دروغ نامه ی کیهان 5 شنبه 24 شهریور ماه سال 1390
نقد وبر رسی " (يادداشت روز)دروغ نامه ی کیهان " بي نياز از تفسير "
"پرواضح است رژیم منفور و ضد بشری که از رأس تا ذیل در همه سطوح آلوده به فساد می باشد و دین را ابزار قدرت وثروت و سرکوب و سانسور شده است هر گز نمی تواند الگوی مناسب حکومت دینی برای ملت های قیام کننده علیه ی دیکتاتور های منطقه باشد که بطور وارونه ادعایش می شود"
چرا مدعیان قلم زن نمی گویند که کشور های عربی شامل کدامین کشور هایی می شود؟ آیا شامل کشورهای سوریه و عراق می شود یا نه؟ تحولات کشور های عربی یا بهار عرب یعنی چه؟ آیا محتوای این تحولات مبارزه با دیکتاتور های منطقه بوده است یا نه؟ مهمتر اینکه آیا از دیکتاتور های سقوط کرده در منطقه شبیه دیکتاتوری در ایران می باشد یا نه؟ چرا مورد ایران نه اینکه سانسور می شود ، بلکه از موضع طلبکارانه آنگونه بطور وارونه ادعا می شود که گویا ایران مهد آزادی و دمکراتیک ترین کشور نه منطقه که جهان است که الگوی ملت های قیام کنندگان منطقه واقع شده است . بهر حال باز هم سئوال می شود که این تحولات شامل دو کشور نامبرده سوریه و عراق می شود یا نه؟ اگر پاسخ آری است . سئوال است که چراا ز سوی قلم بر دستان به حساب مفسر و کارشناس مسایل منطقه سانسور می شود؟ مگر می شود که پاسخ را با سیاست یک بام و دو یا چند هوا داد؟چرابایدمذهبی بودن معادل خواهان حکومت دینی باشد آنهم مدلل حکومت فاشیستی مذهبی تروریستی حاکم بر ایران باشد که 33 سال است که حاکمان دین فروش عوامفریب ایران دین را ابزار قدرت و ثروت کرده اند که تسمه از گرده ی مردم ایران کشیده اند که اگر یک همه پرسی آزاد بر گزار شود محال است که مردم ایران رأی به حکومت دینی بدهند تا چه رسد به اینکه ادعا شود الگوی ملت های قیام کننده ی علیه ی دیکتاتور ها ایران می باشد . جنبش فیس بوکی که زیر سئوال برده شده یعنی ابتکاری که از طریق فیس بوک و اینترنت دنبال شده است کمک کرد تا عبور از سیستم سانسور و شکستن دیوار اختناق حاکم امکان پذیر شود که از سوی دیکتاتور های مستبد تحمیل شده است . همچنین ایجاد رابطه با دیگران در داخل کشور و برون از آن می باشد . برای همین مورد انتقاد و سانسور شدید دیکتاتور های مستبد وتک صدایی از جمله حاکمان ایران وکودتاگران مدافع سانسور حامیانش واقع شده است همانگونه که از سوی قلم بر دست غیر ایرانی هم زیر سئوال برده است . برای اینکه هدفش این است که چنین قیام های ضد دیکتاتوری ملت های منطقه را اسلامی متمایل به ایران جا بزند :
"وقتي مردم روز جمعه را برمي گزينند و تظاهرات خود را بعد از برپايي نماز و از محل نمازجمعه شروع مي كنند، شعار الله اكبر سر مي دهند، ديكتاتورهاي وابسته به آمريكا و رژيم هاي لائيك را هدف قرار مي دهند و شهادت را در اين راه پذيرا مي شوند و تشييع جنازه هر شهيدي به تعداد تظاهرات كنندگان اضافه مي شود، كاملاً معلوم است كه هويت نيروهاي انقلاب چيست، هدف آنان چيست و مقصد آنان كجاست و تا كجا حاضر به پرداخت هزينه اند و تا كي در صحنه مي مانند و حتي مي توان فهميد كه اين الگو قبلاً در كجا تجربه شده و اين مردم چشم به كدام تجربه دارند. اما همه اين ها براي غرب و نيروهاي وابسته به آن ضرر دارد و بايد با آدرس هاي ديگر كور شوند و زمان براي سوار شدن و خاموش كردن اين امواج فراهم شود.