روز نامه ی جمهوری اسلامی سه شنبه 31 شهریور ماه سال 1388
نقد و بررسی سر مقاله " فرهنگ اعتراض"
"چگونه رژیمی که در آن قانون معنی و مفهوم ندارد، می توان توقع پذیرش و تحمل فرهنگ اعتراض در این رژیم داشت؟"
مگر در رژیم کودتائی تک صدائی که یک مترسک بنام ولی فقیه دارد که همکاره است بطوریکه می تواند فرا قانون اساسی نامه یا فتواهای حکومتی صادر کند و فرمان دهد هر کس را می خواهند سرکوب و باز داشت و شکنجه و تجاوز نمایند و اعتراف گیری کنند و بیداد گاه فرمایشی و نمایشی برای شان تشکیل دهند و با انواع اتهامات واهی متهم و محکوم شان نمایند و این ولی فقیه به هیچ مرجعی هم پاسخگو نمی باشد . آیا در چنین رژیم نا متعارف و ضد بشری و قرون وسطائی که دگر اندیشی جرم و اعتراض بمنزله ی خیانت و جاسوسی برای بیگائه و دشمن است و قانون بی معنی هست. فرهنگ اعتراض می تواند محلی از اعراب داشته و یا قانون معنی و جایگاهی دا شته باشد که اکنون قرار است پس از خیمه شب بازی نمایش 22 خرداد که در آن کودتا و تقلبات گسترده شد. سپس ولی فقیه یا لوطی جماران مهر تأئید بر نتایج این نمایش خیمه شب بازی کودتائی - تقلباتی زد و پس از آن آنگونه فجایعی پیرامون معترضان رخ داد که فقط می توان گفت که یک سند انکار نا پذیر جنایت علیه ی بشریت است؟ آنگونه که نخست و زیر و رئیس مجلس پیشین و رئیس جمهور سابق متهم به خیانت به اسلام و ملت و انقلاب و جاسوسی برای بیگانه همچون آمریکا و اسرائیل شده اند اما می شود باور داشت که مقاله نویس مدعی قانون و داشتن حق اعتراض یا فرهنگ اعتراض در این رژیم کودتائی دشمن قانون و آزادی و دمکراسی و عدالت شده است ؟
آخر مگر می توان ادعا داشت که کسی فرزند همسایه خانه را بیش از اعضای خانواده ی خودش دوست داشته باشد ؟چگونه می توان انتظار داشت که بدون دوست داشتن مردم و میهن خود به فکر سر زمین و ملت دیگری بود؟ به جز اینکه اینگونه ادعا کردن از سوی حاکمان کودتاگر و مدافع فلسطین یک ادعای تا کتیکی شیادانه و عوامفریبانه می باشد . به خصوص اینکه بدون توضیح و تشریح اینکه چطوری جنگ 33 روزه ی حزب الله لبنان و 22 روزه ی حماس با اسرائیل شروع شد و نقش لوطی جماران و سپاه پاسداران و بحران پروژه ی هسته ای در راه اندازی این دو جنگ چه بوده است؟
مهمتر اینکه بدون آنکه گفته شود که پس از این دو جنگ چه عاید مردم لبنان و ملت فلسطین شد؟ که اکنون با توهین کردن به فهم ودرک و شعور مردم معترض ایران که تجربه ی 30 ساله از تا کتیک تبلیغاتی روزه قدس و اشک تمساح ریزی بر ای فلسطین از سوی حاکمان شیاد و دین فروش و جنگ افروز دارند و خوب می دانند که نه در 30 سال گذشته این مدعیان سینه چاک مدافع فلسطین هیچگونه خدمتی به جنبش آزادیخواهانه ی ملت فلسطین نکرده اند بلکه به این جنبش خیانت کرده و خنجر از پشت به فلسطینیان زده اند و پیوسته تلاش نموده اند تا که جنگ داخلی و برادر کشی میان فسلطینیان به وجود آورند. بنابراین چرا نمی بایست مردم معترض ایران با اتکا به چنین تجربه ای در روز تظاهرات قدس برای رسوا کردن اهداف حاکمان کودتاگر دست به تظاهرات بزنند و فریاد نه غزه نه لبنان ، جانم فدای ایران سر بدهند؟ برای همین چون تیر به وسط خال خورده است مقاله نویس این فریاد کنند گان میهن پرست را مخاطب قرار داده و فریاد و شعار شان را چنین انحرافی دانسته و متهم شان کرده است:
