گفت وشنود دروغ نامه ی کیهان 25 آذر ماه سال1388

پشه (گفت و شنود)

گفت : چون پشه ای نزد پشه های دیگر می کرد افتخار

می گفت مردم مرا دوست دارند در نطق هایش و گفتار

برایم مدفوع آماده می کنند همه جا می ریزند آشغال

تادرآنجاباشم اینان بادست تکاندادن بمن دهند حا ل

اما پشه ای با تجربه همکارش گفت به این سر بازجو

می خواهند با دست توی سرت بزنند این خنگ هالو

گفت: يكي از مدعيان اصلاحات در مصاحبه با راديو زمانه ضمن اعتراف به ريزش شديد هواداران فتنه سبز، گفته است اين مسئله چندان مهم نيست!
گفتم: چطور مهم نيست، اينهمه سران فتنه و سرويس هاي اطلاعاتي آمريكا و اسرائيل و انگليس و رسانه هاي آنها زور زدند و پول خرج كردند كه عده اي را فريب بدهند و حالا همه متوجه هويت منافقانه آنها شده و تركشان كرده اند.
گفت: اين مدعي اصلاحات مي گويد قبول دارم كه ريزش شديد داشته ايم ولي مردم در قلب خود به ما وفادار هستند!
گفتم: همين توده هاي ميليوني مردم كه عليه سران فتنه شعار مرگ بر منافق مي دهند؟
گفت: چه عرض كنم؟!
گفتم: پشه اي به پشه هاي ديگر مي گفت، مردم خيلي مرا دوست دارند و هر وقت مرا مي بينند برايم دست تكان مي دهند! يكي از پشه ها كه باتجربه تر بود گفت؛ اي عوام! مي خواهند با دست توي ملاجت بكوبند!!

گفت : در روند فراموش کردن مطالبات مردم

باز سربازجو پاسدار علیه رقیب جنبانیده دم

گفتم : مگرلوطی جماران رهبر

نرفته است دوباره بر سر منبر

با روضه خوانی وزدن برتوی سر

از نوحه خوانی محرم نداده خبر

به مداحان نگفته به جای قر ریزی

بایدبرای بقای رژیم کنید اشک ریزی

مگراینگونه گریز زدن به صحرای کربلا ؟

ناشی ازافلاس نیست که رو کرده این ملا

مگردرق درت نیستند پاسدار کودتا گران؟

مگر حمایت شان نمی کند لوطی جماران؟

برای چه وانمودمی شود درقدرت است رقیب ؟

علیه شان توطئه میشه بهشان زده میشه نهیب

گفت: چون رقیب کرده اعتراف شده دچار ریزش

برای همین سربازجوفتاده شده است به خارش

چون سرا ن فتنه رابطه دارند باسرویس های اطلاعاتی

آمریکاو انگلیس واسرائیل برای شان می کنند تبلیغاتی

برای همین مردم علیه شان می زنند هوار

مرگ بر منافق علیه شان می دهند شعا ر

گفتم :مگر مردم در کنار دانشجویان نمی زنندفریاد؟

مرگ بردیکاتور و خامنه ای نمی گویندبا احمدی نژا د

چگونه است سربازجوا بله این فریا د رابرده از یا د؟

به جای سرکوب و توطئه علیه رقیب دادن پیشنهاد

گفت : چون پشه ای نزد پشه های دیگر می کرد افتخار

می گفت مردم مرا دوست دارند در نطق هایش و گفتار

برایم مدفوع آماده می کنند همه جا می ریزند آشغال

تادرآنجاباشم اینان بادست تکاندادن بمن دهند حا ل

اما پشه ای با تجربه همکارش گفت به این سر بازجو

می خواهند با دست توی سرت بزنند این خنگ هالو