جنبش هاي فيس بوكي» يعني چه آيا غير از اين است كه از يك سو فانتزي و تفريحي بودن و در نتيجه بي دوام بودن را به اين جنبش ها نسبت دهند و از سوي ديگر نوعي منشأ غربي- تكنولوژيكال بودن- را به اين انقلاب ها نسبت بدهند. جالب اين است كه در اكثر اين كشورها دسترسي به اينترنت و نيز رسانه هاي فضايي بسيار محدود بوده است، در ليبي تعداد كساني كه دسترسي به اينترنت دارند از 200 هزار نفر هم كمترند و تعداد مراجعان به فيس بوك كمتر از 10000 نفر در كل ليبي بوده است، در يمن اين عدد و رقم به 10درصد ليبي مي رسد و در بحرين به كمتر از 10درصد يمن و...انقلاب هاي عربي يك وجه دارند و در يك نقطه بهم مي رسند و آن يك وجه هم «اسلام» است بعضي از تحليل گران مدعي اند كه اين نمازها، قرآن ها و تكبيرها، محاسن و ظواهر مذهبي مردان، حجاب زنان و مسائلي از اين قبيل كه در تظاهرات مصري ها، تونسي ها، ليبيايي ها، يمني ها، بحريني ها و... مشاهده مي شوند، اين ها برخاسته از عادات مردم است و به هيچ وجه از يك جنبه سياسي حكايت نمي كنند و براي اثبات مدعاي خود مي گويند ببينيد اين ها در زمان حكومت رژيم مبارك هم اهل نماز و قرآن و... بوده اند و از سوي ديگر قرآن و نماز و... ميان نيروهاي رژيم مبارك و... با مردم انقلابي، مشترك است و لذا به هنگام سخن گفتن از ماهيت و هويت جنبش ها بايد اين قدر مشترك را كنار گذاشت و به مسائلي كه چندان بروزي در ظواهر و نمادها ندارند توجه كرد! اين در حالي است كه با اين تحليل مي توان ادعا كرد كه اسلام در پيدايي انقلاب اسلامي هم نقشي نداشته چرا كه شاه و امام خميني هر دو مسلمان بودند و بسياري از ارتشي هاي شاه هم اهل نماز و روزه بودند. اگر اين را درباره انقلاب ايران بتوان پذيرفت درباره انقلاب مصر و... را هم مي توان پذيرفت اما جواب مهمتر ديگر اين است كه مردم انقلابي وقتي نمازجمعه را مبدأ حركت قرار مي دهند و مهمترين شعار آنان «الله اكبر» است در واقع نمي آيند كه صرفاً نمازي خوانده باشند و واژه اي بيان كرده باشند آنان مي خواهند بگويند ما عميقاً مذهبي هستيم و اعتلاي دين را مدنظر داريم و همه خواسته هاي خود را در دين جستجو مي كنيم. اما اين كدام اسلام است كه مي توان با آن رژيم مبارك را ساقط كرد، سفارت رژيم صهيونيستي را به تصرف درآورد و در مقابل غرب ايستاد كاملاً واضح است اين آن اسلامي نيست كه يك ژنرال ارتش مصر بعنوان يك وظيفه شخصي و به قصد صرف ثواب، آن را در عمل فردي دنبال مي كند و اين نماز ميدان التحرير، التغيير، لؤلؤ و... آن نمازي نيست كه يك نفر در مسجد يا در خانه خود مي خواند. اين نماز آن نمازي است كه حضرت امام درباره آن مي فرمودند: «نماز بلندترين فريادهاست"
در ادامه قلم بر دست غیر ایرانی اعتراف آشکار کرده است که پس از سقوط بن علی در پایتخت این کشور حضور داشته تا کرکس وار لاشخوری کند و آثار خمینی شیاد و جانشین وی ولی وقیح نا مشروع ومنفور ومطهری را عرصه نماید تا جای پایی برای تبلیغات صدور تروریسم و ارتجاع و بحران به برون مرز و مداخله گری در کشور های خاورمیانه پیدا شود تا سپس بشود ادعای رهبری قیام ملت مصر را ناشی از خطبه ی جمعه ولی وقیح منفور ونا مشروع به زبان عربی دانست که برای مخاطبین مصری به زبان عربی بیان وارسال شد . بهر صورت قلم بر دست غیر ایرانی جارچی و مبلغ ولی وقیح ونا مشروع ومنفور ومدافع سر سخت رژیم ضد بشری وقرون وسطایی از بیداری اسلامی حامی خمینی شیاد و جانشین وی در تونس و مصر عبور کرده و به لیبی و بحرین رسیده و همه منطقه را زیر پوشش گرفته است که خلاف ادعا وتحلیل دیگر می باشد که نه مدعی اسلامی بودن قیام های ضد دیکتاتوری ونه متمایل به ایران در منطقه هستند که دلیل وبرهان و تشریح و تفسیر این قلم بر دست ایرانی چنین است :
