آشکار کردن ناگفته های " پشت پرده شعار ساده زیستی افراطیون " سایت شفاف شهردار تهران
مگر آنانی که بیش از 33 سال تجربه ی عوامفریبی و دین فروشی و شیاد گری این رژیم ضد بشری قرون وسطایی نا متعارف حاکم بر ایران را دارند گول چنین انتقادات ناشی از جنگ قدرت و ثروت رقبا را می خورند؟ به خصوص آنانکه زمان خمینی شیاد را به یاد دارند که چگونه پس از سفر از پاریس و ورود به مهر آباد تهران و حضور در بهشت زهرای تهران چه گفت وچه وعده و قول هایی به مردم ایران داد؟ به ویژه سپس وعده ی حکومت آینده به مستضعفان و پا برهنگان را داد . آنگاه شیادانه مدعی شد که کوخ نشینان را ترجیح به مرفهین بی درد حامی اسلام آمریکایی می دهد و بر دستان این کوخ نشینان بوسه می زند؟ یا اینکه از خاطر برده اند که در ادامه چگونه رفسنجانی برای اینکه سیاست تعدیل اقتصادی را پیاده نماید تا بستر ساز پدیده های شوم زیادی شود. از جمله که موجب پیدایش و رشد پدیده آقازاده زاده پروری و شکاف عمیق طبقاتی و رشد تورم و گرانی و... شد که با تز مشکل اقتصادی نه گرانی که ارزانی می باشد اهداف پلید خود از جمله پیگیری طرح و تصویب بمرور حذف یارانه ه ی دولتی را پیش برد . به خصوص اینکه فرمانده های پاسداران را وارد شراکت در طرح های اقتصادی و جاده و سد سازی و نفتی و گازی کرد . یا چگونه پس از وی ولی وقیح نامشروع یکشبه منشور 8 ماده ای مبارزه با مفسدان اقتصادی و فقر و بیکاری ورانت خواری و اشرافیت و تبعیض را در دوران خاتمی صادر کرد که مدعی برتری توسعه ی سیاسی به جای توسعه اقتصادی بود تا که این منشور 8 ماده ای تبدیل به سیاست چماق علیه ی سیاست توسعه ی سیاسی خاتمی و مدعیان اصلاح طلبان شود و فضا برای تقویت و شکل گیری مدعیان اصول گرایان با شعار بهشتی معدوم " ما عاشقان خدمتیم نه شیفتگان قدرت" فراهم شود که مکمل این شعار وعده ی مبارزه با مفسدان اقتصادی و تبدیل کردن پول نفت به نان وبردن آن آن توی سفره های خالی محرومان داده شد و چنین مقابل رقیب بسیج شدند تا در نهایت منتهی به قدرت گیری جریان اصول گرایان و حذف رقیب مغلوب مدعی اصلاح طلبان در نمایش خیمه شب بازی سوم تیر 84 شد و پاسدار گماشته احمدی نژاد رئیس جمهور شد که اعلام کرد رئیس جمهور و کابینه ی 70 میلیونی امام زمانی می باشد . سپس این نمایش خیمه شب بازی در کودتای 22 خرداد 88 تکرار شد و رژیم بطور کامل یک پایه گردید . به ویژه اینکه ولی وقیح نا مشروع قبل از شورای نگهبان آلت دستش وارد صحنه معرکه بازار نماز جمعه ی تهران شد ومهر امضای تأئید بر این نمایش کودتایی و تقلباتی نهاد ومشروعیت به رئیس جمهور شدن پاسدار گماشته احمدی نژاد با 24 میلیون رأی داد. مهمتر اینکه حمایت و پشتیبانی ولی وقیح نامشروع و پاسداران کودتا گر از پاسدار گماشته احمدی نژاد و دولت های نهم و دهم تا قبل از عزل و نصب آخوند طوطی صف بی اراده حیدر مصلحی وزیر بد نام اطلاعات ادامه داشت. ولی از آن پس ورق برگشته است و شپیورهای کوک شده که در خدمت ولی وقیح نامشروع و پاسداران کودتا گر هستند از درب گشادش علیه ی رئیس جمهور و مشاوران وی که متهم به جریان انحرافی درون دولت شده اند شروع به نواختن شده و از آنها صدای نا هنجار از آن در آورده می شود و بطور سیستماتیک رئیس جمهور و دولت را زیر تیغ اتهام و تهدید ... شدید قرار داده اند . آنگونه که منتقد احساس خطر کرده است . طوریکه مجبور به تهیه ی گزارش " پشت پرده شعار ساده زستی افراطیون " شده است و آن را در سایت شفاف متعلق به پاسدار قالیباف شهر دار تهران که رقیب سر سخت پاسدار گماشته احمدی نژاد رئیس جمهور است علیه ی یاران حامی دیروز و منتقدان امروزش چنین بازتاب داده است:
