گفت و شنود دروغ نامه ی کیهان 23 دی – 89
توهم ! (گفت و شنود)
گفتم : اینکه شده مثل آن یارو
در کودنی سور زد به سربازجو
روزی از دوستش کرده بود سئوال
چرا به من احمق گویند می گیرندحال؟
دوستش برای اینکه به وی دهد جواب
با انگشت کوبید بر روی میز، در آورد صدا
یارو توهم زده گفت، کی در میزنه، میده ندا؟
دوستش گفت نه دلخور شو نه اینکه دمق
من زدم به میز تا گویم چرابه تو میگن احمق
توهم ! (گفت و شنود)
گفتم : اینکه شده مثل آن یارو
در کودنی سور زد به سربازجو
روزی از دوستش کرده بود سئوال
چرا به من احمق گویند می گیرندحال؟
دوستش برای اینکه به وی دهد جواب
با انگشت کوبید بر روی میز، در آورد صدا
یارو توهم زده گفت، کی در میزنه، میده ندا؟
دوستش گفت نه دلخور شو نه اینکه دمق
من زدم به میز تا گویم چرابه تو میگن احمق
گفت: تازه چه خبر؟!
گفتم: خاتمي به چند تن از نزديكانش گفته است؛ از اول بايد مي دانستيم كه ائتلاف با منافقين و بهايي ها بالاخره كار دستمان مي دهد.
گفت: مي خواهد رد گم كند و نقش اصلي خود به عنوان «ستون پنجم» دشمنان بيروني را كه در ملاقات با جرج سوروس برعهده گرفته بود، از ذهن ها پاك كند.گفتم: مگر پيروي بي كم و كاست و مو به موي خاتمي و كروبي و موسوي از فرمول ديكته شده سرويس هاي اطلاعاتي آمريكا و انگليس و اسرائيل قابل انكار است.
گفت: يكي از مدعيان اصلاحات كه به آمريكا پناهنده شده مي گويد نه فقط خاتمي و موسوي و كروبي، بلكه آمريكا و انگليس هم درباره ايران دچار توهم شده بودند وگرنه به اين حماقت بزرگ دست نمي زدند.
گفتم: شخصي از رفيقش پرسيد؛ چرا همه مردم به من ميگن «احمق»! رفيقش گفت؛ الان نشونت ميدم و بعد دو تا ليوان آورد و آنها را زد به هم. دوستش داد زد و گفت كيه در ميزنه؟ و يارو بهش گفت؛ حالا فهميدي چرا به تو ميگن !احمق! و بعد گفت؛ خب! بيا اين ليوان ها رو نگه دار، من برم درو باز كنم
گفت : روانی موجی پریشان احوال
زنجیری که از مواد انرژی میگیره وحال
تا دزد مفت شده صاحب مال و منال
با پاچه گیری از دیگران چنین گیردحال
کنون بدجوری به سیم آخر زده این زنجیری
چون همه جا وی اوین بیند ، همه اسیری
گفتم : مگر این منفور زشت روی چرند گوی
چگونه خوشرقصی کرده ، شده سخنگوی؟
دوباره چگونه گفته است هذیان و چرند؟
سیفون کشیده ،خود زده است به گند
گفت : این سربازجوی شکنجه گر بد نام زندان اوین
مدعیست خاتمی گفته به اطرافیانش در مورد مجاهدین
اشتباه کردیم که با اینان و بهائی ها کردیم ائتلاف
چون باسناریو سازی کودتاگران ، شد موجب اختلاف
گفته اینگونه رد گم کردن ، محو نمی شود ملاقات
با جرج سورس داشت تا علیه ی رژیم کند تبلیغات
متهم کرده خاتمی و موسوی و کروبی، این چموش
نوکرآمریکا و انگلیس و اسرائیل اند گفته این درازگوش
گفتم : مگر اینان نبود ند جزو مسئولن بالای رژیم؟
چرا کنون در اینگونه اتهامات شده اند سهیم؟
گفت : چون برای کسب قدرت شدند دچار اشتباه
