دروغ نامه ی کیهان چهار شنبه 18 آذر ماه سال 1388

نقد و بررسی (يادداشت روز) دروغ نامه ی کیهان " آنها پياده شدند ... "

"کرکری و لغزخوانی با تمسخر کردن رقیب مغلوب به سبک بنگی ها و گفتمان لمپنی با ذوق زدگی سرنگون نشدن در 16 آذر"

حتماً هستند کسانی که آن زمان خاتمی و دوران یکه تازی مدعیان اصلاح طلبی به خاطر دارند که چگونه بازار قتل های زنجیره ای داغ بود ؟ یا اینکه قبل از آن چگونه یک اتوبوس مملو از نویسندگان و شاعران و ... که عازم ارمنستان بودند طرح بود که با رها کردن اتوبوس از سوی راننده می بایست که اتوبوس و مسافرانش بر ته دره فرستاده می شدند که معجزه آسا اتوبوس به مانع بر خورد کرد و سر نشنیانش تولد و عمر ی دوباره یافتند . این واقعه طراحی ولی ناکام ادامه ی شروع قتل های زنجیره ای داخل و خارج از کشورشروع شده در دوره ی دوم ریاست جمهوری رفسنجانی بود که وزیر اطلاعات آخوند علی فلاحیان و معاونت امنیتی وی سعید امامی بودند که مخالفین دگر اندیش سر به نیست می شدند و صدای شان آسان خاموش می شد. ادامه ی آن به دوره ی خاتمی و مدعیان اصلاح طلبان رسید که دست به جنایات دیگری زده شد. به خصوص در همین آذر ماه زوج فروهر ها و پوینده و مختاری و.. . اتفاق افتاد . ولی چون بین برخی از معاونان و پرسنل وزارت بد نام اطلاعات بدلیل معجزه ی دوم خرداد سال 76 اختلاف به وجود آمد که منتهی به دگر دیسی و انشعاب در این وزارتخانه آدمکش و خراطی کننده ی اندان و جراحی تفکر و اندیشه شد .

بنابراین این اختلاف و انشعاب ها منجر به فاش شدن سیاست زنجیره ای قتل های زنجیره ای شد که هزینه اش واجبی خور شدن سعید امامی شد. البته بدلیل سازشکاری و ترس و بی عرضگی خاتمی که شهامت پیگیری موضوع را بطور جدی و ریشه ای نداشت . ابعاد پنهانی اش باز نشد . چونکه قرار نیست که چاقو دسته ی خودش را ببرد . چونکه بر خلاف اینکه عجیب شرایط اجتماعی آماده و تشنه ی شنیدن خبر ها و اطلاعات روشنگر پیرامون آمرین و عاملین قتل های زنجیره ای بود . ولی خاتمی با فرهنگ تمدنی و گفتمان مضحک خودش مدعی شد که قاتلان و عاملان یک گروه خود سر در وزارت بد نام و آدمکشان حرفه ای اطلاعات هستند که شناسائی شده و این چشم فتنه را کور شده و غده ی سرطانی جراحی و در مان گردیده است . غافل یا شاید آگاه از اینکه با این ماستمالی کردن پرونده و صورت مسئله پاک کردن بی هزینه نیست . برای اینکه مار زهر آگین در آستین خود پرورش دادن بود . آنگونه که اولین نیش زهر آلود این مار سمی نصیب مشاور نزدیک خاتمی سعید حجاریان شد . سپس هر 9 روز یک بحران برای دولت وی تدارک دیدند . آنگاه جان وزیر راه کابینه و چند نماینده ی حامی اش در مجلس ششم گرفته شد و وزیر کشورش را بزندان افکندند و برادر وی را در جاده ی چالوس توی دره فرستادند . وزیر ارشاد یا سوگلی اش دولت مدعی اصلاح طلبی را در حاشیه ی تظاهرات نماز جمعه ی تهران زدند و از کابینه اخراجش کردند .

