روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 4 شنبه 25 خرداد ماه سال 1390

نقد و بررسی : روزی نامه ی حکومتی جمهوری " معيارهاي حكومت علوي"

آنچه سر مقاله نویس از الگوی حکومت وعدالت و رفتار امام علی و گفتمان امام جعفر صادف بیان کرده است نه اینکه بویی از آن را حاکمان ایران نبرده اند ، بلکه بر ضد آن اقدام نموده اند . چونکه گفته شد دین تبدیل به ابزار قدرت و ثروت ورعب وو حشت و سانسور شده است.

فراموش کردن چگونه از نام علی و سال عدالت امام علی نامیدن که از سوی ولی وقیح نامشروع آلت دست پاسداران کودتا گر که چاشنی منشور 8 ماده ای اش کرد که شامل مبارزه با فقر و تبعیض و بیکاری و شکاف طبقاتی و زندگی تشریفاتی که نتیجه آن منتهی به شرایط کنونی شده است که مشخص است چگونه پس از طرح کودتای 22 خرداد 88 که منجر به حذف رقیب مغلوب و یک پایه شدن رژیم ضد بشری کودتایی شدو پس از آن ادامه ی جنگ قدرت و ثروت متخاصمین به رأس رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی کودتایی سرایت کرده است که یکی مدعی عدالت محور ساده زیست است و دیگری منادی و مدافع مقوله ی عدالت می باشد . از سوی دیگر شکاف عمیق طبقاتی و فقر و بیکاری همراه با رشد تورم و گرانی لجام گسیخته منتهی به کشاندن 80 % جمعیت کشور بر زیر فقر اقتصادی شده است . مهم این است که این طرح خائنانه با ترفند ابزاری کردن دین بطور عوامفریبانه و شیادانه با چاشنی کردن وعده های دروغ و ارونه در 32 سال گذشته به پیش برده شده است. مگر پس از رئیس جمهور شدن پاسدار گماشته احمدی نژاد که آخوند متحجر فرصت و قدرت و ثروت طلب تمساح یزدی به مشهد سفر کرد و در جمع حزب الله به سر پرستی پاسدار بسیجی نقدی عراقی و در دفاع از رئیس جمهور مدعی اصول گرا اذعان نمود که رفسنجانی و خاتمی خائن به اسلام و انقلاب می باشند . پس از آن خاتمی به مشهد سفر نمود وبه مناسبت میلاد حضرت علی در مقام دفاع از خود و رفسنجانی و پاسخ گویی به اتهامات آخوند تمساح گفت که یک جریان مشکوک وابسته به بیگانه بقدرت خزیده است که اهداف خود را زیر چتر ولی وقیح دنبال می کند و در آینده از وی نیز عبور خواهد نمود . چونکه تصمیم دارد از طریق سنگر حمایت تاکتیکی از ولایت وقیح رقبای خود را از صحنه حتی اگر شده بطور فیزیکی حذف نماید . البته خاتمی نا پر هیزی کرد و گفت که آمادگی مبارزه و فدا کردن جانش مقابل این جریان متحجر وابسته به بیگانه می باشد . سوال است که چرا آن موقع این اخطار خاتمی نه اینکه جدی گرفته نشد ، بلکه بمرور بیشتر وی و حامیانش زیر فشار قرار گرفتند. بنا براین اکنون دیگر جای هیچگونه ابهام یا سئوالی باقی نمانده است که چگونه در بیش از 32 سال پیش تا کنون دین تبدیل به ابزار قدرت و ثروت و سانسور از سوی حاکمان عوامفریب رژیم ضد بشری شده است که هیچ چشم انداز بهبود شرایط به جز تلاش و مبارزه ی بی امان برای تغییرات دمکراتیک در ایران نمی باشد؟ حال بهر نیت و هدف و از هر منظری که سر مقاله نویس از عدالت علی یاد کند و از اقدام ابن ملجم و شیوه ی مجازات کردن وی بگوید نه اینکه مشکلی از رژیم ضد بشری کودتایی عوامفریب دین فروش حل نمی کند ، بلکه تلاش برای تبرئه کردن اعمال شان و و صله و پینه کردن شلوار پوسیده و جر خورده ی حاکمان دین فروش نوعی بازی کردن با چوب و بر هم زدن چیز بس بد بو وبوی گندش بیشتر در آوردن است که هیچگونه امکان گند زدایی برایش وجود ندارد . بهر حال آخر در شرایطی که حکومت فاشیستی مذهبی تروریستی هاله سحابی زندانی سیاست پس از حضور در مراسم دفن پدرش مورد تهاجم اراذل واوباشان حامی ولی وقیح و پاسداران کودتا گر واقع می شود وجان با زد . بد تر اینکه اجساد این دو دختر و پدر به اعضای خانواده های شان داده نمی شود . همینطور پس از این جنایت ضد بشری سناریوی مشابه در مورد رضا هدی صابر در زندان اوین اتفاق افتاد که بعنوان اعتراض به قتل هاله سحابی دست به اعتضاب غذا درون سیاه چال زده بود که پس از تهاجم دژخیمان زندان بان جان باخت . اکنون اینگونه از الگوی حکومت وعدالت و رفتار امام علی و بحث های امام صادق گفتن قرار است پس از 32 سال که وارونه آن رخ داده شده است چه کسانی گول زده یا فریب داده شوند:

