گزیده خبرهای 13 شهریور 90
تهديدهاي بيكاري و وعدههاي عملنشده
البته خالی بندی و دروغ گفتن و وعده های سر خرمنی ونا کجا آباد دادنی فقط مختص دولت پاسدار گماشته احمدی نژاد نمی باشد . زیر اکه بنیانگذار چنین رسم و آیین و تاکتیکی خمینی شیاد بوده است. برای اینکه از بدو ورودش به ایران برای کسب قدرت و انحصاری کردن آن عوامفریبی و دروغ ووارونه گویی را زیر چتر دین ابزار قدرت و ثروت شده در دستور کار قرار داد و از سوی جانشین و پیروان وی تا کنون ادامه داشته است .
به اعتقاد كارشناسان براي ايجاد يكصد هزار شغل يك ميليارد دلار سرمايهگذاري لازم است و براي ايجاد 5 /2 ميليون شغل دستكم بايد 25 ميليارد دلار در سال 90 سرمايهگذاري صورت ميگرفت تهران امروز: همين چندي پيش بود كه رئيسجمهوري وعده داد كه در سال 1390 بيش از 5 /2 ميليون شغل ايجاد خواهد كرد. از ديدگاه كارشناسان اقتصادي چنين وعدهاي بيشتر به يك معجزه ميمانست چرا كه با نرخ بيكاري دورقمي و تورم 25 درصدي و عدم جذب سرمايههاي خارجي كه در دولت نهم و دهم وعده داده شده بود و نيز برداشتهاي بيرويه از صندوق ذخيره ارزي و همچنين كسادي و بيرونقي شهركهاي صنعتي، بعيد به نظر ميرسيد كه 5 /2 ميليون شغل تنها در عرض يك سال ايجاد شود. به اعتقاد كارشناسان براي ايجاد يكصد هزار شغل يك ميليارد دلار سرمايهگذاري لازم است و براي ايجاد 5 /2 ميليون شغل دستكم بايد 25 ميليارد دلار در سال 90 سرمايهگذاري صورت ميگرفت. اما وزير كار و رفاه و امور اجتماعي آب پاكي را روي دست همه ريخت و اعلام كرد كه براي مطالعات ايجاد 5 /2 ميليون شغل به دو سال وقت نياز است. در اينجا به پارادوكسي (متناقضنمايي) برخورد ميكنيم كه حل آن تنها از عهده رئيسجمهوري و وزير كار برميآيد. اگر براي ايجاد 5 /2 ميليون شغل به دو سال مطالعه نياز است، چرا رئيسجمهوري گفته است كه تنها طي يك سال ايجاد 5 /2 ميليون شغل رخ خواهد داد؟ يكي از ضرورتهاي توليد يك برنامه جامع توسعه و پيشرفت، دسترسي به اطلاعات دقيق است. گرچه به نظر ميرسد كه دولت دهم هنوز تا توليد يك برنامه جامع فاصله بسياري دارد اما در زمينه توليد آمار و اطلاعات كاستيهاي زيادي دارد. در يك بررسي اجمالي حجم شعارهاي دولت از حجم اقدامات عمراني آن افزون تر است. دليل آن هم بسيار ساده است، شعار دادن بسيار آسانتر از عملكردن. با اين جمله نميخواهيم خدمات و اقدامات دولت را نفي كنيم، اقدامات و خدمات دولت به جاي خود اما به نظر نميرسد كه حجم اين اقدامات متناسب با شعارهاي داده شده از سوي دولتمردان بوده باشد. جامعه ما در حوزه اشتغال از ناهنجاري بيكاري و در عين حال ركود تورمي رنج ميبرد. هنوز نتوانستهايم براي شمار بزرگ بيكاران، امنيت شغلي ايجاد كنيم. تنها به اين بسنده ميشود كه وزير كار بگويد مطالعه ايجاد 5 /2 ميليون شغل دو سال وقت ميبرد. اين بدان معناست كه در عمل سالها تا ايجاد 5 /2 ميليون شغل فاصله داريم. اما نكته مهمتر اينكه هرم سني جمعيت ايران نشان ميدهد كه بيشترين جمعيت يعني 25 تا 35 سالهها بيشترين ميزان تقاضا براي اشتغال را دارند و اگر از اين نيروي مولد استفاده بهينه نشود، در 10 سال بعد با جمعيت پيري روبهرو خواهيم شد كه توانش را در روزها و سالهاي عبث بيكاري گذرانده است
.شجونی: امروز عکس خامنهای در دست انقلابیون لیبی است.
