دروغ نامه ی کیهان 5 شنبه 19 خرداد ماه سال 1390
نقد وبررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " تاثير فوري پيروزي انقلاب يمن بر شبه جزيره عربستان"

" آیا غرب باز هم خواهان ادامه ی سیاست مماشات گرایانه گذشته ی خود با حاکمان ایران می باشد یا نه آگاه و متوجه شده است که می بایست تغییر سیاست دهد و به جای حمایت و دلجویی کردن از حاکمان رژیم ضد بشری اصلاح و تغییر نا پذیر باید از مبارزات مردم ایران برای تغییرات دمکراتیک در ایران کند تا با بر داشتن مانع اصلی بستر دمکراتیزه کردن منطقه هموار شود"

یادداشت روز نویس غیر ایرانی مترادف خبر گزاری دروغ پرداز پاسداران فارس که گزارش خبری پیرامون تظاهرات فلسطینیان در نوار های مرزی اسراییل در 15 خرداد را از قبل داده بود تا وانمود کند میان بر گزیدن چنین روزی با وقایع 15 خردا در ایران منطبق است و همآهنگی دارد هنگآاآهنگگ. اکنون این قلم بر دست وی نیز وقایع اتفاق افتاده در یمن در روز 15 خرداد را معنا دار تعبیر کره است . یعنی اینکه با مصادره کردن مبارزات مردم یمن تلاش نموده است تا که به سال مرگ خمینی شیاد یا 15 خرداد سال 42 و سایر وقایع دیگر همچون 22 بهمن نسبت دهد . در صورتیکه در 13 و 14 خرداد روز های مصاف و رو دررویی گفتاری تهدید آمیز میان عنتر و لوطی جماران در تریبون و سر منبر بود که زیر سنگر خمینی شیاد ودفاع از وی تهاجم خود علیه هم دیگر را دنبال و بیان و عریان کرذند. یعنی اینکه وقتی جانشین و میراث خواران خمینی شیاد در سنگر دفاع از اندیشه های ارتجاعی و ضد انسانی خمینی شیاد این چنین بر جان هم افتاده و برروی همدیگر تیغ کشی می کنند . چگونه این رژیم ضد بشری که اندیشه ی متعفن شیادانه و دین فروشانه نخ نما شده خمینی شیاد که آشکارا دین را ابزار قدرت و ثروت و حذف و خفقان و سانسور و سرکوب و عوامفریبی و جنگ افروزی کرده است. اما آنچنان در ایران این روش حکومت مذهبی فاشیستی بازتاب تنفر آمیز بر جای گذاشته است که در تظاهرات های ضد حکومتی پس از کودتای تقلباتی 22 خرداد 88 تصویر خمینی شیاد و جانشین وی از سوی ناراضیان پاره و به آتش کشیده و لگد کوب شد و فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت وقیح سر داده شدکه به وضوح بیانگر عدم مشروعیت عمود خیمه ی نظام نمایانگر می باشد . بنابراین چگونه این اندیشه ی ارتجاعی خرافاتی ضد بشری و کودتایی که مورد تنفر مردم ناراضی ایران می باشد. می تواند الهام بخش قیام های ضد دیکتاتوری منطقه به خصوص برای ملت یمن باشد که قلم بر دست مأمور و معذور غیر ایرانی ادعایش را کرده است؟ مهمتر اینکه این مدعی هذیان گوی از موضع فرافکنی ادعای شکست و نابودی غر ب و عربستان را نیز نموده است. در ادامه ی تحلیل و تفسیری محور اوضاع و شرایط و موقعیت سوق الجیشی یمن داده است و بر ذخایر نفتی منطقه به خصوص رژیم ایران انگشت گذاشته و از شکست غرب به خصوص آمریکا و عربستان در یمن نتیجه گیری کرده است که حکومت علی عبداله صالح که عربستان وی را بعنوان مجروح و برای در مان از یمن به عربستان برده است تا که بتواند حکومت وی را از طریق جانشین وی باز سازی و ترمیم نمایده تأکید کرده که این امر انجام شدنی نمی باشد . زیرا که مردم یمن موضع ضد آمریکا یی و وهابیت عربستانی دارند . و بر عکس به سوی ایران گرایش دارند . یعنی اینکه اعتراف کرده است این نتیجه ی سرمایه گذاری سیاست صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به برون مرز است که از سوی پاسداران سلاح منتقل و مزدور تروریست برای حوثی های شیعیان یمن اعزام گردید و جرقه های جنگ داخلی در یمن زده شد که ادامه ی آن اکنون اینگونه ببار نشسته که وی تحلیل داده است یمن ضد آمریکایی و عربستانی در آینده به سوی رژیم ضد بشری کودتایی نا مشروع حاکم بر ایران گرایش پیدا می کند . در نهایت به سبک تجربه ی سیاست پس از اشغال نظامی عراق که از سوی پاسداران سپاه قدس و عوامل نفوذی در عراق به پیش برده شده است مشابه ی این تجربه در یمن را تجویز و دنبال کرده است . بنا براین در راستای پیگیری این اهداف پلید حاکمان تهران است که قلم بر دست غیر ایرانی برای هموار کردن این هدف صدور تروریسم و بحران و ارتحاع از ایران به یمن این چنین چشم انداز و ا هداف حاکمان تهران در یمن را فرموله و تئوریزه کرده است:

