دروغ نامه ی کیهان شنبه 19 دی ماه سال 1389
نقد و بررسی " (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " پايان بازي دوجانبه "
" آنچنان رژیم ضد بشری کودتائی آسیب پذیر شده است که همینقدر که خاتمی بطور محدود زیر چتر قانون اساسی بی اعتبار شده، شروط برای حضور به صحنه گذاشته است که در اصل نوعی تلاش مذبوحانه مشروعیت تراشیدن برای رژیم ضد بشری نا مشروع کودتائی می باشد.موجب فتادن کک بر توی تنبان کودتاگران پاسدار و ولی وقیح و حامیان شان شده است "
نقد و بررسی " (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " پايان بازي دوجانبه "
" آنچنان رژیم ضد بشری کودتائی آسیب پذیر شده است که همینقدر که خاتمی بطور محدود زیر چتر قانون اساسی بی اعتبار شده، شروط برای حضور به صحنه گذاشته است که در اصل نوعی تلاش مذبوحانه مشروعیت تراشیدن برای رژیم ضد بشری نا مشروع کودتائی می باشد.موجب فتادن کک بر توی تنبان کودتاگران پاسدار و ولی وقیح و حامیان شان شده است "
.گرچه 32 سال از تاریخ دین ابزار قدرت و ثروت و سر کوب خفقان و سانسور و حذف مخالفان و دگر اندیشان و رقبا شده سپری شده است . طوریکه این ترفند تبدلیل به اعمال سیاست تبلیغاتی – تهدیداتی حاکمان و مسئولان رژیم ضد بشری بطور روزانه بوده ولی خیلی وقت است که این تاکتیک لو رفته ونخ نما شده است . آنگونه که مردم معترض و خشمگین در تظاهرات ضد حکومتی سال گذشته با فریاد مرگ بر دیکتا تور و خامنه ای و اصل ولایت وقیح آشکارا زیرآب حکومتی فاشیستی دینی را زدند . ولی قلم زنان و جار چیان و پادو های تبلیغاتی که همچون ولی وقیح و پاسدارتان کودتا گر و سایر آخوند های جیره خوار حکومتی و شرکای شان خوب می دانند که حاکمان رژیم جنایتکار بدون ادامه ی دین ابزاری شده که توجیه گر و سر پوش همه جنایات و خیانات و غارتگری های شان می باشد حتی یک روز هم شانس بقا برای حکومت ننگین شان ندارند . بنابراین با وجود اینکه می دانند آویزان شدن به اسلام و دین و روایات مرتبط به آن همچون تف و تاق و ریش می باشد . ولی چون هیچ آلتر ناتیوی دیگری برای ادامه ی سیاست خائنانه ی ارعاب و وحشت و خفقان در جامعه و خفه کردن صدای اعتراضی رقبا ندارند . مجبورند که با زهم همچون گذشته با دستآویز کردن دین به مصاف رقیب بروند و از این ابزار تبلیغی و تهدیدی برای ادامه ی توطئه ی حذف شان استفاده کنند. برای همین در این رابطه روایت از حضرت محمد شده است که چگونه توبه و عهد شکن را مجازات نمود و مکمل آن از نهج البلاغه فاکت آورده شده و چاشنی شیوه ی طرح هر 9 روز یک بحران در دوران خاتمی شده است که از یاد برده نشده است چگونه این روش پرونده سازی های سیستماتیک همراه با بحران سازی های سیستماتیک علیه ی خاتمی و مدعیان اصلاح طلبان در مجلس ششم و پس از آن دنبال شد تا در نهایت بقول پاسدار محمد با قر ذوالقدر که معاون فرماندهی رئیس گزمگان بود بستر ساز طرح کودتای خاموش و خزنده ای شد که بطور یپچیده و چند لایه علیه