پاسخ به علی خامنه ای از سوی صادق زیبا کلام""

در سایت فرا رو مقاله ای از صادق صادق زیبا بازتاب داده شد که گفته شد وی استاد علوم سیاسی دانشگاه در ایران می باشد که پاسخ پیرامون نگرانی رشد بی دینی 2 میلیون دانشجویان علوم انسانی در دانشگاه ها است که پس از به اعتراف کشانیدن سعید حجاریان تئوری پر داز دوم خردادی ها در نمایش بیدادگاه نمایشی فرمایشی بیان شد . سپس علی خامنه ای یا لوطی جماران برای اینکه ثابت کند زمین گرد است . یعنی اینکه تأئید کند که از چه منبعی سعید حجاریان الهام گرفته یا اینکه به وی تحمیل و تزریق شده که می بایست به آن اعتراف می کرد صحت دار . بنابراین با چسبیدن به این اعتراف حجاریان در جمع دیداری با دانشجویان بسیجی چماقدار یا بقول وی افسران جوان فرهنگی براین رشد بی دینی داننشجویان علوم انسانی دانشگاه ها مهر تأئید زد . البته هدف راه اندازی انقلاب ضد فرهنگی دوم ووحشت از باز گشائی دانشگاه ها و اعتراض دانشجویان است . اکنون زیبا کلام در مقام مقایسه ای وضعیت دانشجویان به خصوص دانشجویان علوم انسانی در زمان شاه و شرایط کنونی با همد یگر با پرسش گری مبنی بر این پرداخته که مگر نتایج انقلاب ضد فرهنگی اول چه دستأوردی جز 3 سال تعطیل کردن دانشگاه ها و اخراج و بیکار کردن تعدادی اساتید و دانشجو چه همراه داشته است که قرار است انقلاب ضد فرهنگی دوم بیش از آن در بر داشته باشد؟

البته در این مقاله ی مقایسه و تطبیقی که با پرسش همراه می باشد به نکات جالبی نیزاشاره شده است. از جمله اینکه صادق زیبا کلام پرسش کرده است که مگردر زمان شاه تلاش گسترده و همه جانبه برای سکولار کردن حکومت و بی دین کردن دانشجویان در دانشگاه ها نمی شد؟ اما چرا نه اینکه دانشجویان بسوی بی دین شدن نرفتند ، بلکه در سال 56 مسجد دانشگاه تهران آنقدر دانشجو شرکت می کرد که صف آن تا بیرون از مسجد ادامه می یافت؟ از طرف دیگر افزوده که علوم انسانی اسلامی و غیر اسلامی ندارد و همه جا یکیست زیرا که ار تباط به انسان دارد . از جهت دیگر پس از انقلاب کوشش شد تا که دانشگاه ها و دروس آن اسلامی شود. ولی شاهدیم که اکنون پس از 30 سال درحکومت مذهبی گفته می شود که 2 میلیون دانشجویان علوم اسلامی در مسیر بی دین شدن حرکت می کنند که برای دیندار کردن شان می بایست طرح انقلاب ضد فر هنگی دوم از سوی افسران جوان فرهنگی بسیجی تدارک دیده شود . بهر حال وی نتیجه گیری کرده است که حاصل همین اقدام چیزی بیش از بازده ی انقلاب ضد فرهنگی اولی نخواهد بود . برای اینکه اولاً 3 میلیون دانشجو در دانشگاه ها وجود دارد که فقط 2 میلیون آن جزو دانشجویان علوم انسانی می باشند یک میلیون دیگر جزو دانشجویان علوم تجربی می باشند . در صورتیکه همه ی دانشجویان رشته های گوناگون در تظاهرات ضد حکومتی شرکت می کنند.

البته ایشان چونبدلیل خفقان و سانسور و سرکوب و باز داشت و اعتراف گیری روی در وایسی دارد و نمی تواند بطور علنی علی خامنه ای را مخاطب قرار دهد پس به شیوه ی بدر گفتن تا دیوار بشنود مقایسه کرده و اعتراف کرده است که خانه از پای بست و یرانست خواجه در فکر نقش ایوانست. یعنی اینکه گفته چون حاکمیت ار تجاعی – استبدادی – دیکتاتوری – کودتائی است که ضد بشر و علم و دانش و دانشگاهیان دانشجویان است .مهمتر اینکه از نظر مردم نا مشروع و بی اعتبار می باشد . بنابراین چون متکی به نآگا هترین قشر عقب مانده و ار گان های سر کوبگر و کودتا گر می باشد می بایست که برای کنترل جمامعه و ادامه ی بقای حکومت ننگین کودتائی اش طرح بستن سنگ و رها کردن سگ گورستانی – پادگانی دانشگاه ها را اجرا کند .

لذا چون کانون اصلی تحرک و مبارزه با ارتجاع و جنبش آزادیخواهی و اعتراض دانشگاهیان و دانشجویان می باشد . از سوی دیگر چون حاکمان کو دتا گر و لوطی علی خامنه ای پشتیبان شان وحشت از پیوند خوردن جنبش دانشجوئی با جنبش اعتراضی سراسر دارند. آنهم در شرایطی که جو نا رضایتی عمومی بسیار بالا و جامعه در حال جوشش و طغیان و جنب و جوش می باشد. پس کو دتا گران پاسدار متزلزل و لوطی جماران خامنه ای وحشت زده از ادامه ی فریاد مرگ بد دیکتا تور و خامنه ای و احمدی نژاد مضطر و نگران شده اند و دچار کابوس فرو پاشی شده اند برای همین بشدت از باز گشائی دانشگاه ها حرکت های اعتراضی دانشجویان معترض دلهره و اضطراب دارند. لذا از روی ترس به فکر و اقدام به طراحی انقلاب ضد فرهنگی دیگر افتاده اند تا شاید بدین طریق مانع از سرنگونی شده و آن را به تأخیر اندازند.

در خاتمه اینکه غافل از آنکه کودتاگران پاسدار نمی دانند که اینگونه تکرار اقدام و آزمون شکست خورده در صورت اجرا شدن منجر به شتاب بخشیدن فرو پاشی خواهد شد. چونکه رعب و وحشت و اختناق و سرکوب و سانسور و ضرب و شتم و باز داشت و اعتراف گیری و و شکنجه های جسمی و تجاوزات جنسی و کشتن و مجروح کردن و تأسیس باز داشتگاه کهریزک و تشکیل بی داد گاه های فرمایشی و نمایشی فله ای نه اینکه نتیجه بخش نبوده است ، بلکه درست نتیجه ی معکوس بر جای گذاشته و بر ضد خودش تبدیل شده است که در مجموع نمی تواند کمکی به تثبیت موقعیت کودتا گران کند و منتهی بهی نجات از بحران و بن بست شود . زیرا که چشم انداز و راه خلاصی از سرنوشت محتوم تغییرات دمکراتیک در ایران تغییر نا پذیر شده است . برای اینکه خیلی وقت است که این رژیم ضد مردمی و نامشروع و کودتائی به جای اینکه بر توی قلب مردم ایران باشد بر روی شانه های شان سنگینی می کند . بهمین دلیل به جای ار گان های سرکوبگر و اعمال شیوه های قرون و سطائی و ضد بشری حامی و پشتیبان دیگری ندارد و این وضعیت قادر نیست که برای مدت طولانی دوام بیاورد.
هوشنگ – بهداد
شهریور ماه سال21 1388

http://naghdematboat.blogspot.com/