روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی سه شنبه 28 دی ماه سال 1389
نقد و بررسی : سرمقاله روزی نامه حکومتی جمهوری "مطبوعات و هدفمندي يارانه ها"
"در رژیم ضد بشری استبدادی تک صدائی مطبوعات نیاز ندارد زیرا که مطبوعات بر زیر تیغ فشار و سانسور قرار دارند تا که با افزایش تهد ید و فشار تحمیل شده ی دولتی اخلال گری بیشتر در نحوه ی اطلاع رسانی پیرامون طرح حذف یارانه های دولتی شود"
عجیب است که سرمقاله نویس فراموش کرده است که گفته می شود نقش مطبوعات بعنوان رکن چهارم دمکراسی در حکومت های دمکراتیک است که مدافع آزادی بیان و قلم هستند و آزادی برای مطبوعات وجود دارد ونه در رژیم ضد بشری که خفقان و سرکوب و سانسور و قلم شکستن و روزنامه نگار و اهل قلم را بر بند و زندان کردن حرف اول را می زند و قصاب یا جلاد مطبوعات در جهان نام گرفته است وهر روزهم تیغ تیز سانسو و ممیز گری علیه ی مطبوعات فعال تر می شود و مطبوعات بیشتری را به تعطیلی و توقیف می کشاند و روزنامه نگاران و وبلاگ نویسان را راهی سیاه چال ها می کند تا با این شیوه زهر چشم گیری از منتقدان دولتی شود . به خصوص اینکه اکنون از سوی دوت و حامیان شان اخطار تهدیدآمیز داده شده که انتقاد کردن از قطع یارانه های دولتی یا مخالفت به آن کردن حکم اعدام دارد . حال چگونه می توان در چنین فضای رعب آور و سانسور نهادینه شده در مطبوعات آنگونه که سر مقاله نویس ادعا کرده است با ید جراحی بزرگ اقتصادی با کمک مطبوعات بطور موفق آمیز اجرا گردد؟ به خصوص اینکه در کودتای 22 خرداد 88 رقیب مغلوب از صحنه حذف شده است و ادامه ی جنگ قدرت و اختلاف و تضاد بدرون باند های مافیائی کودتا گر غالب سرایت نموده است. طوری که بخشی از اصول گران منتقد دولت شده اند که از اینان نیز هم پیمانان فتنه گر رقیب مغلوب نام برده می شود . مهمتر اینکه در راستای شتاب گیری رشد لجام گسیختگی، نه واردات کالاهای اقتصادی نسبت به صادرات اقتصادی دولت را در وضعیت نا بسامانی ور شکستگی اقتصادی قرار داده است که با رشد روز افزون کاهش بودجه مواجه شده است که برای جبران نمودن این افزایش کاهش بودجه، دولت مجبور به قطع یارانه های دولتی کرده است تا که بتواند از این طریق مبلغ 100 میلیارد دلار پس انداز نماید. بهرحال جالب است که سرمقاله نویس دید دولت مردان و مسئولان رژیم ضد بشری نسبت به مطبوعات را ترسیم کرده است که نگاهی نه انتقاد آمیز از سوی مطبوعات که انتظار تملق گوئی و ستایش گری کردن از سوی اینان می باشد که به وضوع روشنگر این موضوع می باشد که جایگاه مطبوعات و خبر و اطلاع رسانی در رژیم ضد بشری چگونه می باشد؟ از طرف دیگر اعتراف تحمیل هزینه ی گزاف به مطبوعات پیرامون اجرای طرح حذف کردن یارانه های دولتی از سوی مسئولان دولت هم اذهان شده است که سرمقاله نویس توضیح بیشتر تحمیل هزینه های دولتی به مطبوعات را ناشی از حذف یارانه ای دولتی است که موجب افزایش هزینه ی سوخت و حمل و نقل و کاغذ شده که همراه با کاهش آگهی های دولتی به مطبوعات می باشد را چنین تشریح کرده است :
