دروغ نامه ی کیهان شنبه 18 دی ماه سال 1389
نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " نوبت تغيير "
"اعزام مزدور تروریست ها از سوی وزارت بد نام اطلاعات ایران به عراق و گسیل شان در جلوی کمپ اشرف که همزمان با اعزام هیأتی همراه با علی اکبر صالحی به عراق بوده است . بستر ساز آماده سازی تهاجم نظامی به تأسیسات هسته ای رژیم ضد بشری است که آمریکا و اسرائیل دنبال می کنند. چون افشای اسناد ویکی لیکس و اعتراضات جهانی به سرکوب و احکام اعدام و سنگسار و آدم ربائی کشورهای خارجی به اتهام جاسوسی واقدامات تروریستی حاکمان تهران در عراق وا فغانستان و منطقه مورد تنفر ملت های منطقه خاور میانه و جهان واقع شده است"
عجیب است که غرب هرروز تلاش می کند که بر گستردگی ابعاد تحریم های اقتصادی بی افزاید تا از این طریق فشار برروی سران رژیم ضد بشری وارد نماید تا که مجبور شود توقف غنی سازی را به پذیرد و دست از تلاش برای دسترسی به سلاح هسته ای خود بردارد . ولی معلوم نیست که قلم بر دست گمام وزارت بد نام اطلاعات بی نام و نشان یادداشت روز نویس برای چه خواب نما شده است آنگونه که بدون دلیل و سند و فاکت و سندی مدعی شده که نشانه هاي آمادگي غرب براي پذيرش آغاز شده است که حدود يك دهه از آن فرار كرده است . حتی این مدعی وارونه گوی بز دل بی نام و نشان تأکید کرده هر روز هم این موضع هر روز جدي تر مي شود. همچنین بدون آنکه اشاره کند که چرا سایت خبر رسانی فردا متعلق به شهر دار تهران گزارشی بازتاب داد مبنی بر اینکه مقامات دولت فخیمه دستور داده اند که هر چه زود تر شهروندان دولت فخیمه ی انگلیس خاور میانه را ترک نمایند و گزارشگر پیش بینی کرده بود که این تصمیم می تواند ناشی از وقوع جنگ جدید در خاور میانه باشد . ولی مدعی قلم بر دست یادداشت روز نویس گمنام وزارت بد نام اطلاعاتی تحلیل داده و نتیجه گیری کرده است که «پرونده هسته اي رژیم ضد بشری ايران» از سال 2001 آغاز شده و اكنون در آستانه ورود به سال 2011 مي توان ديد كه طرف هاي غربي بي سر و صدا در حال تعديل بسياري از آن گزينه ها و ارزيابي هايي هستند كه همين چندي پيش به عنوان «خطوط قرمز غير قابل عبور» معرفي مي كردند . و در دنباله دلایل این پیروزی را اینگونه لیست و فرموله کرده است :
1 1- ايران در اثر فشار اقتصادي ناشي از تحريم ها تصميم به نرم كردن ديدگاه ها و تعديل برخي از خطوط قرمز خود گرفته باشد.2- غربي ها تصور مي كردند ايران در فضايي آكنده از اختلاف نظرهاي سياسي حاد و بدون وجود اجماع داخلي- مانند مذاكرات ژنو 2 در اكتبر 2009- وارد گفت وگوها خواهد شد.3- طرف غربي انتظار داشت تلفيق تحريم ها با فضاي ناشي از آغاز اجراي هدفمندي يارانه ها، ايران را نسبت به «تشديد تحريم ها در آينده» نگران كرده باشد. مذاكره كنندگان غربي تصور مي كردند ايران با اين ذهنيت به ژنو خواهد آمد كه جلوي بيشتر شدن فشار اقتصادي در آينده را بگيرد.4- طرف غربي انتظار داشت با اعمال بيش از 6 ماه تحريم داخل و خارج شوراي امنيت، مناسبات دولت- ملت در ايران (كه آنها فكر مي كنند همچنان تابع فرمول هاي چند ماه اول پس از انتخابات 88 است) شكننده تر از هر زمان ديگري شده باشد. انتظار غربي ها اين بود كه مشكلات داخلي، مذاكره كنندگان ايراني را از برخورد سرسختانه در مذاكرات باز دارد.5- و نهايتا غربي ها انتظار داشتند تحريم ها و فشارهاي اعمال شده، نفوذ كلمه و توان بازي سازي سياسي سران فتنه در داخل ايران را افزايش بدهد"
