روز نامه ی کیهان شنبه 21 شهر یور ماه سال 1388
نقد و بررسی " آن متن حاشيه نشين" (يادداشت روز)
"بازهم سو ء استفاده از نام علی با مقایسه کردن خامنه ای با علی برای حذف و دستگیری سران رقیب مغلوب از سوی کودتا گران پاسدار "
با تجربه ی بیش از 30 ساله ای که از رژیم تروریستی فاشیستی مذهبی در دسترس می باشد که اکنون مزین به کود تای پاسداری هم شده است . به خصوص پس از فجایع و اقدامات و جنایات ضد بشری که پس از بر گزاری نمایش خیمه شب بازی انتصاباتی 22 خرداد به و قوع پیوسته است که دیگر در اذهان خوش بیانه ترین و حتی نا آگاه ترین قشر جامعه جای هیچگونه شک و شبهه ای باقی نگذاشته است که ماهیت و اهداف جنایتکاران کود تا گران با پشتیبانی لوطی جماران چگونه می باشد . برای اینکه خود در گیرش بوده یا در خیابان ها شا هد و نا ظرش بوده اند یا اینکه صدای فر یاد اعتراضات الله اکبر شبانه بر بام خانه ها گفتن را شنیده و همچنان می شنوند که مکمل فریاد روزانه ی مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و احمدی نژاد شده است . اکنون پس از این ادعای افشاگر که حالت خود زنی دارد قلم بر دست سرباز جو حسین شریعتمداری با پاک کردن صورت مسئله و فرا فکنانه در ابتدای یا دداشت روز ورق پاره ی کیهان بیان کرده پس از خواندنش چه قضاوتی در مورد این رژیم کودتائی نا مشروع و ضد بشری با داشن بیش از 30 سال تجربه خواهند داشت که چنین است :
"نظام هاي سياسي و رجال بزرگ را بايد از دشمنانشان شناخت، همچنان كه از دوستان آنها. نوع سلوك سياسي با اين دشمنان و دوستان است كه عيار نظام هاي سياسي و سياستمداران را نشان مي دهد. اين افتخاري است"
گذشته از کم و کیف این نقل قول و مقایسه کردن و حکومت کنونی با حکومت دوران علی کردن آیا بو ضوح اثبات ابزاری و وسیله کردن مذهب و رسم و رسوم مراسم مذهبی نمی باشد که در بستر اهداف ضد مردمی و حذف رقیب و تبیت قدرت و انباشت ثروت دنبال و اعمال شده است؟ صد البته که آن روی سکه بیانگر این واقعیت است که دیگر جای شکی باقی نمی ماند که می بایست دین از حکومت جدا شود تا کرکره ی ی دکان دین فروشان و مانور تبلیغاتی کودتا گر پاسدار و لوطی جماران پائین کشیده و بسته گردد و به سنا ریوی تراژدیک بیش از 30 ساله پایانه داده شود که تمام لحظات این 30 ساله ی حکومت ننگین حاکمان به نام دیین جنایت و خیانت و قتل و غارتگری و عوا مفریبی و جنگ افروزی و سنگسار و شکنجه و زندان و اعدام و ... بوده است.
عجیب است که قلم بر دست سر بازجو ی همکار سرباز جو حسین شریعتمداری که می بایست وی هم در ردیف همان سر دار جنایتکار و آدمکش حرفه ای همچون طه طاهری باشد که یک سردار پاسدار اطلاعاتی – امنیتی است که خود را مسعود صدر الاسلام می نامد که نقش کلیدی در جنایات باز داشتگاه کهریزک در کنار سردار رادان و معاون وی و محمود فدائی و کیل الدوله و ... بر عهده داشته است. البته این دژخیم همکار و هم داروی واجبی خوراننده ی سعید امامی می باشد که حتی در بر گزیدن نام و فامیلی هم شیاد گری و عوامفریبی مذهبی کرده است که اکنون همکار قلم زنش اینگونه حرفه ای آسمان و ریسمان را بهم می دوزد که نامشروع ترین عنصر معتاد و دروغگو وشیادی به نام علی خامنه ای را معادل حضرت علی جا بزند که مدعی شده چون شیر در برابر رقبا و مخالفان می ایستد تا که بعنوان پل عبور اهداف پاسداران کودتاکر تبدیل و انجام وظیفه کرده باشد . همچنین با چتر حمایتی و سنگر تا کتیکی دفاع از وی کردن بتوان اهداف پلید کودتاگران پاسدار علیه ی رقیب دنبال شود. خلاصه زمینه ی باز داشت کروبی و موسوی و خاتمی فراهم شود و رفسنجانی بساز و بفرروش را نیز مجبور به انتخاب داو طلبانه ی بر کناری یا باز داشت مجبور سازند.
