانستان از سوی آمریکا آنگونه ترسیم و تشریح شود که هرگز کلام و سخنی از رفسنجانی نشود که پس از اشغال نظامی افغانستان در خطبه ی نماز جمعه ی خود خطاب به بوش گفت که وی می داند اگر چنانچه همکاری ما در اشغال نظامی افغانستان نبود هنوز هم طالبان در این کشور بر سر قدرت بود. بهمین دلیل است که سرمقاله نویس بدون آنکه حتی اشاره ای در این مورد همکاری با آمریکا در اشغال نظامی افغانستان کند در مقابل پیرامون اقدام اوباما رئیس جمهور آمریکا مبنی بر اخراج بمرور نظامیان آمریکا در افغانستان و خلاف واقعی بودن آن گفته است و دلایل اشغال نظامی این کشور را در راستای اهداف خاص آمریکا دانسته که تقبل خسارات مالی و تلفات جانی سنگین متحمل شده از سوی آمریکا در افغانستان قصد اخراج از این کشور را ندارد . ولی اکنون بدلیل تبلیغات ریاست جمهوری آینده اوباما مجبور است وانمود کند که قصد اخراج نیروهای نظامی تا سال 93 از افغانستان دارد که محور این تصمیم وهدف ا چنین تحلیل و تفسیر داده است :

"با اعلام ابقاي 66 هزار سرباز آمريكايي در افغانستان، كاملاً بديهي است كه آمريكا قصد خروج از افغانستان را ندارد و به راه انداختن هياهوي عقب نشيني از افغانستان، صرفاً اقدامي تاكتيكي و فريبكارانه از سوي دولت آمريكا مي‌باشد كه بايد ديد چه اهدافي را دنبال مي‌كند. ساده انديشي است اگر تصور شود آمريكا به راحتي از افغانستان چشم پوشي خواهد كرد. افغانستان به دلايل مختلف به عنوان طعمه‌اي با ارزش مورد طمع دولتهاي استعمارگر بوده است و همين جذابيت‌هاي بزرگ سبب شد شوروي در اواخر دهه 1350، با آگاهي از تبعات سنگين اشغال اين كشور، به آن حمله نمايد و اگر قادر بود در آنجا دوام بياورد قطعاً اين طعمه با ارزش را به سادگي رها نمي‌كرد. حادثه انفجارهاي مشكوك 20 شهريور 1380 نيويورك، اين بهانه و زمينه را فراهم ساخت. آمريكائيها با فضاسازي و ايجاد جنجال تبليغاتي، چنين وانمود كردند كه طراحان و عاملان انفجارهاي نيويورك در افغانستان حضور دارند ولي ناظران مستقل و بي‌طرف، همان هنگام اين ادعا را غيرقابل پذيرش دانسته و انفجارهاي مذكور را كار سازمان‌هاي جاسوسي غرب و عوامل صهيونيسم عنوان كردند. متأسفانه بسياري از دولتها و مجامع بين‌المللي نيز در برابر اين نقشه شوم سكوت اختيار كردند و سرانجام آمريكا در سايه مخالفت‌ها و مقاومت‌هاي اندك بين‌المللي به افغانستان لشكركشي كرد. با اينحال، تهاجم آمريكا به افغانستان مطابق محاسبات واشنگتن پيش نرفت و برخلاف پيش بيني‌هاي اوليه، افغانستان به سرعت به باتلاقي مخوف براي آمريكا و متحدان غربيش تبديل گشت. با گذشت زمان، روياهاي استعمارگران آمريكايي و متحدان اروپايي آنها به سرعت در افغانستان رنگ باخت و به كابوس مبدل شد بگونه‌اي كه اكنون پس از گذشت 10 سال، غرب نه تنها به اهدافش در افغانستان دست نيافته، بلكه به اعتراف خود غربي‌ها اين كشور به تله و باتلاقي مرگبارتر از ويتنام براي آمريكا تبديل شده است هزينه جنگ افغانستان از 270 ميليارد دلار فراتر رفته است كه با ادامه آن تا 3 سال آينده، به 400 ميليارد دلار خواهد رسيد. همچنين از آغاز لشكركشي آمريكا و متحدانش به افغانستان نزديك به 2400 نظامي غربي در اين كشور جان خود را از دست داده‌اند. باراك اوباما به خوبي مي‌داند ادامه اين روند تهديدي بزرگ براي وي در انتخابات آينده رياست جمهوري است و اقدام وي در اعلام طرح عقب نشيني از افغانستان را بايد صرفاً در اين چارچوب دانست. استراتژي كلي آمريكا، اشغال طولاني مدت افغانستان است ولي ادامه شرايط كنوني براي دولت اوباما تهديدآميز است. با توجه به اين موارد، روشن است كه تصميم اخير دولت آمريكا حركتي تبليغاتي و فريبكارانه است. آمريكايي‌ها كه با صرف هزينه‌هاي سنگين مالي و جاني افغانستان را اشغال كرده‌اند بسيار بعيد است با اراده و خواست خود از افغانستان خارج شوند و تا زماني كه مجبور نشوند، به اين اقدام تن نخواهند داد. همين واقعيت، وظيفه مردم افغانستان براي آزادسازي سرزمينشان را سنگين‌تر مي‌كند"

در خاتمه اینکه تصور نمی شود که مردم افغانستان هم همچون مردم ایران به خوبی متوجه نشده باشند که اینگونه مانور های تبلیغاتی ضد آمریکایی دادن نه از موضع دلسوزی نسبت به ملت افغانستان و دفاع از منافع ملی کشور افغانستان است ، بلکه پوششی برای اقداماتی است که حاکمان رژیم ضد بشری کودتایی وارونه گوی عوامفریب در افغانستان دنبال می کنند . زیراکه مشابه ی سیاست حیات خلوت کردن عراق است . چونکه چشم طمعه به خاک افغانستان دوخته اند آنگونه که اگر در رقابت با اهداف آمریکا وجایگزین آن شدن نباشد بهتر از آنهم نمی تواند باشد که زیر چتر مبارزه با آمریکا دنبال می گردد . برای اینکه مشابه همین سیاست نه پس از اشغال نظامی عراق پیگیری شده است ، بلکه بیش از 3 دهه است که در ایران علیه ی مخالفان و دگراندیشان و معترضان و رقبا دنبال شده است . طوری که اکنون رهبران رقیب همچون کروبی و موسوی با اتهام همسوئی با آمریکا و همکاری با دستگاه جاسوسی دشمن بیگانه در حصر خانگی قرار گرفته اند . مهمتر اینکه شیوه ی برخورددی که با پاسدار گماشته احمدی نژاد ومشاوران نزدیک وی می شود دیگر جای هیچگونه ابهامی باقی نمی گذارد رژیمی که چنین پرونده ننگین و سیاه جنایتکارانه ای در خانه ی خود با مردم و مسئولانش دارد . این دیگر نهایت خوشباوری است که کسی باور کند حاکمان ایران از جمله سرمقاله نویس دوستدار ملت افغانستان هستند و از موضع دفاع منافع ملی این کشور مخالفت با حضور نظامیان آمریکایی پیگیری و بیان می شود.

هوشنگ بهداد

http://www.jomhourieslami.com/1390/13900406/13900406_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html

روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 2 شنبه 6 تیر ماه سال 1390

اهداف طرح عقب نشيني آمريكا از افغانستان