رابطه ی اعدام های اخیر با شکست توطئه های اشرف و مذاکرات هسته ای در استانبول"
پس از شکست توطئه های زنجیره ای و گوناگون که علیه ی مجاهدان کمپ اشرف که از دو سال گذشته اوج گرفته است . البته تمام توطئه و دسیسه های طراحی شده بنام مردم عراق و اعضای خانواده های مجاهدان اشرف دنبال شده است که بر نامه ریزان وزارت بد نام اطلاعات و سپاه قدس و سفارت لانه ی جاسوسی و ترور رژیم ضد بشری در عراق همراه با حمایت کمیته سرکوب اشرف درون دولت نوری مالکی نخست و زیر دست نشانده ی عراق بوده است و بطور مشترک این توطئه ها علیه ی مجاهدان کمپ اشرف به پیش برده شده است. ولی چون دژخیمان حاکم بر ایران موفق به پیش برد اهداف پلید خودشان در کمپ اشرف نشدند . زیرا که توطئه و تهدید و یورش وحشیانه همراه با کشتار و مجروح کردن و گرو گان گرفتن مجاهدین کمپ اشرف موجب نشد تا خللی در عزم راسخ مجاهدان قهر مان اشرف ایجاد نماید . طوریکه عاقبت این تلاش های مذبوحانه شکست خورده موجب شد تا که دژخیمان حاکم بر ایران مجبور به پرده دری و کنار زدن نقاب از چهره ی کریه ی خودشان شدند و بطور عریان وارد صحنه شدند و چهره ی پلید و فریبکار و شیاد خون آشام وانسان خوار بودن شان را به معرض دید همگان گذاشتند .زیرا کهآشکارا دست به جنایات ضد انسانی آنهم بطور پنهانی و سپیده دمان و بدون اطلاع وکیل مدافع و اعضای خانواد های قربانیان زدند . برای اینکه قربانیان به گرو گان گرفته شد گان را به چوبه ی دار سپردند و انتقام ناشی از شکست مذاکرات هسته ای استانبول و توطئه های ناموفق علیه ی کمپ اشرف را از موضع کینه ورزانه ی حیوانی با دشمنی هیستریک نسبت به مجاهدان اشرف ، با بر دار کشیدن قهرمانان علی صارمی و محمد جعفر کاظمی و علی محمد حاج آقائی گرفتند تا که کارنامه ی ننگین محکومیت نقض حقوق بشرشان که رتبه ی اولی جهان می باشد را قطور وسنگین تر کنند . چون که مقابل دشمن قسم خورده ی خود آنچنان دچار کابوس وحشت شده اند که چون در توطئه های طراحی شده علیه ی مجاهدان اشرف مواجه با شکست شدند . پس با دار کشیدن قربانیان اسیر و در بند ، ولی استوار و مقاوم و قهرمان دست به انتقام کشی زدند و چهره ی رذل و فرومایه ی دشمن انسانیت بودن خود شان را اینگونه به معرض نمایش گذاشته و فاش ساخته اند که نشان از اوج رذالت و بر بریت و حماقت و سفاکی حاکمان رژیم بربر منش قرون وسطائی بی آینده است که غوطه ور در بحران های درونی و بیرونی است . همینطور در بن بست لا علاج قرار دارد . بلی این چنین چهره ی ضد بشری و اصلاح ناپذیر دژخیمان حاکم بر ایران عیان و ثابت شده است که آنگونه از دشمن اصلی خود وحشت دارند که نه اینکه زمان دار زدن قربانیان را به اعضای خانواده های داغدار نمی گویند و وکیل مدافع شان نیز اطلاع از زمان حلق آویز کردن شان ندارند ، بلکه وحشت از اجساد جان باختگان بیش از زندگان دارند . آنچنان که از وحشت واکنش اعتراضی بستگان قربانیان و سایر مردم معترض دژخیمان از تحویل دادن اجساد به خانواده ها ی داغدار اعدام شدگان خود داری می کنند.