"ساده زیستی از نظر آقایان این است که جلوی دوربین های عکاسان سر سفره نان و پنیر بنشینند و مثلاً موز را از میوه های جلسات خود حذف کنند . اما وقتی از هواپیمای دولتی برای یک سفر انتخاباتی استفاده شود و یا 20 میلیارد تومان در یک پروژه تبلیغاتی مانند منوریل صادقیه دود شود و برود هوا ککشان نمی گزد !به عبارت بهتر اصل ساده زیستی مهم نیست ، اما نمایش ساده زیست بودن بسیار مهم است . صرفه جویی های ده هزار تومانی و بیست هزار تومانی فوق العاده مهم است ، اما اگر جایی یک مدیری چند میلیارد را حیف و میل کرد فدای سرش"
سئوال است که چرا بطور شفاف منتقد نگفته است که مگر اینگونه چرخش ودگر دیسی ها ورنگ عوض کردن ها که درر استای جنگ قدرت وثرون بوده یکشبه به وجود آمده است و سابقه ی 33 ساله ندارد؟ مگر اکنون خود مدعی منتقد در کنار سایر حامیان پاسدار قالیباف همین سیاست را به شیوه ای دیگر دنبال نمی کند؟ که اکنون چنین رطب خورده ی منتقد انتقاد به رطب خوردگان به اهداف منتقدان رئیس جمهور و دولت کرده است :
"شفاف : از زمانی که انتقاد از احمدی نژاد رواج پیدا کرده است ، بعضی ها که زمانی خودشان از حامیان افراطی احمدی نژاد طی شش سال گذشته بوده اند به ناگهان دچار یک چرخش عجیب شده اند و تندتر از همه به احمدی نژاد می تازند . البته چرخش از حمایت به سمت انتقاد فی نفسه اشکالی ندارد ، اما آنچه که محل اشکال است تندروی و بی اخلاقی است . این جماعت هر چند صراحتاً به زبان نمی آورد ، اما بی تمایل نیست حتی دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد زودتر از موعد قانونی پایان پذیرد تا در انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری نامزد جدیدشان را به مردم عرضه کنند . این گروه که حتی طاقت ندارند دو سال دیگر صبر کنند تا احمدی نژاد طی یک فرآیند آرام و منطقی از قدرت کنار برود ، از هم اکنون شروع کرده اند به فضاسازی های زودهنگام انتخاباتی . از یک سو دوباره احساس تکلیف کرده اند که به مردم ایران ملاک و معیار ارائه دهند و از سوی دیگر دست به تخریب هر کسی می زنند که حدس می زنند بالقوه می تواند نامزد ریاست جمهوری آینده باشد . ظاهراً فراموش کرده اند که همین جماعت با توجیه لزوم تثبیت مدیریت در کشور ، به شدت از انحصاری شدن نامزدی احمدی نژاد در انتخابات دوره دهم حمایت کردند و اکنون حتی نمی خواهند دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد به پایان برسد"
باز هم سئوال است که مگر در رژیم ضد بشری قرون وسطایی حاکم بر ایران که به سبک خان خانی و ارباب رعیتی کنترل می شود و هر خانی هم ساز مخصوص خودش را می نوازد برای شان قانون و اخلاق و حیف و میل کردن بودجه بیت المال و پایمال کردن حق و حقوق مردم موضوعیتی دارد که مدعی منتقد اینگونه نگران مرز شکنی اخلاق و قانون و حیف و میل و بریز و به پاش دولتی ها زیر چتر ادعای ساده زیستی شده است :
"واقعاً این همه عجله برای چیست ؟ این عجله ای که سبب شده مرزهای اخلاقی و قانونی نیز شکسته شود با چه نیتی است ؟ آیا مردم باید باور کنند که تنها به خاطر انحراف از اصول ، ناگهان جماعتی افراطی احساس تکلیف کرده اند که تخریب های زودهنگام و رفتارهای عجیب انتخاباتی را مرتکب شوند ؟ اینها که سال های گذشته همه شعار و تبلیغاتشان روی ساده زیستی احمدی نژاد بود اکنون می گویند گفتمان ساده زیستی مهم است و احمدی نژاد اکنون از این گفتمان جدا شده است و باید دوباره با همین گفتمان فردی ساده زیست تر از احمدی نژاد را برگزینیم و به اصطلاح خود جلوی اشرافی گری را بگیریم . اصل توجه به ساده زیستی بسیار هم درست و مهم است اما اینها آدرس اشتباه می دهند . از نظر این افراد چه کسی ساده زیست است ؟ هر کس که کاپشن بپوشد ، موز نخورد ، موقع خوابیدن روی فرش بخوابد ، سفره اش تشکیل شده باشد از نان و پنیر ! چه کسی اشرافی است ؟ کسی که کت و شلوار مرتب هر چند 100 هزار تومانی بپوشد ، از میهمانانش با موز پذیرایی کند ، موقع خوابیدن روی تخت یا توی رخت خواب بخوابد و سر سفره اش خورش قیمه باشد !ساده زیستی از نظر آقایان این است که جلوی دوربین های عکاسان سر سفره نان و پنیر بنشینند و مثلاً موز را از میوه های جلسات خود حذف کنند . اما وقتی از هواپیمای دولتی برای یک سفر انتخاباتی استفاده شود و یا 20 میلیارد تومان در یک پروژه تبلیغاتی مانند منوریل صادقیه دود شود و برود هوا ککشان نمی گزد !به عبارت بهتر اصل ساده زیستی مهم نیست ، اما نمایش ساده زیست بودن بسیار مهم است . صرفه جویی های ده هزار تومانی و بیست هزار تومانی فوق العاده مهم است ، اما اگر جایی یک مدیری چند میلیارد را حیف و میل کرد فدای سرش . چرا که از نظر بعضی ها نه ساده زیست بودن مهم است و نه نان مردم ، تنها یک چیز مهم است و آن رأی گرفتن از مردم است و فعلاً هم این راه ها خوب جواب می دهد . اما تا کی ؟"
عجیب است که منتقد در ادامه بند را آب داده است و فاش ساخته است که بازار عوامفریبی و دین فروشی و دادن و عده های دروغ با وارونه گویی کردن مخصوص دولت کنونی نمی باشد ، بلکه از همان شکل گیری این رژیم نکبت بار و برگزاری نمایشات خیمه شب بازی به حساب انتخاباتی بازار مکاره بازارش داغ بوده است. ولی ردانه آنگونه تبلیغات گذشته را نه بستر ساز دو رویی اعمال رفتار ولی وقیح و همه مسئولین که فقط در مورد مخاطبان کنونی دولت به ویژه حامیان سینه چاکان دولت که اکنون مخالف شده اند چنین بکار برده است :
"می گویند در یکی از شهرهای کشورمان از دوره اول انتخابات مجلس ، مردم هر بار با نامزدی مواجه می شدند که موتور سوار یا دوچرخه سوار بود و می گفت من اگر نماینده شوم پاترول نمی گیرم و یا پول پاترول را خرج فقیران شهرم می کنم ! اما مردم چند دوره مشاهده کردند که اتفاقاً همه این دوچرخه سوارها همان هفته های اول پاترول را تحویل می گیرند و زندگی شان زیر و رو می شود. بعد دیگر هر کس که دوچرخه سوار بود و نامزد انتخابات می شد مردم می گفتند : ما ترجیج می دهیم به یک پاترول سوار رأی دهیم که لااقل هفته های اول نمایندگی را صرف تعلیم رانندگی با پاترول نکند و برای مردم حوزه انتخابیه هم وقت بگذارد !طبیعی است چنان رفتارهای تبلیغاتی و بی پشتوانه و نمایشی چنین پیامدهایی دارد و مردم را از محتوای بالای یک شعار و گفتمان دور می کند . اما عده ای ظاهراً نمی دانند نتایج رفتارهای نمایشی با مفاهیم والایی مانند ساده زیستی و عدالت خواهی می تواند چه عواقب بدی برای کشور داشته باشد و همچنان به این رفتارشان ادامه می دهند. از اینرو بهتر است کسانی که تا همین چند هفته پیش هم حامی دولت بودند و این حمایتشان هم تا جایی که در چارچوب قانون و اخلاق و اعتدال بوده قابل احترام است ، دو سال دیگر هم صبر کنند و اجازه دهند هر کس در هر جایی که قرار دارد کارش را بکند . اگر بنا باشد از هم اکنون بحث انتخابات ریاست جمهوری داغ شود و دائم شایعه و شائبه احتمال برگزاری انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری مطرح شود همه کارهای کشور در سالی که از سوی رهبر معظم انقلاب به عنوان سال جهاد اقتصادی نام گذاری شده است تحت الشعاع مسائل سیاسی قرار می گیرد واین در حالی است که همه مسائل کشور سیاست نیست"
