روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی سه شنبه 17 خرداد ماه سال 1390
نقد و بررسی : سرمقاله روزی نامه ی حکومتی جمهوری : نوبت ميزبان هم مي‌رسد"

"چنین رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی کودتایی که سخت در گیر جنگ قدرت و ثروت در داخل می باشد آنچنان که گرگ های هار به جان هم افتاده اند ودر حال دریدن همدیگر هستد چگونه مسئولان چنین رژیمی می تواند رهنمود دهنده و پیام آور برای ملت های منطقه و یاور و همدرد ودلسوزشان باشند؟"

بازهم هم قلمی و همسویی میان یادداشت روز نویس دروغ نامه ی کیهان سر بازجو پاسدار حسین شریعتمداری که نماینده ی ویژه ولی وقیح در این دروغ نامه است و سر مقاله نویس این روز نامه ی حکومتی که مرتبط با سیاست صدور تروریسم و بحران و ارتجاع به برون مرز و مداخله گری در امور داخلی کشور های منطقه و همسایه است . البته هدف این قلم فرسایی ر جسته کردن دشمنی با عربستان و متهم کردنش به پناهگاه دیکتاتور های فراری منطقه می باشد. چون بی ارتبط به ناامنی بحرین نمی باشد . البته قبل از آنکه سر مقله نویس ضد حاکمان عربستن بگوید که اولاً بد ترین دیکتاتور های منطقه و جهان در جماران تهران است . دوماً چرا نگفته است که پناهگاه نوری مالکی دست نشانده و دیکتاتور آدم کش بشار اسد و ولی وقیح دژخیم و سایر مسئولا ن رژیم آدم کشان حرفه ای حاکم بر ایران کجا می تواند باشد؟ بهر حال سر مقاله نویس در ادامه با چماق کردن فرار علی عبدالله صالح رئیس جمهور یمن به عربستان را بهانه کرده است تا عربستان را متهم کند و علیه ش یکه تازی و لغز خوانی نماید . سپس به شکست ارش عربستان بلا حوثی های یمنی اشاره کرده است که از سوی پاسدار مسلح شدند و با اعزام تروریست و حزب الله لبنان تلاش به راه اندازی جنگ داخلی در یمن و بسط آن به شبه جزیره ی عربستان بود که اکنون با نماینده ی ملت یمن شدن همان اهداف پاسداران از طریق جنگ حوثی های شیعه در یمن دنبال می شود د در دنباله به مسأله بحرین و شکست عربستان در این کشور ودر حال عب نشینی از بحرین اشاره نموده است . همچنین مثل همیشه ضدیت با آمریکا را از قلم نیداخته و فراموش نکرده است . برای اینکه می خواهد این چنین از موضع ضد آمریکایی و عربستانی وضعیت بحرانی یمن را تحلیل و وبر رسی کند و با رهنمود دادن به ملت یمن که چه باید علیه ی توطئه حاکمان عربستان بکنند . در نهایت این چنین سایر رهبران کشور های عربی را زیر پوشش چتر ارتجاع منطقه را که در کاخ های شیشه ای خود نشسته اند متهم و تهدید کرده است

"فرار علي عبدالله صالح، رئيس‌جمهور خونخوار يمن، به عربستان اين كشور را به "پناهگاه ديكتاتورها" تبديل كرده است. پيش از اين "بن علي" رئيس رژيم تونس به عربستان گريخته و در آنجا پناه گرفته بود. دربار پادشاهي عربستان، ورود ديكتاتور يمن و برخي از همراهانش را تأييد كرده و گزارش‌هاي ضد و نقيضي پيرامون اهداف و برنامه‌هاي وي منتشر شده است. ديكتاتور يمن مي‌توانست بسيار زودتر از اين، با ژست مسألمت جويانه، با پرهيز از قتل عام مردم و ويران ساختن كشور با كمي عزت و آبرو كناره گيري كند ولي لجبازي‌هاي او نتايج معكوسي به بار آورده است. دربار رياض با اطلاع رساني درخصوص تحولات يمن سعي دارد در پوشش يك "ميانجي"،‌ اوضاع يمن را مديريت كند. رياض ادعا مي‌كند كه با "شيخ صادق الاحمر" رئيس قبيله "حاشد" به منظور دستيابي به "توافقات جديد آتش‌بس" در تماس مستمر قرار دارد و به رايزني‌ها ادامه مي‌دهد، درحالي كه رياض در جريان تحولات يمن، از موضع انفعالي عمل كرده و هميشه چند گام بزرگ از تحولات بنيادي، عقب‌تر بوده است. فرار خفت بار ديكتاتور يمن، آنهم به عربستان، سيلي محكمي بود كه بر اثر قيام در يمن بر چهره فرتوت آل سعود نواخته شد. رياض همچنان سعي دارد مخالفين ديكتاتور يمن را مهار كند تا بلكه بقاياي رژيم يمن در غياب ديكتاتور بتوانند همان نقشي را كه با حضور وي نتوانستند ايفا كنند، از اين پس به اجرا در آورند. در واقع، هدف اصلي اينست كه شكست رژيم به حساب ديكتاتور گذاشته شود و با اعلام همبستگي فريبكارانه، بقاياي رژيم و در غياب ديكتاتور به "مهار يمن" بپردازند. شكست ارتش عربستان در تقابل با حوادث صعده و به اسارت در آمدن نظاميان سعودي توسط نيروهاي "حوثي" به خوبي مراتب ضعف و ناتواني عربستان در قلمرو سياسي - امنيتي و نظامي را ثابت نمود. اين امر در مقياس وسيع‌تري در جريان حوادث اخير بحرين و يمن، قطعيت يافت و اساس نگراني آل سعود از همين بابت است كه بحران مهار نشدني در پشت مرزهاي عربستان، براي آل سعود يك بحران عظيم با پيامدهاي گسترده خواهد بود. به عبارت بهتر، هدف مشترك آمريكا و آل سعود اينست كه مردم يمن را نوميد و سرخورده كنند و به آنها بفهمانند آنهمه خون و مبارزه و تلاش آنها به هدر رفته و فقط نام ديكتاتور عوض شده است. البته اين آرزوي آل سعود باز هم بر باد خواهد رفت. اگر قرار بود اوضاع به ميل آل سعود به پيش برود، هنوز هم مي‌بايست صدام، مبارك و بن علي بر نظر مي‌رسد كه مردم يمن حاضر به قبول استمرار وضعيت جهنمي حاكم باشند. بعيد است كه ننگ حاكميت مشتي رذل و آدمكش را بپذيرند كه براي سركوب قيام درصدد عقيم كردن مردان و هتك نواميس زنان بودند. اين پديده يكبار ديگر ثابت نمود كه سران بي‌افتخار عرب نمي‌توانند در كاخهاي شيشه اي، براي هميشه فرمان قتل و جنايت صادر كنند و به ملت‌ها خيانت نمايند. هر چند اكنون شاه عربستان، عنوان ميزبان ديكتاتورهاي سرنگون شده را به خود اختصاص داده لكن روزي نوبت خود ميزبان نيز فرا خواهد رسيد."