"برخورد اميرالمؤمنين با خوارج تا همينجا بود و تا زماني كه آنها دست به سلاح نبردند و عليه حضرت اعلام جنگ نكردند متعرض آنها نشدند و پاسخگوئي به بهانه جوئي‌ها و رفع ابهامات و شبهه افكني‌هاي آنها را كافي مي‌دانستند. اين، روشي بود كه اميرالمؤمنين عليه السلام در مواجهه با ساير گروه‌هاي منحرف يا معاند و اشخاص معارض نيز داشتند و هرگز از اين مسير خارج نشدند. مباحثات حضرت امام صادق عليه السلام با ابن ابي العوجاء و مباحثات و مناظره‌هاي حضرت امام رضا عليه السلام با سران و رهبران اديان و مذاهب و مناظرات ساير ائمه عليهم السلام با مخالفان نيز، هر چند در دوران حاكميت اين امامان معصوم نبود ولي به قرينه آنچه از رفتار اميرالمؤمنين عليه السلام دردست مي‌باشد، همين سيره را مورد تأكيد قرار مي‌دهد. آنچه از اين روش پسنديده به روشني فهميده مي‌شود اينست كه امامان معصوم، دوام و بقاء اسلام را - چه از نظر حاكميتي و چه از نظر اعتقادي - مرهون تكيه بر منطق و استدلال و روشنگري اذهان مي‌دانستند نه برخورد و سركوب و توپ و تشر و ترساندن و نفس‌ها را در سينه‌ها حبس كردن. مهمتر آنكه از ميان برداشتن دشمن و يا حتي برخورد با او قبل از آنكه درصدد توطئه برآمده باشد و مرتكب جرمي شده باشد بهيچوجه در قاموس اسلام نيست و اين پرهيز و خودداري به اين دليل است كه پيشوايان معصوم مي‌دانستند دين يا حكومت و يا حاكمي كه بخواهد بقاء‌ خود را با "قصاص قبل از جنايت" تضمين كند به جاي آنكه به چنين هدفي برسد سقوط خود را تسريع مي‌نمايد. اين تفكر صحيح و دقيق، فلسفه روشني هم دارد. دين و حكومت ديني با قلب‌ها سروكار دارند و آنچه ماندني و با دوام است، حكومت بر قلب هاست نه حكومتي كه بر زور و قلدري و سلاح تكيه كند و مردم را بدون آنكه قلباً بخواهند وادار به تمكين نمايد. حتي حكومت‌هاي غيرديني نيز همين وضعيت را دارند، زيرا تكيه گاه اصلي هر حكومتي مردم هستند و اگر مردم خواهان آن حكومت نباشند بهيچوجه امكان بقاء و دوام ندارد. آنچه در روزها و هفته‌ها و ماه‌هاي اخير در منطقه شمال آفريقا و خاورميانه عربي رخ داده و شاهد سقوط ديكتاتورهائي با سوابق 30 ساله و 40 ساله هستيم به همين دليل است. آنها به جاي آنكه با قلب و مغز مردم رابطه برقرار كنند بر قلب‌ها و مغزها فشار وارد كردند و زور و قلدري و گلوله و توپ و تانك را واسطه ميان خود و مردم قرار دادند. مردم نيز هر چند تا مدتي كوتاه آمدند اما بعد از آنكه طاقتشان تمام و كاسه صبرشان لبريز شد در مقابل ديكتاتورها قيام كردند و تا سرنگوني آنها به مقاومت ادامه دادند و البته موفق هم شدند. اكنون علاوه بر تونس و مصر و يمن، قيام‌هاي مردمي در ليبي و بحرين و اردن و مراكش و عربستان سعودي و تعدادي ديگر از كشورهاي عربي به مرحله مهمي رسيده و همه چيز حكايت از پيدايش تغييرات مهمي در معادلات سياسي منطقه دارد. اين قيام‌ها با كسي تعارف ندارند و براساس معيار خود به پيش مي‌روند. معيار اينست كه هر حكومتي كه از پشتوانه مردمي برخوردار باشد و حاكمان آن با مغزها و قلب‌هاي مردم رابطه داشته باشند مي‌ماند و هر حكومتي كه از پشتوانه مردمي محروم باشد و به جاي آنكه با قلب‌ها و مغزها رابطه برقرار كند بر زور و قلدري و توپ و تانك و تفنگ تكيه نمايد محكوم به سقوط و فناست"

