روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 3 شنبه 20 دی ماه سال 1389
نقد و بررسی : سرمقاله روزی نامه حکومتی جمهوری " اوباما سمبل ناكامي‌هاي ماندگار"
"چرا به جای بررسی عملکرد اوباما پس از انتخابات ریاست جمهوری بعنوان سنبل شکست، به عاقبت حماسه ی
دوم خرداد 76 و سرنوشت کنونی خاتمی اشاره نشده است؟"
پیرامون نقد عملکرد اوباما و بد قولی های دوساله ی وی که سرمقاله نویس دنبال و آن به سنبل شکست اوباما تشبیه و تلاش کرده تا وانمود کند که در این مورد بیل زن خبره و ماهری هم می باشد . ابتدا سئوال است که پس چرا این مدعی توان بیل زدن باغچه ی خودش را نداشته است تا سپس این باغچه بیل زده شده را با بیل زنی باغچه ی اوباما مقایسه نماید؟ بلی اگر وی صادق است و ریگی بر توی کفش خود ندارد و فرافکنی نمی کند. تا اینکه به جای پاسخ دادن به این واقعیت که چرا کودتاگران رژیم ضد بشری را در بن بست و بحران ها آنگونه فرو برده و غوطه ور ساخته اند که راهی برای فرار از پاسخگوئی باقی نمانده است به جز با شدت تمام آویزان به دیپلماسی صدور بحران و ارتجاع و تروریسم به برون مرز شدن و این سیاست را با چاشنی تاکتیکی ضد آمریکائی مزین ساختن . بلی چرا این مدعی به جای حلاجی کردن اینکه چگونه اوباما رئیس جمهور شد و افزوده که وی از حمایت بیشترین رأی دهندگان آمریکائی بهره مند بود. طوری که ضربات و آسیب های وارده بر اعتبار آمریکا در زمان بوش را وی توانست جبران و ترمیم نماید . در دنباله نتیجه گیری کرده ا ست که اوباما رئیس جمهور موفق زمان رقابت انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا اکنون تبدیلل به سنبل نا کامی و شکست شده است . لذا باز هم سئوال است که چرا داستان رئیس جمهور شدن خاتمی در دوم خرداد در سال 76 را وی فراموش کرده و به آن اشاره ننموده است که چگونه ضمن مشروعیت تراشی کاذب برون مرزی برای رژیم ضد بشری منزوی، صحبت از حماسه سازی انتخاباتی شد؟ همانگونه که نگفته است سپس چه اتفاقی افتاد و اکنون سر نوشت خاتمی چگونه شده است؟ یعنی اینکه وی با چگونه اتهاماتی مواجه است و چطوری از سوی رقبای غالب کودتاگر متهم به خیانت و جاسوس بیگانه و فتنه گری شده است و تهدید به باز داشت و محاکمه و مجازات می شود؟ البته در پاسخ به سئوالات همانگونه که یاد آوری شد اینگونه سوژه بر گزیدن و تحلیل دادن ها ادامه ی همان سیاست 32 ساله ی صدور بحران و تروریسم و ارتجاع به برون مرز و منحرف کردن اذهان عمومی از پیگیری مسائل و مشکلات و بحران و جنگ قدرت و اختلافات درونی ونا توانی به پاسخگوئی مطالبات مردم ایران است که 32 سال است که پیوسته پاسخ وعده های داده شده ی دروغ با دروغ های بزرگتر همراه با خالی بندی و تهدید و سرکوب داده شده است . به خصوص که کد سیاست مداخله گری در امور داخلی کشور های همسایه و منطقه و دشمنی کردن با روند مذاکرات صلح خاور میانه لو رفته است که این سیاست از طریق اقدامات تروریستی و جریانات تروریستی خریداری شده د نبال شده است . تا که بعنوان برگ پیروزی اهرم های تبلیغاتی مشکل گشا و کار چاق کن علیه ی بر تری نسبت به آمریکای شکست خورده در منطقه استفاده شود. طوریکه تکرار نا کامی ها و شکست آمریکا در عراق و افغانستان این چنین بصورت ترجیح بند پوششی ضعف و ناتوانی های حاکمان رژیم ضدبشری علیه آمریکا شده است :