در خاتمه اینکه مشخص نیست که چه موقع اینگونه قلم بر دستان مجیز گوی حاکمان رژیم ضد بشری کودتایی نا مشروع قرار است که به خود آیند و دست از وارونه گویی و خاک بر توی چشمان مردم ایران و دهان کجی به آنان کردن بر دارند و بیش از این تلاش ننمایند به تجربه و فهم و شعور مردم ایران توهین کنند که گویا بر اساس فلسفه ولایت وقیحی مردم صغیر و گوسفندانی هستند که نیاز به شبان گله دارند و هیچگونه تجربه و اندوخته ای در 32 سال گذشته از اقدامات و عملکرد رهبران و مسئولان رژیم ضدبشری و کودتایی نامشروع کسب ننموده اند و به شاخت نسبی از ماهیت و ساختار این رژیم و اهداف پلید حاکمان شان نرسیده اند . به خصوص پس از کودتای 22 خرداد 88 که منتهی به حذف رقیب مدعی اصلاح طلبان از صحنه شد . مردم ایران نظاره گر نبوده اند که پس از آن کودتا چه اتفاقاتی در ایران رخ داد. همینطور ندیده و نشنیدند که نا راضیان در تظاهرات های ضد حکومتی خود چه شعار هایی را فریاد زدندو از سوی کودتاگران سرکوبگر چگونه با اینان چگونه بر خورد شده است؟ مهمتر اینکه با رهبران رقیب مدعی اصلاح طلب که جزو پیروان خمینی شیاد ومسئولان رده بالای این رژیم ضد بشری بوده اند چگونه رفتار شده و چه نوع اتهامات سنگینی به اینان زده شده است؟ اکنون موسوی که 8 سال نخست وزیر دوران جنگ خمینی شیاد بود وکروبی که رئیس دو دوره ی بازار مکاره موسوم به مجلس و همینطور رئیس بنیاد شهید بوده است این دو نفر کجا می باشند؟ عجیب تر اینکه گویا که جنگ قدرت و ثروت و شکاف و اختلاف میان رهبر ولی وقیح و پاسدار گماشته احمدی نژاد عریان نشده است و ادامه ی این جنگ منتهی به تهمت های بس سنگین به رئیس جمهور و دولت مدعی اصول گرا و ساده زیست نشده است در صورتی که اینان بمدت 6 سال مورد تأئید و حمایت ولی وقیح نا مشروع و پاسدا ران کودتا گر بوده اند ؟ بهر صورت سئوال است چنین رژیم فاشیستی مذهبی تروریستی کودتایی که سخت در گیر جنگ قدرت و ثروت در داخل می باشد آنچنان که گرگ های هار به جان هم افتاده اند ودر حال دریدن همدیگر هستد چگونه مسئولان چنین رژیمی می تواند رهنمود دهنده و پیام آور برای ملت های منطقه و یاور و همدرد ودلسوزشان باشند؟

هوشنگ بهداد

http://www.jomhourieslami.com/1390/13900317/13900317_01_jomhori_islami_sar_magaleh_0001.html

روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی سه شنبه 17 خرداد ماه سال 1390
نوبت ميزبان هم مي‌رسد