دروغ نامه ی کیهان شنبه 25 دی ماه سال 1389
نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " لبنان و احتمالات پيش رو "
"بدون شک عامل بحران کنونی لبنان حاکمان تهران می باشند که از طریق حزب الله لبنان این توطئه دنبال شد ومشابه ی الگوی سیاست تجربه شده در عراق است که هر لحظه احتمال تکرار این اقدام کابینه لبنان درعراق هم می رود"
پیرامون بحران جدید لبنان سئوال است که کدام کشور در منطقه بوده است که سابقه ی 8 سال جنگ خانمان بر اندازانه دارد که اعتراف کرده خسارات مالی و اقتصادی این جنگ یک هزار میلیارد د لار بوده است. ولی با وقاحت ونمک پاشیدن بر روی زخم خانواده های داغدار و میلیوان ها بی خانمان و آواره شده ی جنگی جنگ را نعمت الهی نامید؟ همچنین بقایش با حاکم کردن سایه ی شوم سیاست جنگ افروزانه و صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به منطقه پیونده زده شده است؟ بنا براین نیاز به توضیح نیست که چنین کشوری برای بقای ننگین خود چگونه نیاز به فضای بحران آفرینی و جنگ افروزانه و بی ثبات و ناامن کردن کشور های همسایه ی خود و منطقه دارد . به ویژه اینکه در بحران های شدید عدم مشروعیت و جنگ قدرت و جو نارضایتی عمومی و انزوای منطقه ای و جهانی و به ویژه مواجه با بحران تحریم و هسته ای مواجه است که طبق تجربه ی همیشگی اش می بایست با صدور بحران ها بتواند از پس بحران ها بطور مقطعی عبور کند . بنا براین به موازات ایجاد بحران و ناامنی و بی ثباتی در عراق که موفق شده است نوری مالکی را بعنوان نخست وزیر عراق تحمیل کند تا از طریق وی و حیات خلوت کردن عراق و به گروگان گرفتن مردم عراق اهداف ننگین و پلید سیاست باج گیرانه و چانه زنی هسته ای را دنبال نماید . از سوی دیگر بموازات سفر وزیر امور خارجه ی آمریکا به منطقه ی خلیج فارس ضمن اعزام علی اکبر صالحی عراقی به عراق و دیدار وی با نوری مالکی دست نشانده تا توطئه ی مشترک علیه ی مجاهدین کمپ اشرف دنبال شود. البته مقتدی صدر هم راهی نجف نمود تا سیاست آمریکا ستیزی را تعقیب کند . همچنین در ادامه چون وحشت از مذاکره هسته ای در استانبول دارد . زیرا که دیگر رو کردن ترفند پیش برد سیاست وقت کشی هسته ای همچون گذشته آسان و بدون پرداخت هزینه برایش امکان پذیر نمی باشد . لذا در ادامه ی تلاش سیاست رو در روئی حزب الله لبنان و حماس با اسرائیل که کوشش شد با سفر پاسدار گماشته احمدی نژاد به جنوب لبنان مقدمه ی آن فراهم گردد . اکنون چون با دعوت کردن سعد حریری به تهران و دیدار وی با ولی وقیح که پیشنهاد عدم تعطیل داد گاه بین المللی محاکمه و صدور حکم محکومیت ترور رفیق حریری از سوی ولی وقیح به وی داده و ولی مورد قبول واقع نشد . زیرا که ولی وقیح نگرانی از صدور حکم محکومیت تروریست های حزب الله لبنان است که در ادامه منتهی به متهم و محکوم شدن شیخ حسن نصر الله و حاکمان تهران خواهد شد . پس برای اخلال گری در صدور حکم این دادگاه بین المللی توطئه ی طراحی شده استعفای 11 وزیر وابسته به حزب الله لبنان و متحدین شان از کابینه ی لبنان اجرا شد . برای همین قلم بر دست غیر ایرانی یادداشت روز نویس مأموریت یافته است تا که وارد میدان شود و در این مورد آنگونه جنگ روانی تبلیغاتی را از موضع وارونه گوئی پیگیری و بر پا نماید که باز گو کننده ی اهداف حاکمان تهران باشد . از جمله انحلال داد گاه بین لمللی ترور رفیق حریری و عدم پیگیری آن و دادن امتیاز به حزب الله لبنان از سوی سعد حریری و جریان 14 مارس است که اینگونه این خواست ها ضمیمه ی ا ذعان باز نده شدن آمریکا و سعد حریری در این بازی شده است :
