دروغ نامه ی کیهان سه شنبه 21 دی ماه سال 1389
نقد و بررسی : (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " يك حرف از آن هزاران ! "
سر باز جو شریعتمداری پس از خاتمی، اکنون رفسنجانی را به همسوئی با صهیونیست و آمریکا و بدتر از داریوش همایون متهم کرده است"
در روند سناریو سازی برای اعضای خانواده ی رفسنجانی که پس از رئیس جمهور شدن پاسدار گماشته احمدی نژاد شدت یافته است . زیرا که با تازی کردن پاسدار گماشته احمدی نژاد که همراه با حمایت خاموش و یا موضع گیری چند پهلوی ولی وقیح همراه بوده است ، زیر چتر تبلیغات تاکتیکی مبارزه با مفسدان اقتصادی ،وی به سوی رفسنجانی کیش داده شده است . البته پس از کودتای 22 خرداد 88 مسیر شیب این سناریو سازی علیه ی وی و اعضای خانواده اش شتاب تندی گرفته است . برای اینکه هدف اصلی خود رفسنجانی و کوشش برای حذف کامل وی از صحنه ی قدرت می باشد . بهر حال اکنون سر باز جو پاسدار شکنجه گر و پرونده ساز شریعتمداری پس از حضور د ر شب نهم دی ماه در تلویزیون پاسدار ضرغامی که طرح توطئه ی تدارک دیده شده علیه ی خاتمی با اتهام وی رهبر فتنه گران در88 بود . چون انتقام اعتراضات گسترده ضد حکومتی سال 88 از وی گرفته می شود . بهر حال پس از این حضور تلویزیونی سربازجو شریعتمداری بطور زنجیره ای جو سازی های همراه با تهدید به بازداشت و محاکمه و مجازات کردن خاتمی افزایش یافته است . البته ترکش این توطئه گری به اعضای فراکسیون بازار مکاره ی هشتم اصابت نموده است . چونکه اینان با خاتمی دیدار داشتند و خاتمی 3 شرط برای حضور در نمایش خیمه شب بازی انتخابات - انتصابات – تقلبات مجلس نهم گذاشت که تأکید بر اساس اجرای قانون اساسی در رژیم ضد قانون نمود که موجب ریختن آب بر توی لانه ی مور چگان شد. برای همین اکنون سرباز جو پاسدار حسین شریعتمداری بهانه گیر آورده است تا که رفسنجانی را همچون خاتمی اینگونه دراز و بازجوئی و محاکمه و محکوم کند.
"پيام آيت الله هاشمي رفسنجاني به مناسبت سالگرد قيام خونين 19 دي كه دو روز قبل منتشر شد اگرچه در نگاه اول از توجه ايشان به ضرورت گراميداشت خاطره آن قيام خونين حكايت مي كند و از اين زاويه درخور تقدير به نظر مي رسد ولي برخي از آنچه در متن پيام آمده و نيز، بي سابقه بودن آن طي 33 سال- و يا دستكم 31 سال- گذشته، پرسش ها و ابهاماتي را پيرامون چرايي تهيه و انتشار اين پيام پيش مي كشد كه اميد است اين پرسش ها و ابهامات با توجه به هوشمندي حضرت آيت الله رفسنجاني، پاسخ هاي روشني را در پي داشته باشد"
اما شیوه مچ گیری و بازجوئی کردن رفسنجانی که چرا در 33 سال گذشته رفسنجانی بمناسبت 19 دی سال 56 سکوت کرده است و اکنون آنگونه پیام داده که تناقض آمیز وهمسوبا مهره صهیونیست و آمریکا داریوش همایون است. البته رفسنجانی با مثل زدن مردن مصطفی خمینی که گفته هدف تعطیل کردن مبارزه ی مردم ایران علیه شاه بود . ولی چون طرح آمریکا شکست خورد . مقاله ی ارتجاع سیاه داریوش همایون در روز نامه ی اطلاعات در 17 دی سال بازتاب داده شد . ولی سرباز جو حسین شریعتمداری آنگونه که خود خواسته بر اساس تجربه ی بازجوئی و پرونده سازی کردن تعبیر و تفسیر کرده است . چونکه هدف رفسنجانی که با شیوه ی به در گفتن تا دیوار بشنود یا با یک تیر چند هدف زدن است را متوجه شده است . زیرا خواسته شرایط کنونی خودش و آقا زاه مهدی را با آن موقع خمینی شیاد و مصطفی مقایسه کند تا که تفهیم کند وی با اینگونه تهدید و توطئه کردن های رقیب غالب از صحنه خارج نمی شود . از طرف دیگر گوشزد کرده اینان که با کودتا قدرت را قبضه و انحصاری کرده اند در آن زمان مبارزه در صحنه نبودند. ولی اکنون با مرده خواری میراث خوار مبارزان شده اند. مشروط بر اینکه نه رفسنجانی و نه سر باز جو شریعتمداری از چگونگی سر به نیست کردن احمد خمینی که توطئه ی مشترک با خامنه ای بود سخنی نگفته اند. بهر حال سرباز جو شریعتمداری پیام رفسنجانی بمناسبت 19 دی سال 56 را اینگونه تبدیل به کیفر خواست علیه ی رفسنجانی نموده و وی را متهم و محکوم کرده است:"
"طي 33 سالي كه از قيام خونين 19 دي مي گذرد، براي اولين بار است كه آقاي هاشمي رفسنجاني به مناسبت سالگرد اين قيام بيانيه مي دهند و سؤال اين است چرا ايشان در تمامي طول 33 سال گذشته كمترين ضرورتي براي صدور بيانيه به همين مناسبت، احساس نكرده اند؟ و امسال با 33 سال گذشته چه تفاوت هاي درخور توجهي دارد كه احساس نياز به صدور بيانيه را در حضرت ايشان برانگيخته است؟ ممكن است گفته شود كه ترك يك اقدام خداپسندانه نظير گراميداشت قيام آفرينان 19 دي، طي سه دهه گذشته، نمي تواند و نبايد مانع از انجام آن در سال هاي بعد باشد و حكيمان به حكمت گفته اند «جلوي ضرر از هر كجا كه گرفته شود، سودمند خواهد بود». اين تلقي قابل قبول است ولي متاسفانه و آنگونه كه در پي خواهد آمد، متن و محتواي پيام با اين گزاره همخواني ندارد و نشان مي دهد براي همين امسال تهيه شده است و با عرض پوزش، قيام 19 دي فقط بهانه صدور اين بيانيه بوده است و نه «علت» آن! چرا...؟! براي شرح بيشتر اين ماجرا بايد به متن مراجعه كرد.«براي ترور فيزيكي نور چشم امام، حاج آقا مصطفي خميني را در آبان ماه 1356 نشانه گرفتند تا امام را از ادامه مبارزه مأيوس كنند. اما وقتي استواري امام را در تداوم مبارزه و صلابت مردم در حمايت از امام ديدند، در دي ماه همان سال سياست ترور شخصيتي امام را در دستور كار خويش قرار دادند و مقاله اي سراسر توهين و تهمت به امام را در روزنامه اطلاعات منتشر كردند كه به اعتراف دوست و دشمن، اتفاقات پس از آن، سقوط رژيم پهلوي را در سراشيبي تسريع نهاد.»تأسف آور است كه اين بار براي توهين و تهمت، لباس رشيدي مطلق ها را درآورده و خرقه دوستي و ارشاد پوشيده اند».«رشيدي مطلق» آنگونه كه بعدها از اسناد ساواك بدست آمد نام مستعار «داريوش همايون» است. او يك صهيونيست نشان دار است كه وابستگي خود به صهيونيست ها را انكار نمي كند. وي وزير اطلاعات و جهانگردي رژيم شاه در كابينه جمشيد آموزگار و مدير و مؤسس روزنامه آيندگان بود كه باز هم مطابق اسناد ساواك از طريق لابي با صهيونيست ها و سفارت رژيم اشغالگر قدس اداره مي شد و از سوي حضرت امام(ره) با ذكر نام طرد شده بود. البته برخي از اسناد ساواك از داريوش همايون به عنوان كسي كه نامه ياد شده با اسم مستعار «احمد رشيدي مطلق» را براي چاپ از دربار به روزنامه اطلاعات برده است ياد مي كنند كه در اين حالت نيز يكي از عوامل اصلي در چاپ نامه مورد اشاره است