باز هم از موضع گردو برتوی دامن پرتاب کردن ولی سنگ بر توی سر دادن منتقدان دولت را نصیحت کرده است که بهتر است بدانند در شرایطی که دشمن تلاش برای گسترده تر کردن تحریم ها می کند که موجب مشکلات در زمینه ی اقتصادی و کشاورزی شده است ومکمل آن رشد سرسام آور تورم و گرانی در آغاز فصل تابستان شروع شده است . روا نیست عده ای از سیاسیون تمام تلاش خود را برای انتخاباتی کردن فضای کشور بگذارند . و این شکم سیران در حال گردش و سفر به شهرها دست به تبلیغات دادن وعده های دروغین به مردم برای خود کنند. در صورتیکه نه یکبار در صف خرید احتیاجات ایستاده اند یا در اتوبوس نبودند تا به درد دل مردم گوش فرا دهند که چه می گویند؟. بنابراین گیر به اینگونه مسائل حاشیه ای رنگ مو چشم و کت و شلوار و قیافه و.. ندهند:
"در شرایطی که دشمن تمام تلاش خود را برای گسترده کردن دایره تحریم ها به کار برده است و در برخی حوزه های اقتصادی از جمله صنعت و کشاورزی نیز با مشکلاتی جدی مواجهیم و تعدادی از همین مردم از جمله کارگران و کشاورزان دچار مشکلات معیشتی هستند ، روا نیست عده ای از سیاسیون تمام تلاش خود را برای انتخاباتی کردن فضای کشور بگذارند . مردمی که در آغاز فصل تابستان با افزایش سرسام آور نرخ های اجاره بها مواجهند و از این بنگاه به آن بنگاه آواره اند که یک سرپناه برای خودشان و خانواده شان پیدا کنند توقع دارند همه سیاسیون برای مدتی هم که شده به مشکلات مردم هم توجه کنند . نمی شود دم از ساده زیستی و خوردن و نان و ماست و نخوردن صبحانه در محل کار زد و روی آن مانور داد اما از مشکلات همین مردم غافل بود . آیا واقعاً الآن همه مشکلات مردم ما این است که فلان مدیر این کشور خوش تیپ است ؟ آیا رنگ چشم فلان مدیر که خدادی هم هست و کت و شلوار اتو کشیده پوشیدن او همه مشکل این مملکت است ؟ آیا واقعاً به فرض که مدیری که بعد از اذان صبح در محل کارش حاضر می شود در محل کارش صبحانه بخورد ، خیلی اتفاق بدی افتاده است ؟ آیا مشکل مردم ما اینهاست ؟ آیا سیاسیون ما اینقدر سطحی شده اند که حرف هایی از این دست بزنند و رسانه های ما اینقدر سیاست زده شده اند که دائم بگویند چرا فلانی به جای پژو 405 ، پژو پرشیا سوار می شود ؟ واقعاً مشکل مردم ما اینهاست ؟ البته این جماعت حق دارند که ندانند مشکلات اصلی مردم چیست . نه در صف نانوایی ایستاده اند، نه در ایستگاه های مترو دچار ازدحام جمعیت شده اند ، نه با بی آر تی جایی رفته اند و حرف های مردم در این اتوبوس ها را شنیده اند ، نه آلودگی هوا و افزایش سرطان ریه مردم برایشان مهم است ، نه افزایش سن ازدواج و رشد نرخ طلاق برایشان مهم است ، نه بیکاری جوانان برایشان مهم است ، نه ... همه دل نگرانی ظاهری شان این است که کدام مدیر نان و پنیر خورده و کدام مدیر خورش قیمه یا چلوکباب . اما اینها نیز ظاهر قضیه است . واقعیت این است که عده ای نانشان در این است که فضای کشور ناآرام و متشنج باشد . عده ای نانشان در انتخاباتی بودن فضای سیاسی کشور است تا دائم بتوانند به این شهر و آن شهر سفر کنند و علیه یک عده و به سود عده ای دیگر صحبت کنند . اگر فضای کشور انتخاباتی نباشد چگونه می توانند کارهای خوب مدیران دیگر را تبلیغاتی و انتخاباتی نمایش دهند ؟ اگر فضای کشور فضای کار و جهاد اقتصادی باشد که نمی توانند به یک مدیر به خاطر افتتاح یک پروژه بزرگ عمرانی برچسب رفتار انتخاباتی بزنند ، پس بهتر است که همواره فضا انتخاباتی باشد ، نه فضای کار و تلاش و جهاد اقتصادی . خلاصه اینکه نان عده ای در این است که خود را شریک بی نانی مردم نشان دهند و البته هیچ گاه هم نگذارند مدیران در آرامش به فکر تهیه نان مردم باشند."
