دروغ نامه ی کیهانیکشنبه 29 آذر ماه سال 1388

نقد و بررسی (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " ... و بارديگرخواص "

" وارونه گوئی با مانور تبلیغاتی شیادانه ی سربازجو حسین شریعتمداری میان شرایط کنونی با 1410 سال پیش "

بمناسبت فرا رسیدن ماه محرم سر باز جو حسین شریعتمداری با شیوه ی نقد رها کردن و دنبال نسیه رفتن یا در حقیقت با پاک کردن صورت مسئله و پاسخ ندادن به مطالبات و نیاز و احتیاجات روز در شرایط کنونی مردم ایران معرکه گیری کرده است . زیرا که بدون توجه به بررسی و ارزیابی بیش از 30 سال ابزاری کردن دین و عملکرد رژیم فاشیستی مذهبی کودتائی حاکم بر ایران که چگونه بوده است ؟ در عوض برای اثبات دین ابزاری شدن در خدمت سرکوب و اختناق و قبضه ی قدرت و ثروت از سوی کودتا گران همچنین برای توجیه خرافه پرستان و دین فروشان واپسگرای حاکم با ترمز بریدگی به سوی 1410 سال پیش شتاب گرفته و رفته و نماشنامه ی خیمه شب بازی کمدی نشان دادن جای دوست و دشمن را اجرا کرده است . در صورتیکه همزمان که برای عوامفریبی کردن و مانور تبلیغاتی با شعائر دینی دادن آویزان به نماز جمعه 1410 سال گذشته ی پیامبر درشهرمدینه شده و برای پیگیری اهداف مشخص به این نقل قول کردن رجوع کرده است . از سوی دیگر نگفته که چرا برای سرکوب و خفقان و سانسور در جامعه از مدرن ترین امکانات و تکنیک های پیشرفته سانسور و اختناق و پیگیی رد یابی مخالفان و منتقدان و باز داشت و شکنجه وتجاز و اعتراف گیری در سیاه چال ها استفاده می شود ؟ نگفته که برای چه در تناقض آشکار دست به آزمایش موشک های دور برد حامل کلاهک هسته ای بیش از 2000 کیلومتر زده شده است که نه اینکه هیچگونه ار تباطی به فضای 1410 سال پیش ندارد ، بلکه آشکارا نوعی قدرت نمائی برای به رخ کشی مکمل تلاش دسترسی به سلاح هسته ای است که برای تضمین و بلند پروازی های رژیم کودتائی نامشروع و ضد مردمی است که از سوی کودتا گران با جدیت دنبال می شود. بهرحال آویزان شدن تاکتیکی و هدفمند سر بازجو حسین شریعتمداری برای تشریح ترک کنندگان خواص نمازجمعه در زمان پیامبر و شتافتن شان به سمت تجارت و مقایسه کردن با شرایط کنونی خواص رقیب مغلوب این چنین نقل قول توجیه گرایانه با شیوه ی مقایسه ای – بازجوئی کرده است :

سرانجام، شماري از آنان كه چندان هم اندك نبودند، آهسته و پاورچين صف هاي نماز را ترك مي كنند و چند قدم كه دورتر مي شوند، گام ها را بلند برمي دارند و به سوي صدا و محل اتراق كاروان مي دوند... رسول خدا(ص) غمزده مي شود- شايد- و خداي سبحان به ملامت مي فرمايد: «چون تجارتي يا لهو و بازيچه اي ببينند به سوي آن مي شتابند و تو را -اي پيامبر- در نماز تنها مي گذارند...»

نقال معرکه گیر سر بازجو در دنباله از مدینه یکباره 1410 سال به جلو به تهران پرت می شود وبه دانشگاه تهران می رسد . آنگاه به نقل از امام جمعه ی موقت خمینی شیاد و پس از آن در دوران جنگ خانمان برانداز ضد ملی و ضد میهنی ایران و عراق که نعمت الهی نامیده شد اینگونه اشاره می کند :

