" باز گو کردن بر خی ناگفته های خاطره نویس "نکته ی" دروغ نامه ی کیهان

جالب است که گویا چرخشی در بخش < نکته > دروغ نامه ی کیهان سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری به وجود آمده است . برای اینکه این بار به جای وی یک جانشین یافت شده است که در بخش نکته ی دروغ نامه ی کیهان به جای آفتابی شدن سر و کله ی سربازجو پاسدار حسین شریعتداری یک همکار وهم لهجه ی خاطره نویس و بازگوگوی کننده خاطران قلم زنی و پر کرده است . فراموش نشودکه در باغ ورودی اش گمراه کننده است . آنگونه که تعجب انگیز است که چگونه شده است محتوای نکته و مخاطبانش که مورد تهدید وتحقیر و تمسخر واقع می شوند تغییر کرده است . آنچنانکه ظاهراً وانمود شده که در جهت مخالف گذشته " نکته" سیر و حرکت کرده است .طوریکه ابتدای بازگویی خاطره جالب به نظر می رسد که خاطره گو بدون هدف خاص صرفاً دارد خاطرات کودکی خود را گزارش می دهد که در آن ایام بهش خوش می گذشت. البته این خاطره هیچگونه شباهتی به خاطرات کودکان کنونی بچه ها در رژیم ضد بشری نامشروع ندارد . آنگاه پس از حمام عمومی که صبح زودجمعه با زور با پدر می رفته و کیسه می کشید تا فتیله فتیله چرک از بدن خود جدا کندکه نتیجه ی هفته ای یکبار حمام رفتن بود . سپس توی خزینه ی آب داغ عمومی 3 بار بطور اجباری سرش را بر توی آب خزینه فرو می برده گزارش داده است . البته نگفته است که همچون بچه های دیگر کار خرابی هم توی آب می کرده است یا نه؟ در ادامه از پروسه ی یک نواخت شدن جمعه ها گفته است که چگونه دیگر ورزش کو هنوردی و تئاتر و سینما و ورزش هم برایش جذابیت نداشت . آنچنانکه جمعه ها تبدیل به بی حوصلگی و دلتنگی برایش شده بود که تداعی کننده ی وضعیت بی هویتی اش می باشد تا اینکه به جمعه تهران و خطبه خوانی زنده یاد طالقانی یا ابوذر زمان در تهران فرا رسید که چگونه موجب شد از وی غم زدایی شود ونور امید جایگزین یأس جمعه ها برایش شود . البته بدون آنکه بگوید که حامیان خمینی شیاد با طالقانی چگونه بر خورد کردند؟ چرا کمیته چی ها فرزند وی مجتبی را ربودند؟یا اینکه بگوید که نظر ایشان در مورد تصویب اصل 5 قانون اساسی مربوط به اصل ولایت وقیح در خبرگان چه بود که عاقبت هم جانش را به خاطر مخالفت با این اصل گذاشت؟ بالاخره از موضع ارزان خریدن دست به گران فروشی زده است . یعنی بدلیل نام بردن از زنده یاد طالقانی زور زده است که برای خود کسب اعتبار نماید . ولی ناشی گری کرده است . چونکه بطور نا گهانی بند را آب داه و نقش نمایش سیاه بازی روحوضی و حوزوی و پاسداری اش را رو کرده است تا که ثابت کند چگونه تعلیم یافته ی دخمه ی سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری در دروغ نامه ی کیهان می باشد . برای اینکه بدون آنکه اشاره ای به کودتای 22 خرداد 88 پاسداران کند یا اینکه بگوید پس از آن چه اتفاقی در ایران افتاد؟ یا اینکه بگوید چرا یک بار که خمینی شیاد خواست به پیروی از خطبه های نماز جمعه زنده یاد طالقانی تفسیر کند گفت لاکن مورچه و خداوند هم کار گر هستند. آنگونه گلاب زد که دیگر تکرار نشد . بعلاوه بدون اینکه بگوید که چه آخوندهای پالان ساییده هفت خط حکومتی امام جمعه های موقت تهران پس از شادروان طالقانی شدند . آنگونه که یکی از دیگری این مترسکان مبلغ و جارچی و پادوهای ولی وقیح نامشروع بودند یا می باشند؟ اما همینقدر که در پایان خاطرات خود به آخرين جمعه آخرين ماه بهار 88؛ اشاره کرده و مدعی شده است كه غبار فتنه رخسار افق را در محاق فرو برد و حراميان ايمان، با فانوس فريب مردمان ساده و صادق را به سوي سراب بردند پته همه چیز را روی آب ریخته است که سر این بازگو کننده خاطرات دوران کودکی و نو جوانی و میان سالی توی کدامین آخور است؟ چون از هذیان گویی و مهر تأئید بر آمار دروغین زدن کودتای 22 خرداد 88 نام برده و از وی بعنوان مردي یاد کرده است كه بار سنگين امانت رهبري را برشانه هاي زخمي خويش در کنار منقل و آتش ودود و عصا یدک مي كشد ودر مقام امام جمعه برفراز آمد تا آن پيكر مجروحش را فدا نمايد و نگذارد ايمان تاراج شود و نتیجه به شرایط کنونی جنگ قدرت و ثروت منتهی شده است . در نهایت بدون اشاره به جمعه ها در سوریه و عراق کند که چه خبر است؟ اما مدعی شده است که اکنون جمعه ها روز قيام و انقلاب ملت هاي مسلمان و اسير منطقه شده است. هر جمعه از بلاد مسلمين فرياد آزادي و رهايي به گوش مي رسد. برای اینکه جمعه ها ديگر جمعه هاي غفلت و عيش و نوش بي خبري نيست. چون جمعه صاحب دارد که در جماران است و خودش را رهبر ام القرای جهان اسلام نامیده است و با سرانگشت تدبير اوست كه ستم ديدگان مسلمان جمع مي شوند و بر آتش انقلاب مي دمند و بر وعده تخلف ناپذير الهي پاي مي فشرند.

هوشنگ بهداد

4 تیر ماه سال 1390

معماي آدينه (نكته)
http://www.kayhannews.ir/900402/14.HTM#other1405
اميرحسين فردي