ی رقیب دوم خردادی و حذف رفسنجانی درسوم تیر 84 شد . سپس ادامه ی این طرح کودتا بطور علنی در 22 خرداد تکرار و پیاده شد . اکنون قلم بر دست هم لهجه ی سربازجو حسین شریعتمداری بطور خرمندردانه با ردیف کردن بحران سازی ها و و ارونه بیان و تشریح کردن آن همراه با شیوه ی بازجوئی ، خاتمی و مدعیان اصلاح طلب متهم به خیانت و جاسوسی و اصلاح نا پذیر کرده است و چنین نتیجه گیری کرده است که دوران مماشات و غمض عین کردن و نا دیده انگاشتن اقدامات اینان گذشته است . زیرا که اینان هر گزحق وارد صحنه ی شدن نمایش خیمه شب بازی انتخابات بازار مکاره ی نهم و سهیم شدن در قدرت را ندارند:
حاكميت ديني و ملت مسلمان ايران چند بار بايد از روزنه خوش بيني و غمض عين، از روزنه جبهه كذايي اصلاحات گزيده شوند؟ چند بار مي توان به طيف اصلي صحنه گردان در اين مجموعه فرصت داد كه براي عبور و شبيخون دشمنان قسم خورده و آشتي ناپذير ملت ايران معبر باز كنند، خدمات ويژه بدهند و با آنها در پروژه هاي مشترك معارضه با اصل نظام و انقلاب همكاري كنند؟ آشوب تيرماه 78 و اغتشاشات زنجيره اي پس از آن كه پنهان و آشكار، مورد حمايت جبهه استكبار قرار گرفت، براي شناسايي بخش كارگردان و فعال (و نه منفعل) در ميان جبهه ياد شده كفايت نمي كند؟ پروژه خروج از حاكميت و تهديد به استعفاي زنجيره اي نمايندگان مجلس ششم و استانداران و معاونين وزرا و برخي وزيران دولت اصلاحات چطور؟ آيا تهديد نظام در سال82به اينكه انتخابات مجلس هفتم را برگزار نمي كنند، درحالي كه آمريكا و اتحاديه اروپا پيشاپيش اعلام كرده بودند به خاطر رد صلاحيت اصلاح طلباني چون بهزاد نبوي و رضا خاتمي و...، انتخابات مجلس ايران را مشروع نمي دانند، جرم و خيانت كوچكي در مقابله با جمهوريت و مردم سالاري بود؟از همه اينها بگذريم. كاري هم به اين سؤال نداشته باشيم كه آقاي خاتمي چه اصراري داشت با راسموسن دبيركل ناتو و نخست وزير سابق دانمارك (حامي كاريكاتورهاي موهن عليه پيامبر اعظم صلوات الله عليه) ملاقات كند و درحالي كه دست راست وي شكسته و بر گردن آويخته بود، دست چپ او را به نشانه دوستي بفشارد؟ با همه اينها از يك حقيقت بزرگ نمي توان چشم پوشيد، حقيقتي كه هيچ تأويل و توجيهي را برنمي تابد و الي الابد به نشانه سرافكندگي، به گردن خاتمي و سياست پيشگان توجيه گر وي آويخته است. 16 آذر 1383 وقتي اوباش تربيت شده 7 سال روزگار اصلاحات، خاتمي را وسط دانشكده فني دانشگاه تهران هو كردند، او براي معدود دفعات سر غيرت آمد و گفت كاري نكنيد كه دستور بدهم شما را بيندازند بيرون و بعد خبر مهمي داد: «متأسفانه از اردوگاه اصلاحات صداي دشمن به گوش مي آيد». آيا براي مقابله با حلول و رسوخ دشمن در اردوگاه اصلاحات كوچك ترين حركت اصلاحي صورت گرفت؟ آيا خاتمي و مجمع روحانيون و مدعيان اطلاح طلبي در اين 18 ماه اخير جز در كنار آشوبگران و محاربين و عمله سرويس هاي جاسوسي بيگانه ايستادند و جز بلندگوي دشمن شدند؟! اگر هنوز انسان صادق و با وجداني در ميان اصلاح طلبان باقي مانده، با اين ننگ كه علي الدوام از دولت بوش و دولت اوباما و مقامات ارشد اسرائيل و انگليس شنيد «اصلاح طلبان سرمايه ما هستند» و «ما از اصلاح طلبان در ايران حمايت مي كنيم»، چه مي كند؟ آيا پشيماني از خيانت و جبران آن و تصميم به بازنگشتن به جرم، شرط اول توبه و اصلاح نيست؟ دست اندركاران فتنه سال گذشته كه سزاوار مؤاخذه و ملامت و مجازاتند، در انتخابات آينده و در حاكميت جايي نمي توانند داشته باشند .اكنون آيا حق نداريم بپرسيم ده ها اصلاح طلب بعدي كه در دولت خاتمي به مناصب بلندپايه گمارده شدند، در حلقه كيان با نظاير اين مواجب بگير سازمان جاسوسي آمريكا و دشمن صريح اسلامگرايي مردم ايران چه مراوده و قول و قراري داشتند؟ طرح صورت مسئله با اين مضمون كه آيا خاتمي و امثال وي حق دارند در انتخابات آينده به صحنه بيايند يا نه، خلاف منطق و نوعي مغالطه است چراكه افرادي نظير خاتمي بازيگرند نه كارگردان، منفعل و منقادند نه فاعل و فرمانده. مگر كساني در اوج قدرت خاتمي به وي طعنه نزدند كه ما تو را از انزواي كتابخانه ملي بيرون آورديم و خودمان هم مي توانيم تو را از قطار اصلاحات پياده كنيمعرصه واقعي سياست، مجلس تعزيه خواني نيست كه به تعبير قديمي ها اگر پرده بر افتاد و ديديم بازيگر نقش صحابي امام حسين(ع) و شمر دارند باهم چاي مي خورند يا قليان مي كشند، بگوييم خب! طوري نيست، بعد از نمايش مي توان چنين صحنه اي را تصور كرد. جبهه دوست و دشمن، امروز كاملاً روشن است. آنها كه با خيانت هاي خود، اعقاب شمر را گستاخ كردند تا به حرمت شكني عاشوراي 88 دست بزنند و پس از آن هم با وجود خروش بي سابقه ملت ايران، كوچك ترين عذري نياوردند، هرگز در اردوگاه خودي قابل تعريف نيستند. عبارت «اصلاح طلبان» سالبه به انتفاي موضوع است. اين نام به اعتبار اوراق تاريخ، نامي دستمالي شده و هتك حيثيت شده است. اما اگر كساني مي خواهند ذيل اين نام فعاليت كنند اولاً كه بايد در خيانت هاي 13سال گذشته جبهه اصلاحات، هيچ نقشي ايفا نكرده باشند ثانياً از اين خيانت ها به طور علني بيزاري بجويند و ثالثاً هيچ نسبت و ارتباطي ميان آنها با صحنه گردانان خيانت و فتنه برقرار نباشد. سياست كشور به مناسبات قبل از سال88 باز نخواهد گشت، امثال خاتمي هم مهره هايي سوخته و خرج شده محسوب مي شوند. راه توبه بركسي بسته نيست. اما اقتضاي توبه پشيماني و شرمندگي و عقوبت است نه طلبكاري به سياق گروهك ها
در خاتمه اینکه چون جنگ قدرت حذف رقیب مغلوب نگونه بسط آ آنگونه آشکار شده است که نه پنهانی کردنی نمی باشد ، بلکه دامنه اش چنان بسط و گسترش یافته است که بدرون باند های ما فیائی کودتائی غلب هم سرایت نموده است . از سوی دیگر بدلیل آنکه بر خلاف تصور اشتباه کودتا گران طراح 22 خرداد 88 که باور داشتند واکنش های اعتراضی اقدام شان کوتاه مدت و محدود و زود گذر خواهد بود . اما نه اینکه چنین اتفاقی رخ نداد ، بلکه طنین پژواک فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت وقیح مردم معترض که نه ایران گیر که منطقه و عالم گیر شد، لذا دیگر هیچگونه مشروعیتی برای رژیم ضد بشری باقی نگذاشت . مهمتر اینکه اعمال سیاست افزایش سر کوب و ضرب و شتم نیروهای رقیب مغلوب منجر به سکوت و تسلیم و لبیک گوئی سران رقبا مقابل ولی وقیح و کودتاگران بطور دربست نشده است . آنچنان که دیدار خاتمی با فراکسیون اقلیت مجلس بازار مکاره که 3 شرط برای حضور در نمایش خیمه شب بازی بازار مکاره ی نهم در سال آینده گذاشت . گذشته از اینکه جای سئوال دارد که چند بار می بایست آزموده شکست خوده را باید آزمود ؟ زیرا که با بودن ولی وقیح همه کاره بدون پاسخگوی ، ثابت شده است که وضعیت رژیم ضد بشری روز بروز منقبض تر و سرکوب گرانه و تحمل نا پذیر تر شده است . تا جائیکه نه اینکه به امثال خاتمی هم رحم نمی شود ، بلکه مورد بدترین اهانت و توهین و اتهامات واقع می شوند . مع الوصف رژیم ضد بشری آنچنان آسیب پذیر شده است که همینقدر خاتمی که بطور محدود زیر چتر قانون اساسی بی اعتبار شده، شروط برای حضور به صحنه گذاشته است که در اصل نوعی تلاش مذبوحانه مشروعیت تراشیدن برای رژیم ضد بشری نا مشروع کودتائی می باشد، موجب فتادن کک بر توی تنبان کودتاگران پاسدار و ولی وقیح و حامیان شان شده است . زیرا که نشان از شکست طرح کودتای حذف و به تسلیم و لبیک گوئی رقیب مغلوب شده است . آنگونه که تهاجم سناریوی سازی و اتهام زنی همراه با تهدید ازهر سو بسوی خاتمی سرازیر شده است . طوریکه این روز ها ترجیح بند سخن هر منبر و تریبون هر نهاد و یا سوژه و بهانه ی هر قلم بر دست اجیر شده ای شده است .
حاكميت ديني و ملت مسلمان ايران چند بار بايد از روزنه خوش بيني و غمض عين، از روزنه جبهه كذايي اصلاحات گزيده شوند؟ چند بار مي توان به طيف اصلي صحنه گردان در اين مجموعه فرصت داد كه براي عبور و شبيخون دشمنان قسم خورده و آشتي ناپذير ملت ايران معبر باز كنند، خدمات ويژه بدهند و با آنها در پروژه هاي مشترك معارضه با اصل نظام و انقلاب همكاري كنند؟ آشوب تيرماه 78 و اغتشاشات زنجيره اي پس از آن كه پنهان و آشكار، مورد حمايت جبهه استكبار قرار گرفت، براي شناسايي بخش كارگردان و فعال (و نه منفعل) در ميان جبهه ياد شده كفايت نمي كند؟ پروژه خروج از حاكميت و تهديد به استعفاي زنجيره اي نمايندگان مجلس ششم و استانداران و معاونين وزرا و برخي وزيران دولت اصلاحات چطور؟ آيا تهديد نظام در سال82به اينكه انتخابات مجلس هفتم را برگزار نمي كنند، درحالي كه آمريكا و اتحاديه اروپا پيشاپيش اعلام كرده بودند به خاطر رد صلاحيت اصلاح طلباني چون بهزاد نبوي و رضا خاتمي و...، انتخابات مجلس ايران را مشروع نمي دانند، جرم و خيانت كوچكي در مقابله با جمهوريت و مردم سالاري بود؟از همه اينها بگذريم. كاري هم به اين سؤال نداشته باشيم كه آقاي خاتمي چه اصراري داشت با راسموسن دبيركل ناتو و نخست وزير سابق دانمارك (حامي كاريكاتورهاي موهن عليه پيامبر اعظم صلوات الله عليه) ملاقات كند و درحالي كه دست راست وي شكسته و بر گردن آويخته بود، دست چپ او را به نشانه دوستي بفشارد؟ با همه اينها از يك حقيقت بزرگ نمي توان چشم پوشيد، حقيقتي كه هيچ تأويل و توجيهي را برنمي تابد و الي الابد به نشانه سرافكندگي، به گردن خاتمي و سياست پيشگان توجيه گر وي آويخته است. 16 آذر 1383 وقتي اوباش تربيت شده 7 سال روزگار اصلاحات، خاتمي را وسط دانشكده فني دانشگاه تهران هو كردند، او براي معدود دفعات سر غيرت آمد و گفت كاري نكنيد كه دستور بدهم شما را بيندازند بيرون و بعد خبر مهمي داد: «متأسفانه از اردوگاه اصلاحات صداي دشمن به گوش مي آيد». آيا براي مقابله با حلول و رسوخ دشمن در اردوگاه اصلاحات كوچك ترين حركت اصلاحي صورت گرفت؟ آيا خاتمي و مجمع روحانيون و مدعيان اطلاح طلبي در اين 18 ماه اخير جز در كنار آشوبگران و محاربين و عمله سرويس هاي جاسوسي بيگانه ايستادند و جز بلندگوي دشمن شدند؟! اگر هنوز انسان صادق و با وجداني در ميان اصلاح طلبان باقي مانده، با اين ننگ كه علي الدوام از دولت بوش و دولت اوباما و مقامات ارشد اسرائيل و انگليس شنيد «اصلاح طلبان سرمايه ما هستند» و «ما از اصلاح طلبان در ايران حمايت مي كنيم»، چه مي كند؟ آيا پشيماني از خيانت و جبران آن و تصميم به بازنگشتن به جرم، شرط اول توبه و اصلاح نيست؟ دست اندركاران فتنه سال گذشته كه سزاوار مؤاخذه و ملامت و مجازاتند، در انتخابات آينده و در حاكميت جايي نمي توانند داشته باشند .اكنون آيا حق نداريم بپرسيم ده ها اصلاح طلب بعدي كه در دولت خاتمي به مناصب بلندپايه گمارده شدند، در حلقه كيان با نظاير اين مواجب بگير سازمان جاسوسي آمريكا و دشمن صريح اسلامگرايي مردم ايران چه مراوده و قول و قراري داشتند؟ طرح صورت مسئله با اين مضمون كه آيا خاتمي و امثال وي حق دارند در انتخابات آينده به صحنه بيايند يا نه، خلاف منطق و نوعي مغالطه است چراكه افرادي نظير خاتمي بازيگرند نه كارگردان، منفعل و منقادند نه فاعل و فرمانده. مگر كساني در اوج قدرت خاتمي به وي طعنه نزدند كه ما تو را از انزواي كتابخانه ملي بيرون آورديم و خودمان هم مي توانيم تو را از قطار اصلاحات پياده كنيمعرصه واقعي سياست، مجلس تعزيه خواني نيست كه به تعبير قديمي ها اگر پرده بر افتاد و ديديم بازيگر نقش صحابي امام حسين(ع) و شمر دارند باهم چاي مي خورند يا قليان مي كشند، بگوييم خب! طوري نيست، بعد از نمايش مي توان چنين صحنه اي را تصور كرد. جبهه دوست و دشمن، امروز كاملاً روشن است. آنها كه با خيانت هاي خود، اعقاب شمر را گستاخ كردند تا به حرمت شكني عاشوراي 88 دست بزنند و پس از آن هم با وجود خروش بي سابقه ملت ايران، كوچك ترين عذري نياوردند، هرگز در اردوگاه خودي قابل تعريف نيستند. عبارت «اصلاح طلبان» سالبه به انتفاي موضوع است. اين نام به اعتبار اوراق تاريخ، نامي دستمالي شده و هتك حيثيت شده است. اما اگر كساني مي خواهند ذيل اين نام فعاليت