"اينجا تهران است، دانشگاه تهران و هزار و چهارصد و چند ده سال بعد از آن روز مدينه، باز هم ظهر يكي از روزهاي جمعه است، امام جمعه منصوب امام خميني(ره) و امام بعد از ايشان به خطبه ايستاده است. يك روز جمعه از روزهاي جنگ 8 ساله تحميلي است. مدتي است دشمن به بمباران شهرها و مناطق مسكوني روي آورده است.از چند روز پيش تهديد مي كرد كه روزجمعه مراسم نمازجمعه را در دانشگاه تهران بمباران مي كند. جمعيت در دانشگاه تهران و خيابان هاي اطراف موج مي زند، هميشه همينطور بوده و هست، وقتي تهديد دشمن در ميان است، حضور جمعيت بيشتر و پرشورتر مي شود و آن روز جمعه هم... آقا در ميانه خطبه است كه بمبي قوي با صدايي مهيب در ميان نمازگزاران و در زمين چمن منفجر مي شود، تعدادي از نمازگزاران به خون مي غلتند و پاره هاي بدن آنها تا دهها متر آن طرف تر پرتاب مي شود. صداي جمعيت به الله اكبر بلند مي شود و شعار «خوني كه در رگ ماست، هديه به رهبر ماست» به آسمان برمي خيزد. نمازگزاران با صلابت ايستاده اند. جمعه شب- شب همان روز- سيماي ملكوتي حضرت امام(ره) بر صفحه تلويزيون ديده مي شود؛«من فراموش نمي كنم قصه روزجمعه را كه آنطور باشكوه، با نورانيت، با استقامت گذشت. آنطور مردم با طمأنينه، با آن صداهايي كه مي آمد، با آن رگبارهايي كه مي آمد، من ملاحظه مي كردم، نگاه مي كردم، مخصوصاً نگاه مي كردم ببينم در بين مردم چه وضعي هست، نديدم حتي يك نفر را كه يك تزلزلي درش پيدا باشد. و آن وقت امام جمعه آنطور با آن طنين قوي صحبت كرد، مردم آنطور گوش كردند، آنطور فرياد زدند كه ما براي شهادت آمديم»."

باز در دنباله هم نقال معرکه گردان تصویر مار کش و مار قالب کن دنده عقب گرفته و با شتاب خود را به کوفه ی دوران علی رسانید ه است و از معرکه گیری در راستای اهداف مشخص پشت پرده ی ترسیم شده گزارش مداحی داده است و اینگونه از و دل پر ز خون بودن علی که مقایسه تشبیهی با علی خامنه ای بی اعتبار و ارزش شده است گزارش تحلیلی داده است :

"اينجا كوفه است، دارالخلافه حضرت اميرعليه السلام و باز هم هزار و چهارصد و چند ده سال قبل. علي(ع) به خطبه ايستاده است و با دلي گرفته، زبان به ملامت گشوده است «يا اشباه الرجال و لارجال اي نامردان مردنما... دلم از دست شما پرخون است، جرعه جرعه اندوه به كامم ريختيد... دشمنان به پيكارتان برخاسته اند و شما دست به جنگ نمي گشائيد، تابستان شما را فراخوان مي دهم، مي گوئيد هوا گرم است و زمستان، سرما را بهانه مي آوريد...» "

مجدداً در بازی کش و قوس ترمز بریدگی و با سرعت به سمت جلو و عقب گاز دادن سیاست با دست پس کردن و با پا پیش کشیدن سربازجوی مکار و نقال سر بازجو از دوران پیامبر به دوران خمینی شیاد باز گشته است تا که در مدح و ثنای جنگ افروزی خمینی شیاد فته باشد که طبق اعتراف رفسنجانی مکار بساز و بفروش در نماز جمعه ی تهران بدون تلفات انسانی و آوارگی و در بدری و بی خانمانی ناشی از جنگ ایران و عراق، مبلغ 1000 میلیارد دلار خسارت مادی و اقتصادی بهمراه داشت که اکنون اعتراف شده است که چنین بفرمان خمینی شیاد از پیر تا جوان برای پاک کردن میادین جنگ ضد ملی و ضد مینهی اعزام به جبهه ی جنگ می شد:

"اينجا ايران است، همين چند سال پيش... امام راحل ما (ره) پيرمردها را به ماندن دعوت مي كند، اجازه مي خواهند كه بروند و مي روند، نوجوانان در شناسنامه هاي خود دست مي برند تا سن خويش را براي رفتن به جبهه قانوني نشان بدهند. جوانان براي رفتن روي مين از يكديگر سبقت مي گيرند، پيرزن دستكش و جوراب پشمي را كه با دستهاي لرزان خود بافته است براي رزمندگان مي فرستد همراه با چند خط كه يكي از دانش آموزان روستا برايش نوشته است «فرزندان ناديده ام! از من بپذيريد... چه كند بي نوا ندارد بيش»...« من با جرأت مدعي هستم كه ملت ايران و توده ميليوني آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله-صلي الله عليه و آله- و كوفه و عراق در عهد اميرالمومنين و حسين بن علي- صلوات الله و سلامه عليهما- مي باشند"

خلاصه سربازجو حسین شریعتمداری پیش مقدمه ماانور دادن میان 1410 سال قبل در دفاع جنگ افروز ی تا شرایط کنونی را تبلیغ و بازگو کرده است تا که در دنباله بهدف مورد نظر نزدیک شود . یعنی اینکه بتواند پرونده ی خواص این دوره را بگشاید و از مقایسه ی کمی و کیفی شان نسبت به آن دوره و شرایط کنونی بگوید و این چنین فاجعه لغزش و رفوزه شدن خواص را بزرگ و برجسته کرده و نتیجه گیری نموده است که اکنون آگاهی مردم از نقشه ی خواص نسبت به دوران پیامبر وعلی بیشتر است :

