این دو گزارش ضمیمه شده را حتماً بخوانید .
این دو گزارش مرتبط بهم که مربوط به رحیم مشایی و حاصل 33 سال حکومت فاشیستی مذهبی است که دین ابزار قدرت و ثروت وتوجیه کننده همه شیادی و فریبکاری و غارتگری و جنگ افروزی و.... شده است . بهرحال در ورق پاره ی دولتی ایران بازتاب داده شده است . اما از موضع مچ گیری یا سرپل خر بگیری از سوی سایت شفاف وابسته به شهر دار تهران قالی باف که یکی از رقبای رئیس جمهور است این گفتگو و گزارشات کپی و رله شده است تا که نشان داده شود که چگونه برای رحیم مشایی مظلوم نمایی شده است . آنهم پس از فاش شدن اختلاس بانکی 3000 میلیارد تومانی این سناریو ساخته و پرداخته شده است تاکه تداعی کننده ی داستان گنجشک ومنار شود که روایت شده است که به گنجشک گفته شد منار به فلان جایت برود . گنجشک گفت لا اقل یک چیزی بگو تا بگنجد. اما راستش من پس از پیگیری این دو گزارش ذهنم کمی فعال شد و مرتبط به این موضوع به یاد دو خاطره ای افتادم که یکی مربوط به دوران کودکی و دیگری مربوط به زمان شاغل بودنم است. اما مورد کودکی هنوز خوب به یاد دارم که شب های زمستان که در قسمت کرسی قبل از خواب دراز می کشیدم تا بخوابم به اتفاق برادران دیگر با اصرار از مادر در خواست می شد تا که قصه ای بگوید تا مسکن خواب مان شود . مادر در بازگویی یکی از داستان هایش اشاره به دو شخصیت متضاد کرد که هم جنبه ی غلو بزرگ نمایی و هم شکسته نفسی و عکس آن داشت . در این مورد مادر می گفت که یک داش مسلکی بود که یک دست کت وشلوار با سبیل های بلند داشت. هر روز غروب که به خانه باز می گشت از قصابی محل 2 زار دنبه می خرید تا که آن را در خانه در قابلمبه به جوشاند تا آبش را تلیت کند و بعنوان شام بخورد و چربی روی آ نرا صبح قبل ازاینکه خانه اش را ترک کند بر روی کفش و سبیل خود بمالد تا کفش براق شود و سبیلش آنگونه چرب شود تا هرکه وی را بیرون از خانه به بیند فکر کند که وی آنگونه شب قبل غذای چرب ونرم خورده است که از سبیل وی دارد روغن می چکد. خلاصه می خواست وانمود کند که اوضاعش خیلی خوب ورو براه است . اما مقابل وی یک بازاری بود که اوضاع مالی اش خیلی خوب بود و در خانه برای پختن غذا از روغن حیوانی کرمانشاهی مصرف می شد وغذای بس خوشمزه چرب مصرف می نمود. ولی هر صبح که می خواست از خانه خارج شود .دستش را بر خاک می مالید وبر سر وصورت ولبانش می مالید تا مردم باور کنند که وی آدم خاکی وافتاده ای است که نباید وضع مالی و اقتصادی اش زیاد تعریفی یا خوب باشد . اما خاطره ی دوم بر می گردد به زمانی که در ملایر دبیر آموزش وپرورش بودم که با چند نفر دیگر یک خانه ی دربست اجاره کرده بودیم . یکی از این هم خانه جوانی بود که کمی عشق لاتی داشت. یک روزی که از کلاس شبانه دبیرستان به خانه برگشتم متوجه شدم که صدا می آید. به نظر م رسید که شاید آقا مهدی داره با کسی صحبت می کند . چون می گفت خیلی با حالی،خیلی آقایی به مولا حرف نداری توی این دنیا تک تکی و... صدا زدم مهدی مگر کسی خونه است یا مهمون آمده؟ جواب داد نه .گفتم پس با کی داری حرف می زنی؟ گفت با کسی حرف نمی زنم.تا اینکه جلوتر رفتم و دیدمش . پرسیدم حالت خوبه چکار می کنی؟ گفت آره خوبم فقط جلوی آینه داشتم با خودم درد ودل می کردم . گفتم این چگونه درد و دلی بود که اینقدر از خودت تعریف و تمجید می کنی؟ گفت برای اینکه هیچکس که مرا تحویل نمی گیرد . لااقل خودم که می توانم خودم را تحویل بگیرم . حال اگر گفتگوی ضمیمه شده خوانده شود به احتمال زیاد شما هم مشابه خاطرات من باید داشته باشید که مر تبط با این موضوع باشد.فراموش نشود که نظرات بازدیدکنندگان هم جالب است . چون متوجه شده اند که سناریوی طراحی شده چه اندازه کمدی و وارونه می باشد. 24 آبان 90
انگار نه انگار اختلاس گران سفارش مشایی را در دست داشته اند.تحریک احساسات مردم با به رخ کشیدن اجاره نشینی مشایی
http://www.shafaf.ir/fa/pages/?cid=84215
«مشایی یک مستاجر است». این جملهای است که روزنامه ایران، تریبون جریان انحرافی قصد دارد آن را برجسته کند و به همین دلیل صفحهای را به مصاحبه با صاحبخانه اسفندیار رحیم مشایی اختصاص داده است. روزنامه ایران به مدیریت علی اکبر جوانفکر که لقب بولتن جریان انحرافی را به خود اختصاص داده است، مطلبی را با عنوان «گفتوگوی اختصاصی با صاحبخانه مهندس مشایی» در صفحه نخست روزنامه منتشر کرده و یک صفحه کامل را هم به این مصاحبه اختصاص داده است که ساده زیستی و کم درآمدی مشایی را تبلیغ کند.شفاف: «مشایی یک مستاجر است». این جملهای است که روزنامه ایران، تریبون جریان انحرافی قصد دارد آن را برجسته کند و به همین دلیل صفحهای را به مصاحبه با صاحبخانه اسفندیار رحیم مشایی اختصاص داده است. روزنامه ایران به مدیریت علی اکبر جوانفکر که لقب بولتن جریان انحرافی را به خود اختصاص داده است، مطلبی را با عنوان «گفتوگوی اختصاصی با صاحبخانه مهندس مشایی» در صفحه نخست روزنامهمنتشر کرده و یک صفحه کامل را هم به این مصاحبه اختصاص داده است که ساده زیستی و کم درآمدی مشایی را تبلیغ کند. به نوشته روزنامه ایران مشایی مستاجر است. این روزنامه منطقه سکونت فرد جنجالی دولت را اعلام نکرده اما در توصیفی احساسی از محل زندگی او نوشته است: «اینجاست که بهت و حیرت بر سرگشتگی ما میافزاید. اینجا هیچ چیزش به شنیدهها نمیخورد. با خودم میگویم با صد عکس و فیلم هم کسی باور نمیکند این ساختمان، منزلی است که مهندسمشایی در آن سکنی دارد. این روزنامه به نقل از زن صاحبخانه نوشته است که مشایی» ۲میلیون رهن «و» ۸۰ هزار تومن اجاره «میدهد. سپس در ادامه سخنان او اضافه میکند» پول مهندس خیلی برکت دارد. «در ادامه این مصاحبه بلند به نقل از پسر صاحبخانه عنوان شده است که «یکی از دلایلی که باعث شده ما در این بازه زمانی خانهمان را همچنان در اختیار مهندس قرار بدهیم، مظلومیت ایشان است. ما میدانیم اگر بخواهیم ساختمان را از ایشان بگیریم، قطعاً حرفهایی در میآورند که چه شد که پدر شهید اینها را بیرون کرد! »خبرنگار روزنامه ایران در همین بین اضافه کرده که «مطمئنم خانواده مهندس هم حرفهای زیادی برای گفتن دارند که باید مثل مهندس فعلاً سکوت پیشه کنند! »به نوشته این روزنامه پسر این خانواده گفته است شباهت مشایی با احمدینژاد «بسیار زیاد است.» البته این اولین بار نیست که روزنامه ایران به طور آشکارا سعی در حمایت از سران جریان انحرافی دارد و بیدلیل نیست که این روزنامه را به نام