آنگاه درست در روز افتتاح فرودگاه امام شیاد وموقع برروی باند نشستن هواپیمای مسافری امارات عربی این فرود گاه به اشغال نظامی در آمد . در بخشی دیگر ازاقدامات شان شبانه با بسیج کردن 2000 نیروی ویژه به خاک سفید تهران تهاجم برده شد و بیش از 400 حلبی آباد ها تخریب گردید و بیش از 2000 زن و مرد وپیر و جوان و کودک بی خانمان شده بازداشت شدند تا به حساب مبارزه با کانون و مرکز ثقل ورود وتوزیع مواد مخدر در استان تهران و 4 استان همجوار تهران شود . البته در دنباله 6 نفر از این نگون بختان خاک سفید بازداشت شده که یک زن در میان شان بوددر همان مکان ویرانه شدت بر دار کشیده شدند و اجسادشان را بعنوان هدیه و عیدی در فضا برای چندروز معلق نگهداشته شد . هدف گذشته بر فشار آوردن برروی دولت خاتمی انحصاری کردن توزیع مواد مخدر باندهای مافیائی بود که مستقر در بیت رهبری بوده و می باشند.

قسمتی دیگر از عملکرد شان تهاجم به نشست ها و اردوگاه ها و تجمعات دانشجوئی دفتر تحکیم وحدت و تلاش به انشعاب کشاندن شان بود . همانگونه که بیش از 80 عدد نشریات و مطبوعات تعطیل و توقیف در یک شب و شد روز و چپ و راست اخطار به نمایندگان به خاطر سخنرانی قبل قبل از دستور داده می شد . برخی هم سر از زندان در آوردند همینطور فعالین سیاسی و روز نامه نگار و خبر نگاران و دانشجوئی باز داشت و محاکمه و زندانی شدند . تا جائیکه اکبر گنجی و عباس عبدی هم زندانی شدند.

بالاخره یاران سعید امامی و همان راننده ی اتوبوس رها کرده و گروه خود سر نامیده و پاک سازی شده که در بیت رهبری گرد هم جمع شده و در ترکیب اطلاعات و حفاظت سپاه پاسداران سازمان موازی با وزارت بد نام اطلاعات را بر پا کردند که ارگان تبلیغاتی شان دروغ نامه ی کیهان بود در روند پیگیری توطئه های حذف تدریجی رقیب و صد البته نقش نظریه ی استصوابی و دستگاه صافی و رد صلاحیت کردن های فله ای نمایندگان رقیب از سوی شورای نگهبان دست نشانده و صدور نامه های حکومتی لوطی جماران که اجرا شد . در نهایت طبق اعتراف پاسدار محمد باقر ذوالقدر که معاون فرمانده ی کل سپاه پاسداران بود طرح سیاست چند لایه و پیچیده ی چراغ خاموش کودتای خزنده در 4 تیر 84 اجرا شد و رفسنجانی پس زده شد و با یک دست شدن نظام شرایط برای پیاده کردن طرح کودتای علنی تقلباتی 22 خرداد وحذف کامل رقیب امکان پذیر شد و بطور کامل آمران و عاملان قتل های زنجیره ای قدرت را یکپایه کرده اند .

بنابراین با وجود اینکه ورود و توزیع مواد مخدر در اختیارارگان فاشیستی تروریستی کودتائی پاسداران است . بطوریکه تعداد زیادی اسکله های بدون مجوز در سواحل جنوب کشور در اختیار خود دارند که حتی کسی جرأت سئوال کردن ندارد که اینان چه می کنند تا چه رسد به اینکه پیگیری و تحقیق شود چگونه بطور 24 ساعته در حال تخلیه انواع و اقسام مواد مخدر و مشروبات و الکلی و سایر کالاهای قاچاق می باشند. زیرا که قدرت را در اختیار خود دارند. پس چرا نمی بایست که قلم بر دست وارونه و هذیان گوی یادداشت روز نویس دروغ نامه ی کیهان با متهم کردن رقیب و نسبت دادن خصلت پاسداران کودتاگر بی ترمز و دنده عقب کند هبا گفتمان باز جوئی و لمپنی تمسخر شان نکند و با عقده گشائی کردن پیرامون تظاهرات 16 آذر چنین لغز خوانی نکند:

در خودرو را باز كرد. به دوستش كه پشت فرمان نشسته بود گفت مي روم يك پاكت سيگار بخرم. پياده شد. مدتي گذشت و نيامد. سومي نگران شد. به راننده گفت رفيقمان دير كرد، مي روم دنبالش. در را باز كرد و پياده شد. اما او هم نيامد. راننده پس از مدتي به خود آمد و هراسان شد. راهنما زد، سرعت زياد خودرو را كم كرد و با زحمت در كنار اتوبان توقف كرد. تازه يادش آمد چه فاجعه اي رخ داده است. هر دو رفيقش زماني كه او با سرعت 140 كيلومتر در حال حركت در اتوبان بود، در خودرو را باز كرده و پياده! شده بودند تا دنبال سيگار بروند. هر سه نفر ساعتي پيش قرص اكس (روانگردان) مصرف كرده و از حالت عادي خارج شده بودند. هر روز ده ها حادثه از اين قبيل در كشورهاي مختلف از جمله كشور ما رخ مي دهد تا شاهدي باشد بر اين ادعا كه همه رفتارها و رويكردها، سنجيده و عاقلانه و از سر شعور انساني نيست. چه بسا از ميان نوع بشر، افرادي هم پيدا مي شوند كه عقل را مي بوسند و مي گذارند كنار. و نيز، كسان ديگري هستند كه خيال مي كنند زيادي زيرك و عاقل هستند و همين توهم، آنها را وارد راهي مي كند كه به تدريج عقلشان مسخ مي شود و در اوج ادعاي زيركي، از ارتفاعي به بلنداي يك آسمانخراش به زير سقوط مي كنند. ديگران آنها را بر لب پرتگاه مي بينند اما آنها ناتوانند از اينكه لحظه اي از تار توهم تنيده به دور خويش بيرون بيايند و خود را كنترل كنند. سرنوشت تلخ و شوم چنين افرادي ناخواسته اسباب خنده و تمسخر ديگران مي شود هر چند كه عبرت آموزي و تأثر نسبت به اين صحنه ها، به عقل و انصاف نزديك تر است. روز 16 آذر ديگري سپري شده و توقع آن است كه به ارزيابي حوادث اين روز پرداخته شود. چند كار مي شود كرد. يك شيوه اين است كه مانند برخي افراد جو گرفته، كري خواند و با هيجان سخن راند و مانند برخي رسانه هاي زنجيره اي (شبكه عنكبوت) خبرهاي «پيش ساخته»! و تحليل ها باسمه اي را به خورد خلق الله داد.اما راه ديگري هم هست و آن اينكه براي درك درست از واقعيت و سنجش ابعاد آن، «نسبت»ها را واقعي كرد، به «مقايسه» متوسل شد و حادثه را در «متن» و «فرايند تاريخي» (به مثابه عكسي از متن يك فيلم) مورد تحليل قرار داد. هرگونه مغالطه و سفسطه در اين زمينه به نفع استكبار - ولو در پوشش قرائت هاي نو و تفسيرهاي هرمنوتيكي از آن- اسباب انگشت نما شدن است مانند كسي كه كت را زير شلوار بگذارد يا بدتر از آن شلوار را جاي كت و كت را جاي شلوار بپوشد. امسال حجم و تعداد مخالف خوان ها اگر كمتر از سال هاي مختلف گذشته نبود، بيشتر هم نبود. و اين در حالي بود كه بنابر فضاسازي شبكه رسانه اي مثلث استكبار (آمريكا، انگليس و صهيونيسم بين الملل)، قرار بود 16 آذر 88 بازتوليد 28 مرداد 32 باشد و انتقام 16 آذر 32 و رسوايي آمريكا را از ملت ايران بگيرد. اين روز قرار بود ايستگاه نهايي حوادثي باشد كه پس از انتخابات در روزهاي 25 و 30 خرداد اوج گرفت و در روزهاي قدس و 13 آبان ادامه پيدا كرد. 16 آذر در پروژه احمقانه بيگانگان و مؤتلفان سياسي آنها در داخل، قرار بود آتشفشاني را از دانشگاه آغاز كند و به ميان توده هاي مردم امتداد يابد و كار جمهوري اسلامي را يكسره كند"