همچنین سربازجو حسین شریعتمداری که نقشی بیش از داریوش همایون و زیر اطلاعات و جهانگردی در رژیم ضد بشری اجرا می کند . اکنون با خرمندرندی خاص و تجربه ی 32 سال باز جوئی و شکنجه گری و تواب و سازیو ساری آویزان به گزینه های داریوش همایون یا همان رشیدی مطلق مقاله نویس 17 دی سال 56 اطلاعات شده است تا در ادامه توانسته باشد با پاتک زدن به رفسنجانی رهبران مغلوب جنبش سبز و رفسنجانی را در کنار داریوش همایون و صهیونیست قرار دهد و اینگونه ادامه پرسشگری و باز جوئی کیفر خواست تنظیم شده علیه ی رفسنجانی را پیگیری نماید:
"تجربه 85 ساله من نشان مي دهد كه موسوي و خاتمي و كروبي براي سرنگوني رژيم جمهوري اسلامي به مراتب مفيدتر از شاهزاده رضا پهلوي عمل كرده اند. جنبش سبز اميد از دست رفته را به ما بازگرداند و حمايت همه جانبه از اين جنبش و رهبران آن وظيفه ملي- ميهني همه كساني است كه حضور اسلام را در حاكميت ايران نمي پسندند!داريوش همايون در مصاحبه با نشريه ضد انقلابي «تلاش» ضمن تشكر از همراهي منافقين با سران فتنه، خطاب به كساني كه اين همراهي و همكاري را باعث بدنامي فتنه گران مي دانند، گفته بود؛ «من خودم يك بي دين هستم ولي امروزه بايد موقعيت حساس موسوي و كروبي را درك كرد و حضور همه گرايش ها از بهايي ها، سازمان مجاهدين خلق، سلطنت طلب ها و حتي ماركسيست ها را در كنار رهبران جنبش به فال نيك گرفت.» و... اكنون بايد از آقاي هاشمي رفسنجاني پرسيد؛ حضرتعالي كه در پيام خود از داريوش همايون، يعني همان «احمد رشيدي مطلق» به عنوان عامل رژيم آمريكايي شاه و اهانت كننده به اسلام و امام و روحانيت ياد مي كنيد و اقدام وي را با اهانت «سران مشرك قريش» به ساحت رسول خدا(ص) برابر مي دانيد- كه حق نيز چنين است- آيا از حضور فعال وي در كنار آقايان موسوي و خاتمي و كروبي در فتنه 88 خبر نداريد؟ به يقين از اين ماجراي مشمئزكننده باخبريد. بنابراين پرسش بعدي آن است كه چرا عليه وي كمترين موضعي نگرفته و دوستان خود را به خاطر همراهي با اين جرثومه فساد و تباهي كمترين ملامتي نفرموده ايد؟!مگر حضرتعالي با صراحت- و به صحت- نمي فرماييد كه مقاله «رشيدي مطلق» در روزنامه اطلاعات دي ماه 1356، احساسات مذهبي و غيرت ديني مردم را برانگيخت و قيام خونين 19 دي را در پي داشت؟ بنابراين چه انتظاري داريد كه حضور وي در فتنه 88 و در كنار سران فتنه- كه ده ها بار از داريوش همايون وطن فروش تر و جنايتكارترند- حماسه 9 دي را در پي نداشته باشد؟ اگر داريوش همايون فقط يك مهره آمريكايي و اسرائيلي بود، در فتنه 88 كه آمريكا و اسرائيل و انگليس با هويت كامل خود و بدون پرده پوشي و بي نقاب به حمايت مالي، تبليغاتي و سياسي و... همه جانبه از موسوي و كروبي و خاتمي برخاستند. راستي! جناب آقاي هاشمي، رشيدي مطلق كه عليه او- به حق- خروش برداشته ايد در كدام سو ايستاده است؟! قاتلان مردم مظلوم قم در قيام 19 دي ماه 56 در كدام سو؟! بايد بدانيد- لطفا و با عرض پوزش بفرمائيد كه امروزه لات و هبل و عزي در كدام سوي از آوردگاه جمهوري اسلامي