"يك هفته پس از سقوط رژيم بن علي در تونس، يك نمايشگاه كتاب به همت عناصر فعال انقلاب تونس در پايتخت اين كشور برگزار مي شود و حدود دو ميليون نفر از شهروندان اين كشور- يعني 20درصد جمعيت- از آن ديدن مي كنند. حدود 10 روز بعد بعضي از دست اندركاران نمايشگاه را در همايشي در تهران ملاقات كردم. اين ها مي گفتند بيش از هر كتابي در اين نمايشگاه كتاب هاي امام خميني، امام خامنه اي، شهيد مطهري و ساير علماي برجسته ايران فروخته شد و-تقريبا- همه ابتدا از كتاب هاي امام خميني سراغ مي گرفتند كه ما به اندازه اي در اختيار نداشتيم كه پاسخگوي همه باشيم. مشابه همين مطالب را يك روحاني ايراني كه همان روزها به تونس سفر كرده بود، نقل مي كرد و مي گفت به اكثر شهرهاي كشور كوچك تونس سفر كرده و مورد استقبال جدي شهروندان اين كشور واقع شده است. در اواسط انقلاب مصر، حضرت امام خامنه اي- دامت بركاته- خطبه اي خوانده و كار رژيم مبارك را تمام شده خواندند و ارتش مصر را از مقابله با مردم برحذر داشتند. سخنان حضرت آقا بطور همزمان در قاهره پخش شد و بصورت SMS نيز دست به دست گرديد و شور جديدي در ميان تجمع كنندگان ميدان التحرير و... پديد آورد. بسياري از انقلابيون مصري گفته اند كه اين خطبه تاثير زيادي در سقوط رژيم مبارك داشته است و اين همه در حالي بود كه بعضي از رهبران احزاب سنتي نظير الوفد و الغدو حتي بعضي از رهبران محافظه كار اخوان اصرار زيادي داشتند تا تاثيرپذيري جوانان مصري از انقلاب اسلامي و رهبري آن مطرح نشود.چهره هاي شاخص انقلاب ها در مصر، تونس، ليبي و... طي هفته هاي اخير روي اين نكته تاكيد كرده اند كه در نظام آينده سياسي كشور متبوع خود هيچ قانوني كه مغاير اسلام و شريعت باشد به تصويب نخواهد رسيد و بعضي هم با صراحت بيشتري گفته اند مقصد نهايي حاكميت اسلام است و از سوي ديگر هيچ ترديدي در اين وجود ندارد كه در هر كدام از اين كشورها قدرتمندترين گروه ها علنا دنبال حاكميت اسلامي هستند. اگر به فضاي سياسي متكثر اين انقلاب ها نظري بياندازيم در مي يابيم كه مهمترين نقطه مشترك گروههاي مختلف، «اسلام» است و محوري ترين واژه در محاورات گروهها و توده ها همين واژه اسلام است. نكته ديگر اعترافات بي پايان دشمنان اسلام در خصوص ماهيت انقلاب هاي مردمي در كشورهاي عربي است. امروز براي صهيونيست ها و آمريكايي ها هيچ ترديدي باقي نمانده كه جايگزين همه رژيم هاي ساقط شده عربي، اسلام خواهد بود و اين خواسته اي نيست كه به مصر، تونس، يمن، بحرين و ليبي محدود باشد بلكه در همه جهان اسلام طرفدار آماده جانبازي دارد و اين در گام بعدي به پيدايي جنبش هاي ديني در جهان مسيحيت منجر مي شود و رژيم هاي سكولار غرب را ساقط خواهد كرد كه نشانه هاي آن كم و بيش در اروپا به چشم مي خورد.5- انقلابات در منطقه عربي بدون استثنا رژيم هاي وابسته به غرب اعم از آنكه مانند مصر جمهوري باشند يا مانند بحرين پادشاهي باشند را هدف قرار داده و در مدت كوتاهي به ساقط شدن يا تعليق اين رژيم ها منجر شده است و چندي پس از آن نمادهاي قدرت غرب در اين كشورها- سفارت خانه ها و به عبارت بهتر لانه هاي جاسوسي و طراحي فتنه- را در آماج خود قرار داده است و برخلاف گذشته مانورهاي نظامي و شليك گلوله ها هم نتوانسته مردم انقلابي را عقب براند و جالب اين است كه احزابي كه تا همين چند ماه پيش هم حمله به نمادهاي غرب را خطرناك و نادرست ارزيابي مي كردند نيز به صف جوانان خشمگين ملحق كرده است. اين ها همان چيزهايي است كه ما در انقلاب خودمان شاهد بوديم و حتما نتيجه آن هم همان نتيجه انقلاب ما خواهد بود. اما هر كشور حكايت جداگانه اي هم دارد كه زمان وقوع اين تحولات و مدت طي اين طريق را مشخص مي كند.