بنابراین برای مهیا سازی این شرایط قلم بر دست اینگونه شیادانه به حساب با نقل قول و تعبیر و تفسیر دلخواه کردن از نهج ابلاغه در مقام دفاع از لوطی جماران و گماشته عنترش احمدی نژاد بر خاسته و برای شان چار چوب تکالیف تعیین و ترسیم کرده و در مقابل با به تصویر کشانیدن عملکرد و موقعیت سران رقیب مغلوب اینگونه شیوه ی بر خورد و حذف کردن حتی فیزیکی شان البته با چتر تبلیغاتی دفاع از محرومان به نمایش گذاشته شده است :
آيا مفسدي چون وليد در برابر مردي كه سياست را با قوت و جديت و بر مبناي اصولگرايي راستين پيشه كرده بود و جاذبه و دافعه هاي روشني داشت، بايد جز به اردوگاه شام مي پيوست؟فقط فرصت طلبان و قدرت زدگان نبودند كه علي(ع) را دعوت به سياست ورزي عرفي-توأم با بده بستان و مصلحت انديشي هاي آن چناني- مي كردند، كه حتي برخي دوستان خيرخواه نيز از سر نصيحت! از امام مي خواستند فعلاً با بعضي از خواص مدارا كند و مناصب يا امتيازات ويژه آنها را نديد بگيرد. امام اما دلش پيش آن طبقات محروم و زجركشيده اي بود كه با هزار اميد دست به دامانش آويخته بودند و با او پيمان بسته بودند. آنها با همه انبوهي، صدايشان به جايي نمي رسيد. متن حاشيه نشين بودند. بيعتي كرده و رفته بودند. علي بود و خدا و خلوت هايش. و خدا در اين خلوت ها بود. پس او چگونه مي توانست در محضر خدا، بر سر حقوق خلق بي سر و زبان كه عائله او محسوب مي شدند و به او اعتماد كرده بودند، معامله و خيانت كند؟ «أتأمروني أن اطلب النصر بالجورفيمن و ولّيت عليه» امام به ياران نزديك و مصلحت انديشش فرمود «آيا مرا فرا مي خوانيد كه پيروزي را در ستم بر رعيت بجويم. به خدا سوگند تا دنيا دنياست و ستاره اي از پي ستاره اي مي آيد چنين نخواهم كرد. اگر مال از آن من بود، همه را بين مردم به تساوي قسمت مي كردم، چه رسد به اينكه مال خداوند است. بدانيد كه بخشش مال به ناحق، تبذير و اسراف است و صاحبش را در دنيا بالا مي برد و در آخرت ساقط مي نمايد. او را نزد مردم گرامي كند و نزد خداوند خوار نمايد» (خطبه 126 نهج البلاغه):
بالاخره اینکه پاسدار قلم بر دست پس از مقدمه چینی کردن در دنباله بطور شفاف هم رژیم کودتاگر و عوامفریب و غارتگر و دین فروش و جنگ افروز کودتائی را با دوران حکومت علی تشبیه و مقایسه کرده است. هم بطور فرصت طلبانه از 85% و 40 میلیون رأی گفته و مانور تبلیغاتی از سلوک تحمل پذیری با رعایت اخلاقی داده است . هم اینکه بطوروارونه ادعا و هذیان و دروغگوئی های دیگر نموده است وهم اینکه بدون لکنت زبان و بطور روشن رقیب یا دشمن را معرفی کرده است و این چنین خبر از وعده ی پر هزینه بودن در پیش روی برای جراحی و خراطی کردنش برای عدالت قلابی و پوشالی داده که حربه ی تهدید رفسنجانی و اعضای خانواده اش است:
"روزگار جمهوري اسلامي به ويژه سال هاي اخير بي شباهت به روزگار حاكميت امير مؤمنان علي عليه السلام نيست. نگاهي به صف دشمنان و مخالفان اصلي جمهوري اسلامي و انواع دشمني هاي پردامنه اي كه آنها عليه اين نظام به كار بسته اند، خود معرف ماهيت و سيرت اين نظام الهي و مردمي است. تحميل جنگ و انواع كودتاها، جنايت و ترور سازمان يافته، فتنه انگيزي و آشوبگري، تحريك غائله هاي مرزي، تحريم هاي اقتصادي و سياسي، جنگ رواني و ترور شخصيت. تشديد و تداوم اين دشمني ها آن هم از سوي بدنام ترين دشمنان و غاصبان حقوق ملت ها در دنيا - از انگليس خبيث و اسرائيل اشغالگر تا آمريكاي مستكبر- خود به اندازه كافي گوياست تا آشكار كند پويش انقلاب و نظام اسلامي بعد از رحلت بنيانگذار و معمار آن، در همان صراط مستقيم او بوده وگرنه اين همه دشمني مستكبران و طواغيت دليلي نداشت. اين هجوم همه جانبه، خود به سر زندگي و سلامت و استواري نظام اسلامي شهادت مي دهد همچنان كه حضور 40 ميليوني (85 درصدي) ملت ايران در آخرين انتخابات برگزار شده (خرداد 88- انتخابات رياست جمهوري) نشان مي دهد اين نظام در سلوك سياسي و اخلاقي خود، چنان امانتدارانه رفتار كرده كه اعتماد عمومي را برانگيخته و پشتوانه راه خود ساخته است. بگذار شماري ورشكسته به تقصير كه سوراخ دعا را گم كرده و به دشمنان ملت و مفسدان اقتصادي و سياسي و فرهنگي دخيل بسته اند، بلافند كه مردم اعتماد ندارند. بله مردم اعتماد ندارند اما به شما. اين ملت بر مبناي قانون اساسي و مكانيزمي كه اين قانون تحت نظارت شوراي نگهبان براي انتخابات پيش بيني كرده، پاي صندوق هاي رأي رفتند و پيشرفت توأم با عدالت را برگزيدند اما حق داشتند كه شما را انتخاب نكنند. شما پس از انتخابات آشكارتر از هميشه زبان دشمن و ناقضان حقوق ملت شديد. پس حق بدهيد كه ملت به امثال شما اعتماد نكرده باشند. صورت مسئله اصلي اين است و اين حقيقت روشن در هياهو و غوغا گم شدني نيست. معلق بازي پيش قاضي؟! القاي بي اعتمادي در ذهن ملتي كه خود آن حماسه بزرگ را در 22 خرداد رقم زدند؟! فهم اينكه چه اتفاقي افتاده چندان دشوار نيست. جماعتي پس از رحلت حضرت امام(ره) كمر بستند كه به تدريج انقلاب و نظام اسلامي را از محتوا و معنا و سيرت تهي كنند و به نام قرائت ها و تفسيرهاي تازه، اشرافيت و زرسالاري و انحصار قدرت و نرمش با مستكبران بر سر حقوق ملت را به قاعده در جمهوري اسلامي تبديل كنند. عرفي گري و رواج سكولاريسم در طول دو دهه گذشته پروژه مشترك غرب و جريان از درون پوسيده داخلي بود. برخي صاحب منصبان همان قدر ساده در برابر آمريكايي ها و انگليسي ها پشتشان به زمين مي خورد و در حوزه سياست خارجي باج مي دادند كه در داخل و در مجلس و دستگاه هاي اجرايي در برابر مفسدان اقتصادي نظير شهرام جزايري. شوخي