در خاتمه اینکه چرا وقتی که گزارشگر منتقد اعتراف می کند که از همان آغاز نمایش خیمه شب بازی انتخاباتی بازار مکاره ی موسو م به مجلس بازار ِ تبلیغات وعده دادن های دروغین به مردم داغ بوده است که بدون شک اذعان می شود ناشی از شیادی و عوامفریبی و دین فروشی خمینی شیاد بوده است که بنیان گذار این رژیم ضد بشری قرون وسطایی عوامفریب بود زیرا که وی پایه گذار چنین سیاست عوامفریبی و وارونه گویی بوده است. سپس از سوی جانشین وی این سیاست تا کنون دنبال و اجرا شده است . سئوال است که چرا منتقدبه جای اینکه موضوع رامورد بررسی و واکاوی و تجزیه و تحلیل بر اساس علت و معلول قرار دهد.اما بطور دربست علت رافراموش نموده و با به حاشیه رفتن فقط یقه ی منتقدان فرصت طلب موافقان دیروز و مخالفان امروز رئیس جمهور پاسدار گماشته احمدی دولت کنونی را گرفته است که چرا تغییر ماهیت و تاکتیک داده اند ؟ همچنین پرسش است چرا به نقش کلیدی ولی وقیح نامشروع و پاسداران کودتاگر در به وجود آمدن شرایط کنونی اشاره نکرده است؟ همینطور سئوال است آیاادعای ساده زیستی داشتن یاعوامفریبی کردن وتصویرمارکشیدن ومارقالب نمودن با پوشش ادعای مبارزه با مفسدان اقتصادی کردن فقط از سوی پاسدار گماشته احمدی نژاد و دولت وی مطرح شده است یانه این یک اپیدمی فراگیری می باشد که پاسدار گماشته احمدی نژاد در مناظره های انتخاباتی تلویزیونی ریاست جمهوری دوره ی دهم به این واقعیت اشاره نمود . برای اینکه مشخص است اهداف پشت پرده رهبر و مسئولان با ابزاری کردن دین پیگیری شده است. زیرا که در حکومت فاشیستی مذهبی حاکم برایران ، دین چاشنی عوامفریبی و گول زدن مردم و منحرف کردن اذهان عمومی بوده است وتاریخچه 33 ساله هم دارد. اما اکنون بدلیل اینکه ادامه جنگ قدرت وثروت میان عنتر ولوطی و حامیان و یاران شان حاد شده است و جراحی پاسدار گماشته احمدی نژاد هزینه ی سنگین غیر قابل پیش بینی برای کودتا گران در بر دارد . بنابراین بازگویی این ترفند تبدیل به چماق هشدار گونه برای منتقدان دولت شده است تا که به اینان تفهیم شود مواظب ریسک و خطر بر شاخه نشستن و بن بریدن و پیش بردن هدف راه اندازی جنگ روانی تبلیغاتی در راستای حذف رقیب یاوادار به تسلیم کردنش باشند و بدانند که چکار می کنند وعواقب این بازی خطرناک چیست؟
هوشنگ بهداد
پشت پرده شعار ساده زیستی افراطیون
http://www.shafaf.ir/fa/pages/?cid=63459