دروغ نامه ی کیهان 5 شنبه 7 بهمن ماه سال 1389
نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " اين مسافر ويزا نمي خواهد ! "
"سربازجو شریعتمداری با تحریف گذشته همراه با وارونه گوئی بیان واقعیت جنگ ، اعتراف به عامل بحران و نا آرامی خاور میانه و آفریقا و تهدید به تسخیر جهان در آینده از سوی رژیم ضد بشری کرده است "
وقتی در رژیم غیر متعارف قرون وسطائی قاتلان حرفه ای قاضی عادل شده باشند که فقط احکام اعدام و سنگسار و قطع اندام صادر می نمایند. زمانی که مشوق سانسور و تفتیش عقیده و خراطی کننده ی تفکر اندیشه درسیاه چال ها هم روز نامه نگار و قلم زن و تحلیل گر و مفسر سیاسی و مذهبی و نظامی و هسته ای شده باشد . به خصوص اینکه با تجربه ی باز جوئی و شکنجه گری و اعتراف گیری و تحریف و پرونده سازی کردن که دارد آسان از ریش می برد و پیوند سبیل می کند . آنگاه همراه با صغرا و کبرا و سفسطه گری حوزوی نمودن تبدیل به ابزار و روش روزنامه نگاری خود سر بازجو پاسدار حسین شریعتمداری نموده است . چرا وی نبایدثابت کند که شقایق می تواند به آقا بهروز ارتباط داشته باشد؟ به خصوص اینکه کتمان کردن حقیقت و خراطی کردن و اقعیت چاشنی وارونه گوئی اش شده است که با فاکتور گرفتن از بررسی ریشه ای و به علت پرداختن معلول پردازی می کند و هر گز هم کلامی نمی گوید که فضای کنونی ایران چگونه است ؟ یا اینکه دلیل افزایش بر پائی چوبه ها و طناب های دار علنی در ملاء عام و پنهانی در سیاه چال ها ناشی از چیست؟ یا اینکه مردم ناراضی و خشمگین ایران پس از کودتای تقلباتی 22 خرداد 88 چگونه شعار هائی سر دادند و چه فریادهائی زدند و مرگ نثار چه کسانی نمودند و از سوی کدامین ارگان های سر کوبگر وابسته به کودتاگران و ولی وقیح با معترضین بر خورد شد؟ ولی در عوض قلم بر دست مداح و متملق و چاپلوس وارونه گو برای نشان دادن قدر قدرتی پوشالی رژیم پوسیده ی ضد بشری و قرون وسطائی حاکم برایران که به اتکای سیاست دین ابزار قدرت و سرکوب و خفقان شده در داخل کشور که 32 سال است این سیاست سخت پیگیری شده است و موازی و مترادف سیاست صدور ترور یسم و ارتجاع و بحران به برون مرز شده است . صد البته که همراه با کمک امداد های غیبی بوده که این رژیم ضد بشری و نا مشروع توانسته است به حیات ننگین خود ادامه دهد . اما اکنون سر بازجو پاسدار حسین شریعتمداری با گریز زدن به مرثیه ی حدیث خوانی 1400 سال پیش آنگونه که خود خواسته بصورت روضه این مرثیه را روایت کرده است . سپس شمشیر چوبی اش را از رو بسته وآن را علیه ی آمریکا و اروپا و اسرائیل و کشورهای عربی به چر خش در آورده و با عربده کشی کردن لغز خوانی نموده است . البته بدون توجه به بازگوئی آمار و ارقام خسارات مالی و اقتصادی 1000 میلیاردی و تلفات انسانی چند میلیونی کشته شدگان و مجروحین و آواره ها و بی خانمان شده های جنگ خانمان بر اندازانه ی ایران و عراق که از سوی خمینی شیاد نعمت الهی نامیده شد و 7 سال هم با اصرار ادامه یافت تا منتهی به شکست مفتضحانه و سر کشی جام زهر شد. مهمتر اینکه سربازجوی تحریف گر شیاد بدون آنکه بگوید که خمینی شیاد و اطرافیانش پس از اجبار تن دادن به قطعنامه ی آتش بس ساز مان ملل که از موضع ضعف مفرط بود که جام زهر شکست بر کام خمینی شیاد ریخته شد . از طرف دیگر از ترس شورش و قیام خانواده های داغدار و عزا دار جبهه های جنگ ضد ملی و ضد میهنی چگونه خمینی شیاد دست به جنایت ضد انسانی انتقام گیرانه زد و زندانیان سیاسی را قتل عام نمود که یک سند معتبر و انکار نا پذیر جنایت علیه ی بشریت است که دیر یا زود این پرونده ی جنایت علیه ی بشریت همچون داد گاه اخیر در اسپانیا می بایست گشوده شود