اما آنچه در روز پرمعناي (15 خرداد) در يمن اتفاق افتاد بسيار بزرگتر از آن چيزي است كه تاكنون تصور شده است آثار پيروزي مردم بر ديكتاتور وابسته بيش از يمن «عربستان» را تحت تاثير جدي قرار مي دهد. شبه جزيره عربستان مهمترين گلوگاه انرژي، ترانزيت كالا و بازار تجارت بين المللي به حساب مي آيد اين موقعيت وقتي به موقعيت كشورهاي پيراموني خليج فارس - ايران و عراق - اضافه شود از اهميت فزون تري خبر مي دهد. نزديك به نيمي از ذخاير استراتژيك انرژي - نفت و گاز - در اين منطقه قرار دارد و در اين ميان تضمين صدور بي مسئله انرژي به كشورهاي غرب از اهميت ويژه اي برخوردار مي باشد و در شرايطي كه ايران به اصلي ترين كشور متخاصم با غرب در منطقه تبديل شده و غرب كنترل خود را بر روي كشور عراق از دست داده و يا در حال از دست دادن است، كنترل شبه جزيره اهميت صد چنداني پيدا كرده است. وقوع انقلاب در يمن و شرايط بحراني بحرين به غرب مي فهماند كه هيچ تضميني براي تداوم اقتدار غرب در منطقه و كنترل انرژي وجود ندارد اين در حالي است كه يمن حداقل داراي 4 موقعيت ويژه ژئوپليتيكي نيز مي باشد، اشراف يمن بر خليج عدن، اشراف كامل و بي رقيب آن بر مهمترين تنگه استراتژيك جهان - باب المندب - اشراف كامل بر آب راه حساس درياي سرخ، تسلط يمن بر كوههاي استراتژيك «مران» -كه از سواحل عدن آغاز و تا منطقه طائف در جنوب غرب كشيده مي شود - با اين وصف تحولات يمن، به تحول عمده در شبه جزيره و حتي مناطق اطراف آن-شاخ آفريقا و...- منجر مي شود. يمن پس از «صالح» قطعاً به دوره قبل بازنمي گردد و فعاليت بسيار گسترده غرب و رژيم هاي وابسته عرب به هيچ وجه قادر به بازسازي دولتي وابسته در صنعا نخواهند بود. مردم يمن گروهها و احزاب و گرايش هاي مختلفي دارند اما- تقريباً- هيچكدام از اين گروهها و شخصيت ها زيربار بازسازي رژيم صالح نمي روند از همين رو مي توان بدون حتي اندكي ترديد گفت كه يمن آينده حتما هويتي ضدوهابي و ضدغربي خواهد داشت. يمن پس از صالح به ميزاني كه از وهابيت و غرب فاصله خواهد گرفت به جبهه مقاومت و بطور خاص به ايران نزديك مي شود و از اين رو مي توان گفت موقعيت سياسي و اقتصادي ايران در اقيانوس هند و درياي سرخ و درياي مديترانه كاملا متحول مي شود. سقوط صالح به همان ميزان كه بدترين خبر براي رياض و واشنگتن است، بهترين خبر براي ايران اسلامي است. براي يمن بعد از فرار صالح احتمالاتي به چشم مي خورد و براساس احتمالات پيش رو، دولت ها و ملت هاي مسلمان- بخصوص ما- وظايفي را برعهده داريم. اين احتمالات عبارتند از: اول؛ از آنجا كه هيچ فرم حكومتي- اعم از تشكيل دولت وحدت ملي، دولت منتخب مردم، دولت توافقي طوايف، كنفدراسيون، دولت فدرال و...