درک نکردند که چیست فرق میان چاله با چاه
فکر می کردند که رژیم ضد بشر ِ رو سیاه
تحمل پذیراست، دخالت نمی کند سپاه
دست نمی زند به توطئه و طرح کودتا
اقدام نمی کند به جنایت بی نظیر و همتا
فرو رفتند در خوشباوری و خوش خیالی
نه دیدند بافت که فقط دیدند گل قالی
رو دست خوردند ، شدندحالی به حالی
طوری که مقدور نبودند تا دهند جا خالی
کنون که رقیب غالب شده است یکه تاز
علیه شان بد جوری کوک می کند ساز
تازه دانسته اند که چیست حکایت
رژیمی که اعتیاد دار د به جنایت
نه اصلاح پذیرست ،نه تغییر پذیر
جز اینکه کشانیده شود بر زیر
گفتم : اینکه شده مثل آن یارو
در کودنی سور زد به سربازجو
روزی از دوستش کرده بود سئوال
چرا به من احمق گویند می گیرندحال؟
دوستش برای اینکه به وی دهد جواب
با انگشت کوبید بر روی میز، در آورد صدا
یارو توهم زده گفت، کی در میزنه، میده ندا؟
دوستش گفت نه دلخور شو نه اینکه دمق
من زدم به میز تا گویم چرابه تو میگن احمق
زنجیری که از مواد انرژی میگیره وحال
تا دزد مفت شده صاحب مال و منال
با پاچه گیری از دیگران چنین گیردحال
کنون بدجوری به سیم آخر زده این زنجیری
چون همه جا وی اوین بیند ، همه اسیری
گفتم : مگر این منفور زشت روی چرند گوی
چگونه خوشرقصی کرده ، شده سخنگوی؟
دوباره چگونه گفته است هذیان و چرند؟
سیفون کشیده ،خود زده است به گند
گفت : این سربازجوی شکنجه گر بد نام زندان اوین
مدعیست خاتمی گفته به اطرافیانش در مورد مجاهدین
اشتباه کردیم که با اینان و بهائی ها کردیم ائتلاف
چون باسناریو سازی کودتاگران ، شد موجب اختلاف
گفته اینگونه رد گم کردن ، محو نمی شود ملاقات
با جرج سورس داشت تا علیه ی رژیم کند تبلیغات
متهم کرده خاتمی و موسوی و کروبی، این چموش
نوکرآمریکا و انگلیس و اسرائیل اند گفته این درازگوش
گفتم : مگر اینان نبود ند جزو مسئولن بالای رژیم؟
چرا کنون در اینگونه اتهامات شده اند سهیم؟
گفت : چون برای کسب قدرت شدند دچار اشتباه
درک نکردند که چیست فرق میان چاله با چاه
فکر می کردند که رژیم ضد بشر ِ رو سیاه
تحمل پذیراست، دخالت نمی کند سپاه
دست نمی زند به توطئه و طرح کودتا
اقدام نمی کند به جنایت بی نظیر و همتا
فرو رفتند در خوشباوری و خوش خیالی
نه دیدند بافت که فقط دیدند گل قالی
رو دست خوردند ، شدندحالی به حالی
طوری که مقدور نبودند تا دهند جا خالی
کنون که رقیب غالب شده است یکه تاز
علیه شان بد جوری کوک می کند ساز
تازه دانسته اند که چیست حکایت
رژیمی که اعتیاد دار د به جنایت
نه اصلاح پذیرست ،نه تغییر پذیر
جز اینکه کشانیده شود بر زیر
گفتم : اینکه شده مثل آن یارو
در کودنی سور زد به سربازجو
روزی از دوستش کرده بود سئوال
چرا به من احمق گویند می گیرندحال؟
دوستش برای اینکه به وی دهد جواب
با انگشت کوبید بر روی میز، در آورد صدا
یارو توهم زده گفت، کی در میزنه، میده ندا؟
دوستش گفت نه دلخور شو نه اینکه دمق
من زدم به میز تا گویم چرابه تو میگن احمق