" اكنون به موضوع اصلي يادداشت پيش روي نزديك مي شويم و اين سوال را پي مي گيريم كه چرا لغزش و انحراف خواص در دوران حضرت اميرعليه السلام، لغزش مردم را به دنبال داشت و فاجعه مي آفريد، اما در اين دوران وقتي خواص مي لغزند، به جاي آن كه مردم را بلغزانند و به انحراف بكشانند، خود رفوزه مي شوند و سقوط مي كنند؟ راستي چرا...؟!پاسخ اين سوال را بايد در دو تفاوت عمده ميان دوران ما- بعد از انقلاب اسلامي- با دوران حضرت امير عليه السلام جستجو كرد.الف: تعداد خواص آلوده در دوران ما در مقايسه با دوران مولايمان حضرت اميرالمومنين عليه السلام - با احتساب جمعيت- بسيار اندك و كم شمارتر است. و اما، در اين دوران تعداد بزرگان صاحب انديشه و خواص مومن و پا به ركاب كه از ژرفاي دل پيرو امام راحل (ره) و خلف حاضر او هستند بيرون از حد شمار است.ب: دومين تفاوت عمده اين دوران با دوران مولاي مظلوممان حضرت اميرعليه السلام را بايد در شور و شعور و ايمان و پاكباختگي مردم در ايران اسلامي و ناآگاهي اكثريت مردم در دوران اميرمومنان(ع) و رخوت و سستي آنان جستجو كرد. نتيجه آن كه مردم دوران حضرت امير عليه السلام به علت ناآگاهي و بينش كمتر، از نقشه اصلي راه بي خبر بودند و چشم به دهان خواص داشتند و چنين بود كه وقتي يكي از خواص مي لغزيد و از راه راست منحرف مي شد، جماعتي از مردم را نيز با خود به لغزش و انحراف مي كشيد و اما، مردم در دوران ما به دليل برخورداري از بينش عميق و تجربه گرانقدري كه در حركت پا به پاي خويش با امام راحل(ره) و خلف حاضر او كسب كرده اند، نقشه راه را مي شناسند و از اين روي، چشم به دهان رهبر دارند نه خواص و دقيقاً به همين علت است كه لغزش و انحراف خواص در اين دوران نمي تواند لغزش و انحراف مردم را در پي داشته باشد، چرا كه معيار مردم براي ارزش گذاري هر يك از خواص، ميزان نزديكي مواضع و عملكرد آنان با رهبرانقلاب- يعني همان خط اسلام ناب محمدي(ص)- است بنابراين بسيار طبيعي و بديهي است كه در اين دوران، وقتي يكي از خواص مي لغزد نه فقط مردم را نمي لغزاند، بلكه خود از دايره انقلاب و نظام بيرون افتاده و سقوط مي كند"

در خاتمه اینکه معلوم نیست که این چگونه آگاهی مورد نظر سربازجو شریعتمداریمی باشد که ایران یک صدا فریاد مرگ بر دیکتار تور و خامنه ای شده است ؟ همچنین مگر هنوز ماهیت و عملکرد عنصر منفور و مفلوک همچون سر بازجو حسین شریعتمداری پنهان و ناشناس مانده است و مثل لوطی جماران فاش و رسوا نشده است که باشند کسانی که ندانند وی کیست و نقش این نماینده ی لوطی جماران در دروغ نامه ی کیهان چیست و چه تاریخچه وعملکردی در بولتن نویسی و بخش اطلاعات سپاه پاسداران داشته است؟ یا اینکه چه نقشی در ستاد کودتاگران حاکم بر ایران بر عهده داشته است؟ یا اینکه شگرد باز جوئی و پرونده و سناریو و تواب سازی و اعتراف گیری و تحریف کردن وی چگونه می باشد که لو نرفته و نخ نما شده نمی باشد و گول زننده است که گویا ثابت نشده است که در راستای چه اهداف پلیدی می باشد که اکنون قرار است تحلیل و بررسی و نقادی و نقالی کردن وی قابل منحرف کردن اذهان عمومی باشد؟ ضمن اینکه بهمان میزا نی که قلم فرسائی کردنش پرخلاشگر و تهاجمی با تهدید متهم کردن رقیب مغلوب و منتقدان و مخالفان است که همراه با صادر کردن کیفر خواست اتهامی برای شان می باشد . چونکه از پشتوانه ی حاشیه ای دیوار آهنین امنیتی برخور دار می باشد. بنابراین برای حفظ موقعیت خود و آویزان شدن به مراکز قدرت این عنصر زبون و پلید بسیار متملق و چاپلوس و دستمال ابر یشم بر دستی می باشد و برای همین است که چپ و راست به مجیز گوئی مشمئز کننده ای از لوطی جماران روی می آورد؟ زیرا که ناشی از افلاس و به آخر رسیدن رژیم ضد بشری و کودتائی با لوطی جماران نامشروع می باشد که نیاز شدید به اینگونه قلم زنان پست و خفیف و دروغ پرداز وارونه گوی و پرونده و سناریو منفور معلوم الحال دارد.

هوشنگ - بهداد

http://www.kayhannews.ir/880929/2.htm#other200

دروغ نامه ی کیهان یکشنبه 29 آذر ماه سال 1388