در دنباله یادداشت روز نویس بدون اشاره به شرایط 18 تیر سل 78 که دولت مدعی اصلاح طلبان در قدرت بودند و سرکوب قیام دانشجوئی با فرمان خامنه ای –رفسنجانی و خاتمی امکان پذیر شد. همچنین حمایت مردم در آن زمان همچون شرایط کنونی نبود که در 25 خرداد و 30 خرداد و 26 تیر و 13 روز قدس و 13 آبان و 16 آذر در این چندین ماه گذشته میلیون ها نفر ناراضی و خشمگین از همه اقشار جامعه در صحنه حضور داشته اند و فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای زده و تصاویرخمینی شیاد و خامنه ای و احمدی نژاد را پاره و لگد کوب و به آتش کشیده اند . مهمتر اینکه بدون اینکه به فضای کودتائی کنونی و حکومت نظامی تحمیل شده و ضریب سرکوبگری و وحشی گری بر خورد کردن ار گان های سرکوبگر اشاره ای کند. یا اینکه به توان بسیج کردن دانشجویان بسیجی و سایر چماقداران از سوی کودتاگران نسبت به 4 میلیون دانشجو رقمی ارائه نمایدکه چیست؟ البته یک در صد ( 1% ) 4 میلیون دانشجو با همه ترفند و شگرد و تلاش بطورگرد آوری شد ک بطور مخلوط با غیر دانشجو فقط مخلوط شدند ودر دانشگاه تهران بری سرکوبگری حضور داشتند . ولی اکنون قلم بر دست وارونه گو وکتمان کننده ی واقعیات اینگونه دست به تحلیل به مقایسه ای روشنگرانه از موضع طلبکارانه به حساب خودش زده است:

اما در عمل چه اتفاقي افتاد؟ مقايسه كنيد 16 آذر امسال را با 18 تير 78 يعني 10 سال پيش. آن روز كف خيابان در پوشش نام دانشجو و دزديدن عنوان دانشجو چه خبر بود و پريروز چه اتفاقي افتاد؟ يا مقايسه كنيد رقم 4 ميليون دانشجو را در كشور با جماعتي كه در كل دانشگاه هاي كشور حتي رقم شان با خوش بيني به نيمي از 40 هزار نفر (يك درصد آن 4 ميليون دانشجو) نرسيد. يا مقايسه كنيد جمعيت 30 هزار نفره دانشگاه تهران را با تجمع چند صد نفره كذايي. اين نيم درصد مي شود بازتوليد همان نيم درصد و يك درصدي كه به جمهوري اسلامي يا قانون اساسي در 30 سال پيش رأي ندادند. مي شود نسبت همان جمعيت پرتوقع و اقليت كه همواره در اين يكصد سال اخير و در همين 30 سال گذشته از اكثريت ملت ايران طلبكار بوده و با جمهوريت در اين سده پرحادثه و به طور اخص با جمهوري اسلامي در 3 دهه اخير سر جنگ داشته و از سوي اجنبي نيز مرتبا نواخته شده اند. همين ديروز «كلي» سخنگوي وزارت خارجه آمريكا در واكنش به حوادث 16 آذر گفت «معترضان بدانند صداي آنها شنيده مي شود.»! اما در دانشگاه فقط برق كم سويي زدند بي هيچ رعدي، در خيابان هم كه... هوا آفتابي آفتابي بود بدون لكه اي ابر! به واقع كوه، موش هم نزاييد و علت روشن است. فقط جماعتي ميكروسكوپي از جمعيت بزرگ ايران، اهل اكس و توهم هستند كه به جاي ديدن واقعيت ها و حقايق، ترجيح مي دهند عقل خود را به شبكه هاي هيپنوتيزم ماهواره اي و اينترنتي بسپارند و از جام شعبده و جادوي آنها به محيط بنگرند. ملت رشيد ايران مي داند كه دوست كيست و دشمن كدام، و دشمن با همه زيرك مآبي، چه قدر با سفاهت و بلاهت دام مي گسترد البته در ميان ملتي رشيد و بزرگ هم متأسفانه مي توان يافت كساني را كه به خاطر پاكتي سيگار بخواهند وسط اتوبان در را باز كنند و پياده شوند و با مرحباي بيگانگان نيز مواجه شوند! اين جماعت «نسبت»ها را گم كرده اند، مانند معتادي كه بي اختيار، مدام تنه به تنه ديوار مي كوبد اما به جوي كنار خيابان كه مي رسد مي خواهد اختيارداري كند پس به جاي پريدن آسان، چند بار چرتكه مي اندازد. بعد هم كه مي پرد، چون نسبت ها و فاصله ها را گم كرده با سر داخل جوي سقوط مي كند و اسباب مضحكه و ترحم را توأمان فراهم مي كند.
باراك اوباما يك سال پيش در آمريكا روي كار آمد تا نقطه پاياني بر شكست هاي زنجيره اي هيتلر معاصر(بوش) باشد اما اينك وضعيت آمريكا بهتر از 6 سال يا حتي يك سال پيش نيست"