در خاتمه اینکه مگر می توان تصور کرد یا باور نمود که دیکتاتوری حاکم بر ایران که یکی از بدترین نوع حکومت های دیکتاتور نه در منطقه که درجهان معاصر است جدا از دیکتاتوری های منطقه می باشد؟ چونکه قیام های ضد دیکتاتوری در منطقه نه جدا از مبارزه ی مردم ایران نمی باشد ، بلکه قیام های ضد دیکتاتوری منطقه الگو گرفته از قیام مبارزاتی مردم ایران است که پس از کودتای 22 خرداد سال 88 شروع شد . چونکه ناراضیان ایرانی آشکارا فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت وقیح توی خیابان هاو بر پشت بام خانه ها شبانه سر دادند. آنگونه که پژواک این فریاد اعتراضی در منطقه و جهان طنین انداز شد . البته این قیام اعتراضی مردم ناراضی ایران بمدت 18 ماه طوط کشید . اما گرچه این قیام با یورش گزمکان پاسداران کودتا گر و نیروهای سرکوبگر وابسته به سر کوبگران وولی وقیح با تحمیل کردن هزینه ی بس سنگین به معترضین موفق به مهار و خاموش کردنش شده اند . اما این آتش ظاهراً خاموش شده تبدیل به آتش زیر خاکستر شده است که مترصد فرصت است که هرزمان دریچه یا روزنه ی زدن نسیم وجود داشته باشد شعله های سرکش آن زبانه خواهد کشید . برای آنکه آنچه سر مقاله نویس از الگوی حکومت وعدالت و رفتار امام علی و گفتمان امام جعفر صادف بیان کرده است نه اینکه بویی از آن را حاکمان ایران نبرده اند ، بلکه بر ضد آن اقدام نموده اند . چونکه گفته شد دین تبدیل به ابزار قدرت و ثروت ورعب وو حشت و سانسور شده است.

هوشنگ بهداد

http://www.jomhourieslami.com/1390/13900325/13900325_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html

روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 4 شنبه 25 خرداد ماه سال 1390

معيارهاي حكومت علوي