"كساني كه از جنايات صهيونيست ها در جنگ هاي 33 روزه لبنان و 22 روزه غزه خبر دارند نمي توانند در روز قدس شعار « نه غزه نه لبنان » را يك شعار انحرافي ندانند. اين شعار را حتي اگر مردم آمريكا و انگليس و ماركسيست هاي دو آتشه هم بدهند يك شعار انحرافي است زيرا با انسانيت در تضاد است . با اينحال چگونه است كه عده اي در تهران و در روز جهاني قدس شعار انحرافي « نه غزه نه لبنان جانم فداي ايران » سر مي دهند و آنهمه واقعيت هاي روشن و انكارناپذير كه نشان مي دهند امنيت ملي ايران با حاكميت صهيونيست ها در خطر است را ناديده مي گيرند اين شعار و شعارهاي انحرافي ديگري كه عده اي در روز قدس سر دادند نشان داد دست هائي در كار است كه ميخواهد جريان اعتراض از مسير صحيح خارج شود و به اصول و آرمان ها پاي بند نماند. روز قدس روز « مرگ بر اسرائيل » است . فرار از شعار « مرگ بر اسرائيل » به هر بهانه اي و با هر توجيهي باشد قابل قبول نيست و منحرف شدن از مسير صحيح و ناديده گرفتن اصول است . جريان اعتراض اگر ميخواهد پاي بندي خود را به اصول و آرمان ها نشان دهد بايد از شعارهاي انحرافي بپرهيزد اعلام حمايت هاي دشمنان قسم خورده را محكوم كند و به آرمانها و اصول و اخلاق پاي بند بماند. اين فرهنگ اعتراض است و اعتراض بدون فرهنگ همچون جسم بي جان است . "
در خاتمه اینکه مسئله فلسطین هم همچون دین تبدیل به ابزار و تاکتیک تبلیغاتی شده است که در بستر اهداف مشخص حاکمان تروریست و کودتائی نامشروع بکار گرفته شده است که مکمل پیگیری سیاست صدور تروریسم و ارتجاع به برون مرز از جمله مداخله گری در امور داخلی فلسطین است که در راستای باج گیری و تعقیب اهداف پروژه ی هسته ای دنبال می شود . اگر نه چگونه می شود باور داشت رژیمی ضد مردمی که بیش از 30 سال به مردم ایران دروغ گفته است و چوب تاراج و غارتگری بر منابع و ذخایر کشور زده است و بر اثر غارتگری و دزدی موجب شکاف عمیق طبقاتی در جامعه شده است آنگونه که 80% جمعیت کشور بر زیر خط فقر اقتصادی زندگی می کنند . همچنین روند لجام گسیخته ی تورم و گرانی با رشد فقر و بیکاری در جامعه بیداد می کند که نسبت به این مسائل کاملاً بی توجه می باشد . آنگاه می توان پذیرفت که حاکمان کودتاگر دشمن اسرائیل ودوستدار ملت فلسطین می باشند. در صورتیکه وزیر علوم دولت نهم مدعی اصول گرا و مدعی نا بود کننده ی اسرائیل در اردن با مقامات دولت اسرائیل دیدار داشت که گزارش خبری و تصویری اش در شبکه های خبر رسانی اینترنتی و حتی سایت های حامی دولت نامشروع احمدی نژاد باز تاب داده شده است.
هوشنگ – بهداد
سه شنبه 31 شهریور ماه سال 1388