" پیرامون فوت آیت الله منتظری و دلیل تسلیت لوطی جماران "
پیرامون فوت آیت الله منتظری ضرورت دارد که یاد آوری گردد که 15 مهر سال 57 اعتصاب معلمین بود که ابتدا با خواست های صنفی فرهنگیان شروع شد . پس از چند روز و ادامه ی آن سریع تبدیل به خواست های صنفی – سیاسی شد . با وارد شدن سایر اقشار به تحصن و پیوستن به اعتراضات خیابانی و مبارزه علیه ی شاه سپس خواست ها سریع سیاسی شد . آنگاه هنگام حرکت های اعتراضی خیابانی و حضور در محیط های دانشگاهی بود که خواست آزادی زندانیان سیاسی هم مطرح شد که در ادامه حمل تصاویر شان افزوده شد.در آن زمان تصویر آیت الله منتظری هم در کنار تصویر آیت الله طالقانی و فریاد آزادی شان از زندان در کنار سایر تصاویر رهبران ملی و شهدای رهبران و فعالان ساز مان های سیاسی و انقلابی در تظاهرات خیابانی در دستانشرکت کنندگان در تظاهرات قرار گرفت. خیلی ازشرکت کنند گان تا آن زمان نه نامی از خمینی شیاد شنیده بودند و یا نمی دانستند که آقای منتظری و حتی آیت الله طالقانی کیست؟
مورد بعدی باتفاق چند تن از همکارانمان به مناسبتی در آذر ماه سال 57 به قم رفته بودیم که فرصتی هم پیش آمد که به دیدار ایشان رفتیم که با همان سادگی و بی آلایش و لهجه نجف آبادی خود تشریح و تأکید می کرد که به خاطر رابطه داشتن با اعضای خانواده های زندانی سیاسی و کمک کردن از سوی مأموران ساواک به اینان بازداشت و بزندان شاه برده شده بود . اما چون ایشان در ابتدای انقلاب بدلیل اینکه ماهیت خمینی شیاد کاملاًبرایش فاش نشده بود مسیری همچون آیت الله طالقانی را بر نگزید که آشکارا مخالف خودش با تصویب ولایت فقیه یا اصل 5 قانون اساسی در خبرگان ر علنی کرد.آقای متظری چون ریاست خبر گان رهبری و مدافعان اصل ولایت فقیه بود . تصور می کرد که خمینی شیاد همانگونه خواهد بود که در 15 سال تبعیدش در نجف می زیست و در مخیله اش نمی گنجید که روزی خمینی شیاد در تابستان خونین سال 67 آن حکم یا فتوای جنایت آمیز علیه ی زندانیان سیاسی در سراسر ایران را صادر خواهد کرد که تعدادی از اینان جزو فر زندان و آشنا یان سر شناس و قابل احترام بازاریان تهران بودند که آقای منتظری اینان را از دوران شاه و قبل از انقلاب می شناخت و برایش قابل قبول نبود که حتی پس از اتمام حکم شان به خاطر حفظ قدرت اینگونه وحشیانه و ضد بشری بافتوای خمینی شیاد قصابی و سلاخی شوند.
اما فرق فوت آیت الله طالقانی در 19 شهریور ماه سال 1358 با فوت آقای منتظری در 28 آذر ماه سال 1388 در این است که در آن دوران خمینی و رژیم مشروعیت داشت و توهم زدگان هم بیشمار بودندکه زنده یاد دکتر کاظم سامی که گفته می شود قاتل اصلی وی پاسدار گماشته احمدی نژاد بوده است بلافاصله پس از دریافت خبر وارد دانشگاه تهران شد و با بلند گو اعلام کرد پیام طالقانی شهادت است و شورا ، یعنی اینکه پیام را به شرکت کنندگان سوگوار منتقل و تفهیم کرد که زنده یاد طالقانی دفاع از شورا بود که نقطه ی مقابل تک صدائی و استبدادی حاکم بود و نشان دادکه جانش را به خاطر دفاع از همین شورا داد.ضمن اینکه زنده یادطالقانی در مخالفت با اصل ولایت فقیه هشدار داد که بدتر ین نوع حکومت استبدادی همانا حکومت فاشیستی مذهبی می باشد که چقدر در آن زمان درست و مسئولانه موضعگیری کرد و اخطار داد که نیاز به یک پروسه ی گذار سخت 30 ساله پردرد و رنج و بس پر هزینه ضروری بود تا که مردم به این و اقعیت برسندکه می بایست پس از منفذ و روزنه ای که پس از کودتای 22 خرداد برای شان پیش آمده است تا که مردم ناراضی واردصحنه شوند و واکنش ها اعتراضی و یکپارچه ی خودشان را با مرگ فریاد بر دیکتاتور و خامنه ای درسراسرایران طنین انداز کنند .
