روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی شنبه 25 دی ماه سال 1389
نقد و بررسی : سرمقاله روزی نامه ی حکومتی جمهوری " تهديدي كه مي‌تواند فرصت باشد"
" پیشنهاد گذشته ی پاسدار گماشته احمدی نژادمبنی بر انتقال سازمان ملل به کشور دیگر بدون حضور آمریکا ، اکنون از سوی سرمقاله نویس تکرار شده است ""
پیرامون تصمیم وزارت خزانه‌ داري آمريكا که در اقدامي بی سابقه به بانك هاي اين كشور ابلاغ كرد تا حساب‌هاي مالي نمايندگي‌هاي بيش از يك صد كشور عضو سازمان ملل در نيويورك مسدود شوند. زیرا که هدف فشار دولت آمريكا بر بانك هاي بزرگ اين كشور از جمله "چيس بانك" براي بستن حساب هاي بر خی از نمايندگي كشورها نزد سازمان ملل است تا كه فعاليت هاي تروريستي، پولشويي و دريافت اطلاعات نقل و انتقال‌هاي سابق مالي اعضاي سازمان ملل از اين بانك ها ردگيري و کنترل شود .سرمقاله نویس در این مورد قلم زنی نموده و این اقدام را تهدیدی که می تواند به فرصت تبدیل شود تعبیر و تفسیر کرده است . البته ابتدا بدون توجه به حضور پاسدار گماشته احمدی نژاد در سازمان ملل کند که بدلیل ادامه سیاست مماشات گرایانه ی آمریکا این حضور امکان پذیر شده است . آنگونه که وی از یک سو خواهان منحل کردن این نهاد و تشکیل بنای سازمان ملل جدید بدون حضور نمایند گان آمریکا و انگلیس و اسرائیل شد و تأکید نمود رژیم ضد بشری باید دارای حق وتو در سازمان ملل جدید شود تا دیگر ممانعتی برای خود سری های رژیم ضد بشری همچون پیگیری اهداف هسته ای و دستیابی به سلاح هسته ای اش وجود نداشته باشد . از سوی دیگر این تر یبون سازمان را به یک تازی و تهدید و نا بود کردن دیگران از موضع با وارونه گوئی تبدیل کرده است . آنچنان که زیر چتر دفاع از فلسطین اشک تمساح می ریزد و علیه ی اسرائیل و آمریکا لغز خوانی می کند و آشکارا از سیاست صدور تروریسم و ارتجاع و بحران به برون مرز و مداخله گری در کشور های همسایه و منطقه دفاع و تبلیغ می کند. مهمتر اینکه رژیم ضد بشری پای بند هیچیک از قطعنامه های سازمان ملل به خصوص در مورد محکومیت نقض مستمر حقوق بشر در ایران نبوده است و هیچ توجهی به قطعنامه های تحریم های شورای امنیت ساز مان ملل هم ندارد . اما جالب است که اکنون سر مقاله نویس از موضع توبره و آخور خوری و طلبکارانه ی ضد آمریکائی نماینده ی بیش از 100 کشور عضو سازمان ملل شده است و بطور تاکتیکی و تبلیغاتی مدافع سازمان ملل و سخنگوی افکار عمومی جهان شده است و در ادامه مدعی عدم استقلال سازمان و صلاحیت آمریکا شده است چونکه آمریکا در ریزترین امور ساز مان ملل دخالت می کند . بالاخره همچون پاسدار گماشته احمدی نژاد با لیست کردن دلایل خود این چنین خواهان حذف حضور آمریکا در سازمان ملل و انتقال مکانش از آمریکا به کشور دیگری شده است :