" ورود اوباما به كاخ سفيد مي‌توانست نقطه عطفي در تاريخ آمريكا باشد. هم درون جامعه آمريكا و هم در سطح بين‌المللي از اوباما و شعارهايش استقبال چشمگيري به عمل آمد ولي اكنون پس از 2 سال از ورود اوباما به كاخ سفيد، وي كارنامه‌اي ضعيف از خود به نمايش گذاشته كه دولتش را به شدت منفعل و ناكارآمد معرفي مي‌كند و تقريباً تمامي انتظارات اوليه از وي، جاي خود را به سرخوردگي و نوميدي داده است. از دست دادن اكثريت در كنگره آمريكا، بديهي‌ترين نمود عيني اين پديده و افول ستاره اقبال اوباما و دمكراتها محسوب مي‌شود. واقعيت اينست كه اوباما نتوانست هيچ يك از وعده‌هاي انتخاباتي خود را محقق سازد و در عين حال، اوضاع سياسي، اقتصادي و اجتماعي درون جامعه آمريكا شاهد هيچگونه بهبودي نيست. در صحنه جنگ عراق و افغانستان، اوج ناكامي اوباما ظاهر شده است. ناكامي‌هاي اوباما در عراق و افغانستان اگرچه بر اثر استمرار سياستهاي جنگ افروزانه دوران بوش به وجود آمده، اما اين شكست‌ها در كارنامه سياسي اوباما ثبت مي‌شود، حتي اگر مجريانش "رابرت گيتس" و دستيارانش در پنتاگون باشند. اگرچه اوباما در دوره تبليغات انتخاباتي، وعده‌هاي زيادي داد، لكن در ميدان عمل ازتمامي موارد مطروحه عقب‌نشيني كرد. وي نه تنها جنگ در عراق و افغانستان را خاتمه نداد بلكه حتي مواردي مرتبط با بستن زندان مخوف "گوانتانامو" و همچنين وعده براي متوقف كردن شكنجه را هم يكباره كنار گذاشت. اوباما در مسائل مربوط به صلح خاورميانه، ديدگاه روشني را اعلام كرده بود و خواستار تحقق صلح و پايان دادن به اوضاع نابسامان در فلسطين بود. اما آنچه در ميدان عمل رخ داد، چيزي بجز عقب نشيني از مواضع اوليه‌اش نبود"
در خاتمه اینکه برگ برنده ی ی شکست آمریکا در عراق و افغانستان که سر مقاله نویس رو کرد ه و با آن مانور جنگ روانی تبلیغاتی علیه ی رئیس جمهور آمریکا باراک اوباما داده است . درحقیقت این تاکتیک وشگردی است که بطور سییستماتیک زنجیره ای – تبلیغاتی این موضوع پیگیری و تکرار می شود. البته با علم کردن شکست آمریکا در عراق و افغانستان و روند صلح خاور میانه ترفندی است که چاشنی جنگ تبلیغاتی علیه ی آمریکا می گردد. بعلاوه از طرف دیگر اعتراف آشکار به حضور مشکل ساز و بحران آفرین حاکمان تهران و پاسداران و عوامل شان در عراق و افغانستان است. برای همین سرمقاله نویس ازموضع ضد آمریکائی معمولا در اکثر مقالات خود این سیاست نخ نما شده را دنبال می کند. بنابراین گذشه از اینکه بدون لکنت زبان اعتراف به سیاست صدور بحران و ارتجاع و تروریسم به برون مرز شده است . به خصوص حضور در عراق و مداخله گری در امور داخلی این کشور آنچنان عریان شده است که هرگز انکار کردنی نمی باشد . زیرا که پاسدار اسماعیل کوثری که وکیل الدوله و نایب رئیس کمیسیون امنیتی باز ار مکاره است . تازگی تهدید کرده است که در مذاکرات هسته ای در استانبول فقط پیرامون تروریست است و از آمریکا خواسته می شود که نباید نام مجاهدین از توی لیست گروه و سازمان های تروریستی خارج نماید . همچنین باید تأکید بر اخراج نظامیان آمریکا و مجاهدین کمپ اشرف شود. بهر حال اینگونه اعترافات و مقالات اذعان این و اقعیت است که هدف حاکمان تهران و پاسداران و مهره های نفوذی شان در عراق تلاش برای تهدید کردن مقامات آمریکا به اخراج نظامیان شان از عراق است . چونکه قرار است که پاسداران جایگزین شان شوند و به اشغال کامل عراق رسمیت عریان داده شود.برای اینکه این تلاش و توطئه و طرح اشغال گری عراق مر تبط به سرنوشت دستیابی به سلاح هسته ای دارد چون که سلام اتمی می بایست پشتوانه تضمین ادامه ی بقای ننگین رژیم بشری گردد.
هوشنگ بهداد
http://www.jomhourieslami.com/1389/13891020/13891020_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی 3 شنبه 20 دی ماه سال 1389
اوباما سمبل ناكامي‌هاي ماندگار