دروغ نامه ی کیهان سه شنبه 7 تیر ماه سال 1390

نقد و بررسی : ( يادداشت روز)دروغ نامه ی کیهانی " تقلاي نافرجام بيلدربرگ ! "

"اینگونه قلم زنان مأموریت دارند که از موضع فرار به جلو وبا ضرب سیلی صورت سرخ کردن فرافکنی کنند و برای سفید کردن پرونده از موضع ضعف قدرت نمایی نمایند تا اینکه توانسته باشند از شگرد تبلیغاتی سنگ بزرگ علامت نزدن است استفاده نموده باشند"

برای اینکه ثابت شود زمین گرد است و مرکز ثقل این گردی زمین هم کشوری است که رهبر ام القرای جهان در آن به خصوص دربیت جماران قرار دارد . مهمتر اینکه هرگونه اجلاس های اقتصادی و سیاسی و نظامی ... در هر جای جهان بر گزار شود، همچون نشست 4 روزه ی اخیر گروه بیلدربرگ که در داووس سوئیس بر گزار شد .یا بطور موازی با این نشست، اجلاس دیگری هم همزمان در آمریکا بر پا شد . صد البته محتوا و سمت وسوی اینگونه نشست ها پیرامون هر موضوعی که باشد و در آن بحث و گفتگو شود. بر اساس مدعیان قلم بردست بدون استثناء به ایران و نظرگاه خمینی شیاد منتهی می شود . برای اینکه قلم بردست اجاره ای تازه همکار سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری در دروغ نامه ی کیهان در یادداشت روز محور فرضیه ی ذکر شده قلم فرسایی کرده است . عجیب هم وی تخصص در دست زدن به کشفیات جدید دارد و چاشنی یادداشت روز خود می کند تاکه ثابت نماید که چگونه زمین گرد است ؟ همچنین هر تغییر و تحولاتی در هر گوشه ای از گردی این کره ی زمین رخ دهد از جمله نشست اقتصادی وداووس سوئیس و آمریکا و اخراج رئیس صندوق بین المللی پول و سانسور اینترنتی و میزان افزایش بدهی آمریکا و تلاش اتحادیه اروپا برای قطب اقتصادی و سیاسی شدن ولی با کاهش ارزش یورو مواجه شده است همراه با تغییر و تحولات ادامه دار در منطقه که مدعی شده گرایش اسلامی دارد اینگونه به ایران و خمینی شیاد و جانشین وی مرتبط می شود:

"مسائل اقتصادي در اجلاس داووس، مسائل اطلاعاتي و امنيتي در گردهمايي مونيخ و مسائل سياسي در نشست بيلدربرگ مورد بررسي قرار مي گيرد كه تا سال گذشته به دليل برخي مسائل خاص، نشست چهارروزه بيلدربرگ به نسبت دو اجلاس ديگر، مخفيانه تر و بدون پوشش خبري برگزار مي شد.در پاسخ به اين پرسش كليدي كه چرا بيلدربرگ امسال با كنار گذاشتن برخي مسائل امنيتي، اجازه انتشار گوشه اي از اخبار پيراموني را داده است بايد گفت كه اين اقدام به نوعي انحراف افكار عمومي از برگزاري اجلاس ديگري در خاك ايالات متحده بوده است. به بيان ديگر امسال گروه بيلدربرگ دو اجلاس هم زمان در دو نقطه از جهان برگزار كرده است كه از يكي به عنوان طعمه كنجكاوي رسانه ها و از ديگري كه به شكل كاملاً مخفيانه و با حضور تعداد كمتري از اعضا در آمريكا برگزار شد، به عنوان بازوي سياسي سازمان مذكور استفاده كرده است.دعوت از افرادي نظير «ديك چني»، «دونالد رامسفلد» و «اليوت آبرامز» به عنوان طراحان پروژه شكست خورده «قرن جديد آمريكايي» در كنار نام هاي پرآوازه و البته قابل تاملي همانند «آندرس فو راسموسن» دبيركل ناتو، «هنري كسينجر» تئوريسين و مشاور سابق امنيت ملي آمريكا، «كريس هيوز» يكي از بنيانگذاران سايت «فيس بوك»، «ريچارد پرل» طراح حمله نظامي آمريكا به عراق و افغانستان، «ديويد راكفلر» سرمايه دار صهيون و رئيس سابق بانك منهتن، خود تائيدي بر اين واقعيت است كه بيلدربرگ پس از شكست پروژه PNAC، يكبار ديگر مي كوشد تا با استفاده از دو ابزار سياست و اقتصاد، امپراطوري خود را جهاني كند.به همين دليل بيلدربرگ كوشيد تا با دو دستور كار متفاوت در اين دو نشست حضور يابد. موضوعاتي نظير «سانسور اينترنتي»، «تغيير رئيس صندوق بين المللي پول»، «رايزني پيرامون بحران اقتصاد جهاني» و «تحولات خاورميانه و شمال آفريقا» در اجلاس سورتاهاوس در سنت موريتس با انتشار قطره چكاني اخبار به رسانه ها مورد بررسي قرار گرفت و تيم اصلي اين گروه نئوماسوني، كيلومترها دورتر، در اجلاس موسوم به «كميسيون سه ضلعي» موضوعات جدي تري كه اخبار آن به بيرون درز پيدا نكرده است را مورد بررسي قرار داد.چهره هايي نظير «ديويدراكفلر» سرمايه دار، «رابرت رابين» يكي از مثلث هاي صهيوني نهادهاي مالي در آمريكا، «جرج آزبورن» رئيس خزانه داري انگليس، «جان الكان» قاتل شهيد «ادواردو آنيلي» و رئيس كمپاني فيات، «جوليو ترومونتي» وزير اقتصاد ايتاليا و «داگلاس فلينت» رئيس هولدينگHSBC انگليس تنها بخشي از اين افراد ذي نفوذ در حوزه اقتصاد هستند كه به اجلاس بيلدربرگ 2011 دعوت شده بودند.از سوي ديگر، تعيين رئيس جديد صندوق بين المللي پول (IMF) نيز از مسائل پرحاشيه در نشست بيلدربرگ بوداز يك سو، ايالات متحده آمريكا با بيش از 14 تريليون دلار بدهي، در رديف بدهكارترين كشورهاي دنيا به شمار مي رود و از سوي ديگر اتحاديه اروپايي كه روياي تبديل شدن به بزرگترين اتحاديه سياسي و اقتصادي جهان را درسر مي پروراند، با گسترش بحران بدهي ها در منطقه يورو و فراگير شدن تب جنبش هاي اعتراضي در اين قاره در يك قدمي فروپاشي قرار گرفته است. در اين شرايط و درحاليكه خيزش هاي اسلامي و مردمي در خاورميانه و شمال آفريقا، هر روز ابعاد و قلمرو وسيع تري پيدا مي كند، گروه نئوماسوني بيلدربرگ، از سال ها پيش تقلاي نافرجامي را براي احياي سلطه اشراف گونه سرمايه داران بزرگ آغاز كرده است.حضور شاهزادگان سعودي، هلندي، اسپانيايي، انگليسي، بلژيكي و نروژي در كنار خانواده هاي بدنام روچيلد و راكفلر در نشست هاي بيلدربرگ نشان مي دهد كه اين تشكيلات درصدد است با بهره گيري از اشرافيت سابق، نظام نئوليبرالي خود را پي ريزي و گسترش دهد.پس از ضربه جبران ناپذيري كه پيروزي انقلاب اسلامي به رهبري حضرت روح الله(ره) در كشوري كه شاه آن يكي از مهم ترين دوستان و شركاي راكفلرها و روچيلدها بود به بيلدربرگ وارد آمد، خيزش هاي اسلامي در منطقه خاورميانه و شمال آفريقا و زنگ خطر تكرار انقلاب اسلامي ايران در ديگر كشورهاي اسلامي را در مسير تهاجمي غرب عليه جهان اسلام به صدا درآورده است. به همين دليل يكي از مهم ترين محورهاي مورد بررسي در نشست اخير بيلدربرگ، مسأله انقلاب هاي مردمي خاورميانه و شمال آفريقا و ترس سران غرب از هژموني انقلاب اسلامي ايران بود"