حال رژیمی که به این سادگی پای بندی به قوانین حقوق بشر نیست و آن را به آسانی نا دیده می گیرد و زیر پا می گذارد و مرتکب جنایت علیه ی بشریت می شود که آنسوی سکه ی گرو گان گیری اتباع و شهر وندان سایر کشور ها و متهم کردن شان به جاسوسی می باشد .زیرا که هدف باج گیری و چانه زنی پشت پرده زد و بند های پروژه ی هسته ای است . آیا این رژیم مشروعیت و اعتبار دارد که هنوز می بایست با چنین رژیم ضد بشری پای میز مذاکره رفت و شریک اعمال و جنایات ضد انسانی اش شد؟ برای اینکه اینگونه اقدامات جنایت علیه ی بشریت نوعی شریک جرم دژخیمان حاکم بودن بر ایران از سوی مماشات گران می باشد . چونکه بخشی از اتهامات وارده به مجاهدان اشرف و حامیان شان توی لیست تروریست وزارت امور خارجه بودن امریکا می باشد ؟
بعلاوه سئوال است که در کجای جهان یا تاریخ سابقه داشته است که دیدار پدران از فرزندان خود جرم است و مجازات زندان و شکنجه و اعدام داشته است که از سوی دژخیمان رژیم ضد بشری حاکم بر ایران اعمال می شود؟ همچنین در کجای جهان حتی در قرون وسطا این چنین دین تبدیل به ابزار قدرت و سرکوب و خفقان و شکنجه و اعدام و سنگسار و قطع اندام و جنگ افروزی و بحران آفرینی بطور عریان بوده که 32 سال است که از سوی حاکمان رژیم عوامفریب و دین فروش در ایران وحتی برون مرز اعمال شده است؟
بهرحال پرسش است آیا تجربه بی ثبات و ناامن کردن منطقه و مقدمه سازی اشغال نظامی افغانستان و عراق ازیاد رفته است که چگونه اشغال نظامی این دو کشور منجر به حضور پاسداران و عوامل نفوذی ویکه تازی کردن شان در این دو کشور شده است ؟ از سوی دیگر مگر عراق مبدل به حیات خلوت حاکمان تهران نشده است که از طریق نفوذ درون دولت دست نشانده ی عراق مردم کشور به گروگان گرفته شده اند تا در چانه زنی مذاکرات هسته ای مورد استفاده واقع شوند ؟ همچنین مگر عراق تبدیل به کانون صدور بحران و ارتجاع و تروریست به خاور میانه و اهرم تبلیغاتی دشمنی ورزیدن با روند مذاکرات صلح خاورمیانه نشده است؟
مشخص نیست که چه موقع قرار است که دنیای غرب به خصوص گروه 5 + 1 از خود به خواب زدن بیدار شود که فاش سازد با چه رژیم جنایتکار مهار ناپذیر ضد بشری حاکم بر ایران سر و کار دارد که نه مردم معترض و ناراضی ایران را به مسلخگاه می برد و سلاخی می کند و بر دار می کشد و سنگسار می نماید و اندام شان را قطع می کند ، بلکه به مسئولان بالای حکومتی گذشته ی خود هم رحم نمی کند و هرروز بیشتر اینان را مورد موج اتهامات و توهین و اهانت قرار می دهد؟ مهمتر اینکه غرب چگونه می خواهد درک کند که این رژیم ضد بشری می تواند دلسوز مردم عراق و افغانستان و لبنان و فلسطین باشد و خواهان ثبات سیاسی و امنیت و صلح پایدار در کشور های همسایه و منطقه ی خاور میانه می باشد و تعهد به موازین رعایت حقوق بشر دارد و در مذاکرات و گفتگو های هسته ای قادر است که کلامی حرف راست بر زبان خود جاری کند که طلبکارانه و شیادانه با متهم کردن غرب ادعای اعتماد سازی هم در مذاکرات هسته ای می نماید؟
