روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی یکشنبه 5 تیر ماه سال 1390

نقد و بررسی : روزی نامه ی حکومتی جمهوری " پنتاگون، اعتراف به ناكامي‌ها چرا؟"

"قبل از اینکه دیر شود و فرصت از دست برود تا که حاکمان رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی ایران بتوانند به سلاح هسته ای دست یابند . می بایست با حمایت و پشتیبانی از مبارزه و مقاومت مردم ایران تلاش مسئولانه برای تغییرات دمکراتیک در ایران کنند . صد البته که پیش درآمدش باید هرچه زودتر وزارت امور خارجه ی آمریکا نام اپوزیسیون اصلی مجاهدین را از توی لیست یاه تروریستی خارج نماید"

سرمقاله نویس با وجود نا پرهیزی که روز گذشته کرد . زیرا که انتقاد به منتقدان کنونی متهمان انحرافی درون دولت کرد که چه شد شما که 6 سال پیش تا کنون تیغ کشی علیه ی منتقدان دولت می کردید پستا حال کجا بودید که خود چنین انتقاداتی به دولت می کنید؟ حال بماند که بدلیل تهدید و ناشی از ترس این سرمقاله از شبکه ی خبررسانی اینترنتی حذف و در آرشیو هم وجود ندارد. ولی سر بازجو پاسدار حسین شریعتمداری در یادداشت امروز خود د ر دروغ نامه ی کیهان پاسخ دندان شکن از موضع بازجویی به منتقدان گذشته ی دولت داده است . بهر صورت پیرامون ادعای سرمقاله نویس که با پاک کردن صورت مسأله و زد و بندهای پشت پرده که ادامه داشته ،تلاش کرده است که از موضع ضد آمریکایی تحلیل یک جانبه از شکست نظامی آمریکا در افغانستان و عراق دهد . بنابراین می بایست به نا گفته های بطورعمد سانسور شده اشاره نمود . زیرا که ردانه حمایت غرب به خصوص آمریکا از برپایی رژیم ضد بشری کودتایی بر خلاق ظاهری مزین شده به شعار و فریا د های ضد آمریکایی که از سوی حاکمان ایران در بیش از 32 سال گذشته سر داده شده نادیده انگاشته شده است . برای اینکه شکل گیری رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی ایران دارای منفع کلان برای غرب به خصوص آمریکا در منطقه و در اروپای شرقی بهمراه داشته است . زیراا ز طریق تقویت غیر مستقیم رژیم ضد بشری در کمک رسانی اعتقادی و نظامی که به جریاناتی که در افغانستان علیه ی شوروی سابق می جنگیدند. در نهایت منجر به سقوط امپراتوری شوروی سابق شد و کشور های سابق عضو پیمان ورشو اکنون عضو پیمان ناتوی رقیب سابق شده اند . همچنین کشور های عربی سکولار و آفریقایی سابق که نوعی وابستگی و رابطه ی نزدیک به شوروی سابق داشتند د گر گون شدند. در عوض آمریکا جایگزین شوروی سابق در این کشور ها شد . تا اینکه آمریکا از طریق همکاری با حاکمان رژیم ضد بشری کودتایی نا مشروع افغانستان را اشغال نظامی کرد . سپس همین سیاست در عراق تکرار شد . غافل از آنکه حذف دو دشمن رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی ایران و تقویت کردن آن گرچه ظاهراً برای غرب و آمریکا منافع کلان در بر داشت . چون موجب حضور نظامی آمریکا در منطقه شد و تسلط بر منابع و ذخایر انرژی نفتی و گازی منطقه یافت . اما اکنون مقامات آمریکایی و غرب متوجه اشتباه تأمین منافع زود گذر تاکتیکی و خطرات استراتژیکی این حمایت و تقویت رژیم بر بر منش و تاریک اندیش قرون وسطایی در منطقه شدند تا آن موقع را قادر به درک و فهم این و اقعیت نبودند که چگونه دارند مار در آستین خود پرورش می دهند . برای اینکه حاکمان ایران با اتکای سیاست صدور ترورسیم و بحران و ارتجاع به برون مرز و مداخله گری در امور داخلی کشور های منطقه که چاشنی تز در برون خانه جنگیدن به جای در خانه جنگیدن شد . تبدیل به تضمین سیاست باج گیری پشت جبهه تلاش دست یابی به سلاح هسته ای شد . مهمتر اینکه با هموار شدن حضور پاسداران در عراق و افغانستان و همکاری نزدیک کردن با اعضای القاعده و طالبان در این دو کشور آنگونه منجر به نا امن وبی ثبات شدن این دو کشور شد که گذشته از تحمیل کردن صد ها میلیارد دلار هزیه به اعزام و حفظ و نگهداری نیروهای نظامیان آمریکا در این دو کشور موجب تلفات بس سنگین کشته و مجروح شدن نظامیان آمریکا در عراق و افغانستان شده است . از طرف دیگر حضور پررنگ پاسداران در عراق و حیات خلوت کردن این کشور که منجر به مرکزکانون اصلی صدور تروریسم و ارتجاع به منطقه برای شان شده است . طوریکه پاسداران با عضو گیری کردن حزب الله لبنان و حماس درر استای دشمنی کردن با روند مذاکرات صلح خاورمیانه حرکت کردندو با تأکید شعار تبلیغاتی نابود باد اسراییل و تاکتیک اشک تمساح برای فلسطین ریختن مقدمه تدارک دوجنگ 33 روزه و 22 روزه با اسراییل شد که گذشته از اینکه گریزگاه و روزنه ای برای عبور بحران هسته ای حاکمان تهران به وجود آمد . ادامه ی مذاکرات صلح فلسطین و اسراییل را چنان پیچیده وتبعیض آمیز نمود که بستر ساز نارضایتی عمومی منطقه نسبت به سیاست های دو گانه و تبعیض آمیز آمریکا و اسراییل نسبت به فلسطین شد و زمینه ی شکل گیری دشمنی با این سیاست در منطقه را پرورش داد و منطقه را آبستن قیام های ضد دیکتاتوری های حامی آمریکا در منطقه نمود که حاکمان تهران پس از سرکوب قیام اعتراضی مردم ایران پس از کودتای 22 خرداد 88 رخ داد ولی مورد حمایت غرب و آمریکا واقع نشد . موجب شد تا که حاکمان ایران درر استای سیاست صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به برون مرز ردانه و فرصت طلبانه از این فضای تغییر و تحولات منطقه نهایت سوء استفاده نمایند . آنچنانکه سر مقاله نویس با آویزان شدن به تحلیل رابرت گیتس وزیر دفاع آمریکا که روز های پایانی وزیر دفاع بودن خود را سپری می کند به اعتراف شکست آمریکا در منطقه پرداخته است.