چرا این آخوند پالان ساییده نقد را رها کرده و به نسیه چسبیده است . یعنی اینکه فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامن ای و اصل ولایت وقیح پس از کودتای 22 خرداد 88 در تظاهران سر داده شد و تصویر خمینی شیاد وجانشین وی پاره و لگد کوب و به آتش کشیده شد . یا اینکه بگوید این روزها در ارومیه و تبیز و ایلام و مشهد و تهران و اسان شیراز چه خبر است و لی ادعای مضحک تصویر خامنه ای جلاد منفور و نا مشروع در دست انقلابیون لیبی کرده است !حجتالاسلام و المسلمین جعفر شجونی، عضو شورای مرکزی جامعه روحانیت مبارز درگفتوگو با ندای انقلاب با ذكر اينكه جمهوری اسلامی به پيشوای همه مبارزان تبدیل شده است، گفت: امروز عكس امام و مقام رهبری در ليبی، مصر و ساير كشورهای اسلامی در دست انقلابيون دیده میشود و روز قدس نيز به صورت باشكوه در جهان و مخصوصا دنيای اسلام برگزار شد. (ای کاش این آخوند روانی میتوانست برای اثبات ادعای احمقانه خود یک عکس نشان میداد.)
تنها چند هفته پس از آزادی بهنام گنجی ، دوست کوهیار گودرزی به زندگی خود پایان داد
در پاسخ به آخوند باند مافیایی غارتگر انگلیسی مؤتلفه آخوند هفت خط جعفر شجونی فرصت طلب و متملق وچاپلوس باید گفت که اینهم نمودی دیگر از عملکرد جنایتکارانه ی رهبر رژیم ضد بشری و قرون وسطایی با پاسداران کودا گر و دژخیمان آدمکش حرفه ای درون سیاه چال زندان ها و دستگاه قضاییه آلوده به فساد و تبعیض و رشوه می باشد که شیوه ی سربه نیست ونا بود وزجر کش کردن زندانیان سیاسی را به شیوه های گوناگون ادامه می دهد که گذشته از رکوردار مقام اولی محکومیت نقض مستمر حقوق بشر جهانی که دارد . هرروز گزارشات وحشتناک نقض حقوق انسانی از درون سیاه چال هایش بازتاب داده می شود . حال پرسش است که رهبر چنین رژیم بربرمنش ضد بشری چگونه می تواند با چنین گزارشی که از سوی سایت رقیب مغلوب در دو مورد جانباختن 2 زندانی سیاسی گزارش داده شده الگوی قیام کنندگان علیه ی دیکتاتور های منطقه شود؟
جرس: بهنام گنجی خیبری ، دانشجوی 22 ساله دانشگاه علمی کاربردی تهران که به تازگی از زندان اوین آزاد شده بود ، نیمه شب 10 شهریور به زندگی خود خاتمه داد.به گزارش جرس بهنام گنجی از دوستان کوهیار گودرزی بود که در روز نهم مرداد همراه کوهیار گودرزی و یکی دیگر از دوستانش در منزل شخصی اش در تهران توسط نیروهای لباس شخصی بازداشت شده بود. در حالیکه بهنام گنجی و دیگر دوستش روز 17 مرداد از زندان ازاد شدند، کوهیار گودرزی همچنان در بازداشت به سر می برد. صبح روز دهم مرداد نیز پروین مخترع ، مادر کوهیار در شهر کرمان بازداشت شد. بهنام گنجی در حالیکه سابقه هیچ فعالیت سیاسی نداشت به سلول انفرادی بند 240 زندان اوین منتقل شد و تحت فشارهای روحی و روانی شدید بازجویان برای اعتراف به مسائل خلاف واقع قرار گرفت. فشارهایی که منجربه افسردگی وی شد و نهایتا همین افسردگی باعث خودکشی وی شد. بهنام نیمه شب پنجشنبه 10 شهریور با خوردن قرص به زندگی خود خاتمه داده است.