"واقعيت اينست كه هر چند ملت‌ها و افكار عمومي بين‌المللي از اقدامات سازمان ملل در اين سالها رضايتي نداشته و به درستي معتقدند كه اين نهاد بين‌المللي نتوانسته به وظيفه خود در چارچوب حل و فصل مناقشات جهاني و ايجاد صلح و ثبات بين‌المللي و برخورد با جنگ افروزان و سلطه گران گام موثري برداشته و به وظايف اصلي خود كه دفاع از ضعيفان در برابر زورگويان است عمل كند، ولي در عين حال اين اقدام آمريكا نشان مي‌دهد كه هيچگونه حاكميتي براي سازمان ملل قائل نبوده و آنرا در تيول نفوذ بي چون و چراي خود مي‌داند و هيچ حقي را براي بزرگترين نهاد بين‌المللي به رسميت نمي‌شناسد.متاسفانه اين سازمان بين‌المللي هرگز در مقابل سئوالاتي از اين قبيل كه "آيا سازمان ملل در تصميم گيري‌هاي سرنوشت ساز و مهم خود، مستقل است و به همه كشورها به يك ديد نگاه مي‌كند و ازكشورهاي خاص جانبداري نمي‌كند؟"، "آيا سازمان ملل در شأن يك نهاد بين‌المللي بي طرف ظاهر شده است يانه؟"، "آيا رد پاي نفوذ بي چون و چراي آمريكا و رژيم صهيونيستي در قطعنامه‌هاي اين سازمان و جانبداري كوركورانه از سياستهاي سلطه را نمي‌توان مشاهده كرد؟" و صدها سئوال ديگر پاسخي قابل قبول و محكمه پسند كه بتواند جامعه جهاني را قانع كند، ارائه نكرده و چه بسا به دليل همين روحيه عدم استقلال و بي عملي است كه انتظار هيچگونه اقدام مشروع بين‌المللي از اين سازمان نمي‌‌رود. 1 - اين ديكته خ?ره‌سرانه آمريكا به بزرگترين نهاد بين المللي، ترديدهاي جدي درباره صلاحيت آمريكا براي ميزباني سازمان ملل را جدي‌تر كرده و ثابت نموده كه آمريكا ظرفيت ميزباني از سازمان ملل را ندارد. هر چند كه موضوع بي كفايتي و عدم صلاحيت آمريكا براي ميزباني سازمان ملل از سالها قبل براي بسياري از ملت‌ها و دولت‌ها روشن شده بود ولي اكنون لااقل به بيش از يكصد كشور عضو نيز ثابت شده كه آمريكا جايگاه مناسبي براي ميزباني از سازمانهاي بين‌المللي نيست و دنيا بايد از اين پس به فكر مكان ديگري براي استقرار نهادهاي مهم جهاني باشد. 2- اين اقدام مداخله جويانه آمريكا كه حتي ريزترين مسائل از جمله در امور اداري سازمان ملل را نيز در بر مي‌گيرد، نظريه انتقال سازمان ملل به كشورهاي مستقل را تقويت كرده و اين موضوع را به اثبات مي‌رساند كه سازمان ملل بايد در نقطه‌اي از جهان مستقر گردد كه از نفوذ قدرت‌هاي سلطه گر مصون باشد. عملكرد اخير آمريكائيها مهر تأييدي براين نظريه است كه بايد كشورهاي ديگر و بدون اهداف سوء‌ براي اعمال نفوذ بر تصميمات سازمان ملل، ميزبان اين نهاد باشند تا از خطر نفوذ و سلطه و اعمال محدوديت‌هاي غيرقانوني مصون بماند. 3 - آمريكا با اين اقدام نشان داد كه قصد وارد آوردن فشار بيشتر به سازمان ملل و باج خواهي افزون‌تر از اين نهاد بين‌المللي را دارد و اگر قرار باشد منابع مالي كشورها به سازمان ملل نرسد و كشورهاي عضو، امكان پرداخت حق السهم خود را نيابند، از آنجا كه اين سازمان سالانه رقمي بالغ بر 13 ميليارد دلار حق عضويت از 192كشور عضو دريافت مي‌كند، قطعاً نخواهد توانست هزينه‌هاي جاري و عملياتي خود در سراسر جهان را تامين كند و اين امر عملاً به معناي به خطر افتادن موجوديت همين سازمان نيم بند و عملكرد غيررضايتبخش آن خواهد بود. به عبارت روشن تر، آمريكا به بهره‌كشي‌هائي كه تاكنون از اين نهاد بين‌المللي بعمل آورده قانع نيست و درصدد سوءاستفاده‌هاي بيشتر مي‌باشد. 4 - شايد اين اقدام آمريكا باعث شود هم دبيركل سازمان ملل به عنوان بالاترين مقام