" دادگاه بين المللي رسيدگي به ترور رفيق حريري و تغيير سمت و سوي اتهامات آن از سوريه به حزب الله از نظر آمريكايي ها ظرفيت اثرگذاري بر فضاي داخلي لبنان را داشت. آنان گمان مي كردند، حزب الله ناچار است با دادگاه كنار بيايد و رايزني هاي خود با گروه مقابل و طرف هاي بين المللي را براي كاستن از حكم دادگاه شروع كند آنگاه مي توان متقابلا از حزب الله تنازل در رويكردها و مواضع را مطالبه كرده و زمينه اجراي قطعنامه هاي بر زمين مانده 1559 و 1701 را دنبال كرد كه نتيجه حداقلي آن «خلع سلاح مقاومت» است. اما حزب الله حاضر نشد در زمين آمريكا و اسرائيل بازي كند و به جاي آن به افشاگري و مقابله با روند دادگاه بين المللي روي آورد. در واقع آمريكا به قماري روي آورد كه گمان برد در آن داشت ولي مقاومت با منحل كردن كابينه، موقعيت بازي را از آمريكايي ها گرفت..اين مسئله به خوبي نشان داد كه سعد اختياري ندارد و اين آمريكاست كه از سوي او و به نام او تصميم مي گيرد.. بنابراين روي آوردن آمريكا به دادگاه حريري براي آن نيست كه حزب الله را كنار بزند چرا كه توانايي آن را ندارد بلكه هدف آن است كه حزب الله خود را بخشي از منطقه اي بداند كه مسائل آن توسط شوراي امنيت و مراكزي نظير دادگاه حريري حل و فصل مي شود.آنچه در عمل اتفاق افتاده اين است كه موقعيت خاندان حريري در پست نخست وزيري به مخاطره افتاده و فراكسيون سني (المستقبل) براي شكل گيري دولتي با محوريت كانديداي آنان ناچار به دادن امتيازات مهمي خواهد بود. حزب الله، جنبش امل و جريان آزاد ملي كه سه فراكسيون مهم مجلس و 10وزير كابينه را در اختيار دارند حاضر به پذيرش مجدد سعد به عنوان نخست وزير نخواهند بود مگر آنكه او كاملا از مواضع كنوني فاصله بگيرد و رسما بپذيرد كه خطا كرده است. اگر او اين را بپذيرد در واقع تير خلاص به سوي دادگاه بين المللي- يعني توطئه اصلي آمريكا و اسرائيل عليه مقاومت- شليك كرده است. معرفي فرد ديگري از فراكسيون تحت رياست سعد حريري هم مستلزم پذيرش او توسط مقاومت (نصرالله، بري و عون) مي باشد و در اين صورت آنان ناچارند فردي ميانه رو را معرفي نمايند كه يك پيروزي جديد براي حزب الله و... خواهد بود. درباره چشم انداز آينده تحولات لبنان بايد گفت؛ روند تحولات و تجربه لبنان نشان مي دهد فرايند تشكيل دولت زمان بر خواهد بود چرا كه دولت جز با توافق گروههاي لبناني شكل نمي گيرد و توزيع قدرت در طوايف مختلف و عدم وجود فصل الخطاب، حل چالش موجود را به تاخير مي اندازد. از آنجا كه جريان 14مارس در لبنان فقط دولت را بطور نسبي در اختيار داشت، تاخير در شكل گيري دولت به آنان لطمه مي زند و بنابراين آنان اصرار بيشتري براي شكل گيري مجدد دولت خواهند داشت كه لازمه آن، دادن امتياز است، اولين امتياز، پذيرش جابجايي فرد ديگري به جاي سعد حريري است كه اگر اين اتفاق بيفتد گروه تجزيه شده 14مارس را به سمت فروپاشي سوق مي دهد و دسته بندي سياسي جديدي درلبنان شكل مي گيرد"