در دوران بازداشت مرحوم بهنام گنجی در بازداشتگاه 240 و 209 بازجویان وی را تحت فشارهای فزاینده قرار داده بودند که علیه دوستش ،کوهیار گودرزی، اعترافات دروغین کند که وی نپذیرفته بود. بازجویان از وی خواسته بودند که از کوهیار شکایت کند که وی با وجود فشارهای فزاینده بازجویان نپذیرفته بود. بازپرس شعبه دوم دادسرای اوین ( شهید مقدس ) نیز بهنام گنجی و خانواده اش را تهدید کرده بود که هرگونه روابطش با کوهیار گورزی را باید قطع کند.وی پس از یک هفته بازداشت در سلول انفرادی بند 240 و چندین روز بازداشت در یکی از سلول های جمعی بند 209 زندان اوین و بیشتر از 10 جلسه بازجویی با چشم بند و تحت فشار بازجویان وزارت اطلاعات با قرار کفالت از زندان اوین آزاد شد.طبق قانون حقوق شهروندی، نگهداری در سلول انفرادی و زدن چشم بند مصداق شکنجه اعلام شده و غیر قانونی م یباشد. با این حال معلوم نیست که به جز این موارد ، چه اتفاقات دیگری در بازداشتگاه بر وی گذشته است.به گفته خانواده گنجی خیبری ، از زمانی که بهنام از بازداشت آزاد شده بود به شدت از فشارهای دوران بازداشتش متاثر شده و افسرده بود ، به نحوی که همواره ترس از بازداشت داشت. افسردگی و اقدام به خودکشی بهنام گنجی بعد از مدت کوتاهی پس از آزادی اش از بند امنیتی زندان اوین در حالی صورت گرفت که وی سابقه هیچگونه افسردگی یا بیماری در دوران قبل از زندانش نداشت.در پی خودکشی وی در نیمه شب روز پنجشنبه 10 شهریور ، ماموران امنیتی و پلیس در منزلی که جنازه وی در آن بود حاضر شدند و رفتار بدی با خانواده داشتند.بر اساس این گزارش، پیکر بهنام گنجی خیبری جهت تشییع و تدفین به زادگاهش مشهد منتقل شده است. قرار است وی یکشنبه صبح در بهشت جواد الائمه شهر مشهد تشییع و تدفین شود.با توجه به عدم پذیرش مسئولیت بازداشت کوهیار گودرزی توسط مقامات قضایی تا کنون، ادامه بازداشت خودسرانه و غیرقانونی پروین مخترع مادر این فعال حقوق بشری در زندان کرمان و اکنون خودکشی دوستش که به تازگی از زندان آزاد شده است ، نگرانی ها در مورد سرنوشت کوهیار گودرزی و آنچه در بازداشتگاه بر وی و بهنام گنجی گذشته، افزایش یافته است
"ای کاش به اندازه یک افغانی از سیمای ملی سهمی داشتیم!"
