"اگر اتهامات وارده به خاتمی وارد شده و واقعیت دارد . پس چرا هیچگونه اقدامی برای بازداشت و محاکمه و مجازات کردنش نمی شود؟! "
به نظر می رسد شگرد جدید بی نام ونشان شدن یادداشت روز نویسان دروغ نامه ی کیهان گویا رابطه باتغییرامضای نام در نکته نویس های این دروغ نامه ی کیهان سرباز جوحسین شریعتمداری دارد . به ویژه پس از اینکه سرباز جو پاسدار شکنجه گر حسین شریعتمداری در سیمای تلویزیون وی پاسدار ضرغامی در شب نهم دی حضور یافت که مناسبت با سالگرد گرد همآئی ساندیس خوران در 88 داشت که توطئه ای بر نا مه ریزی شده علیه ی رهبران رقیب مغلوب به خصوص خاتمی بود که چرا با فراکسیون اقلیت بازار مکاره دیدار نمود و پیرامون حضور در نمایش خیمه شب بازی بازار مکاره در سال آینده شرط و شروط گذاشت . به ویژه اینکه همین نظر خاتمی مغایر با دسیسه کودتای 22 خرداد 88 پاسداران داشت . زیرا که هدف نهائی حذف دائم رقیب مغلوب ازصحنه ی قدرت بود. بنابراین مشخص است هر گونه اقدام و یا تلاش رقیب مغلوب برای خیز بر داشتن بازگشت به صحنه ی قدرت یاکوشش برای سهیم شدن درقدرت از سوی کودتاگران و ولی وقیح حامی شان تحمل پذیر نمی باشد. مگراینکه خاتمی و سایر رقبای مغلوب بطوردربست تسلیم شوند و توبه کنند ولبیک گوی ولی وقیح وپاسداران کودتاگر وتأئید کننده ی نتیجه اعلام تقلبات کودتای 22خرداد88 باشند . در غیر اینصورت هر گونه موضع گیری یا اظهار نظر موجب بر انگیختگی و آشفتگی پاسداران کودتا گر و پادو ها و جارچیان شان همچون سربازجو پاسار حسین شریعمتداری و همکاران قلم زنش خواهد شد . به خصوص پس از حضور تلویزیونی سر بازجو حسین شریعتمداری که موضع گیری و تهدید کردن خاتمی از سوی ترجیح بند نوحه و عربده کشی علیه ی خاتمی شده است. بهر صورت اکنون در ادامه ی سناریو سازی علیه ی خاتمی نوبت قلم زن غیر ایرانی همکار سر باز جو حسین شریعتمداری رسیده است تا که به جای وی در یادداشت نکته ی دروغ نامه ی کیهان نقش وی علیه ی خاتمی را از موضع نماینده ی مردم ایفا کند . البته با فاکتور گرفتن تظاهرات های میلیونی ضد حکومتی مردم نا زاضی در سال 88 اما در عوض با آویزان به دو نمایش گرد همآئی ساندیس خوران در 9 دی که برای جبران نمودن قیام رادیکا لعاشورا در 6 دی 88 بود و نمایش فرمایشی 22 بهمن که با فریاد مرگ بر منافق که مکمل گردهمأئی ساندیس خوران 9 دی یود. اجازه داده نشد تا کروبی و خاتمی و موسوی در این نمایش حضور یابند . اکنون مانور تبلیغاتی پیرامون این نمایش زیر چتر پاسخ مردم به خاتمی و سران فتنه نکته نویس نکته سنجی نموده است. تازه با شیوه ی چماق و هنویج یا پیاز و چوب و سیاست توبره و آخور خوری کردن آرای تقلبی ساخته شده 25 میلیونی برای پاسدارگماشته احمدی نژاد که از سوی کودتا گران در 22 خرداد بود به حساب آرای مخالفان خاتمی واریز شده است . همچنین 13 میلیون رأی داده شده به موسوی هم آرای گول خوردگان از سوی فتنه گران جا زده شده است که ادعا شده با روشن ماهیت و چهره ی سران فتنه گر این آراهم علیه ی اینان محسوب می شود. بالاخره هم لهجه و هم قلم سر بازجو پاسدار شریعتمداری که اکنون به جای وی مأمور نکته نویسی شده است بهمان شیوه ی بازجوئی و تحریف گری و پرونده سازی سر بازجو حسین شریعتمداری علیه ی رقیب مغلوب به خصوص خاتمی را سر هم بندی و رله کرده است و این چنین خاتمی را متهم به دو پهلو گوئی غیر شفاف نموده و وی را مورد بازجوئی برای اعتراف کردن قرار داده است:
" آقاي خاتمي بايد بداند كه مردم حق دارند موضع صريح خاتمي را نسبت به «تقلب در انتخابات 88» بدانند. او بايد با صراحت بگويد تقلب شده يا نه. البته موضع دوپهلو و غيرشفاف كه طبعا غيرصادقانه هم هست به دو دليل صورت مي گيرد؛ دليل اول اين است كه خاتمي در هيچ موضوعي صريح نيست و اين بخش از شاكله شخصيتي اوست. دليل دوم اين است كه اگر خاتمي با صراحت بپذيرد كه در انتخابات تقلب نشده است ناچار است به اين سؤال كليدي پاسخ دهد كه: اگر تقلب نشده پس راه انداختن فتنه و تحميل اين همه هزينه بر كشور، به طمع انداختن دشمن، به زمين ريختن خون بيگناهان و... كه نوعا جبران ناپذيرند، چرا؟ سؤال بعدي اين است كه آيا كساني كه بدون دليل عقلي، شرعي، عرفي، حقوقي و... حيثيت كشور و انقلابي را بر باد مي دهند، صلاحيت دارند كه بار ديگر بر مناصب نظامي كه براي ويران كردن آن با دشمن خارجي هماهنگ شده اند، قرار بگيرند؟ چه كساني فضاي داخلي را تخريب كردند و بسترساز استفاده دشمن از فضاي داخلي كشور شدند. بگذريم از اينكه كار اين افراد با دشمنان به همپيماني رسيد و در يك ميدان واحد بازي مي كردند. خاتمي تلويحا پذيرفته است كه او و ساير سران فتنه در خون شهيد دكتر شهرياري و شهداي چابهار شريك مي باشد. بسيار خب اين اول ماجراست اولا اين نيازمند صراحت لهجه و تصريح است. ثانيا آيا اعتراف به چنين موضوعي كفايت مي كند؟ آيا خاتمي نبايد صراحتا عواقب مسئوليت خود و همگنانش در اين فتنه را بپذيرد؟ خاتمي و ديگراني كه به منافقان، بهايي ها، سلطنت طلب ها، صهيونيست ها، آمريكايي ها و... «كولي» داده اند و اين زنجيره خبيث از طريق آنان شهروندان مظلوم اين مرز و بوم را به شهادت رسانده اند، آيا آمادگي مرزبندي با زنجيره ترور كه بخشي از فتنه بوده است را دارند. آيا همين الان عناصر آنان در اروپا و آمريكا و... عاجزانه از دشمنان ايران و اسلام نمي خواهند كه فشارها را بر ايران افزايش دهيد؟ آيا همفكران خاتمي همين الان در كانون هايي نظير FDD حضور ندارند و آيا اين به اصطلاح اتاق فكرها، اتاق عمليات عليه ايران نيست؟ چند روز پيش يكي از مسئولان آمريكايي در جلسه اي كه آمريكايي ها و اصلاح طلبان در آن حضور داشتند و تصاوير آن از تلويزيون پخش شد با صراحت گفت: «نبايد نيروهاي اطلاعاتي ما به خاطر توسل به شكنجه يا اقدام به ترور مورد سرزنش يا پيگرد قرار گيرند چرا كه آنان به خاطر ايالات متحده اين كارها را انجام مي دهند.» آقاي خاتمي نبايد آدرس غلط بدهد و مردم فهيم ايران را فاقد حافظه تاريخي و سياسي فرض نمايد"
درخاتمه اینکه اگر اینگونه که قلم بر دست نکته نویس غیر ایرانی اذعان کرده است که موضع خاتمی با فراکسیون اقلیت بازار مکاره خبر تازه نیست . زیرا که وی معتقد است که خاتمی از ابتدا هم موضع چند پهلو وغیر شفاف داشته است و وی را متهم بهمکاری با دستگاه جاسوسی آمریکا کرده است این اتهام زدن به خاتمی راستی واقعیت دارد . سئوال است که چگونه است وی توانست دو دوره رئیس جمهور مدعی اصلاح طلبان شود که هم از دستگاه صافی شورای نگهبان عبور نمود که نهاد دست نشانده ی ولی وقیح می باشد؟ هم بد تر اینکه چرا ولی وقیح با توشیح خود صحنه بر رئیس جمهور بودن وی نهاد؟ بلی با اثبات اتهام وی برای چه شف شف می شود و هی اتهام تکرار می شود و هیچگونه اقدامی برای باداشت و محاکمه و مجازات کردنش نمی شود؟ اگر نه اتهام زدن اساس و واقعیت ندارد و فقط برای ترساندن ووادار به تسلیم و خاموش کردن وی بکار برده می شود . اینگونه اتهام زدن کاذب که دیگر خیلی گلاب زدن و بطور عریان زدن زیرآب مشروعیت و اعتبار نا داشته رژیم ضد بشری کودتائی است که بطور مسخره ادعای اصول گر ائی عاشق خدمت به مردم ونه شیفته ی قدرت دارد؟