همینطور قلم بر دست که از ترس گلاب زدن ادعاهای پوچ و کاذب خود بی نام ونشان شده است . بر کناری منوچهر متکی که وزیر وزارت ترور و جاسوسی امور خارجه بود که در حال انجام مأموریت کناره گذاشته شد . زیرا که این نوچه ی ولی وقیح پس زده شد تا که پاسدار گماشته احمدی نژاد با بر کناری محمد علی رامین تئوری پرداز دروغ بودن هلاکاست مکمل بر کناری منوچهر متکی اش کند که در غیاب وی کد اعتماد سازی یا آماگی د و بند پشت پرده با آمریکا را برای سیاه نمائی رو کند . به خصوص اینکه حمید مولانا شهروند آمریکائی که بر خلاف قانون اساسی رژیم ضد بشری مشاور امور حقوقی و قضائی بین المللی رئیس جمهور پاسدار گماشته احمدی نژاد شده است . ولی بطور وارونه قلم بردست خالی بند یادداشت روز از تقویت موضع هیأت هسته ای و دیپلماسی خارجی پس از فتنه 88 مقبل گروه 5 +1 یاد کرده که چون ادامه ی مذاکره ی وین به استانبول موکول شده و آن را نشان از پیروزی دانسته است . در ادامه با پیوند زدن نا امید کردن از شروع حذف یارانه های دولتی و نا امید و افسرده شدن کاخ سفید بدلیل زیر تیغ اتهاجم و اتهام بردن خاتمی این چنین داد سخن ناشی از پیروزی مذاکرات هسته ای ناشی از مقاومت کردن مقابل غرب رانده است :
" فضاي داخلي ايران اكنون اتحادي بسيار محكم و غير قابل قياس با سال 88 را تجربه مي كند. برخي علائم اشتباه و آدرس هاي غلط در سال 88 و حين مذاكرات ژنو غربي ها را به اين طمع انداخته بود كه مشكلات سياست داخلي به تصميم گيرندگان در ايران اجازه نخواهد داد هيچ تصميم بزرگي در عرصه سياست خارجي بگيرند. آنچه مذاكره كنندگان 1+5 در ژنو ديدند درست خلاف اين بود. ايران با يك تصميم استراتژيك مهم درباره «تغيير فاز مذاكرات» به ژنو رفت و يك پرسش را پيش روي طرف هاي مقابل خود گذاشت كه آيا اختيار و اراده لازم براي ورود به اين فاز جديد را دارند؟ عبور از گفتمان هايي مانند «اعتمادسازي» يا «شفاف سازي» در استراتژي امنيت ملي و رسيدن به راهبرد «همكاري از موضع برابر» چيزي نبود كه غربي ها انتظار طرح آن از جانب طرف ايراني را داشته باشند. اما وقتي ديدند كه ايران تصميم گرفته بابي جديد «پيش روي همه» بگشايد كه در آن منافعي براي همه طرف ها وجود دارد، تازه معلوم شد آن طرفي كه اختلاف هاي داخلي خود را حل و فصل نكرده و آماده اتخاذ تصميم هاي بزرگ نيست، 1+5 است نه ايران. بهترين شاهد براي اثبات اين مدعا هم تفاوت فاحش ميان حرف و عمل مذاكره كنندگان غربي درون و بيرون مذاكرات است.و ثالثا، اكنون كه چيزي حدود يك ماه از آغاز اجراي هدفمندي يارانه ها در ايران مي گذرد، بعيد نيست كه از دست رفتن اين آخرين كورسوي اميد امريكا براي تكرار روزهاي خوش سال 88 در ايران (قابل توجه امثال محمد خاتمي) همه را دركاخ سفيد دچار افسردگي حاد كرده باشداكنون علائمي وجود دارد كه غربي ها آرام آرام دارند شيرفهم مي شوند بهتر است هر چه زودتر اين بازي هاي خنك را كه حاصلي جز آبروريزي براي آنها نداشته كنار بگذارند و اگر اين علائم واقعي باشد -كه واقعا اطميناني به آن نيست- جاي اميدواري است"
.قلم بر دست وارونه گو در ادامه قاطی کرده و دچار فراموشی و تناقض گوئی شده و زیرآب پیروزی های علیه ی گروه 5+1 به خصوص آمریکا را اینگونه زده است :