" اكنون سئوال اساسي و مهم اينست كه آيا مسئولان به وظيفه خود در قبال مطبوعات عمل مي‌كنند؟ به اين سئوال، در دو بخش عمومي و اختصاصي پاسخ مي‌دهيم. منظور از بخش عمومي،‌ همه‌ي عرصه‌هائي است كه مطبوعات در آنها به اطلاع رساني، روشنگري و نقد مشغولند. در اين عرصه، آنچه كاملاً مشهود است و نيازي به شرح و استدلال ندارد اينست كه اكثر مسئولان در دوران‌هاي مختلف از حمايت و تعريف و تمجيد خوششان ميآيد و از نقد نه تنها استقبال نمي‌كنند بلكه آنرا نوعي مخالفت با خود تلقي مي‌نمايند. اين ويژگي، اختصاصي به اين دولت و آن دولت ندارد هر چنداز نظر ميزان، تفاوت‌هائي ميان آنها وجود دارد. بي‌انصافي است اگر به تعارفات لفظي و ارسال تبريك به مناسبت روز خبرنگار و دادن وعده‌هاي سرخرمن اشاره‌اي نكنيم، اما هنگامي كه نوبت به انجام وظايف قانوني مي‌رسد اعمال سليقه‌ها شروع مي‌شود و بوي سوختن پروبال مطبوعات مستقل است كه به مشام اصحاب مطبوعات مي‌رسد... از آنجا كه اين قصه سر دراز دارد و اين مقاله گنجايش شرح و بسط مطالب مربوط به آن را ندارد، از اين بخش در مي‌گذريم و به بخش اختصاصي مورد نظر مي‌پردازيم. مقصود از بخش اختصاصي، عرصه اجراي قانون هدفمند كردن يارانه هاست. اگر در اين قانون و پيوست‌ها و آئين نامه‌هاي اجرائي آن و اظهارات مسئولان و مجريان آن دقت كنيد، به اين نكته خواهيد رسيد كه مطبوعات از موارد فراموش شده در اين قانون هستند و معلوم نيست هزينه‌هاي سنگيني كه از رهگذر اجراي قانون هدفمند كردن يارانه‌ها به مطبوعات تحميل مي‌شود چگونه بايد تأمين گردد. براي آنكه صورت مسأله كمي روشن شود، ارائه اين توضيح مختصر را لازم مي‌دانيم كه درست از روز اعلام آغاز اجراي قانون هدفمند كردن يارانه‌ها هزينه‌هاي توزيع، حمل و نقل و خريد بسياري از اقلام مورد نياز مطبوعات بالا رفته و در مواردي به 10 برابر رسيده است. در اين قانون، حتي براي تاكسي‌ها سهميه سوخت ارزان قيمت در نظر گرفته شده ولي براي خودروهاي توزيع مطبوعات كه حاميان رسانه‌اي دولت در اجراي همين قانون هستند هيچ سهميه‌اي در نظر گرفته نشده است. قيمت كاغذ به پيروي از قيمت دلار و در اثر شرايط بحران اقتصادي جهان در ماه‌هاي اخير بشدت بالا رفته و انتظار اين بود كه دولت براي جبران فشاري كه به اين دليل بر مطبوعات وارد مي‌شود از محل اعتبارات فرهنگي به مطبوعات كمك مي‌كرد. متأسفانه نه تنها چنين كمكي به مطبوعات نشده، بلكه سهميه قانوني يارانه‌ها نيز بشدت كاهش داده شده بطوري كه در مواردي حتي به كمتر از يك هفتم رسيده است! داستان آگهي‌هاي دولتي در سال جاري را نيز غير از خواجه حافظ شيرازي همه مي‌دانند. اگر قرار باشد دولت فقط بخش كوچكي از هزينه چاپ اخبار مربوط به خود را، كه مطبوعات عهده‌دار انتشار آن هستند، به آنها پرداخت نمايد چندين برابر سهميه‌اي كه از آگهي‌ها و يارانه‌هاي تعيين شده توسط قانون به مطبوعات