دروغ نامه ی کیهان 4 شنبه اول تیر ماه سال 1390

نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان "تبعات هسته اي نظم جديد منطقه "

"این چگونه ادعای قدرت اول منطقه کردنی می باشد که در داخل آنگونه جنگ قدرت و ثروت و شکاف و اختلاف ادامه دارد که حتی رئیس جمهور پاسدار گماشته احمدی نژاد هم تحمل نمی شود؟"

عجیب است که جرقه ی قیام های ضد دیکتاتوری منطقه پس از کودتای 22 خرداد 88 در ایران زده شد . زیرا که پس از کودتای پاسداران و ولی وقیح و حذف رقیب مغلوب مردم توی خیابان ها سرازیر شدند و با فریاد مرگ بر دیکتاتور دست به تظاهرات ضد حکومتی زدند . آنگونه که به شهادت رساندن ندا آقا سلطان توی خیابان تهران از سوی دژخیمان و لباس شخصی های آدم کشان حرفه ای تبدیل به وقوع پیوست . تبدیل خبر روز رسانه های خبری ماهواره ای جهانی شد . اما مأمور قلم بر دست وارونه گو سانسور چی با فاکتور گرفتن از ادامه ی جنگ قدرت و ثروت در ایرا ن که هرروز ابعاد گسترده تری به خود می گیرد ونهادهای بیشتر حکومتی را در بر می گیرد. اما وی خبر از سپری شدن 6 ماهه قیام های منطقه به نفع حاکمان ایران سخن یاد کرده است و مدعی شده است که در این مدت 6 ماه، خيزش هاي مردمي در منطقه خاورميانه، جغرافياي سياسي منطقه را آنچنان متحول کرده است كه هیچ شباهتی به خاورمیانه 6 ماه قبل ندارد . مهمتر اینکه فزوده ایران تأثیر گذار از تحولات بوده است . البته منظور نه مبارزات اعتراضی مردم ایران بلکه الهام گرفته از اندیشه و تفکر ارتجاعی خمینی شیاد و جانشین وی ولی وقیح نا مشروع بوده است. بهر حال وارونه گویی تحلیل و گزارش وادعا کردن به این دلیل است که مدعی شود آنچه درباره این تحولات منطقه اتفاق نظر هست اين است كه رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی کودتایی ايران تا اينجا بيش از هر كشور ديگري از تحولات منطقه نفع برده است و تأکید نموده که همچنان نفع خواهد برد. برای اینکه این تحولات موجب شده است ه که هدف اصلی دفاع کردن از پروژه ی هسته ای و دست یابی به سلاح هسته با فشار کمتر و شتاب بیشتری دنبال شود. بنابراین از این پروژه و اهداف آن گزارش و تحلیل داده و دفاع نموده است که اینگونه ایران به قدرت هسته ای تبدیل شده :

سوالي كه ظرف ماه هاي گذشته برخي تحليلگران از خود پرسيده اند اين است كه صرف نظر از ژرف تر شدن عمق استراتژيك ايران در خاورميانه، تحولات منطقه روي پرونده هاي كلان امنيت ملي ايران بويژه پرونده هسته اي چگونه تاثير گذاشته است.كشورهايي مانند آمريكا همچنان قادر به تدوين يك راهبرد منسجم براي برخورد با آن نيستند و تصميم هاي روزمره آنها بر تصميم هاي راهبردي شان غلبه دارد .پرونده هسته اي ايران هم منطق دروني و خاص خودش را دارد كه حتي اگر در منطقه خاورميانه هيچ اتفاقي هم نمي افتاد، به سمت «مجبور شدن غرب به پذيرش غني سازي در ايران» در حال حركت بود، اگر غرب مي داند ايران در پي ساخت سلاح هسته اي نيست، پس نگران چيست؟ مهم ترين نگراني غربي ها آنگونه كه خود در سال هاي گذشته بارها و به زبان هاي مختلف گفته اند اين است كه اولا يك ايران داراي توانمندي هسته اي (و نه لزوما داراي سلاح هسته اي بالفعل) بلكه داراي نوعي نيروي عبور ناپذير بازدارندگي نظامي خواهد بود و گزينه نظامي عليه آن عملا از روي ميز دشمنانش حذف مي شود. ثانيا ايران داراي توانمندي هسته اي اعتماد به نفس مخصوصي پيدا خواهد كرد كه جرئت و انگيزه آن براي پي گيري برنامه هاي منطقه اي اش را صد چندان مي كند و همين موضوع باعث خواهد شد ايران به هماوردي بسيار نيرومندتر براي آمريكا در منطقه اي تبديل شود كه حياتي ترين منافع ملي آمريكا در آن خفته است.پس، معناي ارزيابي برنامه هسته اي ايران به مثابه يك تهديد ژئوپلتيكي از جانب آمريكا، دقيقا همين است كه آمريكا عقيده دارد اين برنامه با تبديل كردن ايران به قدرت اول منطقه، ژئوپلتيك خاورميانه را چنان تغيير مي دهد كه ديگر جايي براي سلطه طلبي هاي آمريكا در آن باقي نخواهد ماند"

