روایت شده است که اوایل انقلاب یک گزارشگر خارجی برای تهیه گزارش وارد تهران شده بود. . سپس یک تاکسی با یک مترجم همراه کرایه می کند تا در شهر تهران دور بزند که بداند اوضاع و احوال درون شهر چگونه است . تا سپس آن را باز گردان و گزا رش نماید . در حین پرسه زنی ابتدا چشمش به پارچه ای می خورد که بر سر در ب مکانی نصب شده بود و جلوی درب آن تعدادی که اغلب زنان چادر سیاه بودند تجمع کرده و در صف ایستاده بودند . گزارشگر از مترجم پرسش می کند که روی پارچه چه نوشته شده و این مکان کجاست و مرددم برای چه اینجا تجمع کرده اند؟ مترجم پاسخ می دهد که این مکان مسجد است و آن پارچه هم لیست اجناس کوپنی را اعلام کرده است و مردم هم در صف نوبت در یافت اجناس کوپنی تجمع نموده اند . گزارشگر سئوال می کند . مگر مسجد مکان عبادت نیست؟ پس مردم بری عبادت به کجا می روند؟ مترجم جواب می دهد که دانشگاه عبادتگاه شده است. گزارشگر متعجب شده می پرسد که مگر دانشگاه مکان تحصیل و تحقیق و بررسی و پژوهش گری موضوعات علمی و... نمی باشد؟ مترجم در جواب می گوید زندان ها تبدیل به دانشگاه شده اند . گزارشگر خارجی که بیشتر متعجب شده بود . پرسش گری می کند که مگر زندان جایگاه بزهکاران و قاتلان و دزدان و... نمی باشد؟ پس مجرمان و خلافکاران کجا نگهداری می شوند؟ بالاخره مترجم در پاسخ این سئوال گزارشگر خارجی می گوید آخه اینان دارند حکومت می کنند . اکنون آخوند دلقک غارتگر قرائتی که جزو یکی از شرکای آخوند های حکومتی و سفت و سخت مدافع ولی وقیح نا مشروع می باشد فتوا پیرامون توسعه ی مکانی داده و از آن دفاع نموده است که منجر به سنگری شد که امثال اینان را از منبر های روضه خوانی 2 زاری به تخت خلافت رسانیده است . بنابراین این آخوند دلقک دجال و رمال به جای اینکه نگران عدم ترمیم و توسعه جاده های خالق مرگ در ایران باشد که از نظر مرگ و میر و تصادفات رتبه دار مقام بی رقیب اول جهانی می باشد . یا اینکه نگرانی از عدم احداث و توسعه بیمارستان ها داشته باشد که بیماران فقیر وتهی دست از توی بیمارستان ربوده و توی بیابان رها نشوند . یا نگرانی ازرشد چندین میلیون دانش آموزان ترک تحصیل کرده و به کودکان کار خیابانی تبدیل شده داشته باشد . یا نگران چند شیفته بودن مدارس بدلیل کمبود مدارس باشد . یا اینکه طبق استاندارد های جهانی حق مسکن و سر پناه داشتن افراد توصیه ی خانه سازی های جدید دهد تا به وضعیت اسفبار بی خانمان های کارتن خوابان خیابانی و حلبی آباد ها وحاشیه نشین های شهر ها ی کشورنماید . در عوض پیشنهاد بنای 250 هزار مسجد آنهم بر اساس استاندارد جهانی داده است که باید گفت این ادعا ترجمان این مثل است که به شتر گفتند چرا گردنت کج است . گفت آخه چه چیز من مثل همه کس است. اما دلیل این پیشنهاد آخوند دلقک و غارتگر است که خیلی وقت است بدلیل رشد اعتراضات مردم ناراضی فریاد گوی مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت وقیح گسترده شده است . البته معتر ضان بطور وحشینه مورد ضرب و شتم و سرکوب واقع می شوند .چون موج بازداشتی ها از سوی بسیجیان مساجد محله در تهران که مأموریت دارند بازداشت شدگان خیابانی را در مساجد نگهداری و بازجویی و شکنجه نمایند . چون با کمبود مسجد یا در اصل شکنجگاه مواجه شده اند . بنا براین اکنون برای راه حل کمبود مکان برای بازداشت شدگان چنین پیشنهادی از سوی این آخوند دلقک غارتگر داده شده است . زیراکه مکمل نظر یا رهنمودش در اوایل انقلاب است که خطاب به مخالفان معترض قدرت گیری آخوند ها در تلویزیون با لحن تحقیر آمیز بیان کرد که این جوانان نمی دانند اگر چنانچه یک ملایی سوار الاغ شود . یا الاغ باید بمیرد یا ملا چونکه ملا به این مفتی ها از گرده ی الاغ پیاده شدنی نیست . همچنین گفت که آخوند دست بگیر دارد نه دست دادنی . بطور مثال اگر یک دو زاری به آخوند بدهید دیگه نمی توانید آن را پس بگیرید . حال شما جوانان می خواهید پس از قرن ها انتظار که نوبت ما آخوند به حکومت کردن رسیده است به این سادگی این حکومت را رها کنیم و شما حکومت را از اینان بگیرید؟نا گفته نماند که اوایل انقلاب ملاخور شده این آخوند دلقک دغلکار غارتگر یک گاو داری مدرن جزو شهر شازند در استان مرکزی که شیر پاریزه ی شهر اراک را تأمین می کرد از چنگ صاحبش بیرون کشید . برای همین است که روضه خوان منبری دو زاری سابق مساجد کاشان اکنون خواهان توسعه ی مساجد به جای بیمارستان و مداری و خانه سازی شده است .
