(گفت و شنود)
گفتم : برای چه این سر بازجوی شکنجه گر زندان؟
با هذیان گوئی خود چنین مسخره میکنه این نادان؟
گفت : آخه رجوع کرده به دکتر تیمارستان
تا برای دکتر باز گو کند شرح این داستان
تابداند چرا هر زمان می کند اظهار نظر؟
برایش به صدا در آورده میشه زنگ خطر
چون تا درهر محفلی که می گویدسخن
مخاطبان شروع می کنند به تمسخر من
دکتر برایش تجویز کرده یک لیوان پر آب
تا موقع حرف زدن غرغره کند با آب و تاب
تا نتواند سر بازجوی حرف بزند بالاخره
بهانه نشود دیگران وی کنند مسخره
گفتم : برای چه این سر بازجوی شکنجه گر زندان؟
با هذیان گوئی خود چنین مسخره میکنه این نادان؟
گفت : آخه رجوع کرده به دکتر تیمارستان
تا برای دکتر باز گو کند شرح این داستان
تابداند چرا هر زمان می کند اظهار نظر؟
برایش به صدا در آورده میشه زنگ خطر
چون تا درهر محفلی که می گویدسخن
مخاطبان شروع می کنند به تمسخر من
دکتر برایش تجویز کرده یک لیوان پر آب
تا موقع حرف زدن غرغره کند با آب و تاب
تا نتواند سر بازجوی حرف بزند بالاخره
بهانه نشود دیگران وی کنند مسخره
گفت: چند سايت ضدانقلابي حامي فتنه به موسوي پيشنهاد كرده اند كه به زهرا رهنورد اجازه صحبت و اظهارنظر ندهد.
گفتم: چرا؟!
مگر پيرزن اصلاحات چه حرفي زده كه داد بقيه فتنه گران را درآورده است؟!
گفت: اين سايت ها نوشته اند ادعاهاي مضحك او باعث سرافكندگي هواداران جنبش در خارج كشور است.
گفتم: در عوض، اظهارات اين پيرزن باعث خنده و تفريح مي شود و اپوزيسيون از كسالت درمي آيد، از قديم و نديم هم گفته اند «خنده بر هر درد بي درمان دواست».
گفت: يكي از اين سايت ها به ميرحسين پيشنهاد كرده كه دو تا ميل بافتني با چند تا كلاف كاموا به زهرا رهنورد بدهد و سرش را گرم كند كه ديگر حرف نزند.
گفتم: ايول! يارو به دكتر گفت؛ آقاي دكتر! در هر مسئله اي كه اظهار نظر مي كنم مرا مسخره مي كنند. دكتر گفت؛ وقتي به جايي مي روي، چند تا ليوان آب غرغره كن! پرسيد چه فايده اي دارد؟ و دكتر گفت؛ خب! ديگه نمي توني حرف بزني كه مسخره ات كنند!!
گفت : سرباز جوی زن ستیز
باز گیر آورده است دستآویز
تا ماهیت پلید خوددهد نشان
با یک تیر زده باشد چند نشان
گفتم : مگر این عنصر پلید فاسد؟
بازعلیه ی چه کسی شده قاصد؟
گفت : وی ناراحت شده از افشا گری
برای اینکه آن لوث کند با حاشاگری
پس این سربازجوی بد نام معرکه گیر
برای زهرارهنورد شده است پاچه گیر
شده همچون تازی در خدمت صیاد
پیگیری نموده ارائه ی یک پیشنهاد
به موسوی داده شده ازسوی حامیان
اجازه ندهد تارهنوردبهانه دهدبه بازجویان
تا پاسدار شریعتمداری نتواندکند یار گیری
دست زند علیه ی این زوج معرکه گیری
بهرحال سربازجو سر فرو کرده در آخور
زهرا رهنورد را گرفته است به تمسخر
گفته جای مصاحبه گری کردن و نجوا
بهتر است بدست وی بده یه میله کاموا
تا به بافتنی سرگرم شود و هم مشغول
کاری نداشته باشدبه هیچ مقام و مسئول
گفتم : برای چه این سر بازجوی شکنجه گر زندان؟
با هذیان گوئی خود چنین مسخره میکنه این نادان؟
گفت : آخه رجوع کرده به دکتر تیمارستان
تا برای دکتر باز گو کند شرح این داستان
تابداند چرا هر زمان می کند اظهار نظر؟
برایش به صدا در آورده میشه زنگ خطر
چون تا درهر محفلی که می گویدسخن
مخاطبان شروع می کنند به تمسخر من
دکتر برایش تجویز کرده یک لیوان پر آب
تا موقع حرف زدن غرغره کند با آب و تاب
تا نتواند سر بازجوی حرف بزند بالاخره
بهانه نشود دیگران وی کنند مسخره
باز گیر آورده است دستآویز
تا ماهیت پلید خوددهد نشان
با یک تیر زده باشد چند نشان
گفتم : مگر این عنصر پلید فاسد؟
بازعلیه ی چه کسی شده قاصد؟
گفت : وی ناراحت شده از افشا گری
برای اینکه آن لوث کند با حاشاگری
پس این سربازجوی بد نام معرکه گیر
برای زهرارهنورد شده است پاچه گیر
شده همچون تازی در خدمت صیاد
پیگیری نموده ارائه ی یک پیشنهاد
به موسوی داده شده ازسوی حامیان
اجازه ندهد تارهنوردبهانه دهدبه بازجویان
تا پاسدار شریعتمداری نتواندکند یار گیری
دست زند علیه ی این زوج معرکه گیری
بهرحال سربازجو سر فرو کرده در آخور
زهرا رهنورد را گرفته است به تمسخر
گفته جای مصاحبه گری کردن و نجوا
بهتر است بدست وی بده یه میله کاموا
تا به بافتنی سرگرم شود و هم مشغول
کاری نداشته باشدبه هیچ مقام و مسئول
گفتم : برای چه این سر بازجوی شکنجه گر زندان؟
با هذیان گوئی خود چنین مسخره میکنه این نادان؟
گفت : آخه رجوع کرده به دکتر تیمارستان
تا برای دکتر باز گو کند شرح این داستان
تابداند چرا هر زمان می کند اظهار نظر؟
برایش به صدا در آورده میشه زنگ خطر
چون تا درهر محفلی که می گویدسخن
مخاطبان شروع می کنند به تمسخر من
دکتر برایش تجویز کرده یک لیوان پر آب
تا موقع حرف زدن غرغره کند با آب و تاب
تا نتواند سر بازجوی حرف بزند بالاخره
بهانه نشود دیگران وی کنند مسخره