در خاتمه اینکه قلم بر دست غیر ایرانی وارونه گوی چون به شیوه ی تصویر مار کشیدن ومار قالب کردن اهداف پشت پرده را ا ز موضع مأموریتی که دارد تعقیب وتئوریزه کرده است . اماگذشته از اینکه همانگونه که اشاره شد نام سوریه و عراق را از کشورهای عربی خط زده است . از سوی دیگر سخنی هم نگفته ا ست که چگونه جرقه ی قیام های ضد دیکتاتوری در منطقه زده شد و زمان آن چه بود وچرا همچون ریختن بنزین برروی آتش سراسر منطقه را در بر گرفت؟ همانگونه که به جای صفت مشترک مبارزه ی ملت های منطقه که با دیکتاتور ها یا دیکتاتوری بوده است را اسلامی بودن جا انداخته است تا که وانمود شود نه اینکه دیکتاتور ی شامل حال حاکم بر ایران وسوریه و عراق نمی شود ، بلکه محتوای قیام کنندگان ضد دیکتاتوری منطقه نه خواهان حکومت دمکراتیک است که گرایش اسلامی متمایل به ایران می باشد. در صورتی که انکار کردنی نمی باشد که سقوط دیکتاتور لیبی از طریق بمباران های ناتو امکان پذیر شد نه اینکه نقش مبارزه کنندگان اسلامی متمایل به ایران باشد . مهمتر اینکه مگر فراموش شده است که چگونه پس از کودتای 22 خرداد 88 که منجر به تظاهرات ضد حکومتی شد و شعار فریاد ضد دیکتاتوری و خامنه ای و اصل ولایت وقیح سر داده شد . ولی با وجود سرکوب وحشیانه و ضد انسانی نیروهای سر کوبگر وابسته به کودتاگران 18 ماه طول کشید . سپس فیلم وصحنه ها وخبرهای این تظاهرات ضد حکومتی مردم ناراضی ایران بود که از طریق فیس بوک وما هواره در سراسر منطقه و جهان بازتاب داده شد که در ادامه بستر موجب جرقه اعتراضی شد که ناشی از کشته شدن یک جوان دانشجوی دست فروش تونسی از سوی پلیس شد که ادامه ی تظاهرات منتهی به سقوط بن علی و فرار وی شد . آنگاه ادامه ی آن به مصر سرایت کرد و مبارک هم به سر نوشت بن علی دچار شد .تا اینکه از طریق ناتو دیکتاتور لیبی سقوط کرد . بنابراین قیام های ضد دیکتاتوری ملت های منطقه نه هیچگونه ارتباطی به دیکتاتورهای حاکم بر ایران ندارد ، بلکه علیه دیکتاتوری یا رژیم حاکم بر ایران می باشد که مسئولانش بشدت در گیر جنگ قدرت و ثروت و اختلاف پیرامون اختلاس گری های کلان میلیاردلاری هستند . بهر حال پرواضح است رژیم منفور و ضد بشری که از رأس تا ذیل در همه سطوح آلوده به فساد می باشد و دین را ابزار قدرت وثروت و سرکوب و سانسور شده است هر گز نمی تواند الگوی مناسب حکومت دینی برای ملت های قیام کننده علیه ی دیکتاتور های منطقه باشد که بطور وارونه ادعایش می شود .
هوشنگ بهداد
http://www.kayhannews.ir/900624/2.htm#other200
دروغ نامه ی کیهان 5 شنبه 24 شهریور ماه سال 1390
بي نياز از تفسير (يادداشت روز)