در خاتمه اینکه چرا این تئوری پرداز کشاف معما های جهانی با ادعای در جیب داشتن ارائه ی راه حل کلیدی برای این معما ها که حتی می داند کلید سازش کجاست؟ همچنین می داند رمز این کلید معجزه آسا مشکل گشا چگونه می باشد؟ البته گذشته از اینکه بگوید که چرا چندین سال خاتمی با هیأت همراه در این نشست اقتصادی داووس سوئیس شرکت می کرد و حتی با مقامات آمریکایی در این نشست دیدار و گفتگو می کرد و در آن حضور داشت که اکنون در این یادداشت روز نقد شده است که ماهیت این نشست ماسونی و صهیونی می باشد . مهمتر اینکه حضور دراین نشست ها چه ارتباطی باا دعای ضد آمریکایی و اسراییلی حاکمان رژیم ضد بشری و کودتایی دارد؟ !همینطور از سوی دیگر مشخص نیست که چرا از قلم افتاده یا بطور عمد گفته نمی شود کشوری که اینقدر مهم است که تأثیر گذار محور هر نشست مهم جهانی و تغییر و تحولاتی جهانی و منطقه ای می باشد. بدلیل اینکه براساس نظر ادعایی آخوند متملق و چاپلوس وارونه گوی آخوند سید احمد خاتمی که امام جمعه ی موقت تهران و عضو سیرک مجمع خبر گان رهبری مدعی شده است که رهبر ولی وقیح نامشروع مقتدر ترین رهبر جهان می باشد . ولی در عمل اقتدار پوشالی واقعی این رهبر آنگونه است که هرزمان مردم معترض فرصتی کسب می کنند بلافاصله وارد خیابان ها شده و پژواک فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت وقیح نثارش می کنند . ازطرف دیگر جرقه ی قیام های ضد دیکتاتوری منطقه از طریق همین اعتراضات ضد حکومتی مردم ایران زده شد ونه بر گرفته از اندیشه و مبارزه و انقلاب اسلامی طالبانی خمینی شیاد و جانشین وی می باشد که قلم بر دست یادداشت روز نویس مدعی آن شده است؟ بعلاوه چگونه است که ولی وقیح مقتدر آنچنان در ایران در گیر جنگ قدرت و ثروت با رئیس جمهور پاسدار گماشته احمدی نژاد ودولت می باشد که مجبور شده است بر خلاف حمایت و پشتیبانی 6 ساله ای که از رئیس جمهور ودولت می کرده است . اما اکنون موضع گیری متضاد را در پیش گیرد . حال چنین رهبر در مانده و مستأصل در گیر جنگ قدرت و ثروت که در بحران فرو رفته ودر بن بست قرار گرفته است چطوری می تواند تأثیر گذار در تغییر وتحولات منطقه باشد؟ مشخص است که پاسخ نه در قد و قواره و توان امثال چنین قلم زنان وارونه گوی یادداشت روز نویس شده دروغ نامه ی کیهان می باشد. برای اینکه اینان مأموریت دارند که از موضع فرار به جلو وبا ضرب سیلی صورت سرخ کردن فرافکنی کنند و برای سفید کردن پرونده از موضع ضعف قدرت نمایی نمایند تا اینکه توانسته باشند از شگرد تبلیغاتی سنگ بزرگ علامت نزدن است استفاده نموده باشند.

هوشنگ بهداد

http://www.kayhannews.ir/900407/2.htm#other200

دروغ نامه ی کیهان سه شنبه 7 تیر ماه سال 1390

تقلاي نافرجام بيلدربرگ ! ( يادداشت روز)