- به نفع عربستان و آمريكا نيست، آنان قاعدتاً به سمت اختلاف افكني و ايجاد درگيري داخلي خواهند رفت. در يمن نيروهاي القاعده و سلفي هاي وابسته به وهابيون مي توانند براي مدتي شعله هاي ترور و درگيري را بيفروزند اين يعني تكرار سناريوي عراق كه البته در نهايت به جايي نمي رسد بر اين اساس مي توان احتمال داد كه يمني ها دوره اي از تنش ها و خشونت ها را پيش رو داشته باشند. دوم؛ با توجه به نياز يمن به تحول اساسي طبعا بحث تدوين قانون اساسي جديد و برگزاري انتخابات مهمترين نياز فعلي يمن به حساب مي آيد در اين ميان كمك به جنوبي ها و شمالي ها براي تدوين يك قانون اساسي مترقي اسلامي و قرار دادن آن در معرض آراي مردم يك ضرورت به حساب مي آيد. سوم؛ اختلافات تاريخي جنوبي ها -قبيله بكيل- و شمالي ها- قبيله حاشد- و تفاوت هاي مذهبي جنوبي ها- مذهب شافعي- با شمالي ها- تركيب دو مذهب زيديه و شافعي- و نيز تفاوت هاي اقتصادي جنوبي ها با شمالي ها و تفاوت ماهوي احزاب شمال و جنوب به نظر مي آيد تشكيل كنفدراسيون يمن- يعني وحدت يمن در عين برخورداري جنوب و شمال از دولت هاي محلي- اجتناب ناپذير باشد اين موضوعي است كه اگر درست هدايت نشود مي تواند درگيري هايي را در پي داشته باشد اين درگيري ها از يك سو در نهايت به تضعيف دولت مركزي منجر مي شود و از سوي ديگر زمينه اعمال دخالت آمريكا و عربستان در يمن را به وجود مي آورد و از اين رو يمني ها بايد با دقت مباحث حقوقي ميان خود را در فضايي «برادرانه» دنبال كنند و جمهوري اسلامي به عنوان مهمترين هم پيمان آينده يمن بايد به دوستان قديمي خود در جنوب و شمال يمن كمك كند تا سريع تر درباره فرم حكومت و سهم بخش هاي مختلف در آن به توافق برسند. ايران نبايد تحت تأثير تبليغات وهابيت و غرب برادران خود در يمن، در روزي كه به كمك ويژه ما نياز دارند را در مشكلات خود رها كند و دورا دور وضع آنان را نظاره نمايد و نبايد صرفاً با پيام هاي راديويي از آنان بخواهد شرط و رسم برادري با خود و با ساير مسلمانان را به جا بياورند!حوثي ها در فاصله بهمن 1388 تاكنون عملاً امنيت چهار استان شمالي اين كشور را در دست داشتند تا جايي كه حتي استانداران در اين استانها- صعده، عمران، حجه و اب- حكم خود را از عبدالمالك حوثي- رهبر مبارزاتي حوثي ها- دريافت كرده اند. اين تجربه امنيتي بسيار ذي قيمتي است ضمن آنكه جنوبي ها حداقل 50 هزار نيروي آموزش ديده نظامي و حوثي ها حدود 100هزار نيروي شبه نظامي- نيروي مقاومت- را در اختيار دارند اين دو نيرو پشتوانه بسيار خوبي براي حكومت آينده يمن خواهد بود و اين مي تواند وضع يمن پس از صالح را از عراق پس از صدام متفاوت نمايد.5- سقوط علي عبدالله صالح در روز الهام بخش 15 خرداد، سقوط مبارك در روز الهام بخش 22بهمن و سقوط بن علي در روز 26دي ماه- روز فرار محمدرضا شاه- بصورت استعاره اي پيوند جدي اين انقلابات با انقلاب اسلامي را نشان داد اما فراتر از آن نبايد ترديدي كرد كه با سقوط هر ديكتاتور وابسته راه براي روي كار آمدن دولتي مردمي، اسلامي و ضد آمريكايي در هر كدام از كشورهاي منطقه هموار مي شود و البته به مرور آدرس هاي «اين هماني» انقلاب ما افزايش مي يابد. اين فرصتي استثنايي است كه به تعبير رهبر معظم انقلاب اسلامي بعد از 200-300 سال براي يك ملت پديد مي آيد و حالا همه يك جا براي انقلاب ما پديد آمده و نيازمند موقع شناسي و تلاش شبانه روزي ما براي حداكثري كردن بهره اسلام از اين تحولات مي باشد.