بهر حال سر مقاله نویس بدون توجه به اعتراف رفسنجانی درنمازجمعه تهران که خطاب به بوش رئیس جمهور وقت آمریکا به همکاری با اشغال افغانستان در کنار آمریکا نمود. همچنین با فراموش کردن این واقعیت که مشابه ی همین سیاست همکاری از طریق جاسوس چندجانبه احمد چلبی در مورد اشغال عراق تکرارشد. اماا کنون از موضع شدید ضد آمریکایی تضعیف جایگاه اوباما رئیس جمهور آمریکا را ترسیم کرده است و با دست آویز قرار دادن سخنان اخیر رابرت گیتس این چنین تحلیل از شکست سیاست جنگی آمریکا در عراق و افغانستان و شکسته شدن اتوریته ی جهانی اش ارائه داده است :

"به راستي چه پديده‌اي رخ داده كه گيتس را تا اين حد سرخورده و ناكام كرده است؟ گيتس دقيقاً سمبل گروه آخر است كه هنوز هم با فريبكاري سعي دارد هرگونه دخالت سياسي و مداخله نظامي و حتي جنايت و نسل كشي و شرارت آمريكا در عراق و افغانستان را توجيه كند و آنرا ضروري جلوه دهد. گيتس به اين واقعيت اعتراف مي‌كند كه در زمره كساني بوده كه در تمام دوران بزرگسالي در خدمت نظام سلطه قرار داشته و هرگز به خاطر هزينه‌هائي كه براي حفظ ابرقدرتي آمريكا پرداخته شده، افسوس نخورده و احساس پشيماني هم نكرده است. گيتس همانند ساير همدستانش، مسئوليت ناكامي در اين روند نكبت بار جنگي را نمي‌پذيرد و ضعف اقتصادي، بحران جهاني و پيامدهايش را عامل ناكامي آمريكا معرفي مي‌كند. حال آنكه دقيقاً به عكس اين ادعاي مضحك، بحران جهاني و ضعف اقتصادي آمريكا را بايد در رديف پيامدهاي جنگ عراق و افغانستان فهرست نمود. در واقع گيتس با اين سخنراني حسابگرانه، سعي دارد مسئوليت ناكامي در جبهه جنگ را همانند ساير هم پيمانانش متوجه اوباما و دستيارانش كند كه ناتواني آنها در مرحله ساماندهي اقتصادي متلاشي شده آمريكا، گريبان جنگ عراق و افغانستان را هم گرفته و ماشين جنگي آمريكا و متحدانش را زمين گير نموده است. اظهارات گيتس از اين بابت، مكمل ديدگاه افراطي نامزدهاي رياست جمهوري از طيف جمهوريخواهان است كه در يك تهاجم تبليغاتي زودهنگام، به كارنامه اوباما و دستيارانش استناد مي‌كنند و وي را رهبري ناكام و ناكارآمد جلوه مي‌دهند. اظهارات گيتس، يك اعتراف تاريخي در پذيرش افول ستاره اقبال آمريكا در مقياس جهاني محسوب مي‌گردد. از اين ديدگاه، اعتراف گيتس، به موقعيت شكننده و آسيب پذير آمريكا در سطح جهاني اشاره دارد كه در مسير برگشت ناپذير، هرگونه فرصت و زمينه براي ترميم موقعيت واشنگتن را سلب كرده و افول جايگاه رهبران واشنگتن را در انفعال مطلق به تصوير مي‌كشد. ناگفته پيداست كه حتي بدون اعتراف گيتس هم، جايگاه آمريكا در نظام جهاني به ويژه در پرتو شكست ماشين جنگي واشنگتن و متحدينش در عراق و افغانستان، همين واقعيت‌ها را ثابت مي‌كرد، اما آنچه به اظهارات گيتس مربوط مي‌شود اينست كه حتي نظريه‌پرداز نومحافظه‌كاران در "اتاق جنگ كابينه بوش" هم دقيقاً به همين موارد كليدي، اعتراف دارد و از دست دادن برتري آمريكا در جهان را اجتناب ناپذير مي‌داند"

در خاتمه اینکه رژیم ضد بشری حاکم بر ایران یک رژیم بحران زا و بحران زی می باشدکه عجیب متخصص در بحران آفرینی و پاسخ به بحران دادن ها و از بحران عبور کردن دارد. زیرا که بیش از 33 سال تجربه در این مورد د ارد . برای اینکه بقای نکبت بارش با همین شیوه ی بحران آفرینی و جنگ افروزی و منحرف کردن اذهان عمومی امکان پذیر شده است . البته که مکمل بحران آفرینی و جنگ افروزی دست آویزهای دیگری هم برایش وجود داشته است . از جمله دین ابزاری شده است که هم چسب حفظ قدرت و ثروت شده است . هم توجیه گر جنگ ضد ملی و ضد میهنی بوده است . هم نقش کلیدی در خفقان و رعب و و حشت و سانسور در داخل داشته است . هم چاشنی سیاست صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به برون مرز با ادعای رهبریت ام القرای جهان اسلام بوده است. آنگونه که ولی وقیح نا مشروع و سایر مسئولان بعنوان نماینده و سخنگوی کشور ها مسلمان و وکیل مدافع ملت های منطقه چپ و راست فتواهای ضد آمریکایی و اسراییلی تجویز شده و امر ونهی کرده اند . همچنین دست آویز دیگر ادعای مبارزه با آمریکا و دشمنی با اسراییل بوده است که زیر چتر این سیاست اهداف خبیث پشت پرده در منطقه دنبال شده است . بهر حال اگر غرب و آمریکا خواهان صلح و ثبات در منطقه هستند و علاقمند به عدم تهدید صلح و امنیت غرب می باشند. می بایست نه اینکه در شرف طراحی توطئه ی نوع دیگر از حکومت مذهبی استحاله شده در منطقه نباشند ، بلکه بطور دربست فراموش کنند و تا قبل از اینکه دیر شود و فرصت از دست برود تا که حاکمان رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی ایران بتوانند به سلاح هسته ای دست یابند . می بایست با حمایت و پشتیبانی از مبارزه و مقاومت مردم ایران تلاش مسئولانه برای تغییرات دمکراتیک در ایران کنند . صد البته که پیش درآمدش باید هرچه زودتر وزارت امور خارجه ی آمریکا نام اپوزیسیون اصلی مجاهدین را از توی لیست یاه تروریستی خارج نماید.

هوشنگ بهداد

http://www.jomhourieslami.com/1390/13900405/13900405_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html

روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی یکشنبه 5 تیر ماه سال 1390

پنتاگون، اعتراف به ناكامي‌ها چرا؟