روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی سه شنبه 1 دیماه سال 1388

نقد و بررسی سرمقاله ی روزی نامه جمهوری " شيعيان يمن وجه المصالحه اهداف استعماري "

" سیاست خارجی صدور تروریسم و ارتجاع به برون مرز آن روی سکه ی سیاست سرکوب و سانسور داخلی است که رژیم بدون ادامه این دو سیاست قادر به بقایش نمی باشد "

پرسش است که روی نقشه جغرافیائی یمن کجاست و با کدام کشور ها هم مرز است؟ آیا مردم شیعه ی این کشور خون شان از مردم ایران به خصوص شیعیان ایران رنگین تر است؟ چگونه است کشوری که دستگاه وزارتخانه ی فرهنگ سانسور و خفقان تفتیش عقایدش برای مطبوعات بخشنامه صادر کرده است که حق ندارند به خاطر فوت آقای منتظری جز موضع گیری خمینی شیاد علیه ی ایشان و عزل وی از جانشینی خودش مطلب دیگری را انتشاردهند . چگونه می توان باور داشت که دوست و عاشق شیعیان حوثی استان صعده یمن شده باشد؟

از سوی دیگر مقابل سئوالی که سر مقاله نویس از مقامات آمریکاکرده است که بعنوان سئوال پرسش شده است که آمریکا با وجود اینکه در افغانستان و عراق شکست خورده است برای چه در یمن حضور دارد و می خواهد شکست دیگری را در این کشور آزمون کند . خوب همین سئوال مشابه از لوطی جماران و سپاه پاسداران کودتا گر کردن هم صادق است که چر ا پس از اینکه وطی جماران و پاسداران کودتای تقلباتی 22 خرداد که طراحی و اجرا کرد ولوطی جماران را وادار به تأئیدآن کرد که با موج مخالفت و تظاهرات روز افزونی ضد حکومتی مواجه شده است . برای چه سر مقاله نویس برای صدور بحران داخلی به خصوص بحران فاش شدن عدم مشروعیت رژیم کودتائی و فرا گیر شدن فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و اصل ولایت فقیه پاسداران دست به اعزام تروریست از لبنان با ارسال پول و سلاح به یمن کردند تا در اختیار شیعیان حوثی یمنی قرار گیرد ودست به آشوب گری و بحران آفرینی در یمن زده شود. به این نیت که ادامه ی بحران نا آرامی و جنگ افروزی از یمن بدرون خاک عربستان و سپس درشبه جزیره ی عربستان بسط و توسعه داده شود؟ که اکنون سر مقاله نویس با نادیده گرفتن جوابگوئی به این سئوال با پاک کردن صورت مسئله اینگونه از آمریکا پرسش گری کرده است :

"سئوالي كه اكنون مطرح است اين است كه چرا آمريكائيها كه در چند جبهه از جمله در عراق و افغانستان در باتلاق خود ساخته گرفتار شده اند خود را وارد بحران جديدي نموده اند پاسخ اين سئوال به جز اين نمي تواند باشد كه تمامي تدابير و تلاش هاي مشترك ارتش هاي يمن و عربستان عليه شيعيان يمن به شكست منجر شده و همين امر و عواقب شكست قطعي يمن و عربستان واشنگتن را به وحشت انداخته است . "

سرمقاله نویس در دنباله ی تحلیل تحریف گرایانه ی خود نتیجه ی سیاست دخالت سپاه پاسداران در یمن و بحران آفرینی و جنگ افروزی کردنش در این کشور اینگونه دستآورد شومی که برای این کشور و مردم یمن به خصوص شیعیان حوثی بر داشته استرا این چنین تشریح کرده است :

دولت يمن به شدت حوادث و واقعيات جاري در مناطق شيعه نشين را سانسور مي كند و معدود گزارش ها و شواهدي كه از مناطق جنگي به بيرون درز مي كند حكايت از آن دارد كه اوضاع در اين مناطق شديدا بحراني است و علاوه بر كشته شدن شمار زيادي از غيرنظاميان ده ها هزار نفر نيز آواره و بي خانمان شده اند. با اينحال مردم در اين مناطق ايستادگي مي كنند و شعارهاي « الموت لامريكا و الموت لاسرائيل » مبارزان حوثي وحشت و عصبانيت دولت وابسته يمن و شركاي بين المللي آن را مضاعف مي سازد"