اینهم وضعیت سانسور نهادینه شده در رژیم ضدبشری و قرون وسطایی که مهدی خزعلی آرزوی سهم داشتن سهم یک افغانی از سازمان پشم و شیشه کرده است . البته اگر آرزو کننده شهامت کارشناس افغانی را داشته باشد و به آن نکاتی که وی اشاره کرد اگر چنانچه چنین فرصتی به وی و امثال وی داده شود وی مشابه ی نظر آن کارشناس افغانی را بیان و بازگو کند. البته تصور نمی رود با رو دست خوردن مجری سازمان پشم و شیشه و گل وارد دروازه ی خودی کردن مرتکب چنین خطایی دیگر بشود . همچنین اگر کارشناس افغانی از تیررس تروریست های آدم کشان اعزامی از ایران در آینده جان سالم بدرد برد شانس آورده است .چونکه بدگلی وارد دروازه حریف کرد
وبلاگ مهدی خزعلی : فضل الرحمن اوریا( کارشناس افغان) در یک برنامه زنده به مدت 2 دقیقه از "شبکه خبر" نظر خویش را در باره ایران و نقش ایران در افغانستان بیان کرد! هر چند خودش می گوید قرار بود 20 دقیقه صحبت کنم و می خواهد به مجامع بین المللی بابت قطع مصاحبه اش شکایت کند!با خود گفتم، ای کاش ما هم می توانستیم به اندازه این کارشناس افغان سهمی از صدا و سیما داشته باشیم، یا جایی بود که شکایتی بکنیم! بخصوص وقتی مصاحبه ها و دادگاههای ما را گزینشی و با قطع سر و ته آن پخش می کنند، لااله را پخش و الا الله را خذف می کنند!بیاد دارم وقتی احسان نراقی قبول کرد با سیمای ضرغامی مصاحبه کند، باور نمی کرد که این میزبان مصاحبه اش را پاره پاره کند و با زیرنویسی اهانت آمیز به عنوان " وابسته دربار رژیم طاغوت" مطالبش را پخش کنند، او بارها تماس گرفت تا بر سر عزت الله ضرغامی فریاد زند، آخر الامر پیام داد که به ضرغامی بگویید: " خیلی مزخرف است! " او می گفت: " اینها لا را پخش کرده اند و الا را حذف! "سیمای نظام با قطع سخن این کارشناس افغان خود را تا جایگاه تلویزیون های یک نفره آن سوی آب - که همیشه مورد استهزاء خودش بود - پایین آورد، این عدم تحمل نمادی از عدم تحمل کل جامعه بود!حال خوب است مجری فقط مخالفت خود را با او اعلام و در مرحله بعد صدای او را قطع کرد، جای شکرش باقی است که یادی از خواهر و مادر وی نکرد! حاج منصور و حاج سعید و حاج احمد که اسوه اخلاق و ادبند!چه منعی دارد؟ فقط باید مدح شما را بگویند؟ فرض که صدای او را قطع کردید،آیا دنیا نظرش را عوض خواهد؟ شما ایران را دارید به کره شمالی و کوبا می رسانید! کمی به خود آیید! به خدای بزرگ سوگند، اگر واقع بین باشید، ملت عراق و سوریه و لبنان هم در باره شما چنین می اندیشند! باید بپذیرید که اشتباه کردید و به جبران فکر کنید!اگر جز این فکر می کنید، اجازه دهید تا گزارشی آزاد از میان مردم چهار کشوری که شما مدعی نفوذ در آن هستید - و کیهان از سردار سلیمانی، موجودی مرموز و عجیب و غریب برای این کشورها تصویر می کند، و مدعی است که او یک تنه همه دنیا را حریف است و رستم دستان است و اوست که معادلات منطقه را به هم می ریزد و ...الخ - برایتان تهیه نماییم.من بر این باورم که پایگاه جناح حاکم در این کشور ها از همه جای دنیا بدتر است!90/6/11 مهدی خزعلی.*** لینک مصاحبه کارشناس افغانhttp://www.youtube.com/watch?v=4INQ1ZQOarM