اما از اینکه بیش از 30 است که خمینی شیاد و جانشین وی رهبر ولی فقیه و سایر سران و مسئولان رژیم فاشیستی تروریستی کودتائی عوامفریبی کرده و به مردم ایران دروغ گفته اند . به خصوص پس از کودتای 22 خرداد که با موج ضرب و شتم کردن و باز داشت دستگیری ها و شکنجه کردن ها و تجاوزات و قتل و جنایات همراهبوده است که از درون سیاه چال ها به خصوص باز داشتگاه کهریزک روزانه مخابره شده است وربودن و کشتن و تجاوز کردن و سوزاندن قربانیان هائی که انجام شده است .موجب شد تاکه هم پرونده و هم نقش عاملان و آمران قتل های زنجیره ای بقدرت رسیدگان رو وفاش شود که دست به چگونه جنایات ضد بشری برای حفظ قدرت و حذف رقیب می زنند؟
بطوریکه اکنون هرگونه قتل های مشکوک که در زندان ها و باز داشتگاه ها اتفاق می افتد و اعلام می شود بدون ابهام دراذهان عمومی این واقعیت نقش می بندد که وی زیرشکنجه کشته شده است و از ترس پذیرش مسئولیت و واکنش اعتراضی مردم ناراضی بعنوان مشکوک بیان می شود . بنابراین بدون هرگونه ابهام تهاجم و محدودیت ها و اتهامات و حصر های تحمیلی که پس از اعتراض آقای منتظری نسبت به اعدام های قتل عام زندانیان سیاسی به صدور فرمان خمینی شیاد درتابستان سال67 برای ایشان اتفاق افتاد که تازمان فوت ایشان همچنان برای ایشان و اعضای خانواده اش ادامه داشت، بی تأثیر درشتاب دادن فوت زودرس ایشان نمی باشد . به خصوص اینکه این فوت زمانی اتفاق افتاده است که ماه محرم شروع شده و وحشت عجیبی از تجمع ا عتراضی ضد حکومتی در روز های تاسوعا و عاشورا فراروی حاکمان کودتائی می باشد که ضریب مشکوک بودن این فوت تقویت می شود. نا گفته نماند که واکنش های اعتراضی که پس از فوت آقای منتظری بوقوع پیوسته است اگر چنانچه هر گونه توطئه ای هم در کار بوده باشد خنثی شده و بر ضد خودش تمام شده است .
بهر حال گزیده خبر هائی پیرامون فوت آیت الله منتظری که با واکنش ها و اعتراضات انجام شده پس از این فوت مخابره شده است . نشان از نگرانی شدید از واکنش های اعتراضی ناراضیان ازسوی حاکمان کودتاگر است . آنگونه که علی خامنه ای لوطی جماران از وحشت مورد انتقاد و اعتراض و انتقام حامیان آیت الله منتظری و مورد مخالفت واقع شدن معترضان مجبور شد تا که بر خلاف میل باطنی اش با دجال گری سیاست با دست پس کردن و با پا پیش کشیدن که گویا عاریه گرفته شده ازسیاست رفسنجانی مکار است از موضع فرار به جلو به خاطر فوت آقای منتظری تسلیت بگوید تا که با این تسلیت به اعضای باز ماندگان منتظری به اصطلاح ضمن عادی سازی نمودن شرایط وانمود کند که هیچ مشکلی لوطی جماران با ایشان نداشته است . از سوی دیگر تلاش نموده تا رعایت خط سرخ و حفظ آن را برجسته و آشکارا نماید . یعنی اینکه با تسلیت دو پهلو گفتن فوت آقای منتظری؛ البته که پاسخش از سوی معترضین شرکت کننده در مراسم تدفین آیت الله منتظری در قم اینگونه داده شده است تسلیت کینه ای نمی خواهیم لوطی جماران خواسته است که به مخاطبان و مخالفان به خصوص حوزوی خود تفهیم کند که اگر چنانچه آیت الله منتظری نسبت به اقدام جنایتکارانه و ضد بشری خمینی شیاد وصدور حکم قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان خونین سال 67 سکوت کرده بود و این سکوت را در مورد جانشین وی ادامه داده بود . نه اینکه دارای منزلت ویژه و جایگاه خاص در حاکمیت و قدرت داشت ، بلکه دیگر نیاز نبود تا که این بد نام و منفور و بی اعتبار شده لوطی جماران سراسر ایران که علیه اش فریاد مرگ بر دیکتاتور و خامنه ای زده می شود برایش طلب مغفرت به خاطر همان موضع افشاگرانه گرفتنش علیه ی حکم یا سند جنایت علیه ی بشریت خمینی شیاد کند که منجر به فاصله گرفتن وی در سال 67 شد .