ايران با دشمنان تابلودار آن ايستاده اند؟! بي ترديد مي دانيد كه آنها از حاميان سينه چاك مالي و سياسي و تبليغاتي سران فتنه 88 بوده اند. بنابراين تاسف آور است و از حضرتعالي بعيد است كه در بيانيه خود اين بت ها را جابجا كنيد! و حضور بي پرده «لات و هبل و عزي» را در كنار سران فتنه نبينيد و يا خداي نخواسته ببينيد و عليه آنها خروش برنداريد!6چرا وقتي همين چند ماه قبل، تصوير مبارك آن بزرگوار را پاره و لگدمال كردند، نه فقط سكوت كرديد و احساسات جنابعالي برانگيخته نشد، بلكه به گونه اي تلويحي - اگرچه سكوت نيز چنين است- از آن اراذل و اوباش حمايت نيز فرموديد؟!نگارنده انكار نمي كند كه امروزه بعضي ها به قول حضرتعالي؛ «براي توهين و تهمت(به مرجعيت) لباس رشيدي مطلق ها را درآورده و خرقه دوستي و ارشاد پوشيده اند» ولي به خوبي مي دانيد توده هاي عظيم و چندده ميليوني كه در مقابل فتنه 88 ايستاده بودند، اينگونه افراد را نيز به خوبي مي شناسند و از نهيب و خروش عليه آنها دريغ نكرده اند كه نوشته هاي كيهان عليه آنان و هشدارهاي پي درپي نسبت به خطر حضورشان در برخي مراكز حساس گواه روشني بر اين مدعاست. اما؛ سخن آن است كه اگر اشاره حضرتعالي در بيانيه اخيرتان به اين افراد است، چرا در برابر نمونه هاي بارها پلشت تر و آشكارتر سكوت كرده بوديد و هنوز هم سكوت مي كنيد؟! و چگونه انتظار داريد كه مردم با وجود برخورد اينگونه حضرتعالي، توصيه هاي شما را دلسوزانه تلقي كنند؟!
در پایان یادداشت خود سر باز جو به شیوه ای نا خواسته اشاره کرده است نقشی که احمد خمینی برای پدر شیادش ایفا می کرد . یعنی تنظیم نوشتار هائی به نام خمینی شیاد که180% بامحتوای گفتاری خمینی شیاد اختلاف داشت . یا با روشی که کودتا گران پشت صحنه یا یادداشت های روز همین سر باز جوشریعتمداری در دروغ نامه ی کیهان برای مترسک لوطی جماران ولی وقح تهیه و ترسیم و برایش تعیین تکلیف می کنندت اسپس وی بعنوان طوطی سخنگوی شان شده و آن را رله و نشخوار کند . یا مشابه سیاستی که مرشد رحیم مشائی برای مریدش پاسدار گماشته احمدی نژاد دیکته می کند . اکنون سرباز جوی شکنجه گر پرونده ساز رفسنجانی هفت خط را مخاطب قرار داده است که اینگونه آلت دست دیگران واقع شده که برایش پیام 19 دی تنظیم کرده اند:
" يادآوري اين نكته در سطور پاياني آن نيز ضروري به نظر مي رسد، آن جناب آقاي رفسنجاني كه نگارنده مي شناسد و سال ها قبل از پيروزي انقلاب و در جريان انقلاب با بينش و منش و حتي شيوه نگارش ايشان آشنايي داشته و دارد، نمي تواند نويسنده بيانيه ياد شده باشد. اين بيانيه، به لحاظ ادبيات نوشتاري، «مغلوط» از نظر محتوا، «مخدوش» و با توجه به چگونگي استدلال، «ابتدايي» به نظر مي رسد و اين تلقي را پديد آورده و قوت مي بخشد كه جناب هاشمي فقط تاييد كننده متن بوده و اجازه انتشار آن را صادر فرموده اند! و اين احتمال اگر با صحت قرين باشد، نشان مي دهد كساني كه در جريان فتنه 88 پشت شخصيت و جايگاه آقاي رفسنجاني سنگر گرفته بودند، هنوز ايشان را رها نكرده اند و بيانيه ياد شده را براي خروج هرچند، موقت رسانه هاي فتنه از خمودگي و درهم ريختگي ناشي از شكست تدارك ديده اند.