قلم بردست یادداشت روز نویس دروغ نامه ی کیهان در پایان با کمال پرروئی و توهین کردن به شعور و آگاهی و درک و فهم مردمی که اگر چنانچه برای یک روز بدون سرکوب به اینان اجازه داده شود تا آزادانه بر توی خیابان ها حضور داشته باشند فقط با فریاد مرگ بر دیکتاتور زدن خود فاتحه رژیم ضد بشری و نامشروع کودتائی را می خوانند . ولی اکنون در شرایط سنگ را بستن و سگ را رها کردن با نمایند زوری ووکیل مدافع تسخیری شدن ملت اینگونه پیام پایانی خود را داده است :

"ملت ايران نه دشمن شماره يك خود را فراموش مي كند و نه از جرقه بي رعد نيروهاي ميداني او جا مي خورد. طبيعي است نظام مقتدر جمهوري اسلامي هم با آن عقبه مستحكم ملي و ديني، همه نيرو و توان خود را در يك بازي دم دستي به ميدان نمي آورد. ملت و نظام اسلامي، قدرت و غيرت و خشم انقلابي را مي گذارد براي هر مصافي كه دشمن جرئت كند و رويارو به ميدان بيايد. دشمن صلابت حقيقي ملت ما را در دفاع مقدس، در 23 تير 78 و راهپيمايي ها و انتخابات پرشكوه ملي ديده است و امسال هم اين شكوه را در 22 بهمن خواهد ديد"


در خاتمه اینکه همه گرد وخاک بر پا کردن و گرده بر زمین سائیدن وکرکری خواندن ها و تهدید نمودن های قلم بر دست یادداشت روز نویس که همراه با ذوق زدگی است . زور زده تا که این پیام خوشحال کننده را به مخاطبان مغلوب و مخالفان منتقل کند که دیدید با وجود اینکه فکر می کردید رژیم فاشیستی تروریستی کودتائی نامشروع و ضد مردمی در 16 آذر سرنگون می شود این اتفاق نیفتاد؟ البته مشخص نیست که چه کسی چنین قولی را برای چنین روزی داده بود که رژیم کودتائی قرار است در 16 آذر سقوط کند ؟ مشروط بر اینکه این ذوق زدگی و خوشحالی صوری نمی تواند دراز مدت باشد . زیرا که گفته می شود نخوابیدی شب دراز است و قلندر بیدار و هشیار می باشد . آخر رژیمی که همه هم وغمش تلاش های مذبوحانه تهدید کردن مخالفان و حتی رقبای مغلوب شده می باشد و همه توان و ظرفیت خود را بسیج سرکوب گری و خفقان و ار عاب و وحشت و سانسور بکار گرفته است و پیوسته در حال دروغ پردازی و بزرگ نمائی و عقده گشائی نمودن و منحرف کردن اذهان عمومی است. چونکه قادر نیست پاسخگوی مطالبات مردم باشد . از سوی دیگر در دیپلماسی خارجی خود مجبور است که به سیاست صدور تروریسم و ارتجاع به برون مرز و مداخله گری در امور داخلی کشور ها با اقدامات تروریستی و ناامن سازی ادامه دهد تا با باج دادن های کلان، باج گیری هسته ای و چانه زنی مذاکره ی هسته ای کند . البته اکنون این سیاست هم سوخته است . به خصوص اینکه پس از لو رفتن پول و سلاح و اعزام حزب الله لبنان از سوی پاسداران به یمن اکنون دست به جنایات انفجاری در عراق زده شده است . زیرا که از توافق اصلاح قانون جدید انتخابات پارلمان عراق ناراحت است و وحشت از نتایج بازنده شدن همچون انتخابات شورای استانی عراق دارد که بطور دربست عراق از حیات خلوت و سرپل صدور تروریست به منطقه خارج شود . بهرحال با اینگونه اوضاع و احوال که پیش می رود چشم انداز ادامه بقای رژیم فاشیستی تروریستی وکودتائی نامشروع نمی تواند برای زمان چندان طولانی ادامه یابد . به خصوص اینکه روز های دیگر همچون روز قدس 13 آبان و 16 آذر درتاسوعاو عاشورا و 22 بهمن و 4 شنبه سوری با تظاهرات ضد حکومتی در پیش روی می باشد و بالاخره مردم ناراضی و خشمگین تعیین تکلیف با حاکمان سرکوبگر کودتاگر ضد مردمی خواهند کرد .

هوشنگ – بهداد

http://www.kayhannews.ir/880918/2.htm#other200

دروغ نامه ی کیهان چهار شنبه 18 آذر ماه سال 1388