" آقاي خاتمي بايد بداند كه مردم حق دارند موضع صريح خاتمي را نسبت به «تقلب در انتخابات 88» بدانند. او بايد با صراحت بگويد تقلب شده يا نه. البته موضع دوپهلو و غيرشفاف كه طبعا غيرصادقانه هم هست به دو دليل صورت مي گيرد؛ دليل اول اين است كه خاتمي در هيچ موضوعي صريح نيست و اين بخش از شاكله شخصيتي اوست. دليل دوم اين است كه اگر خاتمي با صراحت بپذيرد كه در انتخابات تقلب نشده است ناچار است به اين سؤال كليدي پاسخ دهد كه: اگر تقلب نشده پس راه انداختن فتنه و تحميل اين همه هزينه بر كشور، به طمع انداختن دشمن، به زمين ريختن خون بيگناهان و... كه نوعا جبران ناپذيرند، چرا؟ سؤال بعدي اين است كه آيا كساني كه بدون دليل عقلي، شرعي، عرفي، حقوقي و... حيثيت كشور و انقلابي را بر باد مي دهند، صلاحيت دارند كه بار ديگر بر مناصب نظامي كه براي ويران كردن آن با دشمن خارجي هماهنگ شده اند، قرار بگيرند؟ چه كساني فضاي داخلي را تخريب كردند و بسترساز استفاده دشمن از فضاي داخلي كشور شدند. بگذريم از اينكه كار اين افراد با دشمنان به همپيماني رسيد و در يك ميدان واحد بازي مي كردند. خاتمي تلويحا پذيرفته است كه او و ساير سران فتنه در خون شهيد دكتر شهرياري و شهداي چابهار شريك مي باشد. بسيار خب اين اول ماجراست اولا اين نيازمند صراحت لهجه و تصريح است. ثانيا آيا اعتراف به چنين موضوعي كفايت مي كند؟ آيا خاتمي نبايد صراحتا عواقب مسئوليت خود و همگنانش در اين فتنه را بپذيرد؟ خاتمي و ديگراني كه به منافقان، بهايي ها، سلطنت طلب ها، صهيونيست ها، آمريكايي ها و... «كولي» داده اند و اين زنجيره خبيث از طريق آنان شهروندان مظلوم اين مرز و بوم را به شهادت رسانده اند، آيا آمادگي مرزبندي با زنجيره ترور كه بخشي از فتنه بوده است را دارند. آيا همين الان عناصر آنان در اروپا و آمريكا و... عاجزانه از دشمنان ايران و اسلام نمي خواهند كه فشارها را بر ايران افزايش دهيد؟ آيا همفكران خاتمي همين الان در كانون هايي نظير FDD حضور ندارند و آيا اين به اصطلاح اتاق فكرها، اتاق عمليات عليه ايران نيست؟ چند روز پيش يكي از مسئولان آمريكايي در جلسه اي كه آمريكايي ها و اصلاح طلبان در آن حضور داشتند و تصاوير آن از تلويزيون پخش شد با صراحت گفت: «نبايد نيروهاي اطلاعاتي ما به خاطر توسل به شكنجه يا اقدام به ترور مورد سرزنش يا پيگرد قرار گيرند چرا كه آنان به خاطر ايالات متحده اين كارها را انجام مي دهند.» آقاي خاتمي نبايد آدرس غلط بدهد و مردم فهيم ايران را فاقد حافظه تاريخي و سياسي فرض نمايد"
درخاتمه اینکه اگر اینگونه که قلم بر دست نکته نویس غیر ایرانی اذعان کرده است که موضع خاتمی با فراکسیون اقلیت بازار مکاره خبر تازه نیست . زیرا که وی معتقد است که خاتمی از ابتدا هم موضع چند پهلو وغیر شفاف داشته است و وی را متهم بهمکاری با دستگاه جاسوسی آمریکا کرده است این اتهام زدن به خاتمی راستی واقعیت دارد . سئوال است که چگونه است وی توانست دو دوره رئیس جمهور مدعی اصلاح طلبان شود که هم از دستگاه صافی شورای نگهبان عبور نمود که نهاد دست نشانده ی ولی وقیح می باشد؟ هم بد تر اینکه چرا ولی وقیح با توشیح خود صحنه بر رئیس جمهور بودن وی نهاد؟ بلی با اثبات اتهام وی برای چه شف شف می شود و هی اتهام تکرار می شود و هیچگونه اقدامی برای باداشت و محاکمه و مجازات کردنش نمی شود؟ اگر نه اتهام زدن اساس و واقعیت ندارد و فقط برای ترساندن ووادار به تسلیم و خاموش کردن وی بکار برده می شود . اینگونه اتهام زدن کاذب که دیگر خیلی گلاب زدن و بطور عریان زدن زیرآب مشروعیت و اعتبار نا داشته رژیم ضد بشری کودتائی است که بطور مسخره ادعای اصول گر ائی عاشق خدمت به مردم ونه شیفته ی قدرت دارد؟
هوشنگ بهداد
سعدالله زارعي :خاتمي و مشكل اعتراف (نكته) 18 دی اه سال 1389http://www.kayhannews.ir/891018/14.HTM#other1401
سعدالله زارعي :خاتمي و مشكل اعتراف (نكته) 18 دی اه سال 1389http://www.kayhannews.ir/891018/14.HTM#other1401