فراموش نشود ازطرف دیگر نیاز به گفتن نیست که اگر چنانچه منتظری دارای منزلت و جایگاهی در بین مردم ایران شده است که اکنون فوت وی بر خلاف مرگ خمینی شیاد موجب تأثر ونوعی همدردی با بازماندگان ایشان شده است و حامیان وی و معترضی نضد حکومتی فریاد روشنگرانه سردادندکه منتظری آزادی ات مبارک یعنی اینکه از حصر و زندان بودن رها شدی . همینطور روحانی آزاده یا منتظری مظلوم راهت ادامه دارد که این شعار هم مشخص است که هم وی حق و حقوق شهروندی شان از سوی حاکمان پایمال شده است . مشروط بر اینکه تأکید هم شده است که مقاومت وایستادگی و مبارزه کردن هم ادامه خواهد داشت . لذا کسب اینگونه همدردی مشترک مردم و کسب اعتبار آقای منتظری بدلیل همان موضع گیری افشا گرانه ی ایشان علیه ی قتل عام زندانیان سیاسی در تا بستان خونین سال 67 و چشم بر یدن از قدرت ولیعهدی خمینی شیاد و بسوی مردم آمدنش بود که از آن در کنار مردم بودن را ادامه داد . پس بی جهت نیست که اکنون شاهدیم که چگونه بلافاصله پس از مخابره خبر فوت آیت الله منتظری آنگونه تظاهرات خود جوش در حمایت وی در شهر زادگاهش نجف آباد بر پا شد و در بیت ایشان در قم حامیان ایشان حضور یافتند که موجب نگرانی و وحشت پاسداران کودتاگرا وار گان های سر کوبگر شده است . آنچنانکه کودتاگران ازترس همه ی امکانات سرکوبگرانه خودشان را بسیج کرده اند تا از حضور مردم معترضین به تظاهرات و یا پیوستن شان در مراسم دفن ایشان درقم یا با سفر کردن به زادگاه ایشان در نجف آباد و ملحق شدن به معترضان سوگوار ممانعت بعمل آورده شود .
درخاتمه اینکه مسلم است که این واکنش ستایش انگیز مردم نسبت به فوت آقای منتظری هم موجب خشم و حسادت آخوندهای جانی حاکم و شریک جرم کودتا گران خواهدشد. هم اینکه پیام هشدار دهنده ای به اینان و سایر همقطار شان می باشد تا که بدانند و در یابند که تنها راه نجات شان فقط از قدرت جابران و زور گویان و غارت گران حاکم کودتا گران دین فروش و جنگ افروز کندن و بسوی مردم آمدن است .زیرا که فوت منتظری و حضور گسترده ی اقشار گوناگون با همه محدودیت و ممانعت ها و تهدید هائی که اعمال شده است چه در بیت ایشان و چه موقع مراسم دفن وی و حضور در شهر زادگاه ایشان و به خصوص باشعار ها و فریادهای مرگ بر دیکتاتور گفتن و تأکید نمودن بسیجی یا مزدور برو گمشو یا ماه ماه خونه سیدعلی یا دیکتاتور بدونه سر نگونه، نشان از حضور پررنگ اعتراض ضد حکومتی در روزهای تاسوعا و عاشورامی باشد که موجب خواهد شد شتاب بیشتری در بستر تغییرات دمکراتیک ایران داشته باشد .
هوشنگ – بهداد
30 آذر ماه سال 1388