در خاتمه اینکه مشخص نیست که با وقایع و تغییر و تحولاتی که در منطقه به و جود آمده است که نقاط مشترک شان مبارزه با دیکتاتوری می باشد وبدون شک سیاست اقدامات جنگ افروزانه و بحران آفرینانه وناامن و بی ثبات کردن منطقه ی حاکمان تهران که همراه با دشمنی کردن علنی با جنبش آزادی بخش ملی فلسطین است که باتلاش سیاست خنجر از پشت زدن و نفوذ برای انشغاب و برادر کشی میان جنبش آزاد یخواهانه ی ملت فلسطین بوده است و متقابلً مکمل سیاست مخالفت با روند مذاکرات صلح اسراییل و فلسطین حاکمان ایران تعقیب شده است . البته مجموعه اینگونه سیاست ها بی تأثیر در تغییر وتحولات منطقه نبوده است . اکنون مشخص نیست که آیا با سیاست مماشات گرایانه ای که غرب مقابل حاکمان ایران در بیش از 32 سال گذشته در پیش گرفته و دست به آنگونه اقدامات جنگ افروزانه ی اشغال گرانه افغانستان و عراق مبادرت کردند ک منتهی به تقویت رژیم ضد بشری حاکمان بر ایران و کوشش برای پیگیری دست یابی به سلاح هسته ای اش شده است . از طرف دیگر منجر به فضای اعتراضی و بحرانی کنونی منطقه شده است . طوری که آشکارا رهبر ولی وقیح و سایر مسئولان و جار چیان بر دستان مطبوعاتی حامیان شان اعتراف به صدور انقلاب اسلامی خمینی شیاد در منطقه می کنند که در حقیقت تبیین یا بر گردان سیاست صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به برون مرز و مداخله گری در امور داخلی کشور های منطقه و همسایه ها می باشد . مشروط بر اینکه تکنو لوژی پیشرفته ی ارتباطی ماهواره ای و شبکه ی اینترنتی نه خنثی کننده سانسور شده است ، بلکه عجیب موجب ارتقای آگاهی و شناخت نسل جوان شده است که اهداف استعما گران خارجی و ارتجاع داخلی دیگر همچون گذشته بسادگی برای شان مقدور نیست تاکه بتوانند اهداف مشترک شان علیه ی ملت های منطقه با حذف کردن معترضان رادنبال نمایند . آیا غرب باز هم خواهان ادامه ی سیاست مماشات گرایانه گذشته ی خود با حاکمان ایران می باشد یا نه آگاه و متوجه شده است که می بایست تغییر سیاست دهد و به جای حمایت و دلجویی کردن از حاکمان رژیم ضد بشری اصلاح و تغییر نا پذیر باید از مبارزات مردم ایران برای تغییرات دمکراتیک در ایران کند تا با بر داشتن مانع اصلی بستر دمکراتیزه کردن منطقه هموار شود؟

هوشنگ بهداد

http://www.kayhannews.ir/900319/2.htm#other200

دروغ نامه ی کیهان 5 شنبه 19 خرداد ماه سال 1390
تاثير فوري پيروزي انقلاب يمن بر شبه جزيره عربستان (يادداشت روز)