بولتن جریان انحرافی میشناسند. جالبتر اینجاست، در حالیکه همه سیاسیون و روحانیون بلند پایه کشور از انحرافات عقیدتی و اقتصادی جریان حلقه یاران نزدیک به دولت سخن میگویند و تا کنون اسنادی هم از فساد اقتصادی این جریان منتشر شده است، با این حال روزنامه ایران بیپروا بر دیانت و ساده زیستی یکی از افراد این جریان تاکید میکند. سایت دولت ما، از سایتهای وابسته به جریان انحرافی نیز، نیمه شب گذشته این خبر را به نقل از روزنامه ایران منتشر کرد و تصاویر زیادی را نیز از این خانه مورد بحث انتشار داد تا گزارش روزنامه ایران را تکمیل کند.در حالی در این مصاحبه سعی شده بر دیانت و ساده زیستی مشایی تاکید شود که پیش از این نیزشخص رئیس جمهور از وی به عنوان بزرگترین اسلامشناس نام برده بود. احمدینژاد همچنین در دفاع از مشایی گفته بود: «ایشان مومن به اصول جمهوری اسلامی ایران و اندیشههای انقلاب هستندو مومن به خط ولایت و انسانی پاک هستند.» همچنین رئیس جمهور بارها درباره مظلومیت مشایی سخن گفته بود و به نظر میرسد، صاحبخانه رئیس دفتر رئیس جمهور نیز دراین باره با شخص محمود احمدینژاد هم عقیده است چرا که به نوعی سخنان وی درباره رحیم مشایی از زبان صاحبخانه و خانوادهاش منتشر شده است! به عنوان مثال در بخشی از این مصاحبه به نقل از پسر صاحبخانه نوشته شده: «شباهت مشایی با احمدینژاد بسیار زیاد است.» رئیس جمهور نیز در سخنان پیشین خود به صراحت گفته بود: «مشایی مومن به اصول است و حرف دولت را میزند.» درحالی که بسیاری از اصولگرایان نزدیک به دولت، سعی دارند جریان انحرافی را از محمود احمدینژاد جدا کنند و بارها به صراحت از جریان انحرافی اعلام برائت کردهاند و گفتهاند از احمدینژاد منهای جریان انحرافی حمایت میکنند و اشتباهات دولت را ناشی از نفوذ جریان انحرافی میدانند، تلاش روزنامه ایران برای نشان دادن نزدیکی رئیس دولت دهم و اسفندیار رحیم مشایی نشان میدهد، این جریان قصد دارد این مساله که جریان انحرافی از دولت جدا نیست را برجسته کند. از سوی دیگر نکته قابل توجه که در این گزارش روزنامه ایران برجسته شده است خانه دار نبودن اسفندیار مشایی است. هر چند محل خانه مشایی دراین گزارش مشخص نیست اماآنطور که از عکسها پیداست، مساحت این خانه بیشتر از 60 متر است و با توجه به قیمت این روزهای اجاره بها، مبلغ رهن و اجاره که برای این خانه ذکر شده بسیار عجیب به نظر میرسد. گویی حکایت تفاوت قیمتها در محله رئیس جمهور درباره رئیس دفترش هم تکرار شده است! البته در این مصاحبه به نقل از صاحبخانه آمده است: «یکی از دلایلی که باعث شده ما در این بازه زمانی خانهمان را همچنان در اختیار مهندس قرار بدهیم، مظلومیت ایشان است. ما میدانیم اگر بخواهیم ساختمان را از ایشان بگیریم، قطعاً حرفهایی در میآورند که چه شد که پدر شهید اینها را بیرون کرد» حتی اگر فرض بگیریم که این دلیل کاملا منطقی است اما بالابردن مبلغ اجاره بها در این آشفته بازار اقتصادی برای یک خانوادهای که با توجه به عکسها از وضعیت مالی بسیار مطلوب برخوردار نیست، مسلما باعث حرف در آوردن نمیشود چرا که مردم تا لحظه انتشار این گزارش از مبلغ رهن و اجاره خانه رئیس دفتر! بیاطلاع بودند!. شاید بهتر