قرائتي : با مقیاس بینالمللی، در ایران حدود 250 هزار مسجد دیگر نیاز داریم!
6 تیر – 90
عصرايران - جناب حجه الاسلام تقي قرائتي كه به عنوان رييس موسسه مسجد ، مكرراًبا رسانه هاي مختلف سخن مي گويد و بر لزوم توسعه مساجد در ايران تاكيد مي كند ،اخيراً در سخناني تصريح داشته كه براي رسيدن به استانداردهاي جهاني ،بايد250 هزار مسجد جديد در ايران ساخته شود.(ايشان را با حجه الاسلام محسن قرائتي اشتباه نگيريد. اين دو روحاني ،برادرند.)«وی در مورد تعداد مساجدی كه در ایران نیاز به احداث است گفت: با مقیاس بینالمللی، در ایران حدود 250 هزار مسجد دیگر نیاز داریم. وی تاكید كرد: قبل از انقلاب اسلامی كه جمعیت كشورمان حدود 20 میلیون نفر بود و تراكم جمعیت و خیابانهای عریض و طویل كنونی وجود نداشت، 250 هزار مسجد در كشور وجود داشت و اگر به مقیاس جغرافیایی محاسبه كنیم حداقل 250 هزار مسجد نیاز داریم.»در اين كه مساجد ايران به عنوان يك كشور مهم اسلامي بايد توسعه و تجهيز شود ،ترديدي وجود ندارد اما قرار نيست متوليان امر مسجد در كشور براي نشان دادن اهميت مسجد و لزوم توسعه آن ، عدد و رقم هاي غير منطقي دهند.لذا در اين باره نكاتي چند متذكر مي شود ، نه فقط براي نقد يك سخن كه براي تذكار به مسوولان كه مراقب سخنانشان باشند ،چه آن كه يكي از كاركردهاي رسانه ها ، اين است كه هزينه سخن گفتن هاي بي انديشه را بر مسوولان افزون كنند:1 - طبق اعلام مقامات مركز رسيدگي به امور مساجد ، در ايران حدود 72 هزار مسجد وجود دارد و هرگز در هيچ مقطعي از تاريخ اين كشور ،250 هزار مسجد وجود نداشته است.جالب اينجاست كه جناب ايشان ، در مقدمه سخنان خود تصريح كرده كه آمار دقيقي از مساجد كنوني كشور در دسترس نيست ولي در ادامه آمار مساجد در سال هاي قبل از انقلاب را هم داده است و البته غلط نادرست.ضمن آن كه قبل از انقلاب در سال 57 ،جمعيت كشور 35 ميليون نفر بود ،نه 20 ميليون!2 - استانداردي كه خود متوليان امور مساجد اعلام كرده اند ، وجود يك مسجد براي
هر هزار نفر است. با توجه به جمعيت 75 ميليوني ايران ، تعداد مساجد لازم براي رسيدن به حد همين استاندارد ، تنها سه هزار مسجد ديگر است ،نه 250 هزار مسجد!البته ناگفته نماند كه در برخي مناطق جديد التأسيس ،فارغ از اين استانداردها ،نياز به مسجدهاي جديد هست.3 - با احداث 250 هزار مسجد و افزودن آن به تعداد مساجد كنوني ،رقم 322 هزار مسجد به دست مي آيد كه به عبارتي مي شود براي هر 232 نفر يك مسجد و تقريبا براي هر 50 خانواده يك مسجد!بدين ترتيب بايد بسياري از مجتمع هاي مسكوني و برج ها ، بعضاً حتي بيش از يك مسجد درون برجي هم داشته باشند و در هر كوچه ، چند مسجد ساخته شود تا به فرموده جناب قرائتي ،به استاندارد برسيم!،بايد پرسيد واقعاً اين عدد 250 هزار مسجد را از كجا آورده اند؟ والله اعلم!4 - اما آنچه از تعداد مساجد مهم تر است ، تعداد "مسجدي ها"ست. اين يك واقعيت است كه همين تعداد مساجد كنوني هم اغلب دچار كمبود نمازگزار هستند و بسياري از آنها ، در طول شبانه روز ،تنها يك بار - و معمولاً غروب ها - بر روي نمازگزاران باز مي شوند و تعدادي سالخورده به نماز مي ايستند!اما اصل مطلب آن است كه تعداد مسجدي ها در ايران ،اساساً هيچ همخواني معقولي با تعداد مسلمانان و تعداد مساجد ندارد و علتش را ،هم مردم مي دانند و هم خود آقايان.گذشته از اين ،بسياري از همين تعداد مساجد كنوني هم فاقد روحاني هستند ،چه آن كه بسياري از آقايان روحانيون ،منصب هاي اداري و دولتي را بر تبليغ دين و اقامه نماز درمساجد و زنده نگه داشتن خانه هاي خدا ، ترجيح داده اند!خيلي از روحانيون فعال در مساجد هم ، متأسفانه فاقد توانمندي هاي لازم براي جذب نسل تازه به مساجد هستند و اين در حالي است كه به طور بالقوه ،اين قابليت در اغلب جوانان وجود دارد