در خاتمه اینکه گذشته از کار نامه ی ننگین محکومیت رتبه ی اولی جهانی نقض حقوق بشر که این رژیم ضد بشری نا مشروع دارد. مگر انفجارات تروریستی اخیر در فرو دگاه مسکو که منتهی به کشته و مجروحین تعداد کثیری شد .گفته نمی شود دست اسلام گرایان قفقازی در کار بوده است؟ سئوال است که مشوق و آبشخور اصلی اسلام گرایان و چنین اقدامات تروریستی کدامین کشور می باشد؟ عراق و افغانستان را کدام کشور همسایه با مداخله گری ناامن و بی ثبات ساخته است؟ عامل و محرک و مشوق و تر غیب کننده ی جنگ 33 روزه ی حزب الله لبنان و 22 روز ه ی نوار غزه حماس با اسرائیل کدامین کشور بود؟ عامل بحران جدید سقوط کابینه ی لبنان کدامین کشور بوده است و این بحران آفرینی مرتبط با چه اهدافی می باشد؟ همینطور اعزام سلاح و نیرو و مواد مخدر به کشور های یمن جنوبی و مصر و سودان و سو مالی نیجریه و سنگال و مداخله گری در امور داخلی تونس و الجزایر و اردن و حتی لیبی با ادعای الگو بر داری انقلاب اسلامی رژیم ضد بشری نا مشروع حاکم بر ایران در این کشور ها در راستای چه اهدافی بوده است؟ آیا شناخت مجموعه ی اینگونه اقدامات و تجربیات انجام شده که تاریخچه ی 32 ساله دارد ، برای دنیا غرب کافی نیست و هشدار دهنده نبوده است که به خود آید و دست از موش و گربه بازی سیاست مماشات گرایانه ی مذاکرات هسته ای با چنین رژیم ضد بشری بر دارد تا در آینده ی نزدیک ترکش چنین سیاست مماشات گرایانه ی به خودش اصابت نکند و شاهد اینگونه اقدامات تروریستی همراه با بحران آفرینی درون کشور های غربی نباشد. تازه این از منظر خوش بینانه ی غیر دستیابی به سلاح هسته ای چنین عملکرد ضد انسانی دارد ، در غیر اینصورت اگر چنانچه حاکمان رژیم ضد بشری دسترسی به سلاح هسته ای یابند . آن زمان چشم انداز تصویر تابلوی درک ضریب عمق فاجعه ی در حال تکوین قابل ترسیم شدنی نمی باشد. بنابراین راه حل نهائی قطع مذاکرات خروج نام اپوزیسیون اصلی مجاهدین از توی لیست گروه و ساز مان های تروریستی و زارت امور خارجه ی آمریکا و حمایت و پشتیبانی کردن از مبارزه ی مردم ایران بر ای تغییرات دمکراتیک در ایران می باشد.
حال رژیمی که به این سادگی پای بندی به قوانین حقوق بشر نیست و آن را به آسانی نا دیده می گیرد و زیر پا می گذارد و مرتکب جنایت علیه ی بشریت می شود که آنسوی سکه ی گرو گان گیری اتباع و شهر وندان سایر کشور ها و متهم کردن شان به جاسوسی می باشد .زیرا که هدف باج گیری و چانه زنی پشت پرده زد و بند های پروژه ی هسته ای است . آیا این رژیم مشروعیت و اعتبار دارد که هنوز می بایست با چنین رژیم ضد بشری پای میز مذاکره رفت و شریک اعمال و جنایات ضد انسانی اش شد؟ برای اینکه اینگونه اقدامات جنایت علیه ی بشریت نوعی شریک جرم دژخیمان حاکم بودن بر ایران از سوی مماشات گران می باشد . چونکه بخشی از اتهامات وارده به مجاهدان اشرف و حامیان شان توی لیست تروریست وزارت امور خارجه بودن امریکا می باشد ؟
بعلاوه سئوال است که در کجای جهان یا تاریخ سابقه داشته است که دیدار پدران از فرزندان خود جرم است و مجازات زندان و شکنجه و اعدام داشته است که از سوی دژخیمان رژیم ضد بشری حاکم بر ایران اعمال می شود؟ همچنین در کجای جهان حتی در قرون وسطا این چنین دین تبدیل به ابزار قدرت و سرکوب و خفقان و شکنجه و اعدام و سنگسار و قطع اندام و جنگ افروزی و بحران آفرینی بطور عریان بوده که 32 سال است که از سوی حاکمان رژیم عوامفریب و دین فروش در ایران وحتی برون مرز اعمال شده است؟
بهرحال پرسش است آیا تجربه بی ثبات و ناامن کردن منطقه و مقدمه سازی اشغال نظامی افغانستان و عراق ازیاد رفته است که چگونه اشغال نظامی این دو کشور منجر به حضور پاسداران و عوامل نفوذی ویکه تازی کردن شان در این دو کشور شده است ؟ از سوی دیگر مگر عراق مبدل به حیات خلوت حاکمان تهران نشده است که از طریق نفوذ درون دولت دست نشانده ی عراق مردم کشور به گروگان گرفته شده اند تا در چانه زنی مذاکرات هسته ای مورد استفاده واقع شوند ؟ همچنین مگر عراق تبدیل به کانون صدور بحران و ارتجاع و تروریست به خاور میانه و اهرم تبلیغاتی دشمنی ورزیدن با روند مذاکرات صلح خاورمیانه نشده است؟