سرمقاله نویس بدون آنکه توضیح دهد که چرا دولت مدعی اصولگرا و عاشق خدمتگزار به مردم ایران و ساده زیست حتی حاضر نیست تا که پاسخ دهد که مبلغ 330 میلیارد دلار در آمد در 4 سال گذشته نفت که به کیسه ی خزانه ی دولت وارد شد کجا رفته و چه شده است ؟ و چرا باید80 % جمعیت کشوردر زیر خط فقر اقتصادی بسر برند؟ اما عجیب است که اکنون پس از دخالت گری در امور داخلی کشور یمن این چنین به سراغ عربستان رفته و درکنار آمریکا ناآرام کردن یمن متهم و محکوم نموده است :

"علاوه بر آن در استان هاي نفت خيز عربستان نيز همچون يمن شيعيان عليرغم محروميت هاي شديد و تبعيض هاي آشكار در اكثريت هستند كه اين امر نيز بر نگراني عربستاني ها مي افزايد. به همين دليل بود كه سال گذشته سعودي ها سه ميليارد دلار به دولت علي عبدالله صالح براي قلع و قمع حوثي ها كمك مالي كردند ولي زماني كه اين كمك ها را بي ثمر يافتند مستقيما وارد جنگ شدند. البته اين موارد تمامي اقدامات عربستان در يمن نبوده است . عربستاني ها از سال ها قبل از طريق رونق مدارس سلفي و وهابي در يمن به دنبال بسط نفوذ خود بوده و حتي برخي مناطق مرزي در شمال يمن را به بهانه هاي واهي به خاك خود ضميمه نموده اند. جنگ يمن با ورود عربستان و سپس آمريكا اكنون شكل جديدي به خود گرفته است . در اين ميان توجيه آمريكايي ها براي مداخله در يمن و كشتار شيعيان مضحك تر و بي پايه از عربستاني هاست . آمريكايي ها اين بار نيز با توسل به حربه زنگ زده « مبارزه با تروريسم » خود را محق به مداخله نظامي در يمن قلمداد كرده اند.

تاز ه در دنباله از سوی سرمقاله نویس بازهم آمریکا و اوباما رئیس جمهور آمریکا و در یا فت جایزه صلح نوبل اوباما با حضور و دخالت گری در یمن و سرکوب و کشتار شیعیان حوثی و متهم شدن این چنین سنجاق پرونده ی جنگ افروزی و نا آرامی یمن کرده است :

"بديهي است مبارزه با تروريسم بهانه اي بيش نيست و واقعيت امر چيز ديگري است . واقعيت آن است كه آمريكا از استيصال ارتش هاي يمن و به خصوص ارتش به اصطلاح قدرتمند عربستان در برابر گروهي مبارز شيعه با گرايشات ضد آمريكايي به وحشت افتاده است و به همين جهت بدون توجه به ادعاها و شعارهاي انتخاباتي اوباما مبني بر صلح خواهي و پرهيز از جنگ طلبي سراسيمه و شتاب زده خود را وارد جنگ يمن ساخته است . نكته قابل تامل اين است كه ورود ارتش آمريكا تحت دستور اوباما به يمن و كشتار شيعيان اين كشور درحالي صورت مي گيرد كه تنها دو هفته از اعطاي جايزه صلح به اوباما مي گذرد. گرچه همان موقع نيز بسياري از مردم جهان اعطاي اين جايزه را اقدامي سياسي و بيجا دانستند ولي اقدام اخير واشنگتن در مداخله نظامي در يمن يكبار ديگر اين واقعيت را مورد تاكيد قرار داد كه اوباما هرگز مستحق اين جايزه نبود و وي تفاوتي با اسلاف خود در جنگ افروزي و مداخله جويي در كشورهاي ديگر در جهت تامين منافع استعماري آمريكا ندارد. خبرهاي منتشره از داخل يمن حاكي است مردم اين كشور از مداخله نظامي آمريكا به كشورشان شديدا به خشم آمده اند. "