كنند اولاً كه بايد در خيانت هاي 13سال گذشته جبهه اصلاحات، هيچ نقشي ايفا نكرده باشند ثانياً از اين خيانت ها به طور علني بيزاري بجويند و ثالثاً هيچ نسبت و ارتباطي ميان آنها با صحنه گردانان خيانت و فتنه برقرار نباشد. سياست كشور به مناسبات قبل از سال88 باز نخواهد گشت، امثال خاتمي هم مهره هايي سوخته و خرج شده محسوب مي شوند. راه توبه بركسي بسته نيست. اما اقتضاي توبه پشيماني و شرمندگي و عقوبت است نه طلبكاري به سياق گروهك ها
در خاتمه اینکه چون جنگ قدرت حذف رقیب مغلوب نگونه بسط آ آنگونه آشکار شده است که نه پنهانی کردنی نمی باشد ، بلکه دامنه اش چنان بسط و گسترش یافته است که بدرون باند های ما فیائی کودتائی غلب هم سرایت نموده است . از سوی دیگر بدلیل آنکه بر خلاف تصور اشتباه کودتا گران طراح 22 خرداد 88 که باور داشتند واکنش های اعتراضی اقدام شان کوتاه مدت و محدود و زود گذر خواهد بود . اما نه اینکه چنین اتفاقی رخ نداد ، بلکه طنین پژواک فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت وقیح مردم معترض که نه ایران گیر که منطقه و عالم گیر شد، لذا دیگر هیچگونه مشروعیتی برای رژیم ضد بشری باقی نگذاشت . مهمتر اینکه اعمال سیاست افزایش سر کوب و ضرب و شتم نیروهای رقیب مغلوب منجر به سکوت و تسلیم و لبیک گوئی سران رقبا مقابل ولی وقیح و کودتاگران بطور دربست نشده است . آنچنان که دیدار خاتمی با فراکسیون اقلیت مجلس بازار مکاره که 3 شرط برای حضور در نمایش خیمه شب بازی بازار مکاره ی نهم در سال آینده گذاشت . گذشته از اینکه جای سئوال دارد که چند بار می بایست آزموده شکست خوده را باید آزمود ؟ زیرا که با بودن ولی وقیح همه کاره بدون پاسخگوی ، ثابت شده است که وضعیت رژیم ضد بشری روز بروز منقبض تر و سرکوب گرانه و تحمل نا پذیر تر شده است . تا جائیکه نه اینکه به امثال خاتمی هم رحم نمی شود ، بلکه مورد بدترین اهانت و توهین و اتهامات واقع می شوند . مع الوصف رژیم ضد بشری آنچنان آسیب پذیر شده است که همینقدر خاتمی که بطور محدود زیر چتر قانون اساسی بی اعتبار شده، شروط برای حضور به صحنه گذاشته است که در اصل نوعی تلاش مذبوحانه مشروعیت تراشیدن برای رژیم ضد بشری نا مشروع کودتائی می باشد، موجب فتادن کک بر توی تنبان کودتاگران پاسدار و ولی وقیح و حامیان شان شده است . زیرا که نشان از شکست طرح کودتای حذف و به تسلیم و لبیک گوئی رقیب مغلوب شده است . آنگونه که تهاجم سناریوی سازی و اتهام زنی همراه با تهدید ازهر سو بسوی خاتمی سرازیر شده است . طوریکه این روز ها ترجیح بند سخن هر منبر و تریبون هر نهاد و یا سوژه و بهانه ی هر قلم بر دست اجیر شده ای شده است .
هوشنگ بهداد
http://www.kayhannews.ir/891019/2.htm#other200
دروغ نامه ی کیهان شنبه 19 دی ماه سال 1389
پايان بازي دوجانبه (يادداشت روز)
http://www.kayhannews.ir/891019/2.htm#other200
دروغ نامه ی کیهان شنبه 19 دی ماه سال 1389
پايان بازي دوجانبه (يادداشت روز)