مشخص نیست که چه موقع قرار است که دنیای غرب به خصوص گروه 5 + 1 از خود به خواب زدن بیدار شود که فاش سازد با چه رژیم جنایتکار مهار ناپذیر ضد بشری حاکم بر ایران سر و کار دارد که نه مردم معترض و ناراضی ایران را به مسلخگاه می برد و سلاخی می کند و بر دار می کشد و سنگسار می نماید و اندام شان را قطع می کند ، بلکه به مسئولان بالای حکومتی گذشته ی خود هم رحم نمی کند و هرروز بیشتر اینان را مورد موج اتهامات و توهین و اهانت قرار می دهد؟ مهمتر اینکه غرب چگونه می خواهد درک کند که این رژیم ضد بشری می تواند دلسوز مردم عراق و افغانستان و لبنان و فلسطین باشد و خواهان ثبات سیاسی و امنیت و صلح پایدار در کشور های همسایه و منطقه ی خاور میانه می باشد و تعهد به موازین رعایت حقوق بشر دارد و در مذاکرات و گفتگو های هسته ای قادر است که کلامی حرف راست بر زبان خود جاری کند که طلبکارانه و شیادانه با متهم کردن غرب ادعای اعتماد سازی هم در مذاکرات هسته ای می نماید؟
در خاتمه اینکه گذشته از کار نامه ی ننگین محکومیت رتبه ی اولی جهانی نقض حقوق بشر که این رژیم ضد بشری نا مشروع دارد. مگر انفجارات تروریستی اخیر در فرو دگاه مسکو که منتهی به کشته و مجروحین تعداد کثیری شد .گفته نمی شود دست اسلام گرایان قفقازی در کار بوده است؟ سئوال است که مشوق و آبشخور اصلی اسلام گرایان و چنین اقدامات تروریستی کدامین کشور می باشد؟ عراق و افغانستان را کدام کشور همسایه با مداخله گری ناامن و بی ثبات ساخته است؟ عامل و محرک و مشوق و تر غیب کننده ی جنگ 33 روزه ی حزب الله لبنان و 22 روز ه ی نوار غزه حماس با اسرائیل کدامین کشور بود؟ عامل بحران جدید سقوط کابینه ی لبنان کدامین کشور بوده است و این بحران آفرینی مرتبط با چه اهدافی می باشد؟ همینطور اعزام سلاح و نیرو و مواد مخدر به کشور های یمن جنوبی و مصر و سودان و سو مالی نیجریه و سنگال و مداخله گری در امور داخلی تونس و الجزایر و اردن و حتی لیبی با ادعای الگو بر داری انقلاب اسلامی رژیم ضد بشری نا مشروع حاکم بر ایران در این کشور ها در راستای چه اهدافی بوده است؟ آیا شناخت مجموعه ی اینگونه اقدامات و تجربیات انجام شده که تاریخچه ی 32 ساله دارد ، برای دنیا غرب کافی نیست و هشدار دهنده نبوده است که به خود آید و دست از موش و گربه بازی سیاست مماشات گرایانه ی مذاکرات هسته ای با چنین رژیم ضد بشری بر دارد تا در آینده ی نزدیک ترکش چنین سیاست مماشات گرایانه ی به خودش اصابت نکند و شاهد اینگونه اقدامات تروریستی همراه با بحران آفرینی درون کشور های غربی نباشد. تازه این از منظر خوش بینانه ی غیر دستیابی به سلاح هسته ای چنین عملکرد ضد انسانی دارد ، در غیر اینصورت اگر چنانچه حاکمان رژیم ضد بشری دسترسی به سلاح هسته ای یابند . آن زمان چشم انداز تصویر تابلوی درک ضریب عمق فاجعه ی در حال تکوین قابل ترسیم شدنی نمی باشد. بنابراین راه حل نهائی قطع مذاکرات خروج نام اپوزیسیون اصلی مجاهدین از توی لیست گروه و ساز مان های تروریستی و زارت امور خارجه ی آمریکا و حمایت و پشتیبانی کردن از مبارزه ی مردم ایران بر ای تغییرات دمکراتیک در ایران می باشد.
هوشنگ بهداد
پنجم بهمن ماه سال 1389
پنجم بهمن ماه سال 1389