دروغ نامه ی کیهان 30 دی ماه سال 1389
نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان "مقاومت لبنان و عقب نشيني آمريكا و اسرائيل "
اعتراف به ایجاد بحران اخیر لبنان و دامن زدن به آن از طریق حزب الله لبنان که مرتبط به مذاکرات هسته ای گروه 5+1 در استانبول می باشد""
مشخص است که دامن زدن به بحران ایجاد شده در لبنان که بدلیل وحشت از صدور احکام محکومیت متهمان دست اندر کار ترور رفیق حریری از سوی داد گاه بین المللی می باشد .آن سوی سکه ی افزایش انفجار خود رو های بمب گذاری شده و عملیات انتحاری در عراق است که بی ربط به بحران هسته ای و مذاکرات هسته ای با گروه 5+1 در استانبول نیست . بنابراین همانگونه که رژیم ضد بشری از طریق حزب الله لبنان و متحدین شان با استعفای 11 وزرای کابینه ی لبنان موجب بحران جدید در لبنان شد. اکنون نیز تلاش می شود تابه شیوه های گوناگون این بحران عمیق تر گردد تا که سران رژیم ضدبشری بتوانند محور این بحران لبنان اهداف چند جانبه ی خود را پیگیری نمایند. از جمله این اهداف تحمیل کردن نخست وزیری جدید در لبنان است تا که همچون نقش نوری مالکی در عراق برای حاکمان تهران نقش ایفا کند . همچنین مخدومه اعلام کردن دادگاه بین المللی محاکمه ی عاملان ترور رفیق حریری است که شامل ولی وقیح می شود . همینطور تلاش برای بر پا کردن جنگی دیگر با اسرائیل در خاورمیانه و ایجاد تنش آفرینی وجنگ افروزی است که در بستر دشمنی کردن با روند مذاکرات صلح خاور میانه می باشد تا بالاخره طبق تجربه ی جنگ 33 روزه حزب الله لبنان و 22 روزه حماس با اسرائیل ایجاد فضای عبور از برون رفت موقتی از بحران هسته ای برای رژیم ضد بشری هموار گردد. بنابراین اکنون قلم بر دست غیر ایرانی نقل قول کردن از رئیس جمهور لبنان مبنی بر اینکه چنانچه تغيير عمده اي در فضاي سياسي لبنان اتفاق نيفتد، از نظر ميشل سليمان، كار اين دولت تمام است. یعنی آشکارا سخنگوی رئیس جمهور لبنان شده و برای وی تعیین تکلیف نموده است. زیرا که همانگونه که اشاره شد هدف زدن زیرآب نتایج احکام داد گاه بین المللی ترور رفیق حریری نخست وزیر اسبق لبنان می باشد به خصوص اینکه در ادامه وی سخنگوی جریان حزب الله لبنان و متحدین شان هم شده و اعتراف کرده است که اینان روند دادگاه حريري را به نفع لبنان نمی دانند و خواستار توقف كار آن هستند. بعلاوه از طرف دیگر مدعی شده اعلام حکم قاتلان رفیق حریری دادگاه بین المللی که به تعویق افتاده است نتیجه ی عقب نشینی آمریکا است که می بایست افزود این تعویق به بحران لبنان و بستگی به مذاکرات هسته ای در استانبول دارد ونه اینگونه که قلم بر دست غیر ایرانی یادداشت روزنویس محورش ادعا کرده است :
"دادگاه بين المللي ويژه تحقيق در زمينه ترور رفيق حريري با يك روز تاخير در بيانيه اي اعلام كرد كه «دانيل بلمار» دادستان حكم اوليه دادگاه را به قاضي -بلژيكي- «دانيل فرانسين» تحويل داده است. در اين بيانيه آمده بود: «محتواي اين حكم همچنان بصورت محرمانه باقي خواهد ماند و قاضي اقدامات مقدماتي محدوديت زماني در زمينه بررسي حكم اوليه ندارد.» جالب اين است كه چند ساعت قبل از صدور اين بيانيه، خبرگزاري المركزيه از ارائه حكم اوليه به دانيل فرانسين خبر داد اما دادگاه مربوطه اين خبر را رد كرد. در مورد زمان رسيدگي به حكم اوليه هم، قبلاً دادگاه گفته بود مدت زمان رسيدگي و اعلام نظر دادگاه بين 6 تا 10 هفته است.در حاليكه همه مي دانند محور كار دادگاه اتهام بستن به حزب الله است"
جالب است بدون اینکه توضیح داده شود که مگر ایران جزو کشور های عربی می باشد که می بایست در مذاکرات دمشق در کنار برخی ازر کشور های عربی و ترکیه حضور داشته باشد ؟ همچنین با نا دیده گرفتن گزارش خبر گزاری دروغ پردازپاسداران فارس که گزارش داد وزیر امور خارجه عربستان با اخطار هدف تقسیم لبنان، از نقش میانجی گری لبنان عقب نشینی کرد. یعنی اینکه با این اقدام عربستان سعودی توپ را وارد زمین رژیم و حزب الله لبنان نموده است. اما این قلم بر دست غیرایرانی قلم بر دست پیرامون مذاکرات دمشق به مقدمه سازی و کلید زدن بحران اخیر لبنان که با سفر پاسدار گماشته احمدی نژاد به جنوب لبنان پرداخته است. همینطور به نقش مداخله گرایانه ی رژیم ضد بشری از طریق حزب الله لبنان تأکید نموده است و در مورد دست داشتن رژیم ضد بشری در بحران جدید لبنان و چشم دوختن به نقش هم پیمانش سوریه برای کسب امتیاز برای خودش و حزب الله لبنان که مقاومت لبنان نامیده شده اینگونه گزارش داده است:
"مذاكرات دمشق بدون حضور ايران از يك سو و بدون حضور ايران و عربستان از سوي ديگر برگزار گرديد، نكته ديگر اين بود كه مذاكرات سه جانبه در «دمشق» برگزار شد كه هر كدام معاني خاص خود را دارند: يكم: ميزان نفوذ ايران در لبنان بر كسي پوشيده نيست. استقبال لبناني ها از رئيس جمهور ايران خاطره استقبال از رئيس جمهور در شهرهاي ايران را تداعي كرد. اما با اين وجود ايران در مذاكرات دمشق نبود! چرا؟ از منظر ايران نشست دمشق به تقاضاي سعد حريري، آمريكا و... تشكيل شده و از سوي ديگر موضوع آن حل مشكل حريري است.ايران به خوبي مي داند كه سوريه تا امتيازي از حريري به نفع مقاومت نگيرد، براي عادي سازي شرايط سعد وساطت نمي كند.بسيار كمتري از اين دو در فضاي لبنان مي باشند، حضور دارند! چرا؟ پاسخ اين است كه ايران و عربستان- دو قطب رقيب در معادله لبنان- در مذاكرات حضور ندارند براي اينكه مذاكرات دمشق بر مبناي حل و فصل منازعه داخلي لبنان شكل نگرفته است. كاملاً واضح است كه دستور كار دمشق حل يك مشكل و آن «بازگرداندن دولت حريري» است در حل اين مشكل دولت سعودي نمي تواند كمكي بكند چرا كه نفوذي روي حزب الله ندارد. ايران هم معتقد است حريري و... بايد با مراجعه به حزب الله مشكل خود را حل كنند نه مراجعه به ديگران.سوم: برگزاري مذاكره در دمشق- حامي شناخته شده حزب الله- هم معناي خاص خود را دارد. مذاكره جمعي براي حل مشكل لبنان اين بار نه در «واشنگتن»، «لندن»، «پاريس»، «رياض»، «قاهره» يا «امان» و حتي «دوحه» بلكه در«دمشق» است. اين همان دمشقي است كه در سال 2005 گردانندگان اصلي همين «دادگاه بين المللي» براي واژگوني دولت آن، همه توانايي منطقه اي و بين المللي خود را پاي كار آوردند. چشم دوختن غرب و جريان وابسته به آن در لبنان به دمشق، اعتراف به قدرت مقاومت است. اين در حالي است كه حضور قطر و تركيه كه در ميانه دو جبهه مقاومت و محافظه كار قرار دارند و غيبت كشورهاي محافظه كار عرب نشان مي دهد كه در خاورميانه كفه ترازو به سمت مقاومت قرار دارد و سفرهاي پي درپي مقامات ارشد آمريكا به خاورميانه و حملات مستقيم و مكرر به بلوك مقاومت نتوانسته است مقاومت و كشورهاي اين محور را تبديل به مشكل خاورميانه نمايد، ميزباني دمشق در اين مذاكرات نشان داد كه واقعيات خاورميانه را كشورهاي خاورميانه مي سازند نه آمريكايي ها"
در خاتمه اینکه پس از 32 سال اثبات شده است که این رژیم ضد بشری که با بحران روی کار آمده و با بحران آفرینی و صدور آن به برون مرز که موازی با سیاست جنگ افروزی بوده است موفق شده تا به حیات ننگین خود ادامه دهد. البته برای پیگیری این سیاست بحران آفرینی و جنگ افروزی از چاشنی توجیه کردن دین و اسلام ابزاری شده بهره برده است . اما چون نقش اینگونه سیاست های جنگ افروزانه و بحران آفرینانه با دین و اسلام ابزار قدرت شده فاش شده است . به ویژه اینکه بمرور مشروعیت رژیم ضد بشری خراطی شده و به مرحله ی نامشروع بودن رسیده است . طوریکه بدلیل افزایش فضای نارضایتی عمومی در ایران و پس از کودتای 22 خرداد 88 ، پژواک فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت وقیح در ایران طنین انداز شد . از سوی دیگر با حضور و قدرت گیری پاسداران در رأس حاکمیت و حذف رقیب مغلوب دامنه ی اختلافات و تضاد و رقابت های باند های مافیائی حاکم هم رو به گسترش نهاده است . بنا براین تنها اهرم قدرت ابزار باج گیری بیرونی که می تواند در خدمت حاکمان ضد بشر و متزلزل برای بقای ننگین باشند. تلاش همه جانبه برای دستیابی به سلاح هسته ای می باشد . از این منظر سیاست سرکوب و خفقان همراه با اعدام های داخلی موازی صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به برونشده و این سیاست با شدت دنبال می شود تا با ناامن وبی ثبات کردن منطقه ی خاور میانه بتوان گریز گاهی برای برون رفت از بحران هسته ای و دفع خطر های جانبی آن حاصل شود. لذا تنها راه مسدود کردن اهداف حاکمان تهران به سلاح هسته ای قطع هرگونه ادامه ی سیاست مماشات گرایانه ی مذاکرات هسته ای از سوی غرب و پشتیبانی از مقاومت مردم ایران برای تغییرات دمکراتیک می باشد.
هوشنگ بهداد
http://www.kayhannews.ir/891030/2.htm#other200
دروغ نامه ی کیهان 30 دی ماه سال 1389
مقاومت لبنان و عقب نشيني آمريكا و اسرائيل (يادداشت روز
)