نيست يك جوانك بتواند تمام دولت و مجلس اصلاحات را در 5 سال يكجا دور بزند و با دادن يكي دو ميليارد رشوه صدقه گونه، 150 ميليارد تومان - به واسطه مجاري حمايتي دولت و مجلس- از بيت المال غارت كند. بوي تعفن فساد سياسي و اقتصادي هنوز از كام برخي رجال و دسته ها و احزاب و روزنامه ها بلند است، وقتي كه دهان باز مي كنند و از حقوق تضييع شده ملت دم مي زنند. ببنديد اين دهان ها را و بيش از اين مردم را نيازاريد. ملت ما نمي گذارد مستكبران عالم با دستان آلوده شما، سلطنت و اشرافيت را در اين كشور باز توليد كنند.ملت ما دشمن اصلي را گم نمي كنند.با شعار عدالت و پيشرفت(به جاي توسعه منهاي عدالت) دوره جديدي آغاز شده است. هم مردم و هم نخبگان صالح بايد براي دوره جديد مهيا شوند. شعار عدالت آغاز آوردي بزرگ است، نه پايان آن. عدالت خواهي هزينه دارد. بايد پاي آن ايستاد. تاكتيك هايي كه دشمن در اين ميدان پيشه مي كند، به غايت غير اخلاقي و ناجوانمردانه است، كه انتظاري جز اين از او نيست. حيله، مكر، فريب، شايعه، القاي بدبيني و بي اعتمادي و نااميدي، تفرقه اندازي و بومي كردن اختلاف ها، و برانگيختن جماعتي كه به دلايل مختلف در اين آوردگاه مي لنگند. نرمي و درشتي را با حكمت بايد در اين ميدان به كار بست، مانند طبيبي كه گاه مرهم را برمي گزيند و گاه نيشتر و چاقو و داغ را. "
در خاتمه اینکه چون هه چیز رو شده و دیگر ناگفته ای در پس پرده باقی نمانده است تا که لوطی جماران و پاسداران کودتا گر بتوانند با مطرح کردن و دامن به آن زدن بازهم موجب عوامفریبی و منحرف کردن اذهان عمومی شوند . بنابراین طراحان کودتا گر برای حذف کا مل رقیب و تیر خلاص بسویش شلیک و خفه کردنش به نیت اینکه به ز عم خودشان شاید صدای معترض مردم نا راضی به خصوص فریاد زنان مرگ بر دیکتاتور و خامنه محو شو شود . پس ای مجبور شده اند تا که شمشیر خودشان راا ز رو بر دور کمر شان بندند و با از غلاف بیرون کشیدنش بطور عریان همچون شمشیر داموکلس پس سر رقبا و معترضان نگهد ارند به امید اینکه همانگونه که گفته شود پژواک اعتراضی مردم ناراضی فر یاد زن مرگ بر دیکتاتور خاموش گردد . غافل از آنکه وقتی که با اینگونه اقدامات جامه ی عمل پوشانیدن وصیت خمینی شیاد است که گفته بود من هر گز عقد اخوت با کسی بنسته ام که اکنون پیرامون بهترین یاران و دست پرورد گان خودش دارد اجرا می شود نشان از جنگ سخت و نرم قدرت و ثروت و عدم تحمل پذیری و تغییر و اصلاحات در رژیم کودتائی ضدبشری و ضد مردمی نا مشروع می باشد که به آخر خط رسیده است که همچون غریق در حال مرگ در شرف دست و پا زدن است که تلاش مذبوحانه برای زنده ماندنش می کند
.
هوشنگ –بهداد
http://www.kayhannews.ir/880621/2.htm#other202
روز نامه ی کیهان شنبه 21 شهر یور ماه سال 1388