در خاتمه اینکه بحران لبنان در تهران کلید خورده و هدایت شده است . به خصوص اینکه شرایط کنونی سقوط کابینه لبنان مشابه ی آن در عراق وجود دارد . چونکه همین سیاست توطئه و فشار که از طریق شیخ حسن نصرالله رهبر حزب الله لبنان برای پیش برد اهداف خاص پشت برده در لبنان دنبال شده است و اکنون بازتاب آن را شاهد می باشیم . چند سالی است که مشابه ی آن از سوی نوری مالکی دست نشانده نخست وزیر و سایر نفوذی های دیگر درون دولت و ارگان های سر کوبگر در عراق دنبال شده است که همراه با پشتوانه ی سپاه قدس و نقش کلیدی سفارت و سفیر دیپلمات تروریست رژیم ضد بشری در بغداد می باشد . همینطور مگر فراموش نشده است که پس از انقلاب چگونه پس از عملیات انتحاری – انفجاری در ناو تفنگداران آمریکائی در بندر بیروت موجب کشته و مجروح شدن صد ها تفنگدار آمریکائی شد . سپس چگونه پاسدار محسن رفیقدوست که آن زمان فر مانده ی سپاه پاسداران بود وارد صحنه شد و از موضع قدرت و افتخار آمیز اعتراف نمود که هم چاشنی و هم ایدئولوژی این عملیات انفجاری انتحاری از ایران به لبنان رفته است؟ لذا مقامات آمریکا با تجربه ی این اعتراف پاسدار محسن رفیقدوست که مکمل تجربه ی اشغال سفارت آمریکا و گرو گان گرفتن کار کنان این سفارت به اتهام جاسوسی شد . البته از طرف دیگر سیاست ربودن و گروگان گیری سایر اتباع کشور های غربی در لبنان از طریق حزب الله لبنان اجرا شد که بقول پاسدار حسن سلطانی تئوری پرداز پاسداران اینان رفزندان معنوی و ایدئولوژیک خمینی شیاد می باشند که دست به اقدامات تروریستی مقدس می زنند. بهر حال حزب الله لبنان از گروگان های خارجی به نفع حاکمان تهران در دوران جنگ با دریافت مبالغ کلان یا سایر خواسته ها برای آزاد کردن شان در پشت پرده همراه با زد و بند استفاده می نمود. البته اکنون این سیاست گروگان گیری شامل شهروندان آمریکائی و اروپائی در عراق و ایران از سوی پاسداران کودتا گر دنبال می گردد . ولی متأسفانه مقابل تجربه ی آمریکا به جای اقدام اصولی کوبیدن کله مار در تهران دست به اقداماتی زد که مار تبدیل به افعی بس خطرناک زهری شد . یعنی اینکه آشکارا مار افعی شده در آستین خود پرورش داد طوریکه در عراق و افغانستان زهر بسوی نظامیانش می پاشد و آنان را از بین می برد . در صورتیکه به جای و کوبیدن سر مار یا کشیدن دندان افعی سمی و تنبیه کردن رژیم وحشی مهار نا پذیر تا کمک به صلح و ثبات و امنیت در خاور میانه و آزادی و دکراسی در ایران شود . در ست مسیر معکوس را بر گزید برای اینکه با اشغال نظامی افغانستان و سپس عرا ق آشکار موجب تقویت ماری سمی شد که اشاره شد چطوری تبدیل به افعی شده است که بسوی خودش زهر پاشی می کند . مهمتر اینکه با شدت اهداف پروژه ی هسته ای برای دستیابی به سلاح هسته ای را دنبال می کند که نه تهدید منطقه که امنیت و صلح جهانی را دنبال می نماید و عجیب هم دشمنی با مذاکرات صلح خاور میانه دارد . لذا تنها راه حل عدم هیچگونه مذاکره ی خائنانه ی مماشات گرایانه ی غرب و حمایت از مقاومت مردم ایران برای تغییرات دمکراتیک در ایران می باشد.
هوشنگ بهداد
http://www.kayhannews.ir/891025/2.htm#other200
دروغ نامه ی کیهان شنبه 25 دی ماه سال 1389
لبنان و احتمالات پيش رو (يادداشت روز
)