و مجرمان محاکمه و مجازات گردند . از سوی دیگر خمینی شیاد برای فرار از پاسخگوئی به شکست جنگ خانمان بر اندازانه بطور موج سوارانه فتوای مرگ سلمان رشدی نویسنده کتاب آیات شیطانی را صادر کرد تا بدین وسیله با منحرف کردن اذهان عمومی توانست بحران از داخل به برون مرز منتقل نماید . همزمان برای اینکه فضای انفجاری جامعه کنترل شود . آقای منتظری از ولیعهدی 10 ساله ی خمینی شیاد کنار زده شد که چرا هم نسبت به قتل عام زندانیان سیاسی و هم به ادامه ی جنگ ایران و عراق انتقاد داشت. البته فراموش نشده است که چگونه در دوران جنگ از طریق حزب الله لبنان دست رژیم ضد بشری اتباع کشور های اروپائی و آمریکائی ربوده می شدند تا در پشت پرده با زد و بند های توافق شده آزاد شوند . اما سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری با خود به فراموشی ابلهانه مصلحت گرایانه زدن دستآوردهای جنگ خانمان بر اندازانه ی نعمت الهی و موضع خمینی شیاد و پس از آن و شرایط بحرانی کنونی منطقه را از موضع ضد آمریکائی و غرب و اسرائیل با تهدید کردن شان از موضع قدرت، چنین ترسیم کرده و به رخ شان کشیده است:
" يكي از روزهاي مياني شهريورماه سال 1360 شمسي است. ايران اسلامي در پي انقلابي پيروز با جنگي تمام عيار روبروست. اين بار هم «جنگ احزاب» است - نام ديگر جنگ خندق- تمامي دشمنان اسلام به تخاصم در مقابل انقلاب نوپاي اسلامي صف كشيده اند، آمريكا، اروپا، اسرائيل، بسياري از كشورهاي عربي و پياده نظام و ستون پنجم داخلي آنها نيز كه جاي خود دارد. بخش هاي گسترده اي از خاك ايران اسلامي به تسخير دشمن درآمده است. در اين حال و هوا غلبه بر دشمن فقط در حد و اندازه پيشگيري از اشغال كامل ميهن اسلامي نيز، آرزويي دور و دراز و براي كساني، احتمالا دست نايافتني به نظر مي رسد. معادلات- بخوانيد نامعادلات- مادي اينگونه حكم مي كنند. اما، در همان روزها امام راحل ما- رضوان الله تعالي عليه- با اطمينان و اعتمادي مثال زدني و در پيامي به مناسبت حج سال 1360، خطاب به ملت هاي مسلمان مي فرمايند: «هان اي مسلمانان جهان و مستضعفان تحت سلطه ستمگران به پا خيزيد و دست اتحاد به هم دهيد و از اسلام و مقدرات خود دفاع كنيد و از هياهوي قدرتمندان نهراسيد كه اين قرن به خواست خداوند قادر، قرن غلبه مستضعفان بر مستكبران و حق بر باطل است. جهان بايد بداند كه ايران راه خود را پيدا كرده است و تا قطع منافع آمريكاي جهانخوار، اين دشمن كينه توز مستضعفين جهان با آن مبارزه اي آشتي ناپذير دارد.» و در پيام ديگري باز هم در همان حال و هوا، تاكيد مي فرمايند و اطمينان مي دهند اسلام، تمامي سنگرهاي كليدي جهان را فتح خواهد كرد. فروپاشي شوروي سابق را گام نخست مي دانند و آمريكا را در آينده اي نه چندان دورتر، رو به زوال معرفي مي كنند. وقتي شوروي سابق فرو پاشيد، حزب الله لبنان بر چهارمين ارتش مجهز جهان و تحت حمايت بي دريغ مستكبران در فاصله اي 33 روزه پيروز شد، غزه در مقاومتي 22 روزه پشت رژيم صهيونيستي را شكست، مردم يمن به پا خاستند، در اردن، الجزاير، تونس، مصر، و... پوزه قدرت هاي استكباري به خاك مذلت ماليده شد، اسلامگرايان در عراق و تركيه قدرت را به دست گرفتند و... امام راحل ما(ره) به ظاهر در ميان ما نبود ولي آنچه با نگاه ملكوتي خويش پيش بيني كرده بود، لباس واقعيت پوشيده بود. اكنون نگاهي به شعارهاي مردم در كشورهاي ياد شده بيندازيد، مرگ بر آمريكا، مرگ بر اسرائيل، اسلام دين من است، حاكم آمريكايي نمي خواهيم، از شهادت نمي ترسيم و... آيا اين شعارها به ذهن و خاطره جهانيان آشنا نمي آيد؟ آيا تمامي اين شعارها كه مردم كشورهاي ياد شده تا پاي جان بر آن اصرار مي ورزند، همان شعارهاي مردم ايران در جريان شكل گيري انقلاب اسلامي نيست؟:
در خاتمه اینکه بدون آنکه سرباز جو پاسدار حسین شریعتمداری وارونه گوی اشاره کند که چگونه اشغال نظامی افغانستان و عراق به نفع رژیم ضد بشری و تقویت آن تمام شد . به خصوص اینکه آمریکا در زمان تهاجم و اشغال نظامی عراق با وجود اینکه مجاهدین مقیم عراق بیطرفی در جنگ اعلان کرده بودند . مع الوصف پایگاه و قرار گاه های نظامی شان مورد تهاجم هوائی جنگنده های هوائی آمریکا واقع شدند که تعدادی مجروج و جان باخته بر جای گذاشت . سپس خلع سلاح شدند و تک تک شان مورد سئوال و پرسش واقع شدند . ولی نه نام شان بر توی لیست ساز مان و گروه های تروریستی وزارت امور خارجه ی آمریکا نهاد ه شد که تا کنون این نام گذاری ادامه یافته که بهترین هدیه به حاکمان آدمکش و مهار نا پذیر ایران بوده است ، بلکه بد تر اینکه حفاظت و حراست از کمپ اشرف در عراق را آمریکائیان به دولت دست نشانده ی حاکمان تهران و سپاه قدس واگذار کرد ند که پس از آن شاهد جنایات یورش سبعانه ضد انسانی خونین مزدوران و گزمکان هار به مجاهدین اشرف بودیم که از سوی دولت دست نشانده ی نوری مالکی و کمیته مشترک سرکوب اشرف در 6 و 7 مرداد سال گذشته تدارک دیده شد .زیرا که جرم بزرگ مجاهدین یکی افشای اهداف هسته ای رژیم ضدبشری بوده است . دیگری عدم زانو زدن و تسلیم شدن ودست کشیدن از مبارزه مقابل حاکمان خون آشام قرون وسطائی حاکم بر ایران می باشد.به ویژه اینکه با وجود فاش کردن اهداف پنهان پروژه ی هسته ای از سوی مجاهدین هنوز آژانس جهانی اتمی و گروه 5+1 پس از 7 سال مذاکرات ماراتونی بی نتیجه قادر نبوده اند که رژیم ضد بشری را قانع کنند تا غنی سازی اورانیوم را متوقف کند . برای اینکه اهداف نظامی را با جدیت تمام دنبال می کند . حال داشته باشید در شرایطی که گفته می شود حاکمان تهران هنوز به سلاح اتمی دست نیافته اند . اما سر باز جو پاسدار حسین شریعتمداری اعتراف کرده است که سرنخ اصلی بی ثباتی و نا آرامی و قیام و آشوب های ادامه دار در کشور های همسایه و منطقه ی خاور میانه و آفریقا آبشخورش در تهران می باشد . زیرا که ادامه ی همان پیام اوایل انقلاب خمینی شیاد می باشد که تأکید بر صدور انقلاب یا ارتجاع و ترور و بحران به برون مرز نمود . برای همین سرباز جو قلم بر دست مغرورانه و طلبکارانه مدعی شده است که بي ترديد مي توان گفت مقامات و رسانه هاي غربي در حركتي ناشيانه سعي در سانسور این موضوع دارند كه جهان اسلام به قول «آلوين تافلر» آبستن حوادث جديدي است آنهم حوادث و رخدادهايي كه اسلام خميني شیاد و جانشین وی ولی وقیح محور آن است. چونکه هزاره ی سوم نه «پايان تاريخ» که ، شاهد قطب قدرتمند اسلام ناب طالبانی با پرچمداري رهبر ام القرای جهان اسلام در جماران است. یعنی بر گردان همان ادعای امام زمانی پاسدار گماشته احمدی نژاد است که می خواهد اسرائیل را نا بود سازد و فضا را تسخیر نماید و جهان را تغییر دهد و اصلاحش نماید و رهبریت آن را در دست گیرد. بهرحال چه تضمینی می تواند وجود داشته باشد رژیم ضد بشر مهار ناپذیری که اکنون عامل اصلی تهدید و بی ثبات و نا آرام کردن منطقه مهم سوق الجیشی می باشد در صورت دستیابی به سلاح هسته ای حاکمان تهران بدنبال تسخیر یا نا بودی جهان نباشند؟ بنابراین برای رفع شک و ترس ، تنها راه حل پیشنهادی سوم نه جنگ ، نه مماشات ، تلاش همه جانبه ی پشتیبانی از مقاومت و مبارزه ی مردم ایران برای تغییرات دمکراتیک در ایران مریم رجوی می باشد.
هوشنگ بهداد
http://www.kayhannews.ir/891107/2.htm#other200
دروغ نامه ی کیهان 5 شنبه 7 بهمن ماه سال 1389
اين مسافر ويزا نمي خواهد ! (يادداشت روز
)