گفت و شنود دروغ نامه ی کیهان 30 خرداد 90

آبكش (گفت و شنود)

گفت : چون اینان نمی توانند از قدرت بر کنند دل

ندارند تحمل دوری از قدرت، به حال خود شوند ول

رابطه شان با قدرت شده مثل همراه آن یارو

باموجی جنگی رفت دکتر چون وی بودکمرو

روانپزشک برای اینکه بیمار را کند آزمایش

گفت برو با آبکش آب بیار از استخر برای نمایش

همراهش گفت دکتر میدونی وی ندارد حواس

خودم آب می آورم چون نه حساسم نه وسواس

گفت: تازه چه خبر؟!
گفتم: مدعيان اصلاحات بعد از پادويي آمريكا و اسرائيل و انگليس در فتنه 88 قصد دارند براي شركت در انتخابات مجلس كلك مرغابي سوار كنند!
گفت: يعني چي؟ چطوري؟!
گفتم: مي خواهند وانمود كنند كه دنبال شركت در انتخابات نيستند تا افراد بدون تابلويي كه معرفي مي كنند به علت ارتباط با اين جريان وابسته رد صلاحيت نشوند.
گفت: از قديم گفته اند تره به تخمش ميره، غلومي به باباش! خب اين افراد با توجه به بصيرت و اطلاع رساني مردم به آساني قابل شناسايي هستند.
گفتم: چه عرض كنم؟! يارو يكي از رفقايش را كه مغزش قاطي كرده بود براي معاينه نزد روانپزشك برد. روانپزشك به بيمار گفت؛ برو با اين آبكش از استخر آب بياور! و يارو گفت؛ آقاي دكتر! اين رفيق ما حواس درست و حسابي نداره، آبكش را بدهيد خودم براتون آب ميارم!

گفت : سربازجو درر وند معرکه گیری

هذیان گوئی و لغز خوانی و پاچه گیری

دوباره از رقیب مغلوب کرده رد گیری

تاعلیه شان کندگرد وخاک باگرد گیری

گفتم : این سربازجوی وارونه و هرزه گو

باز برای چه با اینان چنین کرده گفتگو؟

گفت: در روند جنگ قدرت و ثروت

محو شده انسانیت و رحم و مروت

رقبای در گیر نزاع و رقابت وشعبده بازی

چشم دوختندبه نمایش خیمه شب بازی

تا سهم داشته باشند در بازار مکاره

پس سر بازجو گیر داده به رقیب بیچاره

فاش ساخته که اینان قصد دارند با ترفند

نامزدان ناشناس معرفی کنندتاشوند بهره مند

حال سربازجوی مچ گیر لمپن فحاش

ترفند زیر جلی اینان را کرده فاش

گفتم : چرا پس از آزمون کودتای 22 خرداد

مردم ناراضی بر دیکتاتور و رهبر زد فر یاد

با صدا ی بلند پژواک مرگ نمود نثارش

همچنین مرگ بر ولایت وقیح کرد بارش

مگر به رهبران رقیب مغلوب نشد توهین؟

مگر حامیان شان شکنجه نشدند در اوین؟

چرا به جای نمایش خیمه شب بازی کردن تحریم

مزورانه تلاش می کنندخود در قدرت کنند سهیم

گفت : چون اینان نمی توانند از قدرت بر کنند دل

ندارند تحمل دوری از قدرت، به حال خود شوند ول

رابطه شان با قدرت شده مثل همراه آن یارو

باموجی جنگی رفت دکتر چون وی بودکمرو

روانپزشک برای اینکه بیمار را کند آزمایش

گفت برو با آبکش آب بیار از استخر برای نمایش

همراهش گفت دکتر میدونی وی ندارد حواس

خودم آب می آورم چون نه حساسم نه وسواس