اداري اين سازمان و هم گروه كثيري از كشورهاي عضو به دخالتهاي محدود كننده آمريكا اعتراض كرده و صلاحيت كاخ سفيد را از جهات مختلف در اقدامي جمعي زير سئوال ببرند. اين اقدام درصورتي بعمل خواهد آمد كه دبيركل سازمان ملل از حداقل استقلال برخوردار باشد. 5- توقف ارائه خدمات بانكي به نمايندگيهاي بيش از يكصد كشور عضو در دو سطح قابل تحليل است؛ يكي سطح توقف خدمات بانكي به نمايندگيها كه موجب خواهد شد عملاً نمايندگيهاي كشورهاي عضو امكان هيچگونه فعاليتي نداشته باشند و در سطح ديگر سازمان ملل به لحاظ بودجه‌اي با مشكل مواجه شود. اين وضعيت مي‌تواند باعث گردد اعضا به فكر تقويت اتحاديه اعتباري سازمان ملل كه وظيفه حمايت از فعاليتهاي بانكي را برعهده دارد، بيفتند و از اين طريق بتوانند خارج از وابستگي بانكي به آمريكا، فعاليت مالي كشورهاي عضو سازمان ملل را مديريت كنند. به هر حال اين حركت آمريكا عليه سازمان ملل و كشورهاي عضو، هر چند اقدامي خصمانه ارزيابي مي‌شود ولي مي‌تواند منشاء اثرات مباركي باشد، به شرط آنكه همه اعضا دست به دست هم داده و اين "تهديد" را به "فرصت" تبديل كنند"
در خاتمه اینکه این چنین موضع گیری ضد آمریکائی مقاله نویس دلایلی دارد که مهمترین آن اعمال و ادامه ی سیاست خائنانه ی مماشات گرایانه و سود جویانه ی تجارت نفت و خون و پایمال کردن حقوق بشر و نقض مستمر آن در ایران از سوی اروپا و به خصوص آمریکا می باشد . به ویژه اینکه ادامه ی ماراتونی مذاکرات هسته ای 8 ساله هم ضمیمه ی این سیاست می شود . مشروط بر اینکه اینان برای ناامن و بحرانی کردن منطقه و غارتگری نفت و گاز و فروش تسلیحات نظامی و سایر تولیدات دیگر شان به منطقه نیاز به رژیم ضد بشری فاشیستی مذهبی حاکم بر ایران دارند تا با سیاست صدور ترور یسم و بحران و ارتجاع به برون مرز و مداخله گری مستمر ش در امور داخلی کشور های همسایه و منطقه و دشمنی کردن با مذاکرات صلح و خاور میانه وبی ثبات و ناامن کردن خاور میانه شرایط حضور کشور های غربی به خصوص آمریکا در منطقه هموار و میسر گردد. البته حاکمان تهران بدلایل اعمال سیاست های نامبرده ی غرب تلاش گسترده برای دستیابی به سلاح هسته ای کرده که موجب مضاعف شدن ترس و وحشت و ناامنی و بی ثباتی کشورهای همسایه و منطقه خاورمیانه شده است . طوریکه غرب هم ازچشم انداز اهداف و نتایج نهائی آن دچار وحشت شده و نگران تهدید صلح و امنیت خودش شده است.مع الوصف غرب باید تصمیم بعنوان راه حل اقدامات قاطع اتخاذ نماید که شامل مذاکرات هسته ای و زد و بند های پشت پرده می شود که این مذاکرات را باید قطع کند. همچنین این رژیم ضد بشری و مهار نا پذیر رااز سازمان ملل و سایر نهادهای بین المللی اخراج نماید . بعلاوه خرید نفت و گاز وعدم فروش ..... و تحریم کند . بالاخره اینکه از مقاومت مردم ایران برای تغییرات دمکراتیک در ایران با پشتیبانی نماید.
هوشنگ بهداد
http://www.jomhourieslami.com/1389/13891025/13891025_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html
روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی شنبه 25 دی ماه سال 1389
تهديدي كه مي‌تواند فرصت باشد