" اين توقع صحيحي نيست كه انتظار داشته باشيم آمريكايي ها يك شبه از همه آنچه سال هاي طولاني گفته اند كوتاه بيايند. اتفاقا تحليل دقيق اقتضا مي كند كه مطمئن باشيم آمريكايي ها تا لحظه آخر دست از ارعاب و تهديد برنخواهند داشت و تازه وقتي هم كوتاه بيايند و سپر بيندازند تلاش خواهند كرد به لحاظ رسانه اي موضوع را طوري جلوه بدهند كه گويي برنده شده اند. علامت دوم هم اين است كه آشكارا مي توان ديد آمريكايي ها و دوستانشان -حتي در ديوانه خانه اي به نام اسراييل- تلاشي جدي براي كاهش هزينه هاي كوتاه آمدن در مقابل ايران را آغاز كرده اند. جالب ترين نمونه اين است كه مي بينيم مقام هاي غربي يكي يكي در حال پس گرفتن حرف هاي قبلي خود درباره «تهديد فوري ناشي از برنامه هسته اي ايران» هستند. "
در خاتمه اینکه اگر چنانچه غرب یا گروه 5+1 به خصوص آمریکا مقابل رژیم ضد بشری از سیاست خانانه ی مماشات گری مذاکرات هسته ای حمایت نمی کرد که برای 8 سال ادامه داشته است که بدون نتیجه بوده و هیچگونه دلیل مدرک و سند و تحلیال مستند و قانع کننده ارائه ی نشده که حاصل این سیاست چه بوده است ؟ یا اینکه اعتراف شود تعقیب این سیاست چه تأثیر مخربی در ناا من و بی ثبات کردن کشور های همسایه ی رژیم ضد بشری و خاور میانه با دشمنی کردن مذاکرات صلح خاور یانه داشته است که همراه با متحمل شدن هزاران کشته و مجروج و بیش از 1000 مییارد دلار تقبل هزینه ی نظامی در عراق و افغانستان بر آمریکا در بر داشته چه دستآوزرد دیگری داشته است که همچنان این سیاست خانانه ادامه داده می شود؟ البته ادامه ی این نه موجب تقویت سیاست وقت کشی هسته ای و پیش برد تلاش اهداف دستیابی به سلاح هسته ای رژیم ضد بشری شده است . بلکه از سوی دیگر عراق بطور کامل به اشغال پاسداران قدس و پاسدار تروریست معاند عراقی محمد حسن دانائی فرد سفیر در بغداد که جزو فر ماندهان سپاه قدس است در آمده است و آنگونه عراق تبدیل به حیات خلوت حاکمان تهران برای باج گیری مذاکرات هسته ای با آمریکا شده است که اکنون برای ادامه ی این سیاست اشغال عراق یک مهره ی عراقی به نام علی اکبر صالحی جایگزین وزیر بر کنار شده منوچهر متکی شده است تا همزمان با 17 دی سالگرد شهادت جهان پهلوان تختی پیام سرکوب پهلوانان کمپ اشراف با اعزام به عراق و انتقال پیام از سوی ولی وقیح برای نوری مالکی دست نشانده ی ولی وقیح و پاسداران قدس انجام وظیفه و مأوریت کرده باشد . اکنون سئوال است که این چگونه ساز مان ملل و چه نوع اشغال نظامی عراق است که با وعده ی صلح و آزادی و دمکراسی برای مردم عراق از سوی اشغال گران نظامی عراق به مردم این کشور داشته بود بود . اکنون اینگونه عراق به اشغال کامل حاکمان تهران در آمده است و با گروگان گرفتن مردم عراق اینان همراه با مجاهدین کمپ اشرف و وجه مصالحه ی مذاکره ی هسته ای پشت پرده با آمریکا شده اند؟ داشته باشید که توجیه گر این شرایط را اینگونه می شود چنین پیش بینی کرد که باز گذاشتن دست سپاه قدس و مزدوران درون دولت نوری مالکی و اعزام مزدور تروریست از سوی وزارت بد نام اطلاعات به عراق و گسیل شان در جلوی کمپ اشرف که همزمان با اعزام هیأتی همراه با علی اکبر صالحی به عراق بوده است . بستر ساز آماده سازی تهاجم نظامی به تأسیسات هسته ای رژیم ضد بشری است که از سوی آمریکا و اسرائیل دنبال می شود. چون افشای اسناد ویکی لیکس و اعتراضات جهانی به سرکوب و احکام اعدام و سنگسار و آدم ربائی کشورهای خارجی به اتهام جاسوسی واقدامات تروریستی حاکمان تهران در عراق و افغانستان و منطقه مورد تنفر ملت های منطقه خاور میانه و جهان واقع شده است .
هوشنگ بهداد
http://www.kayhannews.ir/891018/2.htm#other200
دروغ نامه ی کیهان شنبه 18 دی ماه سال 1389
نوبت تغيير (يادداشت روز
)