تعلق مي‌گيرد خواهد شد. متأسفانه از پرداخت اين حق طبيعي و قانوني كه فقط مي‌تواند تأمين كننده حداقل‌هاي نياز مطبوعات باشد نيز خودداري مي‌گردد. در هفته‌ها و ماه‌هاي آينده كه قبوض آب و برق و گاز مطبوعات به آنها برسد، هزينه‌هاي سنگيني بر مخارج كنوني‌شان اضافه خواهد شد كه معلوم نيست براي تأمين آنها به چه كسي بايد متوسل شوند! هم اكنون كه هنوز اين هزينه‌هاي جديد گريبان مطبوعات را نگرفته، بسياري از آنها نيمه جان شده و در آستانه تعطيلي قرار گرفته اند، روشن است كه با اضافه شدن هزينه‌هاي جديد سرنوشت اين دسته از مطبوعات كه نه به كر وصل هستند و نه حق قانوني شان به آنها داده مي‌شود چه خواهد بود به ويژه آنكه ركود اقتصادي كشور موجب كاهش شديد آگهي‌هاي خصوصي نيز شده است"
در خاتمه اینکه در رژیمی که معروف به قصاب مطبوعات در جهان است و داستانش در نقش بازجو وشکنجه گر ظاهر می شود و یک ژورنالیست زن ایرانی تبعه ی کا نادابه نام خانم زهرا کاظمی را در زندان مخوف اوین به قتل رسانیده است . آنگونه که از دادن جسد وی به اعضای خانوادهاش هم خود داری نمود. البته پرونده ی این جنایت در دولت کاناداهمچنان مفتوح نگهداشته شده است . مهمتر اینکه این جانی سابقه تعطیل و تو قیف کردن بیش از 80 مطبوعات ونشریه و روزنامه در یک شب را دارد . حال بماند جنایتی که در بازداشتگاه کهریزک مرتکب شده است که جای خود دارد . وحشتناک تر جایش را یک جانی بد نام تر ازخودش اشغال نموده است . هر گز به مطبوعات نیاز ندارد . برای اینکه این رژیم ضد بشری یک رهبر ولی وقیح همکاره دارد که ماورای قانون تصمیم گیری واقدام می نماید و به هیچ مرجع و مقامی هم پاسخگو نمی باشد. زیرا که وی با کمک پاسداران کودتا گراین رژیم ضد بشری دیکتاتوری، استبدادی و تک صدائی را حاکم و به مردم ایران تحمیل نموده است . خلاصه شرایط آنچنان منقبض و خفقان آور شده است که حتی نه رقبای مغلوب و صاحب منصبان سابق تحمل نمی شوند ، بلکه مورد بدتر ین تهدید و توهین واتهامات واقع می شوند . بنابراین مشخص است همانگونه که سر مقاله نویس اعتراف آشکار نموده هدف این است تا که جان نیمه جان مطبوعات در حال مرگ از سوی دولت گرفته شود . چونکه در قاموس حکومت دیکتاتور مستبد فاشیستی مذهبی تک صدائی مطبوعات مقوله ای زائد و مزاحم وموی دماغ حاکمان حاکم می باشد که می بایست حذف گردند. به ویژه اینکه اشاره شد که در ادامه جنگ قدرت و انحصاری کردنش طرح حذف یارائه های دولتی هم اجرا شده است که از وحشت عواقب اعتراضات مردم ناراضی باید مطبوعات هر چه بیشتر بر زیر تیغ فشار و سانسور قرار گیرند تا که با افزایش تهد ید و فشار تحمیل شده ی دولتی اخلال گری بیشتر در نحوه ی اطلاع رسانی پیرامون این طرح حذف یارانه های دولتی درمطبوعات به وجودآید.
هوشنگ بهداد
http://www.jomhourieslami.com/1389/13891028/13891028_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی سه شنبه 28 دی ماه سال 1389
مطبوعات و هدفمندي يارانه ها