باشد روزنامه ایران محل زندگی آقای رئیس دفتر را به جوانان بیمسکن معرفی کند تا از بیخانگی نجات یابند. از سوی دیگر، دولتیها همواره از فراهم کردن مسکن برای جوانان و مدیریت جهان سخن میگویند. چگونه است که در دولتی که مدعی خانه دار کردن مردم است و میخواهد جهان ر ا مدیریت کند، یک مدیر دولتی که اتفاقا از نزدیکان رئیس دولت هم هست، بعد از سالها کار مدیریتی در این مملکت و داشتن پستهای مختلف، نتوانسته وضعیت زندگی خود را مدیریت کند و یک خانه ۴۰ متری! برای خود داشته باشد؟ مسلما حقوق یک مدیر دولتی از یک کارگر ساده بیشتر است و این مساله به هیچ وجه قابل انکار نیست. شاید لازم باشد مسکن مهر که متولی آن خود دولت است، به دولتیها معرفی شود! آنچه مسلم است، جریان انحرافی که این روزها جایگاهی در میان مردم و سیاسیون ندارد، سعی دارد با تحریک احساسات مردم در زمینه ساده زیستی و دیانت جناب رئیس دفتر برای خود طرفدارنی جمع کند غافل از اینکه افکار عمومی بسیار آگاهتر و با هوشتر از تصور این جریان است و به قول معروف حنای جریان انحرافی دیگر رنگی نخواهد داشت.!نظرات بینندگان: خونه اي خونه اي كه رهنش 2 ميليون تومان و اجاره ماهيانه آن 80 هزار تومان باشه در حال حاضر هيچ عقل سليمي باور نمي كنه چه برسه به اينكه در داستان آليس در سرزمين عجايب هم وجود داشته باشه . شايد اين خونه اي كه ميگن نكنه نزديك جایی است كه سبزي فروشي سر كوچه شون ، گوجه فرنگي 3 هزار تومني را به كيلويي 800 تمون ارزون تر از جاهاي ديگه ميده ؟ باور كنيد نمي دونستيم كل ايران ، همون محدوده هستش !تورو خدا بس كنيد ! چه راحت تهمت می زنید ؟! اگر درآمد آقای مشایی ماهی چه قدر است؟یه خونه نتونسته بخره!!!!!!!!!!!!!!1مگه ما شاخ داریم که باور کنیم. محلهای که محل یاد شده (محل ترور شهید صیاد)است، از گرانترین جاهای تهران است و کرایهای مثل دو میلیون پول پیش و ماهی ۸۰ هزار تومن کرایه فقط مثل یک جوک بیمزه است! در آن محله کرایه ماهی ۱ الی ۲ میلیون تومان کاملا طبیعی است. مشایی این خونه را از کجا پیدا کرده ؟2 میلیون 80 هزارتومان اجاره؟ .... در بهترين وجه، اين نشان دهنده فكر اقتصادي آقاي مشايي است. ايشان حتما پولش را در جايي سرمايه گذاري كرده. در غير اين صورت نشان دهنده تدبیری است كه بعد از اين همه سال هنوز نتوانسته خانه اي براي خود مهيا كند. در هر دو صورت، چنين آدمي نمي تواند در مصدري دولتي به كار بپردازد. ببخشيد من حاضرم خانه ام را رايگان به ايشان اجاره بدهم فقط يك چند نامه معرفي نامه براي من هم صادر كنند ! خب شما هم یک گزارش تهیه کنید، بعد قضاوت را بسپرید به مردم. در گزارش چند ماه پیش مجله شهروند امروز نیز اجاره نشینی ایشان و مبلغ اجاره ایشان آمده بود. حقیقت همین است شما هم زیاد حرص نخورید. 2 میلیون با برجی 80 تومن کجای تهرون اونوقت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ شاید 80 تومن رهن بوده با برجی 2 میلیون! در بدترين نقطه تهران کرايه کمتر از دويست هزار پيدا نکردم؛ اگر مشايي عزيز اين خونه رو با صد هزار کرايه به بنده اجاره دهند، دعایشان میکنم!!!!!!!!
صاحبخانه مشایی از "مشایی" میگوید!
http://www.fararu.com/vdcf0md1.w6dteagiiw.html