در پایان سر مقاله نویس از موضع سخنگوی ا م القرای جهان اسلام پای کشور های اسلامی را نیز به میان کشانیده و به اینان هشدار داده است که نمی بایست در بحران آفرینی یمن اینان گول آمریکا را بخورند و چنین موجب مانع شدن مبارزه ی شیعیان حوثی علیه ی دولت یمن شوند . زیرا که اینان نمایندگان رسمی دولت یمن نا میده شده اند که با یمن و عربستان و آمریکا اینگونه در حال جنگ می باشند:

" كشورهاي اسلامي نبايد در دام تبليغات آمريكا دولتهاي وابسته منطقه و وهابيون گرفتار شده و جنگ عليه شيعيان يمن را مبارزه با تروريسم بدانند. اين حربه اي است كه تحت پوشش آن اكنون شيعيان يمن قلع و قمع مي شوند و مطمئنا در آينده از اين حربه در ديگر كشورهاي اسلامي عليه مسلمانان استفاده خواهد شد. از مجامع اسلامي به ويژه متوليان سازمان كنفرانس اسلامي انتظار مي رود با عمل به رسالت خود بر ابهامات موجود در كارنامه اين سازمان نيفزايند و موضعي متناسب با شان و فلسفه وجودي اين سازمان اتخاذ نمايند"

در خاتمه اینکه اگر چنانچه منبر از یک آخوند حراف گرفته شود و دستان و دهانش بسته شود. یا اگر از لوطی عنترش گرفته شود . یا اینکه از یک از مار باز صندوقچه مارش گرفته شود. مشخص نیست که اولی چگونه برای پا منبری های خود گریز به صحرای کربلا می زند و اشک گیری می کند؟ یا اینکه دومی چگونه برای تلکه کردن مردم گردش حلقه زده دست به هنرنمائی کردن نشان دادن جای دوست و دشمن می زند؟ بالاخره اینکه سومی چگونه برای سر کار گذاشتن مردم و سر کیسه کردن شان و مار رها کردن برای تنش و جیب بری کردن همکاران شان فضا سازی یا خوشرقصی می کند؟ بنابراین همین حالت برای حاکمان عوامفریب و جنگ افروز و دین فروش و غارتگربرایران وجود دارد که اگر چنانچه مجبور شوند دست از سیاست سرکوب و اختناق و سانسور داخل کشور بکشند و مجبور شوند به دیپلماسی صدور تروریسم و ارتجاع به برون مرز و مداخله گری در امور داخلی کشور ها پایان دهند و دست از صدور بحران و سیاست ناامن کردن و بحران آفرینی و جنگ افروزی درمنطقه بکشند و با این سیاست ادامه ندهند به چه شیوه ای قادرند پروژه ی هسته ای برای دسترسی به سلاح هسته ای ادامه دهند . یا اینکه با چه ترفندی قرار است تا که مردم را سر کار بگذارند و اذهان عمومی را منحرف نمایند و با چه شگرد یا تاکتیکی می توانند جوابگوی نیازو مطالبات مردم باشند؟ ودر نهایتاگر به سیاست جنگ نعمت است ادامه ندهند بچه طریق می توانند به حکومت ننگین شان ادامه دهند؟ بنابراین بی جهت نیست که سر مقاله نویس از موضع نماینده تام الاختیار مردم منطقه حق مسلم خود می داند که همچون لوطی جماران رهبر ولی فقیه به جای شان فکر کند و تصمیم گیری نماید و در راستای اهداف ترسیم شده ی پشت پرده برای شان اشک تمساح ریزی کند تا مردم معترض هم همانگونه که در مراسم تدفین آقای منتظری در قم فریاد زدند مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای و ماه ماه خونه ،سید علی سرنگونه و داد زدند رهبر مصباح نمی خواهیم دولت تمساح نمی خواهیم یا بالعکس .همچنین شعار می دهند نه غزه نه لبنان ، جانم فدای ایران پاسخ اینگونه سیاست های لو رفته داخلی و خارجی را می دهند.

هوشنگ - بهداد

روزی نامه ی حکومتی جمهوری اسلامی سه شنبه 1 دیماه سال 1388