در ادامه قلم بر دست یادداشت روز نویس شعار اسراییل نا بود باید گردد و مبارزه با آمریکا در منطقه و رهبران کشورهای عربی رژیم ضد بشری کودتایی نا مشروع که از طریق سیاست صدور بحران و تروریسم و ارتجاع به برون مرز و تلاش برای دست یابی به سلاح هسته ای دنبال می شود را تکرار و تئوریزه کرده است تا توانسته باشد که با تقویت سیاست صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به برون مرز و مداخله گری در امور داخلی کشور های منطقه به خصوص کشور های همسایه را با فرافکنی و وارونه گویی ادعای بدون دست یابی به سلاح هسته ای با مخاطب قرار دادن مقامات آمریکاییان چنین در منطقه به پیش برده می شود:

"آمريكايي ها فكر مي كردند يك ايران هسته اي موجوديت اسراييل را تهديد خواهد كرد. اكنون مي بينند كه موجوديت اسراييل از لب مرزهاي سرزمين هاي اشغالي و از سوي مردمي كه تشنه گرفتن يك انتقام 60 ساله هستند و در جاهايي مانند مصر قدرت را به دست گرفته اند، تهديد مي شود. تصور مي شد برنامه هسته اي ايران امنيت تامين انرژي آمريكا در منطقه را به خطر خواهد انداخت اما اكنون اين امنيت با سرنگون شدن برخي متحدان آمريكا در منطقه و بي ثبات شدن وضعيت برخي ديگر (مانند عربستان) خود به خود به خطر افتاده است. تحليل آمريكا اين بود كه برنامه هسته اي ايران باعث جذب كشورهاي منطقه به سوي ايران و افزون تر شدن اعتماد به نفس گروه هاي جهادي خواهد شد، امروز مي بينيم كه اين اعتماد به نفس به دليل مواجه شدن با انرژي هاي مهار ناپذير و ضد غربي آزاد شده در خاورميانه به نحو بسيار نيرومند تري شكل گرفته و كشورهاي منطقه به جانب الگوي ايران اسلامي سوق پيدا كرده اند نه به اين دليل كه سلاح هسته اي ايران آنها را به سمت ايران كشانده، بلكه از آن جهت كه مردم اين منطقه در تعيين نظام هاي سياسي آينده خود معيارهاي ضد آمريكايي و ضد اسراييلي را -كه سازنده اوضاع سابق منطقه بود- بر هر معيار ديگري ترجيح مي دهند. اگر آمريكايي ها نگران تبعات ژئوپلتيكي برنامه هسته اي ايران بوده اند، ظاهرا چاره اي ندارند جز اينكه فعلا اين موضوع را فراموش كنند و به كنترل يك نيروي بسيار عظيم تر بينديشند كه در زماني بسيار كوتاه همه آنچه را كه به طور تاريخي از آن نگران بودند به يكباره و درگسترده ترين و عميق ترين شكل ممكن محقق كرده است.بنابراين، اگر خردمندي در محافل سياستگذاري آمريكا وجود داشته باشد قاعدتا بايد تا به حال درك كرده باشند كه ديگر امكان ندارد بتوانند برنامه هسته اي ايران را به عنوان بزرگترين تهديد عليه نظم آمريكايي خاورميانه جا بيندازند"

بالاخره اینکه مدعی هم لهجه و همکار سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری پس از زمین و آسمان بهم دوختن توصیه کرده است که آمریکا می بایست دست از مخالفت کردن با پروژه ی هسته ای و اهداف آن بر دارد . زیرا که اهداف دست یابی به سلاح هسته ای رژیم ضد بشری کودتایی اکنون از طریق قیام های ضد دیکتاتوری منطقه به پیش برده می شود چونکه این قیام های منطقه با تأکید موضع آمریکایی الگو گرفته از مبارزه ی حاکمان ایران با آمریکا پیگیری می شود . بنابراین بهتر است که آمریکا رهبریت منطقه که با رژیم ضد بشری کودتایی می باشد را به پذیرد زیرا که هیچ کشوری به جز ایران نمی تواند چنین در این قیام های منطقه نقش داشته باشد:

بدون شك برنامه ايران ادامه خواهد يافت و منافع آمريكا را نيز تهديد خواهد كرد اما تهديد بسيار بزرگتري كه آمريكايي ها احتمالا هيچ وقت فكر نمي كردند حتي با آن مواجه شوند نه ناشي از توانمندي هاي تسليحاتي ايران بلكه محصول برتري هاي گفتماني انقلاب اسلامي است كه پس از پيمودن يك دوره تكاملي سي ساله اكنون در حال نشان دادن خود در گفتار و رفتار مردم منطقه خاورميانه است. درك همين يك موضوع، يعني اينكه امروز نظم سياسي منطقه خاورميانه توسط نيرويي غير از برنامه هسته اي ايران در حال دگرگوني به سمتي است كه ليدر منطقه كسي جز ايران اسلامي نباشد، تاثيراتي بسيار عظيم هم بر نوع تحليل هاي طرف غربي و هم بر منطقه مذاكراتي آنها خواهد داشت. سوال هايي كه آمريكايي ها بايد از خود بپرسند اينهاست: اگر ملت هاي منطقه تصميم به نزديك شدن به الگوي ضد غربي ايران گرفته باشند، آن وقت مشغول شدن به نزاعي بي حاصل براي متوقف كردن برنامه هسته اي ايران آيا ديگر فايده اي براي غرب خواهد داشت؟ گيريم برنامه ايران متوقف شد -كه نخواهد شد- با مردم به پاخاسته در گوشه گوشه منطقه چه خواهند كرد؟ "

در خاتمه اینکه قلم بر دست مأمور که از موضع ترس و ضعف حاکمان ایران دست به قدرت نمایی کاذب زده و علیه ی آمریکا لغز خوانی نموده است نمی گوید اگر شرایط تغییر وتحولات منطقه طوری به پیش می رود که بطور دربست فقط به نفع حاکمان تهران تمام می شود . آنهم بدون اتکابه داشتن سلاح هسته ای می باشد و این ادعا را بعنوان برگ برنده به رخ آمریکا کشید ه و تهدید کرده است که آمریکا می بایست تسلیم پیگیری اهداف هسته ای حاکمان ایران شود . زیرا که مبارزات ضد دیکتاتوری منطقه به رهبری ایران علیه ی آمریکا ادامه دارد . البته مدعی وارونه گوی فراموش کرده تا بگوید که واقعیت این است که در سوریه و عراق چه خبر است ؟ چرا معترضان سوری و عراقی حاکمان تهران و حزب الله لبنان را متهم می کنند که در کنار نیروهای سرکوبگر بشار اسد ونوری مالکی این معترضان را سرکوب می کنند؟ یا اینکه چگونه ادعای قدرت اول منطقه کردنی می باشد که در داخل آنگونه جنگ قدرت و ثروت و شکاف و اختلاف ادامه دارد که حتی رئیس جمهور پاسدار گماشته احمدی نژاد هم تحمل نمی شود؟ همچنین از سوی دیگر این چگونه مدعی داشتن قدرت پوشالی می باشد که آنچنان لرزان شده و از قیام مردم وحشت دارد که دختر زندانی سیاسی را در مراسم دفن پدرش به قتل می رساند. مهمتر دیگر دگر زندانی سیاسی که به اعتراض این قتل درون سیاه چال دست به اعتصاب غذا زده بود را نیز دژخیمان زندانش به قتل رساندند . همینطور چرا وحشت از حضور خانواده های داغدار و عزادار بر سر مزار عزیزان از دست رفته شان دارد؟ در زمینه ی عدم امنیت اجتماعی هم که فجایع باغ اطراف اصفهان و روستای کاشمر و استان گلستان به وضوح بر جسته نموده که چگونه می باشد؟

هوشنگ بهداد

http://www.kayhannews.ir/900401/2.htm#other200

دروغ نامه ی کیهان 4 شنبه اول تیر ماه سال 1390

تبعات هسته اي نظم جديد منطقه (يادداشت روز)