در خاتمه اینکه آنچه خاتمی در 5 سال پیش در مشهد در تولد حضرت علی پیش بینی کرد و اخطار داد و گفت که یک جریان مرموز و مشکوک بقدرت خزیده است که اهداف خود را زیر چتر حمایت تاکتیکی از ولایت وقیح دنبال می کند تا که با پشتیبانی وی و کمک بیگانه رقبایش را از صحنه حتی بشکل فیزیکی حذف نماید . چون این جریان مرموز وابسته به بیگانه اعتقاد به ولایت وقیح ندارد و از وی نیز به زودی عبور خواهد کرد و مقابلش خواهد ایستاد. کما اینکه با بر کناری منوچهر متکی که مورد تأئید ولی وقیح بود . این اتفاق طرح عبور از ولی وقیح علنی شد . البته پس از تدارک کودتای تقلباتی 22 خراد 88 که از سوی پاسدار میلیاردی محمد صادق محصولی که وزیر کشور دولت نهم بود و با حمایت سپاه و بسیج که هدف شان حذف رقیب بود تقلبات گسترده ی آرای طراحی و اجرا شد . پس از اجرای این کودتا ، برای خاموش کردن صدای معترضین ، کودتاگران طرح های زنجیره ای ضرب و شتم و سرکوب و خفقان و اتهام زنی همراه با سانسور و باز داشت و اعتراف گیری و محاکمه نمایشی و محکوم به زندان و اعدام کردن اعضای رقیب مغلوب دنبال و اجرا کرده اند تا جائی که اکنون سنگین ترین اتهامات خیانت و قتل و ستون پنجم و نفوذی دشمن و جاسوس بیگانه به خاتمی و موسوی و کروبی وارد می شود . بطوریکه این روز ها همه جا صحبت از تهدید هرچه زود تر بازداشت و محاکمه و مجازات شان می شود . مکمل این اقدام پرونده ی گشوده شده ی رفسنجانی است که تا حال از طریق آقازاده مهدی و مهاجرانی و کدیور در لندن دنبال شده است . اما اکنون خودش بطور مستقیم از سوی سربازجو پاسدار حسین شریعتمداری مورد خطاب واقع شده است و متهم به صدور پیام بدتر از داریوش همایون شده است که مهره ی صهیونیست و آمریکا نامیده شده است . سئوال است. آیا این رژیم ضد بشری فاشیستی مذهبی کودتائی که این چنین مهره های مهم پیروان خمینی شیاد را مورد اتهام و تهدید قرار می دهد هنوز مشروطیت دارد و می تواند مردمی باشد ؟ آیا 32 سال ابزاری کردن دین و اسلام که در راستای اهداف جنگ قدرت و ثروت و سرکوب و وحشت بوده که آشکارا نخ نما و فاش شده است . آنگونه که موجب نارضایتی عمومی شده است که هر فرصت یا روزنه ای این مردم خشمگین و ناراضی کسب می کنند . همچون سال گذشته پژواک مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل لایت وقیح و احمدی نژاد سر می دهند که آشکارا نفی تمام عیار این رژیم ضد بشری دین فروش می باشد و آن روی سکه خواست تغییرات دمکراتیک در ایران است ؟ همچنین آیا این شرایط به وضوح ثابت نمی کند که اوج گیری جنگ قدرت و اختلافات و منازعات باندهای مافیائی غالب که از یک سو با خودی هاست و از طرف دیگر با جناح رقیب مغلوب است با توجه به سلسله زنجیر وار بحران های درونی و بیرونی و بحران هسته ای و تحریم ها و عدم مشروعیت و انزوای منظقه ای و جهانی نشان از به پایان نزدیک شدن عمر ننگین این رژیم بربرمنش تاریک اندیش نمی باشد؟
هوشنگ بهداد
http://www.kayhannews.ir/891021/2.htm#other200
دروغ نامه ی کیهان سه شنبه 21 دی ماه سال 1389
يك حرف از آن هزاران ! (يادداشت روز
)